(روزنامه آسمان آبي – 1396/09/01 – شماره 117 – صفحه 10)
عباس عبدی معتقد است شکافهای فراوانی که در سیاست وجود دارد در هر موردی، مانند زلزله کرمانشاه فورا خود را به شکل ستیز نشان میدهد و در چنین شرایطی امکان ندارد که جامعه ما بتواند به طرز مؤثری از چالشهایی که پیش رویش است، عبور کند. به گزارش «ایلنا»، عبدی معتقد است شکافهای فراوانی که در سیاست وجود دارد در هر موردی، مانند زلزله کرمانشاه فورا خود را به شکل ستیز نشان میدهد و در چنین شرایطی امکان ندارد جامعه ما بتواند به طرز مؤثری از چالشهایی که پیش رویش است، عبور کند. به گزارش «انتخاب»، این تحلیلگر مسائل سیاسی با طرح لزوم مذاکره اصلاحطلبان با اصولگرایان، اصلاحطلبی را نماینده مدرنیته و اصولگرایی را نماینده سنت دانست و تأکید کرد: «وجود هر دو لازمه جامعه است و اهرمهای در اختیار هیچکدام برندگی لازم برای حذف طرف مقابل را ندارد و هر کدام نیز از اهرمهای طرف مقابل تا حدی محروم است.» اهم صحبتهای او را در ادامه میخوانید:
همین قضیه مسکن مهر موضوع بسیار خوبی برای گفتوگوی عمومی است، بدون اینکه کسی بخواهد گریبان دیگری را بگیرد. در مجموع گفتوگوهای خصوصی و پشت درهای بسته هم ایرادی ندارد، اما از آن مهمتر گفتوگوهایی است که باید در عرصه عمومی جامعه انجام شود.
جزئیات گفتوگو است که نشان میدهد طرفین در چه موقعیتی قرار گرفتهاند تا بتوانند براساس آن موازنه با هم تعامل کنند. هر چند واقعیت این است که طرف مقابل یکدست نیست. از گروه احمدینژاد گرفته تا افرادی که اخیرا برای گفتوگو اسم آنها آورده شده است وجود دارند.
واقعیت این است که خوشبختانه طرفین نتوانستند همدیگر را حذف کنند. تجربه تاریخی در ایران نشان داده همیشه طرفی که به قدرت رسیده سعی بر حذف دیگری داشته است، اما از 88 به این طرف مشخص شد چنین امکانی وجود ندارد و هیچ یک از دو جریان نتوانسته طرف مقابل را حذف کند.
اصلاحطلبان از اهرمهایی چون نفوذ بالا در جامعه و منطقی بودن بخش عمدهای از حرفهایشان برخوردارند. نظام جدید جهانی و ارزشهای آن نیز ایده اصلاحطلبان را بیشتر میپذیرد. طبقه بسیار مهم اجتماع یعنی طبقه متوسط با اصلاحطلبان همدلی و همراهی دارد.
اصولگرایان هم اهرمهای قدرت خاص خود را دارند. آنان در سنت به مفهوم دقیق کلمه پایگاه دارند. در ساخت قدرت از اهرمهای اقتصادی، قضایی و نظامی نیز برخوردارند، اما نباید فراموش کنیم که هیچکدام از این اهرمها نمیتواند جایگزین دیگری شود. یعنی با اهرم اقتصادی نمیتوان اهرم فرهنگی را نابود کرد و جانشین آن شد. اهرم قضایی و نظامی هم قادر به از بین بردن اهرم سیاسی نیست. چرا منافقین با آن قدرت نابود شدند، چون با اسلحه وارد مبارزه با حکومتی شدند که از نظر نظامی از آنان قویتر بود.
واکنش تندروها نسبت به شکلگیری چنین مذاکراتی چگونه خواهد بود؟ بهطورکلی هر نوع تفاهم و گفتوگویی که نیروها را به هم نزدیک کند با مخالفت نیروهای تندرو دو طرف روبهرو خواهد شد، ولی این هم چیز مهمی نیست. عاقلان دو جناح نباید به این مخالفتها توجه کنند بلکه باید کار خود را انجام داده و اثرگذاری مستقلشان را داشته باشند.
دو جناح باید در عرصه عمومی با یکدیگر مباحثه کنند و محدودیتی هم نباید در اشخاص گفتوگوکننده باشد. نیازی به محدود کردن افراد مذاکرهکننده نیست. ضمن اینکه هنوز مشخص نیست چه کسانی میخواهند در این مباحثات نماینده اصلاحطلبان باشند. برای بنده خیلی فرق نمیکند چه اشخاصی بخواهند در این گفتوگوها باشند. هر کس که در این قضیه پا پیش بگذارد و با طیف مقابل گفتوگو کند خدمت کرده است.
ما به علل تاریخی و داخلی به انجام این گفتوگوها نیاز داریم. اصلا فرض کنید در منطقه هیچ بحرانی هم وجود نداشته باشد آیا این به این معناست که باید دست روی دست بگذاریم و مدام در سر و کله همدیگر بزنیم؟! و یک طرف هم بخواهد دیگری را حذف کند بدون اینکه بتواند گام مؤثری به جلو بردارد؟! البته وضعیت خاص ایران و منطقه و همینطور سیاستی که ایالات متحده آمریکا در قبال ما اتخاذ کرده است باید ما را بیشتر از قبل تشویق به گام برداشتن در این مسیر کند. به عبارتی دیگر ادامه دادن رفتارهای گذشته در داخل کشور با این شرایط نامطلوب خارجی قابل پذیرش نیست.
شاید انتظار این بود که مجمع تشخیص مصلحت وضعیت، ترکیب و جایگاهی پیدا کند که بتواند به شکل رسمیتری وارد این فرایند شده و آن را پیش برد و اثرگذار باشد، ولی با توجه به وضعیت فعلی مجمع، ما در نهادهای رسمی هیچ جایگاه و ترکیبی را نداریم که بتواند این معضل را به نحوی طرح کرده و برایش راهحل پیدا کند.
https://asemandaily.ir/post/7981
ش.د9603677