(ويژهنامه روزنامه شرق - 1396/09/18 - شماره 3029 - صفحه 29)
* از آخر شروع کنیم، نهم مرداد امسال با درخواست اتحادیه «تشکلهای اسلامی دانشجویان ایران» موافقت شد. به محض انتشار این خبر نقدهایی مطرح شد. در دهم مرداد (روز بعد از اعلام موافقت اصولی) خبرگزاری فارس در گزارشی جلسهای را که در آن با درخواست شما موافقت شده بود، فاقد حدنصاب اعضا دانست... . ماجرا از چه قرار بود؟ بالاخره جلسه از حدنصاب افتاده بود یا خیر؟
** به حدنصاب رسیده بود. اینها زمانی که دیدند جلسه به رأیگیری میرسد، بلند میشوند تا جلسه از حدنصاب بیفتد... .
* یعنی میخواستند آبستراکسیون کنند؟
** دقیقا، جالب است که قبل از این هم چندینبار آبستراکسیون کرده بودند. آنها فکر نمیکردند در آن جلسه این موضوع مطرح و به رأی گذاشته شود. تا دیدند بحث عوض شد، خواستند بلند شوند اما قبل از اینکه آنها جلسه را ترک کنند، رأیگیری کردند و آنها هم ناراحت جلسه را ترک کردند. رأیگیری با حضور آقای محمدیان و قریشی (دو عضو نهاد رهبری) برگزار شده بود.
* پس عملا موافقت اصولی شما تثبیت شده است؟
** بله. ما بارها به خود حاج آقا محمدیان و شیراوژن گفتهایم که اگر ادعای شما روی تخلف محتوایی و شکلی آییننامه است که میگویید جلسه به حدنصاب نرسیده بود - که رسیده بود و قانونی بود و خود دبیرخانه هیئت نظارت و رئیس هیئت نظارت آن را امضا کردند و موافقت اصولی را تأیید و به تک تک دانشگاهها ابلاغ کردند - زمان مجاز برای رسیدگی به درخواست اتحادیه سه ماه است اما اینها بعد از دو سال تازه میخواستند با تشکیل سازوکارهایی فراتر از قانون که عملا برای وقتکشی بوده، جواب درخواست ما را بدهند.
* شما بهمن ۹۴ درخواست خودتان را ثبت کردید؟
** بله. مدتی دبیرخانه هیئت نظارت مرکزی مشترک مستقر وزارت بهداشت میگفت که در حال بررسی است... .
* چرا وزارت بهداشت؟
** ببینید تا دولت یازدهم چیزی به نام «هیئت نظارت مرکزی مشترک» وجود خارجی نداشت. در آییننامه بود، آن هم به صورت نصفهونیمه. برای موضوعات مربوط به اتحادیهها خود وزارت علوم تعیین تکلیف میکرد. بعد از اینکه دولت روحانی سر کار آمد، این مسئله شکل بوروکراتیک و منسجمتری به خود گرفت. هیئت نظارت مرکزی مشترک متشکل از دو نفر از وزارت علوم، وزارت بهداشت، نهاد رهبری، دانشگاه آزاد و یک نفر هم از طرف شورایعالی انقلاب فرهنگی شکل گرفت و یک دبیرخانه هم برای آن تعیین شد. در سال ۹۴ که ما درخواست خود را ثبت کردیم، دبیرخانه در وزارت بهداشت بود.
درخواست ما یک مدت آنجا معطل شد و تشکیل جلسه ندادند؛ یک بار میگفتند حاج آقا محمدیان رفتند سفر، نزدیک انتخابات میگفتند ما اگر ورود کنیم شائبه سیاسیکاری مطرح میشود و... گذشت و گذشت تا نوبت دبیرخانه به وزارت علوم رسید. اگر بخواهم خلاصه بگویم تا به حال هیئت نظارت مرکزی مشترک شش جلسه تشکیل داده است. دو، سه جلسه هم که آبستراکسیون کردند و اجازه ندادند جلسه تشکیل شود؛ به بهانههای متفاوت.
* طبق آییننامه باید زیر سه ماه جواب درخواست تشکلها را مبنی بر تشکیل اتحادیه بدهند اما درخصوص اینکه اگر این اتفاق صورت نگرفت چه میشود، حرفی زده نشده است. شما از چه راهی درخواست خودتان را پیگیری میکردید؟
** این آییننامه سال ۸۶ است که خلأ داشت؛ مثل اینکه اگر اتحادیهای متشکل از دانشگاههایی از وزارت علوم، بهداشت و دانشگاه آزاد میبود، تکلیف چه میشود! همین نکتهای که شما گفتید مشکل دیگر بود. البته همین آییننامه اشاره کرده که در صورت مخالفت باید ادله مخالفت مستدل و مکتوب اعلام شود. برای همین خلأها در سال ۹۵ یک دستورالعمل اجرائی برای این وظایف هیئت نظارت مرکزی نوشته شد. این مسئله هم مربوط به «تادا» بود وگرنه اصلا به این مسائل ورود نمیکردند.
