(روزنامه آرمان - 1396/09/22 - شماره 3489 - صفحه 7)
* بهتازگی نایبرئیس فراکسیون مستقلین مجلس عنوان کرده که عامل اصلی اتفاقات سال 88 محمود احمدینژاد بود و وی بود که با سخنان و اقدامات خود هواداران کاندیداهای انتخاباتی را عصبی کرد که درنهایت فضا متشنج شد. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟ احمدینژاد چه نقشی در اتفاقات سال 88 داشت؟
** احمدینژاد در اتفاقات سال 88 نقش محوری و اصلی داشت و این مساله در همان مقطع زمانی نیز از سوی برخی از صاحبنظران عنوان میشد. با اینهمه، کسی به این سخنان توجه نمیکرد و برخیها بهدنبال فرافکنی بودند. اقدامات و سخنان احمدینژاد در سال 88 در بین هواداران دو جریان سیاسی تاثیر داشت و در واقع احمدینژاد آتشبیار آن معرکه بود. این در حالی است که بسیاری از افرادی که امروز تلاش میکنند از احمدینژاد فاصله بگیرند، در آن مقطع زمانی با علم به اینکه احمدینژاد در حوادث سال 88 نقش داشته، اما همچنان از وی حمایت میکردند. همان افرادی که دیروز بهصورت تمامقد از احمدینژاد حمایت میکردند، امروز که احمدینژاد چهره واقعی خود را نشان داده و دنبال ساختارشکنی است، عنوان میکنند که احمدینژاد «روانگردان» مصرف کرده است!
اصلاحطلبان خیلی زود به ماهیت تفکر احمدینژاد پی بردند و به همین دلیل در همان ابتدای دولت وی خطر افراطیگری و رادیکالیسم را به همگان گوشزد میکردند. با این وجود، اصولگرایان حاضر نبودند این واقعیت را بپذیرند و همچنان از احمدینژاد حمایت کردند. امروز اما اصولگرایان نیز به دیدگاههای اصلاحطلبان درباره احمدینژاد ایمان آوردهاند و به این نتیجه رسیدهاند که نباید از احمدینژاد حمایت میکردند. گذر زمان چهره واقعی احمدینژاد را برای همه روشن کرد و اصولگرایان به حقانیت اصلاحطلبان درباره احمدینژاد پی بردند. اصلاحطلبان نگران آینده کشور و نظام بودند و خیلی زود خطر احمدینژاد را به همه گوشزد کردند. با این حال، اصولگرایان حاضر نبودند این واقعیت را بپذیرند و همچنان به حمایت خود از احمدینژاد ادامه دادند.
* برخی از اصولگرایان و از جمله محمدرضا باهنر در اعترافی تکاندهنده عنوان کردهاند: ما در سال 88 به این نتیجه رسیده بودیم که ادامه رویکرد احمدینژاد برای کشور و جریان اصولگرایی خطرناک است، اما برای اینکه اصلاحطلبان به قدرت نرسند، مجبور شدیم از احمدینژاد حمایت کنیم. به نظر شما این اتفاق چه خساراتی برای کشور به همراه داشته است؟
** این مساله مهمی است که توسط برخی از اصولگرایان هم مطرح میشد و این عده به این نتیجه رسیده بودند که ادامه رویکرد احمدینژاد مناسب نیست. با اینهمه، اصولگرایان در یک اشتباه تاریخی برای به قدرتنرسیدن اصلاحطلبان به احمدینژاد چک سفیدامضا دادند تا وی همچنان به اقدامات خود ادامه بدهد. همین چک سفیدامضای اصولگرایان سبب تحریک احمدینژاد برای اقدامات بعدی شد. احمدینژاد که با حمایت اصولگرایان روی کار آمده بود، خیلی زود به فکر سیطره بر گفتمان اصولگرایی افتاد و از سوی دیگر تلاش کرد اصلاحطلبان را خانهنشین کند و به حاشیه بکشاند.
