(روزنامه ايران - 1396/09/05 - شماره 6652 - صفحه 12)
* «ایران»: در این نشست در پی بررسی رابطه بسیج و قانونمداری هستیم. قصد داریم این موضوع را از منظر امام خمینی(ره) و در الگویی که ایشان برای بسیج در نظر داشت دنبال کنیم. تا به این نتیجه برسیم که از نظر امام خمینی(ره) یک بسیجی چه تعهدی در برابر قانون و نظام حقوقی و قانونی کشور دارد. شاید بهتر باشد که نخست دیدگاه کلی آقایان را درباره بسیج بدانیم.
** کوشکی: حضرت امام(ره) بسیج را بهعنوان یک تفکر مطرح میکنند. وقتی بسیج تشکیل شد، سپاه، کمیته، جهاد و همه نهادها وجود داشتند. بسیج یک نهاد همانند سایر نهادهای انقلاب نیست. بسیج مستضعفین است که به ضرورت جنگ، زیرمجموعه سپاه شد و به ضرورت آن زمان که نیاز نظامی بود امام گفت مملکتی که 20 میلیون جوان دارد؛ باید20 میلیون تفنگدار داشته باشد.
اما امام(ره) در خاتمه جنگ معنای دقیق مورد نظر خودش را مطرح میکند و توضیح میدهد که بسیج یک نهاد، اداره، یا تشکیلات نیست. بسیج شجره طیبه و لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از نخستین تا آخرین امضا نمودهاند.
پس ازآن، رهبر انقلاب گفتهاند که بسیج بدنه فعال ملت است و بسیجی کسی است که به امیرمؤمنان اقتدا کند.
هنگامی که امام از 20 میلیون جوان بسیجی سخن میگویند، روشن است که خود ایشان میدانند 20 میلیون جوان مثل هم فکر نمیکنند. ترک، فارس، شیعه، ارمنی، همه میتوانند بدنه فعال ملت باشند. گفته نشده است بدنه فعال ملت از حزب اللهیها، از این گروه، از آن گروه باشد.
در زمان جنگ یکی از بسیجیها میگفت من در عملیات حاضرم کلاهآهنی یا قمقمهام را بیندازم، اما کتاب کویر شریعتی را از کولهام برنمیدارم و یکی دیگر در همان گردان، بشدت شریعتی ستیز بود و همیشه هم این دو با هم دعوا داشتند.
دو رزمنده بسیجی با هم سال 67 اسیر شدند و هر دو هم مفقود اعلام شدند، این دو در اردوگاهی بودند که ثبت صلیب سرخ نبود؛ یکی بشدت طرفدار مجمع روحانیون آن زمان بود که سال 66 تأسیس شد؛ کسانی که به آنها یونیها میگفتند و مدافع دولت آقای میرحسین موسوی بودند و دیگری بشدت طرفدار آقای مهدوی کنی و جامعه روحانیت بود. این دو در فضای داغ انتخابات مجلس سوم، اسیر شدند و در روزهای اسارتی که نام آنها ثبت نشده بود و هر لحظه ممکن بود تیرباران شوند دعواهای میرحسین و مهدوی شان، بلند بود.
بنابراین آنچه که امام میگوید، «20میلیون جوان، 20 میلیون تفنگدار»؛ یا آنچه که رهبر انقلاب میگوید؛ «بسیج بدنه فعال ملت»، به معنای ظرفی است که همه سلایق و اختلاف نظرها را در خود جمع میکند؛ در غیر این صورت، بدنه فعال ملت معنا نمیدهد. این تعریف دقیق بسیج است. البته در این میان ساختاری به نام سپاه که یک نهاد مشخص، منظم و تشکیلاتی است، واحدی به نام واحد بسیج در زیرمجموعه دارد. این واحد متشکل از تعدادی بچههای سپاه، نیروهای وظیفه و... هستند و کارهای نظامی، اداری و تشکیلاتی در مورد پدیدهای به نام بسیج انجام میدهند.
اشکال از این جا به وجود میآید که بسیاری این دو را یکی فرض میکنند. مثل این است که تفکری به نام عدالتخواهی یا آزادیخواهی وجود دارد و ممکن است اداره فرهنگی دانشگاهها هم یک اداره کل به نام اداره ترویج آزادی و عدالت در دانشگاهها داشته باشد. روشن است که یک تفکر نمیتواند به یک اداره تقلیل داده شود. بسیجی که زیر مجموعه سپاه است، یک جزء از اجزای ساختاری به نام سپاه است، مجموعهای نظامی است. اعضایش نظامی؛ یا سپاهیاند و در مواقع ضرورت ممکن است نیروهایی را آموزش دهند یا سازماندهی کنند که یک مأموریت نظامی را انجام دهند یا در روستاها سازندگی کنند یا گروه سرود دانشآموزی تشکیل دهند؛ اما آن کسی که بسیج را راه انداخته و آن کسی که امروز بسیج را بهعنوان رهبر انقلاب رهبری میکند، این جزء را مصداق بسیج نمیداند، آنها کل را مصداق بسیج میدانند. این جزء، جزء نظامی تشکیلاتی زیرمجموعه سپاه است، جایگاه خودش را هم دارد اما این دو را نباید یکسان دانست.
** ظریفیان: من در این زمینه با آقای کوشکی اختلاف نظر ندارم؛ امام(ره) هم قبل از آنکه تفکر بسیجی را طرح کند؛ در واقع آن را در پایلوت انقلاب تجربه کرده بود. نوع نگاه امام(ره) متفاوت با نوع نگاه جریانات مبارز قبل از انقلاب است که بیشتر در متن مبارزات مسلحانه مسأله را میدیدند. امام(ره) معتقد بود تا اتفاقی در منش و اندیشه جامعه رخ ندهد، آن اتفاق واقعی رخ نخواهد داد.
علت موجده انقلاب، اندیشه اتکا به مردم بود و اینکه امام(ره) موفق شد که مردم را به صحنه بیاورد. علت مبقیه انقلاب هم همین خواهد بود. مردم باید با همه تکثر و دیدگاههایشان در صحنه حضور داشته باشند.
