(روزنامه جوان –1396/10/11 – شماره 5274– صفحه 5)
سرمـايه اجتمــاعي نظـام مهــمترين ابزاري است كه مـيتـواند اعتراضات اخیـر را به سمت ايجاد يك انقلاب اقتصادي هـدايت كـند.
اتفاقات روزهاي گذشته يكي از مهمترين نكاتي كه به تمام مسئولان اجرايي يادآوري كرد، توجه به مطالبات بحق مردم بود، با اين حال آنچه ميتواند اين مشكلات را حل کند و وضع كلي كشور را به نقطهاي برساند، چيزي جز سرمايه اجتماعي نيست. سرمايه اجتماعي در طول سالهاي گذشته و به خصوص در زمان بحرانهاي مهم به كمك كشور آمده و توانسته فشارهاي همهجانبه را دفع كند. نگاهي كوتاه به اتفاقاتي همچون وقايع خرداد ماه سال 60، شروع جنگ تحميلي يا فتنه 88 همه و همه تنها با سرمايه اجتماعي بزرگ ملت ايران بود كه دفع شد. اين در حالي بود كه هيچ کس تصور نميكرد اين مسائل با راهكارهاي امنيتي و نظامي رفع شود. حال سؤال اينجاست كه اين اتفاقات چه قرابتي با رويدادهاي گذشته دارد كه بار ديگر سرمايه اجتماعي نظام و انقلاب اسلامي است كه ميتواند به این موضوع خاتمه دهد.
يك موج هيجاني زودگذر
نكتهاي كه از ابتدا براي همه روشن شده اين است كه حركت فوق را نميتوان يك جنبش اعتراضي گسترده ناميد. اين اعتراضات را ميتوان حركتي دانست كه بر موج هيجانات عدهاي خاص سوار شده است، البته بستر اجتماعي چنين اتفاقاتي كاملاً فراهم بود. مشكلات اقتصادي اخير به خصوص در حوزه مؤسسات مالي و اعتباري غيرمجاز كه اعتراضات گستردهاي را در شهرستانها سبب شده بود، تنها بخش كوچكي از اين بستر اجتماعي است. در كنار اين عدمتوجه دولت به اقتصاد مقاومتي سبب شده اين مشكلات از قبل گستردهتر شود.
سرمايهگذاري صرف دولت در مذاكرات خارجي تنها و تنها ركود گسترده در بخش اقتصادي را عميقتر کرده و هيچ حركت مثبتي در اين باره انجام نشده است. اعتراضات گسترده كارگري نيز نشانهاي از بحران موجود به خصوص در واحدهاي توليدي میباشد كه تاكنون فكري براي آنها نشده است.
نكته جالب اين است كه محور اصلي اين تجمعات نيز شهرستانهاست و برخلاف جنبشهاي اعتراضي در طول 20سال گذشته كه به طور كامل در تهران متمركز بود، هم اكنون شهرستانها محل اصلي براي اعتراضات است. اما آيا اين اعتراضات را ميتوان نشانهاي از بحران جدي در داخل كشور و به خصوص اعتماد مردم به حاكميت دانست يا ميتوان آن را همانند برخي اعتراضات به خصوص در كشورهاي منطقه دانست.
نهادهاي امنيتي مواظب تحركات خرابكاران باشند
بنا به دلايل و نشانههاي فراوان نميتوان مقايسهاي را در مورد وضعيت فعلي ايران با دیگر کشورها انجام داد. به جرئت ميتوان گفت شاهد وضعي مشابه با شروع آشوبهاي داخلي مثلاً سوريه يا اوكراین نيستيم، مگر اينكه پروژههاي سنگين مكمل و طراحيشده به سرعت اجرا شود، مانند فعال شدن تيمهاي اوباش و خرابكار که البته احتمال بالفعل شدن اينگونه طرحها را بايد مورد توجه قرار داد و نيز توجه كرد كه خرابكاران ميتوانند در درون کشور نيز باشند.
چنين مسئلهاي بايد به صورت جدي مورد توجه دولت و نهادهاي امنيتي قرار بگيرد. اتفاقاتي همچون كشته شدن دو تن از هموطنان در شهرستان دورود و آغاز موج تخريبي در برخي تجمعات نشانهاي از تلاش براي به خشونت كشاندن اين اعتراضات است.
در طرف مقابل انگيزه اصلي يراي شروع اين تجمعات تنها برخي از مسائل صنفي بوده و انگيزههاي سياسي هيچ نقشي در آن نداشته است، از اين رو با جرئت ميتوان گفت آغاز چنين روندي نشانهاي از يك حركت هدفمند و توطئهآميز براي به خشونت كشاندن يك حركت صنفي است؛ حركتي كه ميتواند نشانه تحريك برخي طرفهاي خارجي براي تشديد فشارها به ايران باشد. اين در حالي است كه موقعيت فعلي ايران در منطقه بسيار حساس است. نزديكترين احتمالي كه ميتوان براي تحريك طرف خارجي در نظر داشت، افزايش تحريمهاي اقتصادي عليه ایران است.
