(روزنامه ايران – 1396/07/13 – شماره 6610 – صفحه 3)
از لحاظ سیاسی طالبانی هم از اواخر دهه 60 ارتباطات گستردهای با ایران داشت. در اوایل دهه 70 دولت وقت ایران با جنبش کردهای عراق به رهبری «ملا مصطفی بارزانی» رابطه نزدیک داشت این رابطه البته ابعاد سیاسی، امنیتی و نظامی پیدا کرده و موجب شده بود که رهبران کرد عراق با ایران ارتباط گسترده داشته باشند.همچنین آقای طالبانی بخش چپ یا جناح سوسیالیسم حزب دموکرات کردستان را نمایندگی میکرد. طالبانی در 1975 و در پی اختلافات با حزب دموکرات کردستان عراق «اتحادیه میهنی» متشکل از تعدادی از گروههای سیاسی کرد عراق که تمایلات چپ داشتند را تشکیل میدهد.
البته از دهه 70 درگیرودار مذاکره با دولت وقت عراق هم بود. در جنگ بین اعراب و اسرائیل طرف عربها را گرفت. او البته با چپهای ایران در آن دوران هم ارتباطاتی داشت. از سال 75 و با بنیانگذاری اتحادیه میهنی یک مقداری روابطش با تهران سرد میشود. اما در اوایل انقلاب روابط او با دولت انقلابی ایران حسنه میشود. بدلیل تحولات حوزه کردستان ایران و بخشی از آذربایجان غربی که درگیر مسائل سیاسی میشوند طالبانی با جریان چپ ایرانی حاضر در کردستان ایران نزدیکتر میشود و این فضای روابط با دولت مرکزی ایران را سنگین میکند. همزمان آقای بارزانی در این ایام با دولت مرکزی تهران همراهی دارد.
اما از میانه دهه 80 میلادی و دهه 60 شمسی همزمان که روابط اتحادیه میهنی و طالبانی با صدام به تیرگی میگراید، ارتباطات با ایران بتدریج ترمیم میشود. از این دوره تا روز درگذشت او روابط ایران و اتحادیه میهنی مستحکم بوده است. بعد از اینکه در دوران جنگ در جبهه جنوب با مشکلاتی مواجه شدیم و شاهد استقرار سنگین تجهیزات صدام در این منطقه هستیم، فرماندهان نظامی ایران تصمیم میگیرند بخش شمالی جبههها را فعال کنند. از این دوره رابطه طالبانی و همچنین مرحوم ادریس بارزانی و برادرش مسعود بازرانی با تهران وارد فاز تازهای میشود به این معنا که آنها درعملیاتهای فتح و نصر و بعدها والفجر و بقیه عملیات نظامی در مناطق شمال و شمال غرب جبههها علیه دولت وقت عراق با ایران همکاری میکنند. هر چند در این دوره هم بین اتحادیه میهنی و حزب دموکرات اختلافاتی وجود داشت.
با پایان جنگ از آنجا که روابط تهران و کردهای عراق رابطه مستحکمی بود، با ابتکار ایران جبهه کردستانی متشکل از بیشتر گروههای کرد عراقی تشکیل میشود. یعنی بسیاری از گروههای مخالف دولت صدام تحت این جبهه دور هم جمع میشوند و روابط آقای طالبانی و بارزانی هم ترمیم میشود. یکی دو سال نمیگذرد که ماجرای حمله صدام به کویت پیش میآید و فرصتی میشود تا کردهای عراق فعالیت هایشان را گسترش دهند تا بتوانند اقلیم کردستان را تأسیس کنند. به عبارتی اگر این جبهه کردستانی با ابتکار ایران و همکاری طالبانی و بارزانی شکل نمیگرفت دولت اقلیم هم نمیتوانست تشکیل شود. با آغاز فعالیت دولت اقلیم کردستان روابط اتحادیه میهنی و طالبانی با ایران تعمیق میشود. هر چند در میانه دهه 90 میلادی بین اتحادیه میهنی و حزب دموکرات درگیری رخ میدهد که در میانه آن بیش از 10 هزار نفر از نیروهای طرفین کشته میشوند. اما با پادرمیانی ایران و امریکا و یکی دو کشور دیگر دوباره توافق میکنند و یک همپیمانی بین دو حزب برای اداره امور اقلیم به وجود میآید. بعد از سرنگونی صدام و تدوین قانون اساسی عراق با همراهی همه نیروهای عراقی آقای طالبانی بهعنوان رئیس جمهوری عراق انتخاب میشود.
آقای طالبانی
نخستین رئیس جمهوری غیرعرب عراق است با شخصیتی منعطف و واقع بین که همیشه سعی داشت
بین آرمان ها و واقعیتهای
موجود تناسبی برقرار کند. بخشی از عمرش صرف رفع اختلافات بین عربها و کردها شد.
معمولاً اهل دیپلماسی و رفت و آمد بود. حتی تلاش داشت بین ایران و امریکا در مسأله
عراق میانجیگری کند و فرصتی برای گفتوگو بین این دو کشور مهیا کند. خلأ طالبانی
از چند سال گذشته که مریض شد مشهود بود که نمودش را در ساختار اتحادیه میهنی نشان
داده است.
این اتحادیه اکنون دچار چند دستگی شده است. در درجه اول فقدان طالبانی موجب تشتت در اتحادیه میهنی شد و طبیعتاً وقتی این اتحادیه بهعنوان دوست ایران دچار چند پارگی میشود، میزان تأثیرگذاریاش در اقلیم کردستان کاهش مییابد. ضمن اینکه جایگاه طالبانی در میان گروههای مختلف رقیب کرد در اقلیم هم حائز اهمیت بود و شخصیت دیگری نتوانست جای او را پر کند که با واقع بینی و درک شرایط منطقهای و اقلیم کردستان سیاست ورزی نماید. با این وصف میتوان گفت که جلال طالبانی در تمام نزدیک به 6 دهه فعالیت سیاسی خود همواره با جامعه سیاسی، نخبگان و دولت ایران در تماس بود.
http://www.iran-newspaper.com/?nid=6610&pid=3&type=0
ش.د9603221