در پاریس گفتوگویی با امام خمینی(ره) انجام میگیرد و سؤال میشود که چرا شما رویکردهای انقلابی امروز را در نجف دنبال نمیکردید. مضمون سخن امام خمینی(ره) چنین است که من قلوب مردم را متشتت میدیدم، مردم را پراکنده میدیدم و فکر نمیکردم کسی جز خدا این قلوب متشتت را بههم نزدیک کند. همه ما میدانیم که بعداز واقعه آقا مصطفی و جریان چهلمها، قلوب مردم بههم نزدیک شدند، نکته الهیاتیاش هم این است که ایشان اشاره میکنند من دست خدا را دیدم که قلوب متفرق را جمع کرد.
موضوع بسیج به معنای یک رویکرد عمومی، هم در افکار امام خمینی(ره) بود و هم اینکه ایشان در انقلاب تجربهاش کرد؛ چنانکه اساساً پیروزی انقلاب مبتنی بر همین رویکرد بود که دیدگاههای مختلف مشارکت داشته باشند. در واقع قبل از جنگ امام معتقد بود؛ انقلابی به این بزرگی و عظمت، نیاز به پشتوانه مردمی دارد. البته این پشتوانه نیاز به سازماندهیها و هماهنگیهایی داشت. همان چیزی که امام(ره) در اعلامیه تأسیس بسیج دادند؛ البته با نگاه بسیج مستضعفان.
** کوشکی: که زیر نظر سپاه هم نبود و به ضرورت جنگ زیر نظر سپاه آمد.
** ظریفیان: بله! طبق این دیدگاه، امام(ره) معتقد بود؛ یک انقلاب بزرگ نمیتواند یک پشتوانه جدی مردمی با همه تنوع و تکثرش نداشته باشد. امام(ره)این موضوع را تصریح کردند و چارچوبهایی هم برای آن تعیین کردند؛ امام(ره) پارادایمی را دنبال میکند که خود از آغاز روی آن تکیه دارد؛ یعنی تا جامعه پای یک قضیه نیاید و حضور فعال و جدی نداشته باشد، رخداد سیاسی مورد نظر او شکل نمیگیرد. در واقع امام(ره) قصد داشت مشروعیت انقلاب را با پشتوانههای روشن مردمی تداوم دهد و به مردم بگوید؛ این طور نیست که انقلاب تمام شد؛ و ما مردم را کنار میگذاریم. این قضیه به جنگ پیوند خورد و ماهیت بسیج تفاوتهای جدی تری پیدا کرد.
با این حال من اختلاف نظری با آقای کوشکی دارم؛ تصویری که امروز در تلقی عمومی، در دانشگاه و جامعه، از بسیج ارائه میشود این است که بسیج همان جریان نهادمند شده است.
** کوشکی: ممکن است اتفاقی که رخ میدهد دقیق نباشد. اگر کسانی به این نتیجه رسیدند که در روستاهای پرت باید سازندگی کنند؛ این حرکت تمام شاخصهای بسیج را دارد. از نظر امام(ره) کار ایشان خالص بسیجی است، از نظر اداری بسیجی نیستند. دکتر حمید میرخانی از تک ستارههای قلب، که هم در انقلاب و هم در جنگ حضور داشت؛ میتوانست میلیاردر شود، اما مرکز قلب بیمارستان امام(ره) را راهاندازی کرد و زیر سن 60 سالگی پشت فرمان در اثر فشار کار درگذشت. او مصداق یک بسیجی است.
** ظریفیان: ما همین الان دهها فعالیت داوطلبانه داریم، مثلاً جمعیت امام علی(ع)، اما مسأله اینجاست که اگر از اینها بپرسید که حرکتشان بسیجی است؟ آنها چنین عنوانی را برنمیگزینند. من هم مثل آقای کوشکی قبول دارم که بسیج تفکری با فراخی سلایق و با مشخصههای معین بوده است؛ اما امروز بهدلیل سیطره دولت در بسیاری از حوزههای دیگر هم رخ داده است؛ بخشی از مردم خودشان را از آن مستغنی میدانند و فکر میکنند که این دو ربطی به هم ندارند.
** کوشکی: فروکاستن یک مفهوم فکری به یک اتفاق اداری اشتباه است.
** ظریفیان: سؤال این است که چرا این شکاف و فروکاستن اتفاق افتاده است؟
** کوشکی: ما یک دولت، به معنی کلان و ساختار حاکمیت داریم. اینجا ممکن است یک اداره بهداشت داشته باشد؛ اما مفهوم بهداشت یک نگرش است. اگر کسی بگوید بهداشت ضعیف است ما میگوییم منظورت اداره بهداشت است یا فرهنگ بهداشت؟ هر مفهوم فکری که بخواهد در یک مدل بوروکراتیک اداری بیاید، فروکاسته میشود و دچار تنزل میشود.
* سؤال این است که چرا درعرف جامعه این فروکاستن رخ داده است؟ یعنی چرا اگر از در این روزنامه بیرون برویم و از مردم بپرسیم که آیا چنین حرکتی را بسیجی میدانید؛ برخی پاسخ منفی میدهند؟
** کوشکی: ممکن است تعریفش غلط باشد.
* «ایران»: چرا؟
** کوشکی: ممکن است شما سؤال کنید، مسئول دولتی کیست؟ و او بگوید دزد.
* «ایران»: در این مورد هم باید سؤال کرد که چرا چنین اتفاقی رخ داده است.
** کوشکی: هر مفهوم متعالی وقتی بخواهد تبدیل به اداره شود متنزل میشود.
* «ایران»: هیچ دلیل دیگری ندارد؟
** کوشکی: اداره همین است. کدام نهاد در ایران است که 100 درصد کارهایش درست باشد، اداره بسیج هم مثل آنهاست. مفاهیم فکری و فرهنگی وقتی در قالب یک ساختار اداری قرار میگیرند ناگزیر از تنزلند.
** ظریفیان: در مقاطعی ما از بسیاری از ارزشهای عام و ملی، با بیدقتی، ناکارآمدی و بیتوجهی به عام بودن آنها، استفاده کردهایم و به این ترتیب ما آن ارزش ملی و عام را که آدمی را یاد مالک اشتر میاندازد یا شخصیت شهید بروجردی یا شهید همت و شهید باکری را پیش چشم میآورد، فروکاستیم؛ چون به جایگاه ملی آنجا توجه نکردیم. این نکته را درست میفرمایند که وقتی مفاهیم عام در قالب یک نهاد قرار میگیرند؛ تنزل مییابند؛ اما من فکر میکنم که مسأله فقط این نیست.