* دستورالعمل را چه نهادی نوشت؟
** هیئت نظارت مرکزی مشترک. هیئت نظارت مرکزی وزارت علوم وقتی با درخواست «تادا» روبهرو شد، نهاد رهبری گفت شما که دولت قانونگرا هستید، نمیتوانید بیقانون تصمیم بگیرید برای همین باید دستورالعمل رسیدگی به درخواستها و سازوکار اجرائی این هیئت نظارت مرکزی مشترک مشخص شود. به این شکل بررسی درخواست ما را دو جلسه عقب انداختند. در این زمان است که اعضای این هیئت مشخص میشود که همان ٩نفری بودند که گفتیم. در موضوع اتحادیه ما دو نماینده دانشگاه آزاد حق رأی نداشتند و اصلا در جلسات شرکت نمیکردند و تا به حال شورایعالی انقلاب فرهنگی هم نمایندهای برای این هیئت مشخص نکرده است. میماند شش نفر؛ در جلسه که با درخواست ما موافقت اصولی شد، هر شش عضو حضور داشتند و چهار رأی مثبت به این درخواست داده شد.
* پس تا همین سالهای اخیر تصمیمات درخصوص اتحادیهها به دست هیئت مرکزی نظارت بر تشکلهای وزارت علوم صورت میگرفت. یعنی انحلال تحکیم هم به دست هیئت نظارت وزارت علوم بوده است؟
** بله برخلاف همین آییننامه شورایعالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم مرجع انحلال دفتر تحکیم وحدت طیف علامه شد.
* چند تشکل درخواست اتحادیه «تادا» را امضا کردند؟
** حدود ۳۰ تا ۳۵ تشکل بودند.
* از سال ۹۲ بحثهای درازدامنی مبنی بر حرکت به سمت یک اتحادیه یا چند اتحادیه صورت گرفت. چه شد که شما بر چند اتحادیه پافشاری کردید؟
** مفصل است؛ دلایل خیلی زیادی داشت و دوستانی هم که از تکاتحادیه دفاع میکردند، دلایل زیادی داشتند. یک گروه هم نبود که به دنبال تکاتحادیه باشد؛ در برهههایی بچههای خط امام، همان جناح اصلاحطلبی که از طیف شیراز جدا شده بودند، در کنار جریان «احیا» به تکاتحادیه قائل بودند. اصلا همه گروهها اول برای بازپسگیری تحکیم تلاش کردیم.
* پس با انحلال تحکیم وحدت طیف علامه، طیف شیراز، پسوند خود را برداشت و از آن به بعد با نام «دفتر تحکیم وحدت» به فعالیت خود ادامه داد. آن زمان طیف شیراز در دست اصولگرایان و نیروهای نزدیک به پایداری بود. شما با چه روشی به دنبال بازپسگیری دفتر تحکیم وحدت بودید؟
** ما معتقدیم خانه همه انجمنهای اسلامی دفتر تحکیم وحدت است اما شرفالمکان بالمکین! قبل از بازشدن تشکلهای جدید در سال ۹۲ چیزی حدود سیواندی انجمن اسلامی وجود داشت. ۱۱ تا ۱۴ تا عضو تحکیم وحدت بودند، چند تا از دانشگاه آزاد بودند و مابقی هم انجمنهای اسلامی با طیفهای مختلف سیاسیای بودند که از تحکیم خارج شده بودند. بعضی از این انجمنها این بحث را داشتند که جای ما در تحکیم وحدت است، تکوتوک هم انجمنهای اصلاحطلب در تحکیم بودند - مثلا همین گروهی که الان خط امام را راه انداختند. اما نهادهای بیرون از دانشگاه فشار آوردند و نگذاشتند درِ تحکیم دوباره باز شود.
