(روزنامه آسمانآبي - 1396/10/07 - شماره 145 - صفحه 11)
نمایشهای جنجالی نیکی هلی، نماینده ایالات متحده در سازمان ملل نشان از چرخشی نگرانکننده در سیاست خارجی آمریکا دارد. از یکسو طی ماههای اخیر تنشها و اختلافهای دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده با رکس تیلرسون، وزیرخارجه خود بهحدی بالا گرفته که رسانهها از برکناری زودهنگام تیلرسون خبر دادهاند. برخی دیپلماتهای کارکشته هم با اشاره به مداخلههای ترامپ در امور وزارتخارجه خواستار کنارهگیری معترضانه تیلرسون شدهاند. از سوی دیگر طی هفتههای اخیر چهرههایی سکان هدایت سیاست خارجی آمریکا را در دست دارند که در زمره چهرههای افراطی در جبهه راستگرایان آمریکایی قرار میگیرند.
نیکی هیلی، نماینده ایالاتمتحده در سازمان ملل یکی از این چهرههای افراطی است که طی هفتههای اخیر خبرساز شدهاست. ابتدا نمایش او درمورد کمک موشکی ایران به حوثیهای یمن و سپس تهدید اعضای سازمان ملل به قطع کمک مالی ایالات متحده در صورت رأی منفی به قطعنامه آمریکا درمورد بهرسمیت شناختن بیتالمقدس بهعنوان پایتخت سرزمینهای اشغالی این گمانهزنی را تقویت کرد که سکان سیاست خارجی آمریکا در اختیار راستگرایان افراطی قرار گرفتهاست.
در صورت ادامه این روند خروج رکس تیلرسون از وزارت خارجه آمریکا، به واقعیت خواهد پیوست و به این ترتیب با خروج احتمالی تیلرسون کابینه ترامپ یکدستتر و همفکرتر با رئیسجمهوری جنجالی ایالاتمتحده خواهد شد. آنچه طی یکسال اخیر در حوزه سیاست خارجی آمریکا شاهد بودیم، ضعیفشدن صدای دیپلماسی و در مقابل، بلندتر شدن صدای جنگطلبان و تنشآفرینان است. در این صورت احتمال وقوع درگیری نظامی میان آمریکا و تهدیدکنندگان عمده منافع این کشور افزایش خواهد یافت. در صدر این کشورها میتوان کرهشمالی و بلند پروازیهای هستهای و موشکی این کشور را قرار داد.
چین بهعنوان رقیب اقتصادی ایالات متحده و نیز ایران بهعنوان رقیب این کشور در خاورمیانه را میتوان در ردههای بعد قرار داد. حتی با وجود تمایل ترامپ به بهبود رابطه با روسیه، رابطه این دوکشور تغییر چندانی با دوران ریاستجمهوری باراک اوباما نکرده و تنشها همچنان برقرار است.
از سوی دیگر پرونده مداخله مسکو در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هم به مراحل حساسی رسیده و نزدیکان ترامپ مورد بازجویی قرار گرفتهاند و احتمال استیضاح شخص رئیسجمهوری آمریکا هم افزایش یافتهاست. افزایش گمانهزنیها درمورد خروج تیلرسون از وزارتخارجه آمریکا با مطرح شدن نامهایی همراه بود که حتی بسیاری از چهرههای سرشناس جمهوریخواه را نیز نگران کرد.
مارک پومپئو، رئیس فعلی آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و تام کاتن، سناتور افراطگرای جمهوریخواه ازجمله نامهای مطرح شده برای جانشینی تیلرسون هستند. این دو ازجمله افراطیترین و نزدیکترین چهرههای سیاسی به ترامپ هستند که طی ماههای اخیر با اظهارنظرهای متفاوت باعث بروز جنجال شدهاند. با اینکه رکس تیلرسون نیز رویکرد مثبتی در قبال ایران ندارد اما او دیپلماسی و مذاکره را به رویارویی و تنش ترجیح میدهد. برای نمونه تیلرسون در قبال برجام خواستار اعلام پایبندی ایران به این توافق هستهای بود، اما ترامپ که برجام را بدترین توافق تاریخ ایالات متحده میداند حاضر به تایید این پایبندی نبود و درنهایت نیز خلاف نظر وزیرخارجه و جیمز متیس وزیر دفاع خود تلاش کرد تا مسئولیت تعیینتکلیف این توافق را از شانه خود خالی کند.در قبال بحران شبهجزیره کره و جاهطلبیهای هستهای و موشکی کرهشمالی هم تیلرسون بارها اعلام کرد که حاضر بهمذاکره با طرف مقابل است اما هر بار ترامپ به تحقیر تیلرسون پرداخت و «زبان زور» را تنها راهحل بحران کرهشمالی دانست.
