«جمعه سیاه» کلید واژهای است که حتماً در روزهای اخیر در شبکههای اجتماعی، تبلیغات اینترنتی و صفحههای شخصی کاربران پر مخاطب اینستاگرام و... به آن برخوردهاید! تبلیغاتی که میخواهند اینگونه القا کنند که شما با یک فروش فوقالعاده روبهرو هستید و میتوان در آن کالاهایی را با قیمت باورنکردنی از پایگاههای فروش کالا خریداری کرد[...]
یادداشت: «جمعه
سیاه» کلید واژهای است که حتماً در روزهای اخیر در شبکههای اجتماعی،
تبلیغات اینترنتی و صفحههای شخصی کاربران پر مخاطب اینستاگرام و... به آن
برخوردهاید! تبلیغاتی که میخواهند اینگونه القا کنند که شما با یک فروش
فوقالعاده روبهرو هستید و میتوان در آن کالاهایی را با قیمت باورنکردنی
از پایگاههای فروش کالا خریداری کرد. این تبلیغات چنان مؤثر افتاده که دو
پایگاه مشهور فروش اینترنتی در همان دقایق اولیه آغاز حراج خود آنقدر
مراجعهکننده داشتند که سرویسدهنده مرکزی آنها پاسخگو نبود و دسترسی به
آنها با اختلال همراه شد! اما فارغ از راست یا دروغ بودن این تبلیغات، آنچه
ما با آن روبهرو هستیم بسیار فراتر و جدیتر از آن است که بخواهیم به
سادگی از کنار آن عبور کنیم یا ماجرا را در حد حراج اینترنتی چند پایگاه
فروش کالا تقلیل دهیم! «جمعه سیاه» در واقع تقلیدی است از «بلک فرایدی»
آمریکایی، به این معنا که فروشگاههای بزرگ در جمعههای پایانی سال کالاهای
خود را با تخفیفهای ویژه عرضه میکنند، تقلید از این سنت بازار آمریکا را
میتوان در خوشبینانهترین حالت نمونه دیگری از حرص و شیفتگی جریان
غربگرا و طبقه متوسط شهرنشین برای تقلید و الگوبرداری از جامعه
سرمایهداری غرب دانست که رهاورد ساده آن نیل بیش از پیش جامعه ما به سبک
زندگی مصرفگرایانه و تشویق به مصرف بیشتر است؛ اما موضوع تغییر سبک زندگی
در ایران تنها به مسئله مصرفگرایی و حراجهای اینترنتی خلاصه نمیشود و
آغاز رواج «بلک فرایدی» در کشور را باید ادامه ترویج مناسبتهایی، چون
ولنتاین و هالووین، به ویژه در سالهای اخیر و به لطف گسترش شبکههای
اجتماعی دانست؛ مناسبتهایی که بسیار دشوار و دور از منطق خواهد بود اگر
آنها را تنها از سر اتفاق بدانیم، اگر چه گویا دستگاههای فرهنگی و نظارتی
پر تعداد در کشور بر همین نظر دور از منطق و دشوار تأکید دارند و تنها
نظارهگر ترویج بیش از پیش سبک زندگی مصرفگرایانه در جامعه هستند.