در سال ۹۲ انتخابات تحکیم با ۹ تشکل از ۱۴ عضو برگزار شد. آن زمان ۱۴ انجمن اسلامی از جمله ما (انجمن اسلامی صنعتی قم) بیانیه دادند که تحکیم شرایط اولیه اتحادیه را ندارد و این انتخابات جدای از تعداد، حتی برخلاف اساسنامه برگزار شده و حدنصاب دوسوم و خیلی موارد دیگر را رعایت نکرده است. واقعا کسی در صورت اصلاح تحکیم مشکل خاصی با عضویت در آنجا بدون پیششرطگذاری نداشت. بعد از این فشارها، وزارت علوم و وزارت بهداشت به تحکیم وحدت فشار آوردند و نتیجه انتخابات اخیر تحکیم را نپذیرفتند؛ ولی متأسفانه وزارت علوم زمان دکتر توفیقی این انتخابات را در نهایت پذیرفت. البته آن موقع با اینکه دکتر توفیقی سرپرست وزارت علوم بود ولی آقای خواجهسروی هنوز معاونت فرهنگی را برعهده داشت. خواجهسروی معاون فرهنگی زمان دانشجو بود، البته موافقان تحکیم در حاکمیت هم انقلت آوردند که ۲۰ تشکل شرط تأسیس است نه شرط بقا... .
* طبق آییننامه در صورت ازدستدادن شرط تأسیس، تشکل و اتحادیه غیرقانونی است.
** به هر حال اینها این انقلتها را مطرح کردند. ما هم شکایتها و گزارشهای متعددی از تخلفات انجامشده در خود اتحادیه و تشکلهای عضو آن درباره انتخابات تکتک تشکلها و اتحادیهها، نحوه اعطای حق رأی، رسمیتیافتن جلسات مجمع عمومی و تشکیلات درباره حق رأی، غیرقانونیبودن و لزوم انحلال برخی از انجمنهای عضو و... به صورت کاملا مستند و در قالب گزارشاهاي هفت، هشت صفحهای به وزارتخانههای علوم و بهداشت دادیم. اما جواب پیگیری ما این بود که «ما هم مثل شما از تخلفاتشان آگاهیم»، «سنبه آنها پرزورتر است»، «رویه ما تعلیق و انحلال نیست؛ هرچند غیرقانونی و متخلف باشند» و در نهایت هم گفتند بهخاطر فشارهای زیاد وارده ما به اینها تا هر زمان ممکن فرصت میدهیم تا به تعداد تشکلهای موردنیاز برسند.
در نهایت گروههای دانشجوییای که خواستار اصلاح تحکیم وحدت بودند، به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند تحکیم وحدت را اصلاح و درش را باز کنند. همزمان تشکلهای جدیدی در حال تأسیس بودند، همه ما مشترکات زیادی داریم اما در حوزه کنشگری، مسائل هویتی، نوع رفتار و... تفاوتهایی وجود داشت. به هر صورت اصلاحطلبی خیلی گسترده است. از همینرو میگفتیم به همان مسائل دفتر تحکیم وحدت دچار میشویم و این خیلی بدتر است؛ چون وقتی در یک اتحادیه انرژیها صرف دعوای داخلی میشود، از کار اصلی باز میمانیم. ما با خیلی از ادوار تحکیم وحدت صحبت کردیم و آن تجربیات را مدنظر قرار دادیم. آنها میگفتند فکر نکنید یک اتحادیه با ۸۰ عضو لزوما بهتر از اتحادیه با اعضای کمتر است و قدرت را در تعداد منحصر نکنید بلکه در اثرگذاری ببینید.
* شما چند دوره با گروههای دانشجویی دیگر به گفتوگو نشستید، اگر اینقدر سر موضوع بودید، در این جلسات از چه صحبت میکردید؟
** مذاکرات الزاما درباره یک اتحادیه یا چند اتحادیه نبود. یک نکته درباره تفاوتهای هویتی جریان دانشجویی اصلاحطلب بگویم؛ سه گروه احیا و خط امام و تادا تقریبا همزمان مطرح شدند و اگر وحدتی بود همان زمان یکی میشدند. بحثی مطرح شد که با تأسیس تادا انشقاق ایجاد شد، اصلا از اول وحدتی نبود که بخواهد انشقاق ایجاد شود. نکتهای هم بگویم، اولین ارائه درخواست و اعلام موجودیت اتحادیه، مربوط به خرداد سال ۹۳ در شیراز بهنام «انجمنهای اسلامی دانشجویان پیرو خط امام» بود. چرا بعد از اینکه ما در دی ماه ۹۴ (پس از کلی مذاکره و تلاش و صبر برای بهثمررسیدن نشستی سراسری) درخواست دادیم، متهم به انشقاق شدیم؟ در حالی که اصولا وحدتی نبود و از قبل هم درخواستهای تأسیس اتحادیه و گروههای متکثر وجود داشت و ما اصولا وحدت را به معنای یکیشدن نمیدانیم.
* خیلیها این دستهبندی را ظاهری میدانند. بههر حال بعد از ۹۲ عملا فعالیتها از هیچ دوباره شروع شد و طبیعی بود که پنج تشکل با هم ارتباط بگیرند و در یک سوی دیگر چند تشکل با هم حلقهای ایجاد کنند و کمکم شبکهها شکل بگیرد.
