(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/11/15 ـ شماره 565 ـ صفحه 11)
دغدغههای صهیونیستی
افزایش قدرت و نفوذ منطقهای ایران پس از شکست داعش در عراق و سوریه موضوع مهمی است که کشورهای منطقه را نیز تحت تاثیر قرار داده است. روزنامه «واشنگتن پست» در هفتههای اخیر در سلسله مقالات و گزارشهایی به بررسی وضعیت جدید در خاورمیانه پرداختند و جورج فریدمن، تحلیلگر مسائل بینالملل در یکی از یادداشتهای خود به بررسی واکنش رژیم صهیونیستی و ترکیه به افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه پرداخت. در همین راستا سفر نتانیاهو به مسکو را میتوان بهعنوان بخشی از پاسخ صهیونیستها به گسترش اقتدار ایران در منطقه در نظر گرفت. بنیامین نتانیاهو از سال ۲۰۱۵ یعنی با آغاز حضور نظامی روسیه در سوریه به پوتین اعلام کرده بود صهیونیستها علاقه روسیه برای حضور در سوریه را درک کرده و به آن احترام میگذارند.
نتانیاهو همچنین در ادامه افزوده بود رژیم تحت حکومت او نیز منافع مشخصی در سوریه دارد که امیدوار است مسکو آنها را در نظر بگیرد. نخست وزیر رژیم صهیونیستی در پایان نیز از رئیس جمهوری روسیه خواسته بود تا علیه افزایش نفوذ ایران در این کشور با تلآویو همکاری کند؛ درخواستی که با گذشت سه سال از آن زمان همچنان بدون پاسخ باقی مانده است.
کابوس تلآویو
استراتژی مهمی که رژیم صهیونیستی حداقل در یک دهه گذشته به دنبال تحقق آن بوده، ممانعت از آغاز نبردی مستقیم با کشورهای عربی است چراکه ارتش رژیم صهیونیستی از نظر امکانات محدود بوده و در تقابل رودررو نیز از نظر تعداد نفرات با ضعف زیادی روبهرو است. مصر بهعنوان یکی از قدرتهای عربی در منطقه نیز علاقهای به تقابل نظامی با صهیونیستها ندارد و در برابر تروریستهای ساکن در صحرای سینا حاضر به همکاری با رژیم صهیونیستی شده است. اردن، دیگر کشور عربی منطقه نیز برای حفظ ثبات و امنیت، به رژیم صهیونیستی وابسته است. علاوه بر مصر و اردن، سوریه نیز درگیر جنگ داخلی و هرج و مرج فراگیر است. حزبالله لبنان بهعنوان مهمترین نیروی نظامی که منافع رژیم صهیونیستی را تهدید میکند نیز در سالهای اخیر مشغول مبارزه با تروریستها در سوریه بوده است. به نظر میرسد وضعیت کشورهای عربی در خاورمیانه بیش از هر چیز منافع صهیونیستها را تامین میکند.
اما شکست مخالفان حکومت بشار اسد در سوریه معادلات منطقه را به طور کلی تغییر داده است. این مسئله تنها به حضور نظامی روسیه در سوریه محدود نمیشود بلکه گسترش نفوذ ایران در این منطقه نیز معادلات را علیه منافع صهیونیستها برقرار کرده است. برخلاف گمانهزنیهای صهیونیستها، ایران پس از سقوط داعش در منطقه و شکست کامل این گروه تروریستی توانسته است نفوذ خود در لبنان و سوریه را حفظ کند. درواقع بحران سوریه تبدیل به مسیری برای افزایش اقتدار ایران در منطقه شده است؛ موضوعی که نگرانیهای رژیم صهیونیستی را بهدنبال دارد.
جنگ 33 روزه در سال ۲۰۰۶ به ناکامی بزرگ برای صهیونیستها تبدیل شد. حزبالله لبنان در جریان این نبرد موفق شد خط دفاعی مستحکمی را در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی ایجاد کرده و با بازسازی توان دفاعی خود، اقدام به شلیک موشک به داخل قلمرو صهیونیستها کند. از اینرو رژیم صهیونیستی به هیچ عنوان تمایل ندارد تا تقابل نظامی دیگری را از جنس آنچه در سال ۲۰۰۶ انجام داد تکرار کند. آنها بعد از جنگ 33 روزه دکترین نظامی خود را مورد بازبینی قرار دادند، اما با وجود این هیچ تمایلی ندارند تا حتی با دکترین جدید، بار دیگر رودرروی حزبالله بجنگند.