تیلرسون به جای کوبیدن بر طبل جنگ، در پی ایجاد کانالی برای دیپلماسی بود؛ بااینحال، تلاشهایش با نگاه حاکم بر کاخ سفید بهویژه توئیتهای خشن ترامپ، مشاورانش و نیز تفکر حاکم بر شورای امنیت ملی ایالات متحده نوسان داشته و گاهی با بن بست مواجه میشود. برخی نزدیکان ترامپ که طی هفتههای اخیر صدای آنها بلندتر شده رکس تیلرسون، رئیس سابق کمپانی نفتی اکسونموبیل را «وصلهای ناجور» برای دولت ترامپ میدانند و در این میان نیکی هلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل و نیز ژنرال مک مستر، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در صدر مخالفان تیلرسون قرار دارند.
بااینحال حتی اگر تیلرسون را نیز از کابینه کنار بگذاریم محبوبیت و مقبولیت کابینه ترامپ در داخل و خارج ایالات متحده با تردیدهای زیادی مواجه شدهاست. کابینه تحت مدیریت ترامپ شامل مجموعهای است که اغلب آنها را به جای سیاستمداران کارکشته، ژنرالها و مقامهای امنیتی تشکیل میدهند که جنگ و رویارویی را بر دیپلماسی و تعقل ترجیح میدهند و ترامپ بهعنوان نماد این مجموعه هم به نماد پوپولیسم در آمریکا تبدیل شدهاست.
کابینهای یکدست
پومپئو و کاتن جدیترین گزینههای هدایت سکان سیاست خارجی آمریکا نهتنها از جدیترین منتقدان توافق هستهای دولت اوباما با ایران هستند بلکه خواستار برخورد خشن با ایران نیز هستند. به این ترتیب کابینه ترامپ را تا حد زیادی میتوان یادآور کابینه بوشِ پسر دانست. میتوان گفت کابینه دونالد ترامپ درواقع استحاله شده کابینه بوش پسر است. اما در آن زمان نظریهپردازان و چهرههایی مهم و تاثیرگذار و دارای دانش سیاسی به رئیسجمهوری آمریکا مشاوره میدادند.
در دوران ریاستجمهوری بوش پسر، نومحافظهکارانی بزرگ ازجمله پل ولفوویتز، دیک چنی، ریچارد پرل، دونالد رامسفلد، کاندولیزا رایس، جورج بوش را کنترل میکردند. اما در حال حاضر جیمز متیس، ژنرال مک مستر و نیکی هلی از یک سو و احتمالا در آینده مارک پومپئو، تام کاتن، جیمز متیس و مک مستر بازتولید خواهد شد و برای ترامپ تعیینتکلیف خواهند کرد. بااینحال تفاوتی اساسی میان کابینه و مشاوران بوش و ترامپ وجود دارد. اگر در کابینه بوش نومحافظهکاران برجستهای حضور داشتند و اغلب آنها خواستار برخورد نظامی او با ایران بودند، اما بوش به توصیه مشاوران خود از برخورد نظامی مستقیم با ایران سر باز زد. با وجود این افغانستان و عراق را مورد حمله قرار دادند تا به ایران هشدار دهند، اما این دو جنگ پرهزینه بیش از هر چیز آمریکا را دچار چالش کرد.