** نه واقعا تفاوتها واضح و مشخص است. ببینید بچههای حلقه جمشیدیه که بعدتر به احیا معروف شدند، افراد سرشناسی بودند و از آن طرف مابقی گروهها مانند بچههای شورای هماهنگی و لیدرهای خط امام هم افراد شناختهشدهای بودند. اینها همدیگر را میشناختند و از فعالیتهای یکدیگر خبر داشتند.
* شما از تفاوتی حرف زدید که احتمال داشت در آینده مشکلساز شود، آن تفاوت چه بود؟
** همان اول هم گفتیم، اختلاف نظر در کنشورزیهای بود. هر دو ما به خوببودن یکسری از مسائل اعتقاد داریم اما ما مثلا میگفتیم در این شرایط نباید به صراحت این را مطرح کرد، در حالی که آنها میگفتند اتفاقا باید با صراحت فلان مسئله را مطرح کرد. از سویی بیش از ۱۳ دلیل سلبی و ایجابی بر چند اتحادیه میتوان ذکر کرد.
* پس شما مصلحتسنجترید؟
** ببینید دولت، دولت اصلاحات نیست، ایران هم سوئیس نیست. از دولت آقای روحانی نمیتوان توقع خاصی داشت. اگر ما آن زمان این حرفها را در تئوری میگفتیم، الان این مسئله دیگر روشن شده است. ببینید ما در زمان احمدینژاد عکس آقای خاتمی را کار میکردیم و مشکلی نداشت اما الان حتی چاپ عکس آقای خاتمی دشوار شده است. چندینبار برای تنظیم نامه و اطلاعیههایی تلاش کردیم و در تنظیم آن نامهها سر کوچکترین چیزها و کلمات مشکل داشتیم. در بیانیهها هم همین مشکلات را داشتیم. بحث بیشتر بر کنشگری است. اما این موارد دلایل اصلی تأکید ما بر چند اتحادیه نیست، دلایل اصلی بحثهای ساختاری هستند. ما در آسیبشناسی تحکیم وحدت دیدیم که یک اتحادیه بزرگ، لخت و کند میشود. فرض کنید ۷۰ تشکل بخواهند درباره یک بیانیه اظهارنظر کنند!
* سازوکار مناسب تشکیلاتی این مسئله را مرتفع میکند.
** بله ما سازوکار مناسب را طراحی کردیم ولی ببینید در حال حاضر بیش از صد تشکل اصلاحطلب داریم، زمانی که ۶۰ تشکل وجود داشت، ما برای تنظیم یک بیانیه گروهی تشکیل میدادیم متشکل از دو نفر از این طرف و دو نفر از آن طرف؛ اختلافات از متن بود تا اینکه مثلا تشکلی میگفت اگر فلان تشکل امضا کند، ما امضا نمیکنیم. مسئله داشتیم و گاهی تا دو هفته زمان لازم بود تا به خروجی برسیم. گاهی هم بیانیهها و نامهها به خاطر اختلافنظرها به نتیجه نمیرسید. از همه مهمتر در صورت تخلف تشکلی مثلا همگرایی و همسویی با برخی نهادها و... با ساختار سابق تحکیم عملا نمیشد به تخلفات آن تشکل رسیدگی کرد.
* در حال حاضر برخی نگراناند که اگر به سمت دو یا سه اتحادیه حرکت کنیم، احتمال دارد اختلافات تشدید شود. برای نمونه در حال حاضر در بسیاری از دانشگاهها چند تشکل اصلاحطلب وجود دارد که غالبا یکی به تادا نزدیکتر است و دیگری به گروههای دیگر. بهنظر شما چند اتحادیه خطر ظهور درگیریهای داخلی نیروهای اصلاحطلب و تحولخواه را افزایش نمیدهد؟ برنامه شما برای فاصلهگرفتن از درگیریها چیست؟
** اگر یک اتحادیه وجود داشته باشد، قطعا درگیری بیشتر خواهد بود. در یک اتحادیه جریانها به دنبال غالبکردن افکار و ایدههای خودشان هستند و این بدیهی است. یک اتحادیه نمیتواند بهلحاظ هویتی چندپاره باشد. اگر این حرفها در سال ۹۳ زده میشد، واقعا چالشبرانگیز بود، اما الان در سال ۹۶ دانشگاههایی داریم که با پنج انجمن در حال فعالیتاند. مثلا الان در امیرکبیر چهار تشکل اصلاحطلب داریم و هرکدام هم یک گرایش دارد. نکته جالب این است که در مواضعی که مشترکاند، برنامه مشترک برگزار میکنند و در نقاط افتراقشان هم جداگانه کار میکنند.