با توجه به وضعیت نظامی – امنیتی رژیم صهیونیستی، سفر بنیامین نتانیاهو به مسکو سفری کاملا منطقی در چارچوب سیاسی صهیونیستها به نظر میرسد. رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۱۵ به مسکو وعده داده بود در جریان حضور نظامی این کشور در سوریه دخالتی در این عملیات نخواهد داشت. اکنون این رژیم متوقع است که روسیه در برابر این همکاری مانع از افزایش نفوذ ایران در سوریه شود. در این مسیر مشکل اصلی در ارتباط با همکاریهای راهبردی میان مسکو و تلآویو تعریف میشود.این دو از سالها پیش همکاریهای سیاسی- اقتصادی گستردهای با یکدیگر داشتهاند و بخش زیادی از جمعیت ساکن در سرزمینهای اشغالی را یهودیان روس تشکیل میدهند. بنابراین آینده روسیه در منطقه بهویژه حضور نظامی در سوریه با چالشهای زیادی روبهرو است که مهمترین چالش در ارتباط با دستاوردهای مسکو در جریان جنگ سوریه است.
تلاش برای تغییر ذهنیت پوتین
خواسته اصلی رژیم صهیونیستی از روسیه در میدان نبرد سوریه، جدایی از ایران است. مسکو و تهران از حامیان اصلی دولت اسد بودند و زمانی که قدرتهای جهانی علیه بشار اسد فعالیت میکردند ایران و روسیه از او حمایت کردند. اکنون با شکست داعش و پاکسازی سوریه از وجود گروههای تروریستی، دوران بازسازی آغاز شده است. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه در این رابطه نیز گفت: «عملیات نظامی به پایان رسیده است و آینده سوریه از مسیر گفتوگوهای سیاسی رقم خواهد خورد.» در این میان ایران به واسطه مواضع مشترک با روسیه و اجرای عملیات ضد تروریستی در منطقه تبدیل به یکی از وزنههای مهم سیاسی در خاورمیانه شده است؛ در منطقهای که کشورهای عربی زیادی حضور دارند و تقریبا هیچیک نیز از گسترش قدرت و نفوذ تهران خرسند نیستند.
ادوارد بنن، کارشناس مسائل بینالملل در رابطه با سفر نتانیاهو به مسکو در روزنامه «نیویورک تایمز» نوشت: «گرچه بنیامین نتانیاهو در سفر به مسکو تلاش میکند تا به طرف روس بقبولاند حضور ایران برای امنیت این رژیم در منطقه خطرناک است و مسکو باید سیاستهای خود درمورد تهران را تصحیح کند، اما اگر قرار بود روسها دنباله روی سیاستهای تلآویو باشند ایران تا این اندازه به مسکو نزدیک نمیشد و حضور تهران در سوریه تا این اندازه تقویت نمیشد.»
بنن در بخش دیگری از یادداشت خود نوشت: «ایالات متحده آمریکا استراتژی مشخصی را در منطقه خاورمیانه دنبال میکند. واشنگتن از کشورهای عربی با ساختار پادشاهی حمایت میکند؛ البته در یک سال گذشته قطر از این باشگاه بیرون افتاده و بیشتر به سمت ایران متمایل شده است. کشورهای عربی پس از انقلاب ایران در هراس از افزایش نفوذ ایران در منطقه هستند چراکه ساختار رأیگیری و مجلس قانونگذاری مشابه آنچه در ایران وجود دارد، پادشاهیهای عربی چون عربستان سعودی، کویت، بحرین و امارات عربی متحده را تهدید میکند. آمریکا نیز از این هراس نهایت استفاده را برده و تسلیحات نظامی را در اختیار کشورهای عربی قرار میدهد. امیرنشینهای حاشیه خلیج فارس دغدغه دیگری نیز دارند. آنها اضطراب نادیده گرفته شدن از سوی واشنگتن را نیز در خود احساس میکنند. از اینرو هر زمان که نشانههای بهبود روابط ایران و ایالات متحده روشن شود این کشورها به تکاپو میافتند. نمونه این اتفاق در جریان مذاکرات هستهای میان ایران و 6 قدرت جهانی بهروشنی مشاهده شد.»