احمدینژاد هیچگاه حدومرزی برای خود نمیشناخت و امروز نیز هیچ حدومرزی برای خود نمیشناسد. گذر زمان نیز نشان داد که احمدینژاد جز منافع خود و نزدیکانش به هیچچیزی فکر نمیکند و منافع ملی و مردم برای وی در اولویت بعدی قرار دارد. اصولگرایان نیز خیلی دیر یعنی از اواخر دولت احمدینژاد به این نتیجه رسیدند که باید راه خود را از احمدینژاد جدا کنند. در این مقطع زمانی اختلافات در بین اصولگرایان به شدیدترین شکل خود رسید و ما شاهد بودیم که طیفهای مختلف اصولگرایی در مقابل هم قرار گرفتند.
* ارزیابی شما از رفتارشناسی امروز اصولگرایان در مقابل اقدامات ساختارشکنانه احمدینژاد چیست؟ چرا اصولگرایان امروز از زیر بار مسئولیت اقدامات احمدینژاد شانه خالی میکنند؟
** امروز محمود احمدینژاد چهره واقعی خود را نشان داده و همه متوجه شدهاند که احمدینژاد در سودای قدرت است. با این حال، وی راههای امنیتی را برای رسیدن به اهداف خود در نظر گرفته است. با وجود این، در شرایط کنونی احمدینژاد خواسته یا ناخواسته به عنصر فعلی تبدیل شده است. به همین دلیل نیز اصولگرایان نمیتوانند از وی حمایت کنند و یا اینکه با وی در یک زمین بازی کنند. به همین خاطر نیز اصولگرایان تلاش میکنند خود را وارد بازی جدید احمدینژاد نکنند. احمدینژاد نیز بهخوبی به این نکته آگاهی دارد که دیگر در بین همفکران اصولگرای خود جایگاهی ندارد و دیگر اصولگرایان حاضر نیستند از وی حمایت کنند. از سوی دیگر احمدینژاد دارای پایگاه اجتماعی نیز نیست و دیگر نمیتواند اهداف خود را مثل سابق دنبال کند. او به دلیل اینکه در شرایط کنونی فاقد پایگاه اجتماعی است، در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) سخنرانی و نزدیکان خود را به بستنشینی دعوت میکند.
احمدینژاد متوجه شده که اصولگرایان هیچ وابستگی به وی ندارند و حاضر نیستند تحت هیچ شرایطی از وی حمایت کنند. به همین دلیل نیز با استفاده از جنجالآفرینی و ایجاد هیاهو تلاش میکند برای خود پایگاه ایجاد کند. احمدینژاد با رویکرد خاصش در حال آزمایش خود و فضای سیاسی کشور است که آیا میتواند دوباره برای خود جریانسازی کند یا خیر. هدف اصلی احمدینژاد از اقدامات اخیر خود پیداکردن حامی در اقشار جامعه است تا به این وسیله بتواند در معادلات سیاسی آینده کشور تاثیرگذار باشد. اصلاحطلبان از ابتدا با رویکرد او موافق نبودند و خطر وی را گوشزد میکردند. این در حالی است که امروز دیگر اصولگرایان نیز روی خوش به احمدینژاد نشان نمیدهند و به همین دلیل نیز روزبهروز منزویتر و تنهاتر شده است.
در شرایط کنونی احمدینژاد دو هدف مهم را دنبال میکند؛ نخست اینکه با تحریک افکار عمومی برای خود پایگاه اجتماعی درست کند و تلاش کند از این پایگاه به وجودآمده، بهرهبرداری سیاسی کند و دوم اینکه با فرار بهجلو قصد دارد خود را از اتهامات واردشده در پروندههای مختلف تبرئه کند. با اینهمه، وی در هر دو هدف خود شکست خورده است و علاوه بر اینکه موفق نشده برای خود پایگاه اجتماعی درست کند، بلکه جایگاه وی روزبهروز در حال افول است و دیگر کمتر کسی در جامعه وجود دارد که از اقدامات احمدینژاد حمایت کند. از سوی دیگر نیز قوه قضائیه روی پرونده وی حساستر شده و به دنبال این است که تخلفات احمدینژاد را بهصورت دقیق بررسی کند. در نتیجه احمدینژاد در رسیدن به هر دو هدف خود ناکام بوده است.