این است که با توجه به این تجربه نهتنها لزوما تنش ایجاد نمیشود، بلکه حتی همافزایی هم ممکن است. در حال حاضر اصولگرایان پنج اتحادیه دارند و از امکانات کشور استفاده میکنند چرا ما خودمان را با توجه به این تنوعی که داریم، به یک اتحادیه محدود کنیم؛ حرکت به سمت چند اتحادیه یعنی داشتن تریبون و حق آزادی و اظهارنظر بیشتر. اگر اخلاقمدارانه و با احترام به تفاوت سلیقهها و روشها همدیگر را بپذیرند، قطعا در بزنگاهها میتوانند پشت هم باشند. مطمئنا قدرت سه اتحادیه بیشتر از یک اتحادیه است.
با توجه به ادعای هر سه گروه مبنی بر اصلاحاندیش و تحولخواهبودن، میتوان مجمع هماهنگی اتحادیهها را تشکیل داد تا در مواقع و مواضع مشترک، اقدامات و خروجیهای یکسانی داشت که در این صورت تأثیر آن چند اتحادیه بهتر از یک اتحادیه خواهد بود. میتوان با این کار طیفهای فکری بیشتری از تشکلهای منتقد، تحولخواه و اعتدالی را جذب کرد.
* یک مسئله دیگر هم وجود دارد؛ به نظر میآید با نزدیکشدن شما به اتحادیه، دیگر به مابقی گروهها امکان ابراز وجود ندهند.
** خیر، به نوع رفتار خودشان و شرایط بستگی دارد.
* محتمل میدانید که اتحادیه دیگری هم مجوز بگیرد؟
** به صراحت بگوییم ما منتظر بودیم خیلی زودتر از ما خط امام در سال ۹۳ مجوز بگیرد.
* تا جایی که میدانم خط امام از حدنصاب افتاده است.
** مشکل از خودشان بود؛ اگر به لحاظ تشکیلاتی ضعیف عمل نمیکردند، مطمئن باشید زودتر از تادا مجوز میگرفتند. ما هم دوست داریم اتحادیههای دیگر مجوز بگیرند و هم از آنها حمایت میکنیم. در مذاکراتی که داشتیم، همیشه مشکلات و موانع سایر گروهها (چه احیا، چه خط امام) را هم میگفتیم به نحوی که مسئولان گاهی شاکی میشدند که برای مسئله خودتان آمدهاید یا دیگران.
* برگردیم به تادا؛ شما طبق آییننامه بعد از موافقت اصولی یک ماه فرصت داشتید اساسنامه خود را تحویل دهید، اما آییننامه درخصوص مهلت زمانی که شورای ناظر مرکزی مشترک باید در آن اساسنامه شما را بررسی کند، چیزی نگفته است.
** احتمال دارد در دستورالعمل اجرائی دراینباره چیزی نوشته شده باشد ولی ما به دستورالعمل اجرائی دسترسی نداریم، یعنی آن را عمومی نکردهاند که کسی چیزی نداند تا مطالبهای در برابر اقدامات احیانا خلافشان نکند و آتویی ندهند.
* در سالهای اخیر این بحث مطرح بود که در حال حاضر که بسیاری از تشکلها هنوز ریشهدار نشدهاند و نیاز به زمان و تلاش دارند، حرکت به سمت اتحادیه زود است، اما در هر حال شما به تشکیل اتحادیه نزدیک شدید، حالا برنامه شما چیست؟ اتحادیه قرار است چه کاری انجام دهد؟
** در حال حاضر صدوخردهای تشکل اصلاحطلب داریم. بسیاری از آنها تحت فشار هستند. در سال ۹۵، ۵۰ پرونده باز قضائی و امنیتی برای دانشجویان فعال تشکیلاتی و نشریاتی داشتیم و هیچکس هم پیگیر اینها نبود، جز افراد معدودی. اتحادیه میتواند از این فعالان دفاع کند. بحث این است که اتحادیه در وهله اول یک ساختار رسمی است که در کل کشور میتواند فعالیت کند، بودجه دارد، امکان نشست دارد. از طرف دیگر در حال حاضر سطح دانش فعالان دانشجویی پایین است؛ چپ و راست هم ندارد، اتحادیه میتواند با کارگاهها و نشستها در جهت رفع این ضعف حرکت کند. انصافا در این یکی، دو سالی هم که نشستهایی برگزار کردیم، تمام تمرکز ما بر کلاسها و برنامههای آموزشی بود. از استادان علوم سیاسی و افراد باتجربه دعوت میکردیم تا بحثهای تشکیلاتی، هویتی و تاریخی را با بچهها کار کنند.