براساس سیاستهای به کار گرفته شده از سوی واشنگتن، تهران نیز در مقابل به مسکو نزدیک شد؛ نزدیکیای که همکاری مشترک در زمین سوریه از دل آن بیرون آمد. جورج فریدمن، تحلیلگر شناخته شده مسائل بینالملل در گزارشی در روزنامه «واشنگتن پست» در رابطه با نگرانیهای رژیم صهیونیستی درباره ایران نوشت: «استراتژی اشتباهی که تلآویر در برابر ایران به کار گرفت درمورد بزرگنمایی توان هستهای ایران بود. آنها تلاش کردند تا ایران را بهعنوان تهدید بینالمللی که مجهز به سلاح هستهای است معرفی کنند، اما نه تنها ایران توانست خود را از این اتهام مبرا کند که با حضور قدرتمندانه در منطقه، از جریانهای ضد تروریستی حمایت کرد و نقش مهمی در شکست داعش در منطقه ایفا کرد.» به باور فریدمن، تمام برنامهریزیهای صهیونیستها درمورد نقش ایران در سوریه اشتباه از آب درآمد.
پیچیدگیهای حاکم بر معادلات خاورمیانه
پیچیدگیهای سیاست در خاورمیانه بسیار است؛ ازجمله آنکه هنوز مشخص نیست آیا مسکو تمایلی برای برآورده کردن خواستههای تلآویو دارد یا نه. یا اینکه اساسا مسکو قصد دارد در جهت تامین منافع رژیم صهیونیستی حرکت کند یا خیر. در مقابل، ایران کشوری بدون ابتکار در مناسبات خاورمیانه نیست. به باور ادوارد بنن، ایران تواناییهای قابلتوجهی در میدان بازی سوریه با استفاده از متحدان نظامی چون حزبالله لبنان در اختیار دارد. از اینرو کنار گذاشتن ایران از سوی روسیه نیز اقدامی بیدردسر برای مسکو نخواهد بود. هرچند همکاریهای تهران- مسکو در سالهای اخیر همکاریهای نزدیک تاکتیکی است و هنوز با همکاریهای راهبردی فاصله دارد.
گسترش نفوذ ایران در منطقه علاوه بر رژیم صهیونیستی دغدغههای زیادی را برای رقبای منطقهای ایران ازجمله ترکیه ایجاد کرده است. همکاری مشترک تهران، مسکو و آنکارا در بحران سوریه همکاری مقطعی بود که به نظر میرسد با ورود ترکیه به درگیری عفرین به پایان خود نزدیک میشود. از یک سو روسیه و ترکیه از منظر تاریخی با یکدیگر اختلاف دارند و از سوی دیگر ترکیه به ایران به چشم رقیب منطقهای مینگرد. همه این عوامل موجب میشود تا همکاریهای تاکتیکی بر سر موضوع سوریه ادامه پیدا نکند. در همین راستا نتانیاهو این روزها در مسیر آنکارا - مسکو در رفتوآمد است تا اذهان سیاستگذاران در روسیه و ترکیه را علیه ایران حساس کند. براساس موقعیت کنونی در خاورمیانه، ایران نیازمند تقویت جایگاه خود بهعنوان یکی از اصلیترین بازیگران منطقهای است. روسیه در حالی قدم به خاورمیانه بحرانی گذاشته است که بازی سیاسی در آن نسبت به دیگر نقاط جهان پیچیدهتر است. در مرحله اول، سوریه، برای مسکو مرحله آسانی بود، اما دشواریهای پیچیدهتری برای حضور مسکو در خاورمیانه در راه است.
https://asemandaily.ir/post/13207
ش.د9604901