در دوران باراک اوباما، همانطور که پیشبینی میشد، نومحافظهکاران به حاشیه رانده شدند و دیگر تاثیرگذاری چندانی در حوزه سیاست خارجی آمریکا نداشتند. یکی از این چهرههای تندرو که تقریبا تمام اقدامات اوباما در سیاست خارجی را مورد حمله قرار داد جان بولتون، نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل بودهاست که سالها بر طبل ایران هراسی میکوبد.اما از سوی دیگر ترامپ را هم میتوان یک «تز» نامید و هم «آنتی تز». او در تصمیمگیریهای عمده خود در تمام حوزهها کمتر به استدلالهای مشاوران خود گوش میدهد. موضوعاتی ازجمله برجام و بیتالمقدس در صدر این موارد قرار دارند.
آنه اپلباوم تحلیلگر سیاسی سرشناس «واشنگتن پست» با اشاره به سردرگمی در سیاست خارجی آمریکا و نقش نومحافظهکاران در دولت ترامپ میگوید: «موضوع تعیینکننده برای ترامپ نه عقلانیت است و نه صبوری. او براساس غریزه خود تصمیم میگیرد و بههمین دلیل است که موضعگیریهای متفاوتی در قبال یک مساله اتخاذ میکند. ریاستجمهوری ترامپ را باید دوره بازگشت نومحافظهکاران به سطح اول قدرت در ایالاتمتحده دانست. این بار اما نومحافظهکارانی با وزن و دانش و تجربه کمتر به سیاستهای آمریکا شکل میدهند.
این نومحافظهکاران را میتوان چهرههای دموکراتی دانست که در دهه 60 میلادی از سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا سرخورده و ناراضی بودند و درنهایت راه خود را از دموکراتها جدا کردند. بههمین دلیل است که رویکرد این نومحافظهکاران در قبال مسائل سیاسی داخلی و خارجی هیچ مشابهتی با نگاه محافظهکاران سنتی جمهوریخواه ندارد. وجه تمایز این گروه در استفاده از زور است. این چهرهها برتری ایالات متحده در صحنه بینالمللی را تنها با استفاده از زور قابل دستیابی میدانند.
چنین رویکردی از دوران تبلیغات انتخاباتی هم در شعارهای دونالد ترامپ بهروشنی عیان بود. او با شعار «اولویت با آمریکا» آمریکا را از بسیاری از معاهدات بینالمللی و منطقهای خارج کرد و این روند را ادامه خواهد داد. توجیه او نیز این بود که این معاهدات منافع آمریکا را تامین نمیکردند. بههمین دلیل است که سیاست کلی ترامپ را باید سیاست خروج از همهچیز نام نهاد. «به این ترتیب با خروج قریبالوقوع تیلرسون و یکدست شدن کابینه ترامپ به سوی دیدگاههای افراطگرایانه او و مشاورانش، اتخاذ تصمیمها و شکلدهی به سیاستها نیز بهصورتی همگراتر صورت خواهد گرفت.
اریک پازنر، تحلیلگر «فـــارن پـــالیـسی» نیز ترکیب دولت ترامـپ را در جـهـت تامین منافع ریاض و تلآویو میداند و مینویــسد: «کابینه دونالد ترامپ کابینهای است که جبهه ریاض – تلآویو انتظار دارد.» خروج تیلرسون هم آخرین امیدها به درایت و تعقل در کابینه رئیسجمهوری آمریکا را از میان خواهد برد. انکار تاریخ در حال تکرار شدن است و فقط جورج بوش جای خود را به ترامپ و ملک عبدالله جای خود را به ملک سلمان داده است.
در این میان جارد کوشنر، داماد و مشاور، موانع پیش روی خود را کمتر میبیند و با دستی بازتر به تندرویهای خود ادامه خواهد داد. در حال حاضر عربستان و رژیمصهیونیستی به واسطه رابطه گرم خانوادگی و اقتصادی که با کوشنر دارند از اینگونه تغییرات و افتادن سکان کاخ سفید به دست نومحـافظهکاران اســتقبـال میکــننـد. ریــاض و تلآویو با نـفوذی که روی کوشنر دارند میخواهند نفوذ و اقتدار خود را در خاورمیانه افزایش دهند و ایران را به چالش بکشند.»
https://asemandaily.ir/post/10630
ش.د9604237