تلاش دشمن برای تغییر ساختارهای ذهنی جامعه ایران نسبت به ماهیت انقلاب و تلاش او برای نفوذ در قوه ادراک سیاسی، اساساً به منظور تسهیل سلطه بر کشور صورت می گیرد. پروژه نفوذ، امری بدیهی است و کسانی که این واقعیت را نمی ببیند، باید در ابزارهای شناختی خود بازنگری کنند.
بوریس جانسون وزیرخارجه بریتانیا و شهردار سابق لندن هفته پیش با یک ژست طلبکارانه وارد تهران شد، هر چند جزئیات بیشتری از این دیدارها اعلام نشد، اما به ازعان رسانه های انگلیسی، یکی از محورهای بحث، پرونده زندانیان امنیتیِ دو تابعیتی، علی الخصوص آزادی کمال فروغی و نازنین زاغری)پریسا(، تبعه ایرانی - انگلیسی بود. رسانه های انگلیسی از جمله گاردین و بی بی سی مهمترین محورگفت وگوی جانسون با سران جمهوری اسلامی ایران را آزادی چند زندانی دوتابعیتی اعلام کرده بودند. اما با وجود این، جریان غربگرا در داخل کشور، با تبلیغ گسترده پیرامون سفر جانسون به تهران،هدف و نتیجه این سفر را ایجاد گشایش در تعاملات اقتصادی و تجاری بین ایران و اروپا به ویژه انگلستان مخابره کردند. گذشته از موضع گیری ناصحیح عوامل داخلی بیگانگان، باید پرسید چرا زاغری و فروغی این حد برای انگلیس مهم هستند که در گفت وگو های دوجانبه بالاترین مقام دولتی انگلیس با ایران هم مطرح می شوند؟ چرا این حجم حمایت های گسترده توسط مقام ها و رسانه های انگلیس از این افراد به چشم می آید؟ نازنین زاغری نازنین زاغری ۳۷ ساله کسی است که سال ها در بنیاد تامسون رویترز به عنوان مدیر پروژه فعالیت می کرد؛ بنیاد تامسون رویترز، شرکتی چند ملیتی است که با هدف ترویج دموکراسی به سبک غربی تاسیس و در زمینه رسانه های گروهی و آموزش خبرنگاری مشغول به فعالیت است. از مهمترین شرکت های وابسته به آن می توان به خبرگزاری رویترز اشاره کرد. زاغری با عضویت در شرکت ها و موسسات بیگانه، در طراحی و اجرای پروژه های رسانه ای و سایبری با موضوع براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی مشارکت داشته است. زاغری از حدود ۴ سال پیش تا به حال با بنیاد تامسون رویترز همکاری داشته و مدیریت چندین پروژه آموزشی این بنیاد را در کشورهایی چون لبنان، گرجستان ، اردن ، مراکش و برخی از کشورهای آفریقایی برعهده داشته است. ماموریت اصلی وی در ایران، پیشبرد پروژه های رسانه ای و سایبری بود. وی 15 فروردین سال 1395 به دست نیروهای سازمان اطلاعات سپاه در فرودگاه امام خمینی (ره) دستگیر و به کرمان منتقل شد. سپاه ثارالله کرمان 26 خرداد سال 95 طی اطلاعیه ای از این دستگیری، به عنوان دستگیری یکی از سرشبکه های اصلی وابسته به بیگانگان که مأموریتهای مختلفی در راستای تحقق اهداف شوم دشمنان نظام انجام داده بود، یاد کرد و در این باره توضیح داد: ایشان با عضویت در شرکتها و مؤسسات بیگانه، در طراحی و اجرای پروژه های رسانه ای و سایبری با موضوع براندازی نرم نظام مقدس جمهوری اسلامی مشارکت داشته است. نامبرده یکی از سرشبکه های اصلی مؤسسات معاند بوده که تحت هدایت و حمایت سرویس های رسانه ای و جاسوسی دولت های بیگانه فعالیت های مجرمانه خود را طی سالیان گذشته انجام داده است. پس از دستگیری، پرونده زاغری برای ادامه رسیدگی ها به دادستانی تهران انتقال یافت. بعد از انجام تحقیقات و بررسی های لازم، با صدور کیفرخواست به دادگاه انقلاب صادر شد و شعبه 15 دادگاه انقلاب، زاغری را به 5 سال حبس محکوم کرد. رسانه های انگلیسی در ابتدا دلیل بازداشت زاغری را مسائلی همچون نوع پوشش در فرودگاه اعلام کرده بودند، اما در اطلاعیه ای که سپاه در مورد بازداشت او صادر کرد، جرم خانم زاغری را عضویت در موسسات و پروژه های براندازی جمهوری اسلامی عنوان شد و کمی بعد نیز بنیاد تامسون رویترز به این امر اعتراف کرد که خانم زاغری یکی از کارکنانش بوده است؛همانطور که ذکر شد، این بنیاد موسسه ای ست که به رسانه های کشورهای در حال توسعه آموزش ترویج دموکراسی به روش غربی را می دهد و این کاری بود که خانم زاغری در طول اقامتش در ایران انجام