در بیانات رهبری با اشاره به برخی از رفتارها و عملکردها هشدار داده میشود؛ مراقب باشید که این ارزش ملی، تبدیل به مسألهای جناحی نشود. چون در مسائل جناحی اصل با دفاع از جناح است و اشکالی هم ندارد. اما جناحها باید مراقب باشند که از بسیج بهرهگیری جناحی نشود.
** کوشکی: اگر کسی بگوید که بسیج مساوی است با جناح الف یا ب، یا همه بسیجیها باید طرفدار جناح الف باشند؛ برای خودش حرف زده است. چون بسیجی کارمند نیست که هر چه شما میگویید بپذیرد.
** ظریفیان: اما در آسیب شناسیها ما به این امر دقت نکردیم و در درگیریهای جناحهای سیاسی ممکن است بسیج از این منظر قدری آسیب ببیند. بسیج مردمی، انقلاب را پیروز کرد؛ جنگ مدیون بسیج است. مردم ارتش عراق را، زمینگیر کردند و جنگ را به پیروزی رساندند. اما چیزی که در مورد آن فکر نشد و تا الان هم تکلیفش مشخص نشده است این موضوع است که تکلیف لباس شخصیها در ایران مشخص نشد. این نکتهای است که به نظر میرسد روی آدمهایی که همین تفکر بسیجی را داشتند تأثیر زیادی گذاشت و به همین دلیل آنها سعی کردند قدری فاصله بگیرند و گاه با همه خدماتی که انجام میدهند نمیخواهند نامشان با این عنوان مطرح شود.
** کوشکی: لباس شخصیها چه ربطی به بحث ما دارد؟ خیلی نیروهای اطلاعاتی با لباس شخصی میآیند.
** ظریفیان: بله ولی همه لباس شخصیها که اطلاعاتی نیستند.
** کوشکی: لباس شخصی یک مفهوم من درآوردی چهارتا روزنامه چی بیسواد تبلیغات چی پروپاگاندا است. عذر میخواهم منظور من ایشان نیستند، منظورم آنهایی است که واژه را ساختهاند. در یک دانشگاهی دعوایی میشد؛ این طرف 4 تا دانشجو بودند کار بدی میکردند که دعوا میکردند؛ آن طرف هم 4 نفر بودند؛ این وسط 25 تا بچههای وزارت بودند.
** ظریفیان: خود ما از این بچههای اطلاعاتی برای اینکه کارشان کار اطلاعاتی بود و کارشان را بلد بودند حمایت میکردیم. اما عزیز من، مسائل را از متن اجتماع خارج نکنید. هر کس این واژه را ایجاد کرده ولو غلط، اما واقعیت این است که در جامعه ادبیاتی شکل گرفت.
** کوشکی: اهانت بدی شد به بسیج. ما 300 هزارتا مثلاً پرستار داریم. ممکن است کسی مدرک پرستاری داشته باشد یا نداشته باشد، روپوش سفید بپوشد و تخلفی انجام دهد.
** ظریفیان: ممکن است برخی لباس شخصیها هم، آدمهای وابسته و ضدانقلابی باشند...
** کوشکی: من گفتم چهارتا روزنامه چی بیسواد این را ساختهاند.
** ظریفیان: هر کسی ساخته باشد؛ اما ما تکلیفمان را درباره آن مشخص نکردیم و در اینجا به جریانات ملی آسیب خورد.
** کوشکی: چه کسی این را به بسیج نسبت داد؟ آدم خائن. در درگیریهای سال 78 رهبر انقلاب میگویند اگر کسی عکس مرا هم پاره کرد؛ شما سکوت کنید و بگذارید تنش بخوابد. در همان مقطع، ممکن است چند نفر که هیچ کس هم نفهمید اینها چه کسی هستند؛ تخلف کرده باشند. نخستین دلیلی که اینها هیچ ربطی به بسیج ندارند این است که وقتی رهبر انقلاب میگوید اگر عکس مرا هم پاره کردند شما دعوا نکنید؛ و اینها میآیند دعوا میکنند؛ پس معلوم است که اینها هیچ ربطی به بسیج ندارند. ما اینها را با چند من چسب و سریش میخواهیم به بسیج بچسبانیم؟ اینکه 4 نفر 6 نفر، 10 نفر خلاف دستور صریح رهبری خلافی بکنند؛ چه ربطی به رهبری دارد؟
** ظریفیان: به نظر من هم هیچ ربطی به بسیج ندارد؛ اما شأن رهبری، امام خمینی(ره) و فراتر از آن ائمه معصومین(ع) و هر امر مقدس عمومی به گونهای است که اگر کسی میان یک مفهوم غلط و یک مفهوم مقدس این همانی ایجاد کرد؛ این وضعیت ایجاب میکند که ما تکلیف امر غلط را صریح و روشن تعیین کنیم تا امر مقدس عمومی آسیب نبیند و ما در این تکلیف اهمال کردیم.
** کوشکی: یک بار به آقای بروجردی میگویند؛ طلبهای دزدی کرده است؛ میگوید بگویید دزدی لباس طلبه پوشیده است. در حالی که آن کسانی که شما میگویید لباس شخصی، که کاش همان موقع که وزارت اطلاعات دست شما بود؛ میگرفتیدشان و تهشان را درمیآوردید.
روزنامهچیهای مغرض، بیوجدان، ونه دیگه بیسواد؛ بلکه بیوجدان، آنهایی که ناراحت شدند که چرا پوتینهای صدام به تهران نرسید؛ و به خاطر این مشکل داشتند؛ آمدند گفتند لباس شخصی و قانون شکن مساوی است با بسیج.
** ظریفیان: با هرانگیزهای و به هر صورتی که این اتفاق رخ داده باشد. در بیان شما هم این است که این اتفاق رخ داده است. سؤال من از شما این است که: چرا ما تکلیف لباس شخصیها را مشخص نکردیم و چنین اینهمانی را لغو نکردیم؟ من میگویم در اینجا ما اهمال کردیم. من نیروی دهه اول انقلاب، جبهه و جنگ بودم، اما در عین حال، میخواهم از خودم و تفکر بسیجی و انقلاب دفاع کنم.