از طرف دیگر اتحادیه میتواند سطح چانهزنی و تأثیرگذاری را افزایش دهد. یک انجمن برای برگزاری مراسم دستش به هیچکجا بند نیست، مگر اینکه بتواند با وزارتخانه در ارتباط باشد وگرنه به جایی نمیرسد، اما یک اتحادیه توان بیشتری برای حمایت و پیگیری مطالبات و درخواستهای تشکلها دارد. خودش میتواند مستقیما با وزارت علوم وارد مذاکره شود. یک اتحادیه تریبونهایی در اختیار دارد که تشکلها ندارند؛ تریبون در مقابل رئیسجمهور و... تا به حال به این بهانه تشکلهای اصلاحطلب را از داشتن تریبون محروم میکردند که شما اتحادیه ندارید. اتحادیه امکانات متعددی دارد؛ چه به لحاظ مجوز برگزاری نشست و چه بهلحاظ امکانات و بودجه.
* پس سه حوزه کاری برای اتحادیه مشخص کردید؛ آموزشی، حمایتی و افزایش قدرت گروهی؟
** بله؛ صددرصد.
* اگر همین الان با شما برخورد تندی صورت بگیرد مثلا موافقت اصولی شما را باطل کنند... .
** که احتمالش هست.
* اصلا فرض کنید دولت عوض شود و بخواهند مانع از کار شما شوند، آیا شما میتوانید مقاومت کنید؟
** ما چرا میگفتیم چند اتحادیه؟ یکی به این دلیل بود که همه تخممرغهای خودمان را در یک سبد نگذاریم.
* در عوض سبد قویتری میداشتید برای مقاومت در مقابل فشارها.
** مگر دفتر تحکیم قوی نبود؟
* شما در حال حاضر توان مقاومت با فشار بیرونی را دارید؟
** امیدواریم. اصل بقا در عرصه سیاسی، اصلی بدیهی است اما با حفظ هویت و اصول. ما بعد از دو سال تازه موفق شدیم موافقت اصولی خودمان را بگیریم و همین هم در خطر است.
* منطقا به نظر میرسد که تشکلهای اصلاحطلب نیاز به حمایت از یکدیگر دارند. در این مسیر حرکت میکنید؟ میتوانیم امیدوارم باشیم که برخورد با شما به اعتراض همه تشکلهای اصلاحطلب منتهی شود؟
** صددرصد. رویکردی که در گروههای دیگر میبینیم همین است. شاید این تحلیل وجود داشته باشد که با گرفتن مجوز تادا دیگر گروهها نمیتوانند مجوز بگیرند اما قطعا این نگرانی هم هست که اگر تادا برود دیگر واویلا. برای همین هم همه گروهها از این حداقل خرسند هستند و دوست دارند بماند. ما هم دوست داریم گروههای دیگر به اتحادیه برسند. اگر به دو یا سه اتحادیه برسیم، در صورت انحلال یکی مابقی هم قطعا اعتراض خواهند کرد. رابطه جریانهای مختلف دانشجویی اصلاحطلب با هم خوب است برای مثال مطالباتی که در بیانیهای از وزیر علوم مطرح شد، با حدود ۱۴۰ تشکل امضا شد؛ این کار مشترک همه جریانها بود.
* در انتها به تادا بپردازیم که چگونه شکل گرفت؟ تا جایی که من میدانم از شورای هماهنگی جوانان اصلاحطلب شروع شد.
** نه منظور شما شورای هماهنگی «دانشجویان» اصلاحطلب است. ثانیا شروع آشنایی انجمنها از نشستهای شورای هماهنگی بود و نه عضویت و فعالیت در قالب شورای هماهنگی.
* شورای هماهنگی دانشجویان اصلاحطلب مگر انشعابی از شورای هماهنگی جوانان اصلاحطلب نبود؟
** شورای هماهنگی دانشجویان انشعاب نبود. تشابه اسمی باعث شد خیلیها فکر کنند که شورای هماهنگی دانشجویان اصلاحطلب انشعابی از حزب یا گروه دیگری است. تأسیس این شورا به دست دانشجویانی بود که از سالها قبل از ۹۲ با هم آشنایی داشتند. اینها ارتباطشان را حفظ کردند تا سال ۹۲ که ستاد ملی جوانان اصلاحطلب آقای هاشمی را تشکیل دادند و ارتباطاتشان به کل کشور تسری پیدا کرده بود. آنها نمیخواستند این ارتباط از بین برود. آن زمان هم اتحادیهای وجود نداشت برای همین اسم «شورای هماهنگی» را انتخاب کردند. نگاه قیممآبانهای در کار نبود. البته این ربطی به تادا ندارد؛ چون مطرح کردید توضیح میدهم. کارکرد آنها هم واضح بود؛ یکی همان بحث آموزشی که قبلتر گفتم. اینها سه نشست به همراه کارگاههای آموزشی برگزار کردند.