طمع دشمنان خارجي براي فشار بيشتر روي ايران
دي ماه اوج فشار روي شبكههاي انتقال ارز ايران به دليل همزماني با سال نو مسيحي و چيني است. اين شرايط چنان ضريبي از اثربخشي را به هر رژيم تحريمي جديد میدهد كه بعيد است امريكاييها را به هوس نيندازد. باز به لحاظ زمانبندي همه اين وقايع بعد از تصويب كاتسا و اجراي نيمبند آن و قبل از 23 دي ماه است.
23 دي ماه زماني است كه ترامپ بايد تعليق بخشهاي مهمي از تحريمها را طبق برجام تمديد كند. اكنون دستكم چهار گسل تحريمي فعال عليه ايران وجود دارد. بسته به طول مدت اغتشاشات و نوع واكنش دولت روحاني، امريكاييها ممكن است يكي از دو سناريو را كه الان زيرساخت حقوقي آن موجود است فعال كنند. اول زيرساخت كاتسا، دوم عدم تمديد تعليق تحريمها ذيل برجام. هر دو ساختار با هم اجرايي نخواهد شد اما اثر كوتاهمدت اقتصادي هر دو بسيار مهم و برنده است.
در استقرار اين رژيم تحريمي جديد تقريباً همه ذينفعان دلايلي براي همراهي با امريكا دارند. امريكاییها و اروپاييها خواستههاي مشخصي دارند كه ميخواهند به آنها برسند(ابدي كردن محدوديتهاي برجام، حذف برنامه موشكي) از اين رو اگر اتفاقات فوق همچنان ادامه پيدا كند، طبيعي است كه امريكاييها براي سوءاستفاده از شرايط فوق جهت به تحليل بردن توان ايران دچار وسوسه خواهند شد؛ وسوسهاي كه از هم اكنون در توئيتهاي دونالد ترامپ و حمايت برخي از سران كنگره به وضوح مشخص است و ميتواند در تصميمات آينده در خصوص سرنوشت برجام كاملاً تأثيرگذار باشد، حالا سؤال اين است كه سرمايه اجتماعي چگونه ميتواند در دفع اين تهديد مؤثر باشد.
سرمايه اجتماعي نظام مهمترين راهكار براي هدايت انرژي اعتراضات
اگر بخواهيم يك تعريف اساسي از سرمايه اجتماعي ارائه دهيم، سرمايه اجتماعي يك ظرفيت، جوهر اجتماعي يا هنجاري غيررسمي است كه همكاري ميان افراد و نهادهاي يك جامعه را ارتقا ميبخشد.
هر شبكه اجتماعي، براي دستيابي به اهداف خود، علاوه بر افراد آگاه و با تجربه و امكانات و ابزار مادي به عواملی مانند اعتماد، تعهد و مسئوليتپذيري و... هم نياز دارد كه اين عوامل، همان سرمايههاي اجتماعي هستند، حتي يك گروه از خلافكاران (مثل گروهي دزد يا قاچاقچي) هم براي موفقيت در كار خود به سرمايه اجتماعي و هنجارهايي مانند رفتارهاي اخلاقي، قانونمداري، خطرپذيري و اعتماد متقابل در بين اعضاي گروه نياز دارد. در واقع براي موفقيت دستهجمعي در امور غيرقانوني هم وجود سرمايه اجتماعي شرط است.
نظام جمهوري اسلامي ايران از بالاترين ظرفيت سرمايه اجتماعي به خصوص در بين مردم برخوردار است. مهمترين راهي كه براي برخورد با اين مشكل بدون به وجود آوردن هر مشكلي وجود دارد به ميان آوردن همين سرمايه اجتماعي است.
فراموش نكنيم در فتنه سال 88 نيز همين سرمايه اجتماعي بود كه توانست پس از هشت ماه ناآرامي كشور را به ثبات برساند. حالا زمان اين است كه انرژي اين تجمعات را بدون هيچ درنگي با استفاده از سرمايه اجتماعي نظام به سمت يك اصلاحات سازنده در حوزه اقتصادي هدايت كنيم؛ اصلاحاتي كه بايد تا پيش از اين انجام ميشد اما تاكنون به دلايل مختلف از جمله عدم توجه مسئولان عملي نشده است. وقت آن است كه دولت و به خصوص شخص رئيسجمهور چشم خود را به واقعيات موجود باز و يك انقلاب اقتصادي در جهت افزايش رونق اقتصاد كشور با تكيه بر نقاط محروم آغاز كند.
ش.د9604415