* هدف سخنان جنجالی احمدینژاد کلیتر از این مباحث نیست؟
** به نظر من هدف احمدینژاد فراتر از تخریب است. کسانی که احمدینژاد را از نزدیک میشناسند، بهخوبی از نوع گفتار و اقدامات وی متوجه میشوند که هدف وی از این اقدامات تنها یک دستگاه نیست. احمدینژاد سخنان خود را با کنایه و طعنه بیان میکند. با اینهمه، هدف اصلی وی به چالشکشیدن نظام است و بهخوبی مشخص است که وی در آینده به دنبال ایجاد چالش با دیگران خواهد بود. به نظر میرسد احمدینژاد در حال عبور از خطوط قرمز است. در شرایط کنونی احمدینژاد تلاش میکند با ساختارشکنی برای خود پایگاه درست کند. این در حالی است که وی در گذشته همه راهها را امتحان کرده و هربار نیز به نتیجه دلخواه نرسیده است. در نتیجه، در شرایط کنونی تلاش میکند تا با روش خاص خودش افکار عمومی را تحریک کند که دوباره از وی حمایت کنند.
* هدف احمدینژاد از تلاش برای جذب حامی و پایگاه اجتماعی چیست؟
** احمدینژاد به دنبال این است که منتقدان و افراد به حاشیهرفته را به سمت خود جذب کند. این در حالی است که پایگاهی که احمدینژاد قصد دارد برای خود ایجاد کند، از بسیاری از جهات با هویت اصیل جمهوری اسلامی فاصله دارد و رویکردی متناقض را دنبال میکند. احمدینژاد بهخوبی به این نکته آگاهی دارد که از شیوههای سنتی که قبلا امتحان کرده نمیتواند برای خود ایجاد پایگاه کند، به همین دلیل نیز تلاش میکند با شیوهای جدید برای خود پایگاه ایجاد کند. وی به دنبال این است که دوباره در عرصه قدرت دارای جایگاه باشد و در قدرت نقش داشته باشد. این در حالی است که احمدینژاد در سالهای اخیر منزویتر از گذشته شده و روزبهروز تنهاتر شده است. از سوی دیگر در شرایط کنونی اتهامات زیادی متوجه وی است و وی از این طریق تلاش میکند اتهامات واردشده را از خود دور کند.
* درشرایط کنونی این سوال برای افکار عمومی به وجود آمده است که چرا تا این اندازه با احمدینژاد، مشایی و بقایی مماشات میشود؟ به نظر شما دلیل این مساله چیست؟
** باید اذعان کنم که این مساله برای من نیز جای سوال دارد. بدون شک اگر یکی از اصلاحطلبان چنین سخنانی را به زبان جاری میکرد و یا چنین اقداماتی را انجام میداد، با آن برخورد جدیتری میکردند. این در حالی است که این وضعیت برای احمدینژاد و یارانش وجود ندارد. به نظر میرسد احمدینژاد در حاشیه امن قرار دارد. به همین دلیل نیز این سوال برای مردم پدید خواهد آمد که آیا احمدینژاد اطلاعاتی دارد؟ در مجموع افکار عمومی در این زمینه با ابهاماتی مواجه است.
این وضعیت درباره اصولگرایان نیز وجود دارد. تاکنون از بین اصولگرایان جز عده معدودی که درباره وضعیت کنونی احمدینژاد اظهارنظر کردهاند، بقیه دچار سکوت عمومی شدهاند و نسبت به اقدامات ساختارشکنانه احمدینژاد واکنشی از خود نشان ندادهاند. این در حالی است که اگر یک اصلاحطلب دست به چنین اقداماتی میزد، رسانههای اصولگرا در حد تکفیر جریان رقیب خود پیش میرفتند. به نظر میرسد در ماجرای احمدینژاد عدهای سکوت کردهاند. البته در مرحله اول باید به این سوال مهم افکار عمومی هرچه زودتر پاسخ مناسب و قانعکنندهای داده شود.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/206709
ش.د9603793