(روزنامه صبح نو ـ 1396/07/15 ـ شماره 330 ـ صفحه 2)
حجتالاسلام سید محمد موسویخوئینیها در دنیای سیاست، سکوت خلوتگزین را جلای جلوت خواهی ترجیح میدهد و در همین راستا میگوید: «بنده از ابتدا هم زیاد اهل مصاحبه و سخنرانی و اینگونه اقدامات نبودم. در تمام سالهای انتشار سلام شاید فقط یکبار آنهم در مورد ١٣ آبان یا ٢٢ بهمن با خبرنگار سلام مصاحبه كردم.» این عزلت گرایی هاله از تیزهوشی سیاسی بر چهرهاش قرار داده است و سخنان او به مثابه خروج از پردهنشینی برای ارائه راهبرد سیاسی به اصلاحطلبان در عرصه عمومی تعبیر میشود. موسویخوئینیها با راهاندازی كانال تلگرامی و پاسخ به پرسشهای تاریخی خوانندگان، احیای فعالیتهای رسانهای خود را آغاز کرد؛ هرچند او همچنان حاشیهنشینی در عصر سیاست ورزی اصلاح طلبان را مدنظر دارد اما بازخوانی رخدادهای اوایل انقلاب اسلامی و سپس اصلاحات به روایت شیخ سایهنشین، همیشه جذاب است. هرچند دو موضعگیری او به مذاق یاران سیاسیاش خوشایند نبود. او در نامه ای به آقای محمدعلی نجفی، شهردار جدید تهران، خواهان پایان جنگ روانی جریان اصلاحات در قبال کارآمدی و مدیریت جهادی آقای محمد باقرقالیباف و خواهان نوید شهردار جدید به مردم برای ایجاد شهر آبادتر شد و سپس به تحسین مدیریت شهری محمدباقر قالیباف پرداخت و نوشت: «در سالهای گذشته، تهران را هر سال آبادتر از سال قبل دیدهام. سالها پیش، بنده از یکی از دوستان مشترک، که قطعاً جنابعالی هم وی را صاحبنظر در امور شهریِ تهران بزرگ میدانید، دربارۀ مدیریت آقای قالیباف سؤال کردم. آن دوست محترم از توانایی و مدیریت قابل قبول ایشان یادکرد.» همچنین در پاسخ به پرسش «آیا پس از رحلت امام خمینی؟ره؟ شما خواهان ریاست بر قوۀ قضاییه بودهاید؟» با ذکر قسمتهایی از کتاب مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی معتقد است که ایشان «در نقل این خاطرهها راه خطا رفته است» و «اگر دیگر خاطرات ایشان تا این اندازه بیدقت باشد، در استفاده از آنها همواره باید جانب احتیاط را در پیش گرفت.» او هیچگاه خواهان ریاست بر قوۀ قضاییه نبوده است. حالا پاسخ او به پرسشهای اعضای «انجمن وفاق و توسعه» خبرساز شده است.
مجمع ضدآمریکایی روحانیون
سید محمد موسویخوئینیها با یادآوری بخشی از اقدامات خصمانه آمریکا در قبال ایرانیان، آنان را دشمن همیشگی ایرانیان معرفی کرد و نوشت: «آمریکائیان هم هیچ زمانی دوست ملت ایران نبودهاند. در ماجرای نهضت بزرگ ملی شدن صنعت نفت، آمریکا هرگونه کارشکنیای کرد تا این نهضت به بار ننشیند و عاقبت با همدستی انگلیسیها و با کودتای نظامی، دولت قانونی مرحوم دکتر مصدق را سرنگون کرد و شاه ایران را مدیون و مرعوب خود ساخت. او هم، برای اینکه به سرنوشت پدرش گرفتار نشود و به تبعید بیبازگشت نرود، مطیع بیچونوچرای آمریکا شد. همچنین از زمانی که در پی انقلاب اسلامی، برای همیشه دودمان پهلوی و رژیم سلطنتی سقوط کرد، آمریکا حتی یک روز هم با ایران از درِ دوستی وارد نشد. امروز هم رییسجمهور آمریکا در سنگاندازی بر سر راه ایران و ایرانیان گوی سبقت از پیشینیان خود ربوده است.»