** کوشکی: من میتوانم بگویم دستگاههای فرهنگی مثل صداو سیما و ادارات فرهنگی مفهوم بسیج را درست تبیین نکردند. سینمای ما فیلم خوب نساخته است. اما این آسیبها به بسیج برنمیگردد؛ به دستگاههای فرهنگی برمیگردد. فراموش نکنید کسانی که مفهوم موسع و مقدس بسیج را با واژهای به نام لباس شخصی مساوی کردند، دقیقاً میدانستند که دارند چه خیانتی میکنند و الان حقوق بگیر بی.بی.سی و وی.او.ای هستند.
** ظریفیان: من و شما که مدافع بسیج هستیم باید تکلیف این موضوع را مشخص میکردیم.
** کوشکی: متأسفانه از آن روز زبانها، تریبونها، حتی روزنامههای دولتی، رسانهها و سینما هنوز دست همانهاست و هنوز هم مفهوم بسیج را تخریب میکنند. آن ظلمی که شما میگویید به بسیج شده و تهمت یاران بسیج تا به امروز رخ میدهد. از آن زمانی که آقای ظریفیان مسئول فرهنگی وزارتخانه بوده است این ظلم بوده و تا به امروز ادامه دارد.
جرم بسیج به معنای دقیق کلمه مگر چه بوده؟ جرم بسیج این بوده که به این مملکت خدمت کرده، امنیت آورده است، انسانیت و ارزشها را آورده است و به همین دلیل مورد تهاجم بوده است. سرخط همه اینها در روزنامه، تلویزیون، همه جا علیه بسیج کار کردند و بسیج را چماقدار و لباس شخصی معرفی کردند و گفتند بسیج یعنی حمله به سفارت عربستان، بسیج یعنی حمله به سفارت انگلیس، یعنی هر چه لایق خودشان بود به بسیج نسبت دادند؛ متأسفانه هنوز متولیاند و ربطی هم به این دولت و آن دولت ندارد. این هم یک اتفاق وحشتناک است. یعنی تریبون دست کسانی است که دشمن بسیجاند. برای اینکه بسیجیها دنبال بوق و کرنا نبودند. به تعبیر امام خمینی(ره)، گمنامانی بودند که نام و نشان در گمنامی یافتند. دنبال این بودند که برای این مملکت موشک بسازند، مؤسسه رویان بسازند؛ هزارتا پیشرفت علمی برای مردم ایجاد بکنند. دنبال بوق و کرنا نبودند. البته نمیدانم اینها را منتشر میکنید یا خیر؟
در علم منطق میگویند تعمیم جزء به کل غلط است. ممکن است تعدادی بگویند ما عضو فلان تشکل هستیم و کار غلطی انجام دهند؛ اما تعمیم جزء به کل، کار یک آدم اهل منطق نیست. وقتی 20 نفر در جامعه پزشکی به قسم پزشکیشان خیانت احتمالی میکنند؛ ما این خیانتها را به جامعه پزشکی تسری نمیدهیم. من میگویم در ساختار دولت 10 درصد رشوه میگیرند؛ آیا میتوانم بگویم دولت فاسد است؛ نه. اینها نویزها و عناصر مخل هستند.
* «ایران»: شما عنوان کردید که حرکت حمله به سفارت انگلستان و عربستان را یک حرکت بسیجی نمیدانید.
** کوشکی: نه. بسیج شاخصه دارد. من همان زمان مطلب نوشتم. یک سال قبل از آنکه رهبری بگوید کار غلطی بود، من نوشتم که دوستان عزیز! این کارتان به نظام جمهوری اسلامی لطمه زده است. یکی گفت شما به چه دلیلی میگویید این کار ضد نظام است؟ اینها که همه ریش داشتند و پرچم دستشان بود یا حسین میگفتند. گفتم شاخص من برای اینکه بفهمم یک کاری بسیجی هست یا نه استانداردهایی است که امام(ره) و رهبری میگویند.
من این استانداردها را همان روز کنار این حرکت گذاشتم و گفتم این حرکت در بهترین حالت حرکت جاهلانهای بود که بازی در حال برد ما را علیه انگلیس، به دوتا گل به نفع انگلیس تبدیل کرد. در بهترین حالت حرکت جاهلانه گل به خودی بود. ممکن است کسی که این کار را کرده است بگوید من عضو فلان نهاد هستم. من میگویم تو میتوانی هر ادعایی بکنی اما امام(ره) تو را با این کارت بسیجی نمیداند.
ممکن است آدم نابابی بگوید اینها بسیجیاند. این تهمت میزند؛ مثل اینکه کسی بگوید همه پزشکها رشوه بگیرند. حالا دوتا پزشک هم رشوه گرفتهاند؛ هزاران پزشک خدوم هم داریم. او که حق ندارد دو پزشک را یا دو نفری را که به دروغ میگویند پزشک هستند به بقیه تسری دهد.
* اگر موافق باشید به این بحث بپردازیم که اساساً رابطه بسیج با قانونگرایی در منطق امام(ره) چیست؟
** کوشکی: امام(ره) یک فتوا دارند. فتوای رهبر انقلاب هم همین است. رهبری میگویند: رعایت قوانین و مقررات جمهوری اسلامی واجب، تخلف از آن حرام و موجب ضمان نیز میگردد. این فتوای شخص حضرت امام(ره) است که رهبر انقلاب هم بر آن تأکید کردند. یعنی چنین آدمی حرام کار است و مدیون 80 میلیون آدم هم هست. این آدم اگر بگوید من بسیجیام، میگوییم بسیجی که حرام کار نیست. شاید هم یک روزی بسیجی بودی، اما الان نیستی!
یک نفر میگوید چون فلان آدم تخلف میکند باید من بگیرم و بزنمش، میگوییم حتی اگر این آدم قاتل هم باشد تو حق مجازاتش را نداری و این خلاف فقه شیعه و قانون و فلسفه حکومت دینی است. اگر بگوید بسیجیام، میگویم توغلط میکنی. تو با هیچ تعریفی بسیجی شمرده نمیشوی. اصلاً بحث بسیج و قانونمندی به قدری بدیهی است که نیاز به بحث ندارد. مثل این است که بگویید رابطه رئیس جمهوری و قانونمندی چیست؟
** ظریفیان: بله این قاعده به قدری بدیهی است که اگر کسی آن را بشکند از اساس از بسیج خارج شده است. چه تفکر بسیجی چه نهاد بسیج جمهوری اسلامی بر پایه مشروعیت و مقبولیت تأسیس شده است.
