(روزنامه كيهان – 1396/10/21 – شماره 21816 – صفحه 2)
1- از یک طرف شعار میدهند«سوریه را رها کن ، فکری بهحال ما کن» و «جانم فدای ایران» و از طرف دیگر پرچم پرافتخار ایران را به زیر میکشند و آتش میزنند!. در نگاه سطحی، ابتدای امر این سؤال به اذهان خطور کرد که مگر میشود با چنین شعارهایی، پرچم ایران را هم آتش زد؟. براساس این برداشت سطحی تحلیلهای زیادی نوشته شد و رسانه ملی هم گزارشهای زیادی پخش کرد تا این تناقض را به مردم تفهیم کند. اما واقعیت قصه چیز دیگری است و در تحلیل عمیقتر و درست باید گفت این شعارها هیچگونه تناقضی با آتش زدن پرچم ایران ندارند و همه اینها یک معنی و هدف واحد دارند.
کسانی که پرچم ایران را به زیر میکشند، با شعارهای جانم فدای ایران، و سوریه را رها کن، در حقیقت به دنبال این هستند تا خط مقدم نبرد نظام سلطه علیه ملت ایران را به مرزهای کشور بکشانند و شرایط و فضایی بهوجود آورند تا مسئولان از تلاش برای«حفظ تمامیت ارضی و امنیت ایران» دست بردارند و ایران سقوط کند و این یعنی همان به زیر کشیدن پرچم پرافتخار ایران! معنی این شعارها این است که ما از داخل به جان و مال ملت ایران حمله میکنیم و از خارج هم آمریکا و داعشیهای دست پرورده آمریکا را رها کنید تا بر سر ایران آن بیاورند که بر سر مردم عراق و سوریه آوردند! آیا جان را در میدان نبرد و در دفاع از جان و مال و ناموس ملت و مملکت فدا میکنند و یا با کشتن هموطنان و تخریب اموال کشور میتوان خود را فدای ایران کرد؟! لذا اولا تعجبی ندارد کسانی که پرچم ایران را به آتش میکشند، سردار سلیمانیها و همدانیها و حججیهایی که در سوریه و در خط مقدم «دفاع از تمامیت ارضی و امنیت ایران»، «جان خود را فدا میکنند»، ناجوانمردانه زیر سؤال ببرند و بعد هم ادعا کنند«جانم فدای ایران!»!. ثانیا جریانی که تاکنون با دوقطبیسازیهای جعلی اقتدار نیروهای مسلح بهعنوان فدائیان حقیقی ایران را نشانه گرفته بودند و با ناتوانی در تحقق شعارهای خود برای حل مشکلات مردم، دوگانه «یا بهبود شرایط اقتصادی به مدد برجام و یا تقویت قدرت دفاعی» را القاء و برای واداشتن جمهوری اسلامی به مذاکرات مجدد در منطقه با هر روش ممکن تلاش میکردند، اکنون به جایی رسیدند که با به راه انداختن «آشوب و اغتشاش»، و با «تهدید و ارعاب» میخواهند به اهداف خود برسند! غافل از اینکه رهبری و ملت ایران اهل چنین باج دادنهایی نیستند، آنگونه که در فتنه 88 ندادند.
2- اما در روزهایی که شوی تبلیغاتی نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل با اتهام زنی موشکی علیه جمهوری اسلامی روی آنتن رسانهها بود، خبرهای موشکی دیگری هم منتشر شد که از یک طرف موجب «آچمز شدن» جریان لیبرالی و نفوذیهای مدعی مذاکره با آمریکا درباره قدرت دفاعی کشور شد و به همین علت از سوی رسانههای جریان لیبرالی حامی دولت مورد سانسور قرار گرفت، و ازطرف دیگر بسیار عبرت آموزاست، البته نه برای ملت ایران که بسیار فهیمتر از این هستند، بلکه برای نفوذیها و جریان لیبرالی آچمز شده که اکنون با شعار سوریه را رها کن، جانم فدای ایران در تلاش برای انحراف افکارعمومی هستند، بهویژه که جبهه مقاومت زنگ بیرون راندن آمریکاییها از منطقه را بهصدا درآورده است. رئيسجمهور آمريکا در حالي که براي قدرت دفاعي ديگر کشورها از جمله ايران، روسيه و کره شمالي خط و نشان ميکشد، در آستانه عيد کريسمس و سال نو ميلادي، یک روز بعد از انتشار راهبرد جدید امنيت ملي این کشور «بودجه اضطراري دفاع موشکي» خود را امضا کرد که میتوان از آن بهعنوان «عيدي موشکی ترامپ»! یاد نمود.
