یکیشان لفظی را برای خانههای مردم به کار میبرد که از تکرار آن در این نوشتار شرم داریم، دیگریشان در جایگاه مرجعیت مینشیند و فتوای محرمیت با همسر خواهر را با استدلالهای صد من یه غاز میدهد و یکی دیگرشان درباره نجسی و پاکی سگها حکم صادر میکند، یک نفرشان هم راهی مناطق زلزلهزده میشود و چند سلفی عجیب در صفحه اجتماعیاش منتشر میکند[...]
یادداشت: یکیشان
لفظی را برای خانههای مردم به کار میبرد که از تکرار آن در این نوشتار
شرم داریم، دیگریشان در جایگاه مرجعیت مینشیند و فتوای محرمیت با همسر
خواهر را با استدلالهای صد من یه غاز میدهد و یکی دیگرشان درباره نجسی و
پاکی سگها حکم صادر میکند، یک نفرشان هم راهی مناطق زلزلهزده میشود و
چند سلفی عجیب در صفحه اجتماعیاش منتشر میکند، عکسی که در آن او میخندد
تا دندانهای سفید و ردیفش خوب در عکس مشخص باشند؛ اما پیرمرد زلزلهزده
حتی به دوربین نگاه هم نمیکند، یکی دیگرشان سیاسی میشود و عامل زلزله
اخیر را شعارهای ضد استکباری ملت بزرگ ایران میداند و میگوید خرابی امروز
نتیجه بازگشت شعارهای هر روز مرگ بر آمریکاست و کاش این شعارها را تمام
کنیم!
قصه خودنمایی و تظاهر و همه چیزدانی سلبریتیهای هنر و سینما و
ورزش و... که هر روز نیز بر تعدادشان افزوده میشود، ادامه دارد؛ اما راستش
را بخواهید آنها مقصر نیستند، مقصر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است که
سالهای سال است برنامههایش را بر محور همین بازیگران، بازیکنان و
آوازهخوانان روی آنتن میفرستد و برنامهسازان از لحظه تحویل سال تا
بلندترین شب سال؛ از شبکه اول تا شبکههای استانی و محلی گویا هیچ هنر و
ایده دیگری جز دعوت و قهرمانسازی از همین قشر تازه به دوران رسیده
ندارند. تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، سازمانی که قرار بود بزرگترین
دانشگاه کشور را ایجاد کند، با هزینه بیتالمال جزئیترین مسائل زندگی این
افراد را برای مخاطب مهم و با ارزش جلوه میدهد! بله؛ مقصر برخی از همین
پایگاههای اینترنتی و رسانههای مشهور به انقلابی هستند که تا یکی از
سلبریتیها درباره رویدادهای ملی یا مناسبتهای مذهبی چیزی نوشت، برایش
هورا کشیدند غافل از اینکه این چهرههای میانمایه و بزکشده کارکرد دیگری
دارند، در عرصه فرهنگ درست بر عکس عمل میکنند و سر بزنگاهی که به وحدت و
اتحاد نیاز داریم، راه دیگری را میروند.