** کوشکی: امام(ره)، شرع و قانون را هم یکی کرده و در منطق او هر کسی قانون بخشداری را هم نقض کند، کار حرام انجام داده است.
** ظریفیان: بله، تعبیری هم رهبری در تاریخ 6/4/68 دارند که چنین است:«این فکر غلط است که بسیجی کسی است که مقررات را رعایت نمیکند؛ برعکس آن کس بسیجیتر است که مقررات را بیشتر رعایت کند. به خاطر آنکه این فرد بیشتر از همه دل برای نظام میسوزاند و مقررات، لوازم قطعی اداره درست نظام است.»
* یعنی میفرمایند اداره نظام متکی به قوانین است؟
** کوشکی: من خاطرهای دارم. جنگ تمام شده بود یکی از بسیجیان در یکی از محلات جنوب شهر، نیمه شب با واقعهای مواجه میشود که فردی مزاحم دختری میشود و او درخواست کمک میکند. فرد مزاحم به سمت این آقا حمله میکند، این آقا هم آن فرد را که چاقو دستش بوده به سمت عقب هل میدهد. او سرش به جدول میخورد و میمیرد. خودش به کلانتری مراجعه میکند، مراحل قضایی طی میشود و در نهایت تشخیص قتل عمد و حکم به قصاص میدهند. از جاهای مختلف میخواهند روند پرونده را تغییر دهند. ایشان وقتی متوجه میشوند که برخی میخواهند در آن پرونده دست ببرند؛ بهصراحت اعلام میکند که هیچ کس حق ندارد در پرونده دست ببرد.
اگر حکم اعدام باشد من با رضایت خاطر میروم زیر چوبه دار، اعدام میشوم و خود را شهید میدانم. چون ما جنگیدیم که حرمت حکومت دینی و قوانینش حفظ شود. اگر به خاطر اینکه من چند سال بسیجی بودم، مسئول و فرمانده بودم، قانون جمهوری اسلامی زیر سؤال برود، من خودم نخستین مهاجم به نظام جمهوری اسلامیام. و ایشان خواهش میکند که هیچ کس در کارش مداخله نکند. ایشان در حالی که همه و حتی مأمور اجرای حکم گریه میکردهاند میرود پای چوبه دار و میگوید من شهیدم و اعدام میشود. دقت کنید که این بسیج است!
رهبری در همان فضا این جمله را گفتهاند. حالا اگر کسی پارتی بازی کرده است، خب بسیجی نیست. یک عادت اشتباه فرهنگی هم هست که جزء را به کل ارتباط میدهیم.
** ظریفیان: در آسیب شناسی مسائل جامعه امروز، برخی همه ناکارآمدیها و ضعفها را از بیرون میبینند و عوامل بیرونی را عمده میکنند؛ از سوی دیگر نگاهی هم وجود دارد که هیچ کاری به عوامل بیرونی ندارد و هر چه را که در داخل رخ داده است معلول ناکارآمدی و ضعفهای نظام میداند. هم امام(ره) و هم رهبری، مکرر وقتی مسائل جامعه ما را نقد کردهاند، هم بیرون و هم درون را نقد کردهاند. امیرمؤمنان هم چنین هستند.
ما باید نگاه واقع بینانهای هم به نقد بیرونی و هم به نقد درونی داشته باشیم. اگر صرفاً بگوییم نقد درونی، واقعاً بیانصافی است و اگر فقط به نقد بیرونی بپردازیم، آن هم بیتوجهی به واقعیتهاست و اگر این دو را با هم همگام نکنیم، مطمئن باشیم آسیبهایی که بخشیاش ناشی از غفلت و جهل است بیشتر میشود. همین که میگویید کسی که به سفارت انگلیس و عربستان حمله کرده است جاهلانه حمله کرده است، خواه بسیجی باشد، خواه نباشد؛ در یک نقد درست متوجه میشویم بخشی از این حرکت جهل و بخشی عاطفی و بخشی ناکارآمدی و بخشی از آن قطعاً برآمده ازجریانات خطرناکی است که اگر مورد نقد منصفانه قرار نگیرند، نمیتوانیم مسائل امروز را اصلاح کنیم. کسانی که نظام را قبول دارند؛ باید توجه کنند که اگر درگیر دعواهای جناحی بشویم، اما حاصل این دعوا به گونهای باشد که آسیبهایی که با آن مواجه هستیم روی زمین بماند؛ آسیبها افزایش مییابد.
به نظر من جناحهای معتقد به نظام باید درباره آسیبهای جامعه چه درباره مفاهیم ارزشی و چه مفاهیم سیاسی گفتوگو کنند؛ تا راه حلی برای آن پیدا کنیم، در غیر این صورت، این مشکلات میماند، نسل چهارمی که به جامعه وارد میشود؛ به من و شما کاری ندارد و کارآمدی ما را مورد ارزیابی قرار میدهد؛ و اگر در این موضوع آسیب دیده باشیم، تفکر بسیجی هم آسیب خواهد دید.
اگر از من بپرسند که بزرگترین دستاورد امام خمینی(ره) چیست؛ میگویم امام(ره) دین را که در انزوا بود؛ به اجتماع و عینیت جامعه آورد و امروز آنچه که آسیب میبیند این است که دوباره گفته میشود این موضوع به انزوا برگردد.
** کوشکی: افراد مغرضی بودند که سعی کردند به یک تفکر تهمت بزنند و آن را با چند مصداق کوچک یکی بکنند والان هم میدانیم که سرشان در کدام آخور است. ظلم بزرگی در درون درباره این مفهوم مقدس شد.
اگر ما حساب آن اداره را با این تفکر جدا کنیم ممکن است آن اداره 10 یا 50 درصد از این تفکر سهم بگیرد. اما باید توضیح دهم که اگر روزی یکی از جناحها مطلوب همان بسیجیها بهمعنای دقیق کلمه نشد، این به معنای آن نیست که بسیج جناحی شده است. خدا را شکر ما تاکنون هیچ جناحی نداشتیم که این اندازه جذاب باشد که همه بسیجیها جذب آن جناح بشوند. اما ممکن است بسیجیها آبشان با یک جناح در یک جوی نرود؛ بنابراین آن جناح باید خودش را اصلاح کند؛ چون بسیجی حق انتخاب دارد.