براساس قانوني که ترامپ امضا کرد آمريکا چهار ميليارد دلار(بیش از160 تریلیون ریال) به صورت ويژه براي تقویت و توسعه قدرت تهاجمی و دفاع موشکي هزينه ميکند. در راهبرد جدید امنيت ملي آمريکا نيز تاکيد شده که آمريکا در حال استقرار«سامانه دفاع موشکي پيشرفته و چند لايه» است. قبل از این نیز ترامپ قرارداد 460 میلیارد دلاری و اوباما قرارداد 115 میلیارد دلاری فروش پیشرفتهترین سیستمهای دفاع موشکی از جمله سیستم دفاع موشکی پاتریوت و موشکهای تاد لاک هد مارتین و هوا به هوا، هوا به زمین و سطح به سطح به عربستان را برای مقابله با ایران امضا کرده بودند. همچنین آمریکا با حذف محدودیتهای «دستورالعمل بُرد موشکهای بالستیک کرهجنوبی»به سئول اجازه داد تا برد موشکهای بالستیک خود را از300 کیلومتر به800 کیلومتر برساند.
3- حال با توجه به این خبرها که مشتی است نمونه خروار! و همچنین با توجه به زیر میزِ مذاکرهِ برجام زدن از سوی رئیسجمهور آمریکا چند سؤال ساده به وجود میآید: آیا هنوز عدهای با دوقطبیسازی کاذبِ «دولت با تفنگ»و «دولت بیتفنگ»، معتقدند دنیای آینده،«دنیای گفتمان است و نه دنیای موشک»!؟ آیا عدهای هنوز معتقدند بدون اقتدار موشکی و تامین امنیت میتوان موجب پیشرفت و حل مشکلات اقتصادی و رفع تحریمها شد!؟ و جریان نفوذی پس از سر دادن شعارهای ضددفاعی در آشوبهای اخیر پاسخ دهد که چگونه با«گفتمان سر میز مذاکره» میتواند بدون وجود«شهرکهای موشکی زیرزمینی»، «سایه جنگ القایی» را از سر ملت ایران بردارد!؟
4- برای فهم این سؤالات و پاسخ به آنها، پاسخ به این سؤال مهم است که چرا علیرغم حمایت روسیه و چین، تیم مذاکره کنندگان هستهای در جریان مذاکرات با حذف تحریمهای موشکی و تسلیحاتی که بهدلیل هستهای وضع شده بود و باید در قطعنامه 2231 لغو میشدند،مخالفت کردند!؟ وزیرامورخارجه روسیه و وندی شرمن مذاکرهکننده ارشد آمریکایی با اشاره به پشت پرده این مسئله میگویند«روسیه و چین میخواستند تحریمهای تسلیحاتی و موشکی ایران نیز لغو شود،اما باوجود این حمایتها، خود تیم ایرانی موافقت کردند که تحریمها تا ۵ سال ادامه یابد»!!! لاوروف دو روز پس از امضاء برجام هم گفته بود«طرف ایرانی با طرف غربی درباره تحریمهای تسلیحاتی مصالحه کرد!». مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم در پارلمان این اتحادیه با استناد به یک«نیمجملهای» در مقدمه توافق104 صفحهای هستهای ادعا کرده «برجام میتواند مسیر را برای نوع دیگری از تعامل در منطقه فراهم کند» موگرینی با بیان اینکه «یک راز را دارم افشا میکنم» گفته «این نیم جمله به درخواست تیم مذاکرهکننده ایرانی در مقدمه برجام گنجانده شده است»!!!. این همان خلل و فرج و تفسیرپذیر بودن متن برجام و مرجع تفسیر بودن کشورهای غربی است که رهبر معظم انقلاب قبل از امضاء برجام به تیم مذاکرهکننده هستهای تذکر و گوشزد کرده بودند، اما...