«مجمع روحانیون، امروز، همان مجمع روحانیون دیروز است» این مهمترین گزاره دبیرکل قدیمیترین تشکل سیاسی اصلاح طلب بود. او از بازگشت به اصالت پیشین این مجمع سخن گفت و اظهار داشت: «مجمع روحانیونْ همان مجمع روحانیون است و همچنان ضد آمریکاست، مگر اینکه آمریکا به فرموده امام خمینی (رض) آدم بشود و این خواسته زیادی نیست. اگر آمریکا حقوق ملت ایران را در اندازه یک ملت مستقل، دارای تمدنی دیرپا و چند هزارساله، آیینی آسمانی و دارای میلیونها استعداد انسانی بپذیرد و بر این اساس با ایران رفتار کند، آدم شده است و ما هم میتوانیم باب مخاصمه با او را ببندیم.» او همچنین تاکید کرد: مجمع روحانیون، امروز، همان مجمع روحانیون دیروز است، ولی هرگز نمیپذیرد که چارچوب رفتارِ سیاسیِ او را دیگران به او دیکته کنند. مجمع روحانیون نه در پی آن است که در تنور مبارزه با آمریکا نانی برای خود بپزد و نه هرگز گمان میبرد که در دوستی با آمریکا، تا زمانی که دولتمردان آن کشور بر طبل خصومت میکوبند، برای ملت ایران خیری نهفته است. هرچند وی به مرحوم ابراهیم یزدی هم کنایه زد و او را همسو با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران دانست و نوشت: «یکی از نشانههای آشکار آن حمایت اکثریت قاطع مردم ایران از اِشغال لانه جاسوسی (سفارت سابق آمریکا در ایران) در سال ۵۸ است. پس از اشغال لانه، علاوه بر حمایت گسترده تودههای مردم در سراسر کشور، تمام گروهها و تشکلهای سیاسی و حتی غیرسیاسی، از چپترینها تا راستترینها، از این حرکت حمایت کردند.مرحوم دکتر یزدی -که خداوند او را مشمول رحمت خود فرماید- در دوره اول مجلس شورای اسلامی، از تریبون مجلس اعلام کرد: «بله، بعدازاینکه مساله گروگانگیری اتفاق افتاد، من اولين كسى بودم كه تأیید كردم و با آقاى موسویخوئینیها تلفنى تماس گرفتم و گفتم آقا اين كار لازم بوده.» این گزارهها با واکنش اعضای نهضت آزادی همراه شد و معتمدیمهر به تشکیک نیت پیرمرد اصلاحات پرداخت و اظهار داشت: «آقای دکتر یزدی بارها در زمانی که در قید حیات بودند، ارزیابیهای خیلی دقیقی از مساله سفارت آمریکا و گروگانگیری در آنجا مطرح کردند. حال اینکه آقای موسویخوئینیها بعد از فوت ایشان که دیگر امکان پاسخگویی از سوی آقای دکتر یزدی وجود ندارد، این اظهارات را مطرح کردند؛ درصورتیکه سالها فرصت داشتند چنین خاطراتی را مطرح کنند. واقعاً جای سؤال دارد؛ جای این سؤال جدی وجود دارد که چرا الان؟»
راز روایت دیر هنگام
ورای بررسی صحت گزارههای تاریخی سخنان سید محمد موسویخوئینیها، اهداف بازگویی دیرهنگام این اظهارات است. به نظر میرسد سید سایهنشین اصلاحات از چشمانداز کنشهای سیاسی اصلاح طلبان احساس خطر کرده است. بخشی از طیف چپ مدرن در کنار راست مدرن که خواهان هدایتگری اصلاح طلبان در قالب حزب کارگزاران سازندگی است؛ استراتژی حضور همیشگی بر سریر قدرت را از ایدئولوژی و هویت گرایی اصلاحطلبانه ارجح میپندارند و در گامهای اولیه مرزبندیهای جدی میان اصلاحطلبان اصیل با اقدامات ساختارشکنانه نهضت آزادی دهه شصت را «پشت داوری» تلقی کردند و خواهان قرابت فکری با کهنسالان حامی مرحوم مهندس بازرگان شدند. این اقدامات زنگ خطری برای پیران اصلاحات است و موسویخوئینیها برای کتمان نزدیکی فکری طیف اصلاحات با طیفهایی مانند نهضت آزادی، بار دیگر به یادآوری هویت «آمریکاستیزانه» تاریخی مجمع روحانیون پرداخت. پیرمرد، سیاستمدار زمانشناس است؛ لایه دیگر سخنان موسویخوئینیها به اثرگذاری رفتار عهدشکنانه آمریکا در قبال برجام باز میگردد و به روایت نظرسنجیها، روحیه ضدیت با آمریکا در جامعه ایرانی افزایش پیداکرده است و هنگامه موجسواری بر افکار عمومی با گزارههای ضدآمریکایی مهیا شده است.
http://sobhe-no.ir/newspaper/330/2/12802
ش.د9602661