** ظریفیان: در اینجا منظور شما از بسیجی نهاد بسیج است؛ یا تفکر بسیجی؟
** کوشکی: تفکر بسیجی.
** ظریفیان: البته اگر! چون فهم اینکه آن تفکر چه میگوید خودش بحث مهمی است.
** کوشکی: اگر عموم این افراد به سمت یک خط و ربط بروند و مثلاً بگویند ما دنبال استقلال هستیم و برای یک جریان هم استقلال مهمتر از نان است؛ نمیتوانیم بگوییم بسیج جناحی شده.
* «ایران»: شما به همان اندازه که موسع تعریف میکنید؛ به تناقض و تنگنا میرسید.
** کوشکی: با استاندارد امام(ره) ما تناقض نداریم.
* «ایران»: استاندارد تفکر امام(ره) را چه کسی تعیین میکند؟
** کوشکی: امام(ره) میگوید هر کسی با امریکا سازش میکند؛ بسیجی نیست.
یک بار دعوا درباره روش استقلال است.
در دعوای بین روشها بسیجیان ممکن است نصف بشوند. اما ممکن است یک جناح بگوید نان از استقلال مهمتر است. اگر جناحی بگوید سازش با شیطان بزرگ، نباید انتظار داشته باشد بسیجی از حرفش حمایت کند.
کسی نمیتواند بگوید من بسیجی هستم و طرفدار رابطه با امریکا هم هستم. میگویم عذر میخواهم شما از استانداردش خارج شدید. میگوید خیلی آدم خوبی هستم. میگویم هستی اما بسیجی امیرالمؤمنین است و نباید با هیچ معاویهای سازش کند.
** ظریفیان: هر کس با ظلم بخواهد سازش کند که بسیجی نیست. اما اینکه در دسته بندیها همه چیز را صفر و یک کنیم؛ به مشکل برمی خوریم، گاهی گفته میشود ما برای حفظ استقلالمان مثل امیرالمؤمنین میگوییم نان هم مورد نیاز است.
** کوشکی: کسی که نمیگوید نان نه!
** ظریفیان: اگر نان را تأمین نکردیم، استقلال هم ممکن است حاصل نشود. ما برای اینکه بتوانیم در نظام بینالملل دیدگاهمان را ارائه کنیم، مذاکره هم لازم داریم.
** کوشکی: اما نه سازش.
** ظریفیان: کاملاً با شما موافق هستم. امام حسین(ع) گفت هیهات من الذله. اما گفتوگو هم نیاز داریم. اینکه جامعه جهانی بداند که ما بیش از دیگران اهل گفتوگو هستیم، اهمیت دارد.
** کوشکی: اما در گفتمان امام خمینی(ره) گفتوگو با شیطان بزرگ خلاف اصول بسیجی بودن است.
** ظریفیان: بالاخره کشور ما با اجازه رهبری وارد مذاکره شد.
** کوشکی: بله؛ رهبری مذاکره را پذیرفت ؛ شخص آقای ظریف ممکن است آدم خیلی خوبی باشد و من درباره بهشت و جهنم ایشان صحبت نمیکنم، اما ایشان یک بسیجی نیست. برای اینکه یک بسیجی افکار امام(ره) را میشناسد و میداند با شیطان بزرگ که امام(ره) میگوید گرگ است و ما میش هستیم، نمیشود مذاکره کرد.
** ظریفیان: اینجا بحث اختلافی است.
** کوشکی: امام(ره) فصلالخطاب است.
** ظریفیان: من هم قبول دارم امام(ره) فصلالخطاب است.
** کوشکی: امام جملهای گفتهاند که عذر میخواهم هر چوپان پشت کوهی بفهمد. گفته است امریکا گرگ است ما میش هستیم، چگونه گرگ و میش با هم مذاکره کنند؟
* «ایران»: امام خمینی(ره) در دولت کارتر و بعد از تسخیر سفارت امریکا میگویند «دولت بعدی امریکا با ما تفاهم کند»... من اشاره میکنم به سخنان امام(ره) و چیزی بیش از آن هم نمیگویم.
** «اگر پیاده شد آقای کارتر از آن عرشی که دارد. آمد روی زمین نشست. با ما زمیننشینها تفاهم کرد، ما هم با او تفاهم میکنیم و به استثنای اینکه آن ظلمهایی که به ما کرده است باید جبران بکند. با ملت امریکا که هیچ [اختلافی] نداریم. هیچ اختلافی نیست بین ملتها با هم.
امام خمینی(ره) حتی در ادامه خواستار آن میشود که دولت بعدی امریکا هم با ایران تفاهم کند و درباره راه حل رابطه ایران و امریکا توضیح میدهد که:
دولتی که بعد پیش میآید، تفاهم کند با ما. اینطور نباشد که من در کاخ سفیدنشستم و شما در کوخ نشستید و کاخ نشین با کوخ نشین باید ارباب و رعیت باشد. اگر این کلمه را بردارند و ما را همانطور که هستیم بفهمند، ادراک کنند ماها را، ما با آنها چرا رابطه نداشته باشیم؟ با دولت امریکا هم رابطه پیدا میکنیم. با همه جا.»(صحیفه امام، ج11، ص: 304)
** کوشکی: امام(ره) در نوفل لوشاتو هم میفرمایند ما غیراز رژیم آفریقای جنوبی و اسرائیل با همه دولتها میخواهیم رابطه داشته باشیم. در مصاحبهای میگویند: امریکا اگر چنانچه با این دولت رفتارش رفتار انسانی باشد و احترام را حفظ کند، این دولت با او هم مانند سایر دول احترام متقابل را حفظ خواهد کرد.
یعنی وقتی خبرنگار میپرسد حتی امریکا؟، امام توضیحی میدهند که نشان میدهد با وجود اینکه امریکا به ما ظلم کرده، از شاه حمایت کرده، اما به نوعی ما حاضریم گذشته را نادیده بگیریم و با امریکا هم رابطه داشته باشیم و اما به شرط اینکه امریکا به ما احترام بگذارد. در این عباراتی هم که خواندید امام (ره)به این موضوع اشاره میکند. اگر امریکا روزی گفت من یک دولتم و شما هم یک دولت و زورگویی هم نمیخواهم بکنم، آنکه دیگر ایالت متحده امریکایی که امام(ره) میگوید نیست.