هدف این بود که این تشکیلات مرجعی برای دانشجویان اصلاحطلب باشد. بعدتر هرکدام رفتند تشکلی تأسیس کردند. تعدادی از اعضا که هویت تشکل دانشجویی در شورای هماهنگی اصلاحطلبان داشتند، بعضا علاقهمند بودند بحثهای دانشگاهی را آنجا ادامه بدهند، شورای هماهنگی دانشجویان اصلاحطلب با ورود خود و دخالت در عرصه تصمیمگیری تشکلهای دانشجویی مخالف بود. شورای هماهنگی در ابتدای سال ۹۴ در بیانیهای اعلام کرد که ما قصد دخالت در فضای دانشجویان را نداریم و از تمام تصمیمات تشکلهای دانشجویی حمایت میکنیم. بعد هم اعلام انحلال کردند و دیگر کاری نکردند؛ تا پیش از آن مرتبا جلسه داشتند و فعالیت میکردند.
* منشعبین شورای هماهنگی دانشجویان اصلاحطلب تادا را پایهگذاری کردند؟
** از چهلوخردهای تشکل که در حال حاضر در تادا حضور دارند، دو، سه تشکل را افراد شورای هماهنگی تشکیل میدهند.
* اینها نفرات محوری و تشکیلات تادا نبودند؟
** ببینید؛ چرا؛ افراد تشکیلاتیتر ارتباط نزدیکی با شورای هماهنگی دانشجویان داشتند، خود من که شخصا عضو بودم. هویت گفتمانی هم نزدیک بود اما این حرف غلط است که تادا را ادامه شورای هماهنگی بدانیم؛ همانطور که غلط است احیا را ادامه تحکیم وحدت طیف علامه بدانیم.
* چه افراد و تشکلهایی در شکلگیری تادا مؤثرتر بودند؟
** در تادا ما به تشکیلات عرضی پایبندیم. ما به اتحادیه هویتی و گفتمانی اعتقاد داشتیم. در نشستهایی که در سالهای ۹۲ و ۹۳ با مجوز انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی قم برگزار شد، انجمنها کمکم همدیگر را شناختند و با هم ارتباط گرفتند. مثلا شخصا خودم اولین گروه ارتباطی دانشجویی را در فضای مجازی درست کردم. اول در وایبر بود و بعد جابهجا شد. قبل از آن در نشستها، بیانیهها و شبکههایی که شکل گرفته بود، با همدیگر آشنا شدیم. در این راه بود که کمکم با همدیگر آشنا شدیم و شبکههای اصلی شکل گرفت.
در دی ماه سال ۹۴ نشستی را با تأخیر برگزار کردیم. اول قرار بود اردیبهشت ۹۴ این نشست را در اصفهان برگزار کنیم که داستانهای عجیب و غریبی برای آن پیش آمد. نشست اصفهان که لغو شد، بچهها به احترام بیانیه و مفاهمهای که شده بود، صبر کردند و گفتند نشست سراسری در تهران برگزار شود. شش ماه برای این اتفاق صبر کردیم. اول قرار بود بهشتی باشد، بعد شد امیرکبیر و بعد دوباره شد بهشتی تا مرحله برگزاری هم جلو رفت که یک هفته مانده به برگزاری لغو شد. از انجمن علوم پزشکی شیراز کار را از طریق وزارت بهداشت دنبال کردیم و در دیماه مجوز یک نشست گرفتیم.
* آن نشست مختص تشکلهای نزدیک به تادا بود؟ آن زمان اسم تادا انتخابشده بود؟
** تقریبا بچههای اتحادیه بودیم اما آن زمان اسم تادا مطرح نبود. «تادا» یکباره مطرح شد.
* آن زمان به چه اسمی دور هم جمع میشدید؟
** ببینید در آخرین نشستی که در سال ۹۳ برگزار شد که برخی از بچههای خط امام و احیا هم حضور داشتند، بحثهای مفصلی پیش آمد که اصولا ضرورت یا زمان تأسیس اتحادیههای دانشجویی چه زمانی است. یک اولتیماتوم چهارماهه توسط عدهای از انجمنها معین شد که اینطور نمیشود و باید تا چهار ماه دیگر تکلیف رفتن یا نرفتن به سمت اتحادیه را مشخص کنیم.