5- لذا با درک پشت پردههای برجام میتوان فهمید که چرا هرگونه تقویت قدرت دفاعی و موشکی کشور، از سوی آمریکا مغایر با برجام و قطعنامه 2231 القاء میشود و چرا با این القاء به دنبال مذاکره دیگری درباره قدرت دفاعی ایران و مسائل منطقه هستند؟ و مهمتر اینکه چرا در ایران آشوب به راه میاندازند تا با شعارهای ضددفاعی برای مذاکره مجدد فضاسازی کنند؟!. لذا تحلیلگران معتقدند وجود چنین تفسیرپذیریهایی از برجام و ارسال پالسهای داخلی تحت عنوان «برجام کف و پایه مذاکرات و الگویی برای مسائل منطقه است» و همچنین شعارهای ساختارشکنانه ضددفاعی در فتنه و آشوبهای اخیر، همه را در کنار هم باید در پوشه قرمز وزیر خارجه انگلیس در سفر به تهران جستوجو کرد که پازل مذاکرات برجام2 را تکمیل میکند و آشکار میشود که این پازل از اول چیده شده بود! نکته بسیار تاملبرانگیز این است درحالی که وزیر دفاع آمریکا اذعان کرده آمریکا قدرت برخورد نظامی با ایران را ندارد و اقدام آمریکا علیه ایران صرفاً دیپلماتیک (برای آشوب و اغتشاش در داخل)، نه نظامی است، و برخی از مسئولان کشورمان درپی القاء مجدد سایه جنگ و ترساندن دوباره مردم برای تن دادن به مذاکرهای دیگر برمیآیند و آقای ظریف توئیت میکند که شوی تبلیغاتی نیکی هیلی «شبیه زمینهسازی کالین پاول برای حمله به عراق است»! و شبکه BBC فارسی هم این پیام را در سرخط خبرهای خود قرار میدهد!!! تاسفبارتر اینکه همزمان با این توئیت و هماهنگ با آن، رئیس مرکز استراتژیک ریاستجمهوری در سمینار حکمرانی و امنیت منطقهای نیز در حالیکه گروههای تروریستی به برکت مقاومت ایجاد شده در منطقه در حال اضمحلال هستند، القاء میکند اگر تن به مذاکره در منطقه ندهیم، «اطراف ایران ملجاء گروههای تروریستی اسلامی خواهد شد»!، و از توانایی و اقتدار جمهوری اسلامی در خنثی کردن توطئههای دشمنان، به بازی برد–باخت و یکجانبهگرایی و انحصارطلبی تعبیر میکند!.
6- و اما اکنون که به فرمایش رهبر معظم انقلاب دستاورد برجام «خسارت محض» و به تعبیر رئیسکل بانک مرکزی «دستاورد هیچ» بوده و وزیر امورخارجه به اشتباه بودن اعتماد به آمریکا اذعان و شخص رئیسجمهور نیز از مذاکره با آمریکا به «داستان مضحک» و از مذاکره کنندگان با آمریکا به «دیوانه بودن» یاد کرده، و همچنین با توجه به امضاء بودجه اضطراری موشکی آمریکا، جریان لیبرالی که با ساز آمریکا میرقصد چه پاسخی دارد به ملت ایران بدهد که اگر موشک بد است چرا آمریکا بودجه اضطراری ویژه برای توسعه دفاع موشکی خود امضا میکند و اگر خوب است چرا ملت ایران برای دفاع خود در این دنیایی که قانون جنگل برآن حاکم است نباید داشته باشد؟!. لذا دیگر نمیتوان فضاسازی برای مذاکره مجدد در مسائل منطقه و قدرت موشکی کشور را از روی جهالت و سادهلوحی و غفلت تعبیر کرد و قطعاً از این به بعد هرگونه تلاش برای توجیه مذاکره درباره قدرت دفاعی کشور را باید «خائنانه و بر خلاف هرگونه عقلانیت سیاسی و منافع ملی» تلقی کرد. لذا ملت ایران باید بسیار هوشیار باشد تا باردیگر جریان نفوذی با فضاسازی و القاء دروغین سایه جنگ و ادعای اینکه رفع مشکلات اقتصادی در گرو مذاکره مجدد با آمریکاست، موجب فرصتسوزی برای کشور و فرصت سازی برای آمریکا نشود!
http://kayhan.ir/fa/news/123432
ش.د9604471