* «ایران»: اما شما تا الان به این بخش از سخنان امام(ره) هیچ اشارهای نمیکردید.
** کوشکی: این بدیهی است.
** ظریفیان: حرف شما قبول است با همین دیدگاه، رهبری فرمودند در سیاست خارجی سه اصل عزت، حکمت، مصلحت. ممکن است برهمین اساس، عدهای نظرشان این باشد که در مذاکرات برجام دولت امریکا مثل یک دولت به مذاکره با ایران نشسته است. درست یا غلط، نظرشان این است.
** کوشکی: نخیر از موضع برتر نشست. چون وندی شرمن بعد از آن گفت: ژن ایرانی فریبکار و دروغگوست شما با این آدم نشستید و مذاکره کردید. یک بار آقای ظریف به امریکا اهانت نکرد.
* «ایران»: آقای ظریف هم انتقادات فراوانی به ترامپ داشت.
** کوشکی: وندی شرمن به ملت ایران توهین کرد، آقای ظریف یک بار به ملت امریکا توهین کرد؟
** ظریفیان: بهخاطر اینکه شرط ادب وشأن جمهوری اسلامی نیست. ضمن اینکه اگر رهبری گفتند به هر دلیلی...
** کوشکی: علی بن ابی طالب هم میپذیرد با ابوموسی اشعری مذاکره کند. چه کسی حضرت امیر را وادار کرد.
** ظریفیان: جهل جامعه.
* «ایران»: صلح حدیبیه هم همین طور است؟
** کوشکی: هیچ ربطی ندارد. دستاوردهای صلح حدیبیه دوسال بعد مشخص شد. این برجام شما چه صلح حدیبیهای است که هم آقای روحانی و هم آقای ظریف میگوید هیچ چیز نداشته است. روحش و جسمش نقض شده است و خودش پاره شده.
مادامی که آمریکا در موقعیت فعلی است ، رهبری مذاکره با آمریکا را نخواهند پذیرفت و البته برخی هم فشار خواهند آورد برای انجام مذاکره و میکوشند اهداف خود را از طریق ایجاد فشار اجتماعی پیش ببر ند .
** ظریفیان: به هر دلیلی اگر رهبری تشخیص مصلحت بدهند. یک مسلمان یا یک بسیجی حتی اگر مجبور شد؛ مصلحت را انجام میدهد.
** کوشکی: باشه اما کار غلطی است.
** ظریفیان: یعنی نباید انجام بدهند؟
** کوشکی: به هر حال ظلم است.
** ظریفیان: به هر حال امام حسن(ع) هم صلح کردند.
** کوشکی: کار جبری حوزه ارزشگذاری نیست.
** ظریفیان: من اصلاً درباره حسن و قبح اصل کار صحبت نمیکنم. موضوع بحث حسن و قبح عمل نیست. من میگویم مفهومی به نام مصلحت وجود دارد. اگر رهبری تشخیص دادند که بنابه مصلحت مذاکره کنید. شما چه قضاوتی میکنید؟ این کار را بسیجی میدانید یا نمیدانید؟
** کوشکی: بسیجی مجبور.
** ظریفیان: روشن است که در برخی جاها جبر وجود دارد. تحریمها ظالمانه بود. حضرت امام(ره) که 598 را پذیرفت...
** کوشکی: مجبور شد.
** ظریفیان: معلوم است که مجبور شد؛ اما این اقدام امام(ره) را باید پذیرفت یا خیر؟
** کوشکی: کسانی که روش امام(ره) در جنگ را با فتوای خودشان نادیده گرفتند امام(ره) را مجبور کردند. اگر حرف امام(ره) را در جنگ گوش می کردند؛ کار به اینجا نمیرسید. اگر صراحت حرف رهبری را که دل به امریکا و اروپا نبندید به مردم ایران دل ببندید؛ به مخترعین و صنعتگران ایرانی دل ببندید و اگر دولت آقای روحانی به جای برجامی که تهش هیچی درنیامد آمده بودند صنعتگران ایرانی را حمایت میکردند؛ وضع ما بهتر نبود؟
** ظریفیان: در هشت سالی که آقای احمدینژاد بود این اتفاق افتاد؟
** کوشکی: افتخارم این است که زمان او دو سال از خدمت عزل شدم و با شکایت شخص احمدینژاد به دادگاه رفتم.
** ظریفیان: موضوع من قضاوت کردن در مورد شما نیست. سؤال من این است که در آن دوره اتفاق افتاد؟
** کوشکی: اگر از 8 سال نخست عبور کنیم، در هیچ دولتی برای خدمت به صنعت و کشاورزی ایران اتفاقی نیفتاده است. از سال 1370 اگر استقلال را جدی میگرفتیم، ما تحریم نمیشدیم. در صنایع دفاعی استقلال را جدی گرفتیم، مگرمی توانند ما را تحریم کنند.
* ...اجازه بدهید یک جمعبندی داشته باشیم. بحث اصلی ما درباره رابطه بسیج و قانونگرایی است. من گزارهای را مطرح کنم که به نظر میرسد مورد قضاوتها و تفسیرهای متفاوتی قرار گرفته است. میخواهم نظر آقای کوشکی را در این باره بپرسم.
«... وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها ودانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام کنند تا استقلال و آزادى خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.» (صحیفه امام، ج21، ص: 393، وصیتنامه سیاسى – الهى)
** کوشکی: امام(ره) یک اندیشمند است. هراندیشمندی یک منظومه فکری دارد و ما نمیتوانیم یک جمله از متن او را بیرون بکشیم، بیآنکه به دیگر مباحث او کاری داشته باشیم. این ناشی از خطای فهم است.
بند«م» وصیتنامه امام(ره) جدای از دیگر مباحث امام(ره) نیست. امام(ره) میگوید رعایت قوانین جمهوری اسلامی واجب است.
کسی حق دارد عملکردش را به امام(ره) نسبت دهد که به منظومه فکری امام(ره) عمل کند نه به یک تک جمله امام(ره).
امام(ره) میگوید اگر تخلفی صورت میگیرد نه به خود خاطی بلکه به مسئولان امر تذکر دهند تا آنها پیشگیری کنند.