* یعنی یک گروه منسجمتر دور هم جمع شدید و بحث اتحادیه را پیش گرفتید؟
** بله، بین خودمان رأی گرفتیم و درخواست اتحادیه رأی آورد، در همان دیماه ۹۴. آن زمان من موافق اتحادیه بودم اما مخالف بودم که در آن زمان درخواست اتحادیه بدهیم. با خیلی از سیاسیون و انجمنهای مستقل صحبت کردیم و مشورت گرفتیم، همان زمان دو بار با احیا مذاکره کردیم.
* درباره چه؟
** درباره اینکه درخواست بدهیم یا ندهیم. آنجا بحث شد که ما فعلا درخواست ندهیم و ما گفتیم تا ٢٠ روز صبر میکنیم گه با هم درخواست بدهیم که آنها گفتند نمیتوانند. آن موقع تعهد دادیم که اگر با هم درخواست دادیم و یک اتحادیه مجوز گرفت، در آن اتحادیه روی همه باز باشد. اما این اتفاق نیفتاد و طبیعتا ما هم دیگر تعهدی نداشتیم.
ما روی اسم اتحادیه خیلی صحبت کردیم، نیمههای شب بود که به «تشکلهای اسلامی دانشجویان ایران» رسیدیم. بعدا برای راحتی در محاوره میگفتیم «تادا»، اما اصلا قرار نبود این اسم به این شکل مطرح و رسانهای شود. نمیدانیم از کجا رسانهای شد؛ اولین بار یکی از رسانههای دلواپس آن را به کار برد و گفت تاجزاده این اسم را پیشنهاد داد.
* تاجزاده؟
** تسنیم، کیهان و اینطور رسانهها را اگر نگاه کنید، میگویند که اسم تادا پیشنهاد تاجزاده است. مثلا میگویند پدر معنوی تادا تاجزاده است. بارها به اینها گفتیم بهخدا ما برای آقای سیدمصطفی تاجزاده احترام خاصی قائلیم اما اصلا ربطی ندارد. نمیدانیم این حرفها از کجا به وجود آمد.
* اگر بخواهیم بهتر با خطمشی تادا آشنا شویم، آیا میتوانید جریان یا افرادی را به ما معرفی کنید که تادا به لحاظ عملی و نظری به آنها نزدیک است؟
** ببینید ما خودمان را به جریان سیاسی اصلاحطلب متعهد نمیدانیم و برای همین میگوییم ما «اصلاحگر» هستیم و فاصله خودمان را با جریان سیاسی حفظ میکنیم. اما نگاه ما به اصلاحطلبی و دین به قرائت آقای خاتمی نزدیک است؛ یعنی اصلاحطلبیای که در چارچوب باشد.
* آیا باید منتظر باشیم که تادا به لیستها و موضعگیریهای اصلاحطلبان واکنش نشان دهد یا خیر؟ از طرفی یک ظرفیت در اتحادیه وجود دارد که بر روندهای انتخاباتی اصلاحطلبان نظارت کند و نمایندگی عدهای را برعهده بگیرد از طرف دیگر خطری در این کار نهفته است که اتحادیه را وارد عرصه عریان سیاسی و زدوبندهای آن میکند. شما چه راهی را در قبال این مسئله دنبال خواهید کرد؟
** ببینید باید انتخاباتها را تفکیک کنیم. انتخابات شورا و مجلس منطقهای است و طبیعتا شاید تشکلهای غیربومی صلاحیت ابراز نظر درباره انتخابات منطقه خاصی را نداشته باشند. اما مثلا تشکلهای خوزستان میتوانند درباره انتخابات خوزستان نظر بدهند. ما بر اساس معیار و شاخصهای خودمان نظر میدهیم. اصلا ورود دانشگاه به قدرت و سیاست یک آفت است. یکی از مشکلات تحکیم وحدت هم ورود به لیستبستن و قدرت بود.
* خب اگر فرد فاسدی در فهرست اصلاحطلبان وجود داشت، چه میکنید؟
** بیانیه میدهیم، مصاحبه میکنیم و الزامی نداریم که حمایت کنیم. این حرف را خیلی زود میزنید، الان از خود احزاب هم بپرسید، برنامه مشخصی ندارند. آن موقع ما دانشجویان چطور میتوانیم یک برنامه مشخص در قبال انتخاباتها داشته باشیم. اما به صورت کلی بگویم برنامهای برای ورود به قدرت نداریم و فاصله خودمان را حفظ میکنیم و مطالبات خودمان را دنبال میکنیم و با جان و دل برای دغدغههای خود کار میکنیم.
http://www.sharghdaily.ir/Vijeh/11531
ش.د9603812