داده بود و وزیر خارجه انگلیس نیز چندی قبل به آن اعتراف کرد. به همین دلیل، اهمیت نازنین زاغری و نقش ویژه او برای دولت بریتانیا به اندازه ایست که طبق اعلام رویترز، نخست وزیر انگلیس دو بار شخصاً موضوع این شهروند دوتابعیتی را با پرزیدنت روحانی در میان گذاشته است. کمال فروغی کمال فروغی ۷۸ ساله، شهروند دو تابعیتی بریتانیایی- ایرانی، محکوم به جاسوسی نفتی و انرژی برای دول بیگانه از جمله انگلیس است. فروغی از سرمایه داران پیش از انقلاب و عضو حزب جبهه ملی بود و پس از پیروزی انقلاب از کشور خارج شد و تمام سرمایه خود را به انگلیس برد و به کارهای ساختمانی و سرمایه گذاری در بانک ها و بورس های اروپایی پرداخت. فروغی در سال 1368 به طور مشکوکی به ایران برمی گردد و از سال 1373 به فعالیت های اقتصادی خود در حوزه های نفت و انرژی، آن هم نه به صورت علنی، مشغول می شود. فروغی اصرار داشت با پوشش همان شرکت راه و ساختمان که از پیش از انقلاب برایش باقی مانده بود در حوزه انرژی فعالیت کند. کمال در سال 1373 نمایندگی رسمی شرکت پتروناس مالزی در ایران می شود و کمی بعد هم نمایندگی شرکت چینی CNPS را بدست می آورد. فروغی با اعتبار فراوانی که از طریق نمایندگی پتروناس مالزی به دست آورد، به راحتی می توانست امکان تحصیل رایگان فرزاندان مسئولان و مدیران ارشد در وزارت نفت و خارجه ایران را در دانشگاه تکنولوژی پتروناس فراهم آورد. هدف این فرد این بود که با توجه به قابلیت، تخصص و مهارتی که این افراد به لحاظ علمی در حوزه نفت و انرژی کسب می نمودند، سِمت های آینده نظام در این حوزه ها را با استفاده از آنها و در راستای پیشبرد اهداف مشترک خود و بیگانگان در اختیار بگیرد. اما با انفجار بزرگی در سال 1390 بر سر راه سه خط لوله اصلی انتقال گاز که در عمق زمین قرار گرفته بود، روی می دهد - و بلافاصله منافقین مسئولیت آن را به عهده می گیرند- معلوم می شود که اطلاعات گرانبهای فروغی از صنعت نفت و گاز ایران مشتریان خاص دیگری هم دارد. در هنگام دستگیری فروغی از محل کارش 29 سند خیلی محرمانه و 94 سند محرمانه وزارت نفت بدست می آید. یکی دیگر از ابعاد مهم مأموریت این فرد، ایجاد یک شبکه نفوذی در درون ساختار حاکمیتی بود تا بوسیله آلوده کردن این افراد به فساد مالی بتواند برنامه های خود را به پیش ببرد و مع الاسف تا حد زیادی در این امر موفق بود به نحوی که بسیاری از اقدامات وی که با موفقیت به انجام رسید، حاصل تحقق ایجاد این شبکه نفوذی فاسد بود. بدلیل این خوش خدمتی ها بود که دیوید کامرون نخست وزیر وقت بریتانیا در نامه ای رسمی به حسن روحانی رئیس جمهور ایران در آذرماه 1394، خواستار آزادی وی می شود. اقدامات فروغی در تهیه اطلاعات و ارسال آنها به سرویس های جاسوسی: 1- دسترسی به داده های محرمانه و سری از نقشه های میادین پارس جنوبی و دادن آنها به رقبا 2- نفوذ و نزدیکی به مسئولان رده بالای نظام و آلوده سازی آنها 3- تهیه چارت همه قسمت های وزارت نفت جمهوری اسلامی که حتی مدیران نفتی آینده ایران، قابل پیش بینی شوند. 4- رصد مداوم فعالیت ها، پروژه ها و قراردادهای وزارت و شرکت نفت بدلیل این نمونه ها و سایر موارد ردیابی شده در کشور بود که25 شهریور 94 رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صریحاً هشدار دادند: » دشمن در پی نفوذ در مراکز تصمیم گیرنده و تصمیم ساز است « باید به این نکته اشاره داشت که تلاش دشمن برای تغییر ساختارهای ذهنی جامعه ایران نسبت به ماهیت انقلاب و تلاش او برای نفوذ در قوه ادراک سیاسی، اساساً به منظور تسهیل سلطه بر کشور صورت می گیرد. پروژه نفوذ، امری بدیهی است و کسانی که این واقعیت را نمی ببیند، باید در ابزارهای شناختی خود بازنگری کنند. افرادی که با وجود مشاهده نمونه هایی چون زاغری و فروغی، هنوز متوجه نیستند دشمن با این مسیر نفوذی در صحنه حضور دارد و برای رخنه در ساختارهای نظام تلاش می کند، باید در قوای ادراکی خود شک کرده و از خود سؤال کنند که چرا متوجه این خطر نمی شوند؟