* «ایران»: اگر این کار صورت گرفت و اتفاقی رخ نداد؛ یک راه حل، تجمع قانونی است که حق هر کسی است. اما آیا منتقد حق مواجهه و برخورد فیزیکی هم دارد؟
** کوشکی: برخورد فیزیکی در ساختار جمهوری اسلامی، قاعدهمند است. ضابط قانون، یعنی کسی که از دادگستری حکم دارد. او حق برخورد دارد. اما آیا همین فرد حق دارد کسی را کتک بزند؟ خیر! حق دارد بازداشت کند.
** ظریفیان: بسیج را ضابط قضایی کردند برای قاعدهمند کردن.
** کوشکی: بسیجی ضابط قضایی هم حق دارد، فردی را بازداشت کند و تحویل دهد؛ اما امام(ره) توضیح میدهد که اگر شما محکومی را پای چوبه دار میبرید؛ اهانتی کنید یا یک پس گردنی بزنید باید قصاص بشوید و تخلف کردید.
پس اگر کسی بگوید من میخواهم فردی را که روزه خواری کرده است کتک بزنم؛ میگوییم روزه خواری حرام است؛ کار شما هم حرام است. قانون جمهوری اسلامی گفته است. این بدیهی است. هر کسی با هر ادعایی خواست کسی را در خیابان کتک بزند؛ حق ندارد. نه بسیجی، نه مأمور نیروی انتظامی، نه پاسدار، نه... هیچ کس حق ندارد.
در دوران آقای احمدینژاد فیلمی اکران شد که مقدسات را توهین میکرد؛ به وزارت ارشاد نامه نوشتیم و خواستیم سکانسهای مربوطه را حذف کنند. مطبوعاتی هم گفته شد؛ بازهم نه آقای حسینی نه آقای شمقدری جدی نگرفتند و گربه رقصاندند. این وسط منتقدان آمدند و با ائمه جمعه موضوع را مطرح کردند. ائمه در سه استان، موضوع را در شورای تأمین طرح کردند و تصمیم گرفته شد که فیلم در آن استانها اکران نشود. در اینجا وزارت ارشاد مجبور شد جلوی اکران این فیلم را بگیرد. در این ماجرا، برخورد فیزیکی اتفاق نیفتاد. اما سازوکاری که در این قضیه دنبال شد تا آن زمان اتفاق نیفتاده بود. یعنی افکار عمومی از طریق ائمه جمعه با شورای تأمین در زمان احمدینژاد موضوع را دنبال کردند.
این مصداق بند میم میشود. یک مورد زد و خورد در این قضیه نداشتید. اما در این دولت حتی مراجع گفتند ماکزیمم اشکال فیلم رستاخیز این است که تصویر حضرت عباس(ع) با هاله نور پوشانده شود، نه اینکه حذف شود. این وسط عدهای آمدند و اعتراض کردند. معلوم است که این عده به چه کسی وصلند؟ چون مراجع نگفتند اکران نشود. تذکر درباره چهره حضرت عباس(ع) را هم همه مراجع مطرح نکرده بودند. عدهای که معلوم نبود وصل به کجا هستند داد و قال کردند؛ به شیوه زشت؛ یعنی حرف بد میزدند؛ فحش میدادند. فردایش هم وزارت ارشاد آمد و کلاً اکران این فیلم را متوقف کرد. جالب این است که از لحن حرف زدن این آدمها معلوم بود که مشکل دارند. آدمی که علنی و جلوی خبرنگار فحش میدهد.
* «ایران»: کاش استدلالهای خود را درباره قانونمندی بیشتر مطرح میکردید.
** کوشکی: من بالغ بر 15 سال است که این حرفها را برای مربیان و هادیان ارشد بسیج در کشور که حدود 200 نفر هستند؛ مطرح میکنم.
* «ایران»: آنها هم برای جوانان عضو بسیج مطرح میکنند؟
** کوشکی: من کارم را میکنم.
* «ایران»: اگر موافق باشید جمعبندیای داشته باشیم.
** ظریفیان: رهبری به شاخصهایی بهعنوان شاخص بسیجی بودن اشاره میکنند و میگویند:
اهل ارتباط با خداست، اخلاص در عمل و عمل مجاهدانه دارد، دغدغه و مسئولیت پذیر است. به مردم احترام ویژهای میگذارد و صاحب اراده و همت بلند است. اعتدالگراست، افراطی نیست. سیاسی است، اما سیاست زده نیست وجناحی نیست. طرفدار علم و متخلق به اخلاق است.
ما قبل از انقلاب یک جنبش بودیم و الان تبدیل به یک نظام شدیم. طبیعی است مهمترین ویژگی بسیجیای که در نگاه کلان و ملی مورد نظر است؛ توجه و رعایت قوانین و قواعد همین جامعه است و با رعایت این قوانین او توانایی خودش را در خدمت حل مسائل جامعه میآورد.
این بسیج با این افکار و تلقی به دلایلی بخشی از اندیشهاش آسیب دیده که باید کمک شود بازسازی شود و جامعه بتواند با همین شرایط نیروهای جوانش را سازماندهی کند و بهعنوان یک الگو برای نسلهای آینده ارائه و محقق کند.
** کوشکی: تردیدی ندارم که قانونمندترین افراد مملکت ما بسیجیها بودند. از دولتمردان، نخبگانی که ادعای نخبگی داشتند؛ از خواص قانونمندتر بودند. چون به خاطر این نظام، انقلاب و حفظ قواعد و مقرراتش، بسیجیها ثابت کردند که حاضرند جان بدهند. اما خیلی از افرادی که گفتیم؛ مسئولان و کسانی که ادعای نخبگی داشتند؛ فقط ادعا کردند. بسیجیها فقط هزینه دادند؛ آنها ادعا کردند.
بسیجیهای ما از مسئولان و دولتمردان و کسانی که ادعای نخبگی و خواص داشتند؛ خیلی بیشتر قانون را رعایت کردند و باید تذکر قانونمندی را به کسانی که ادعای قانون دارند؛ اما عمل نمیکنند؛ داد. فکر میکنم اگر بخواهیم تذکر قانونمندی بدهیم به این افراد باید بیشتر از این تذکر بدهیم.
http://www.iran-newspaper.com/?nid=6652&pid=12&type=0
ش.د9603662