تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۲  ، 
کد خبر : ۳۰۹۸۰۹
تقسیم‌بندی قدرت در جهان امروزی از تعاریف کلاسیک فاصله گرفته است

اقتدارگرایان به دنبال ابعاد جدید قدرت

پایگاه بصیرت / محسن حسینی

(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/11/11 ـ شماره 562 ـ صفحه 12)

مفاهیم مرتبط با تقسیم‌بندی قدرت‌ها گرچه موضوعی جدید در مفاهیم علوم سیاسی محسوب می‌شوند، در همین زمان کم نیز تغییرات زیادی در چارچوب آن شکل گرفته است. در ابتدا در محافل علمی تنها صحبت از «قدرت نرم» و «قدرت سخت» در میان بود که دو وجه قدرت در نظام‌های سیاسی محسوب می‌شدند، اما امروزه تفکیک این دو از یکدیگر به سادگی گذشته انجام نمی‌شود؛ چراکه مفهوم جدیدی با نام «شارپ‌پاور» به میان آمده است. این مفهوم گرچه در دسته قدرت سخت جا می‌گیرد، شباهت‌های زیادی با شاخصه‌های قدرت نرم دارد.

در سال‌های اخیر واشنگتن نگرانی‌هایی در ارتباط با نقش روسیه و چین در امور داخلی آمریکا داشته است. نگرانی‌های آمریکا درباره دخالت‌های روسیه در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده در سال ۲۰۱۶ ابعاد تازه‌ای پیدا کرد و نقش چین برای کنترل گفتمان از طریق ابزارهایی چون رسانه نیز از دیگر محورهای تهدیدآمیز مرتبط با مفهوم قدرت سخت است که واشنگتن را بیش از پیش نسبت به نقش رقبای جهانی خود حساس کرده است. پکن و مسکو در سال‌های اخیر میلیاردها دلار برای شکل‌دهی ادراک و رفتار جهانی هزینه کرده‌اند. شکل‌دهی ادراکات و رفتارهای جهانی به معنی تغییر نگرش‌ها به مفاهیمی است که پیش از این بدیهی تصور می‌شدند. چنین تلاش‌هایی تنها با تکیه بر ابزارهای قدرت سخت و نرم امکان‌پذیر خواهد بود.

جذابیت‌های قدرت نرم

کریستوفر واکر و جسیکا لودویگ در گزارش ملی برای بنیاد دموکراسی، مفاهیمی چون قدرت سخت و نرم را در تقابل با یکدیگر تعریف کردند. این دو با اشاره به گسترش قدرت کشورهای اقتدارگرایی چون چین و روسیه، به سیاست‌گذاران عرصه سیاسی در آمریکا و دیگر کشورهای دموکراتیک توصیه کردند درباره ابزارهای مورد استفاده‌شان در میدان سیاست تجدیدنظر کنند؛ چراکه امروزه «قدرت‌ نرم» که از جذابیت‌های فرهنگ و ارزش‌ها در تقابل‌های بین‌المللی استفاده می‌کند، دوران جدیدی را در نظام جهانی مطرح کرده‌ است. امروزه چالش‌های ناشی از جنگ اطلاعاتی با توجه به قدرت‌هایی چون روسیه و چین در عرصه جهانی تهدیدی جدی محسوب می‌شود؛ از این رو توجه به قدرت نرم برای جوامع دموکراتیک امری مهم و قابل‌توجه است.

قدرت نرم (که نخستین بار در سال ۱۹۹۰ مورد توجه جوامع علمی قرار گرفت) در جامعه جهانی توانایی تأثیرگذاری از طریق ایجاد جاذبه را پیدا کرده است؛ به این معنی که برخلاف قدرت سخت در روند استفاده از قدرت نرم، از تاکتیک‌های سخت‌افزاری و تقابل‌های فیزیکی خبری نیست. قدرت نرم، کشورها را به اهداف موردنظرشان می‌رساند؛ بی‌آن‌که مجبور باشند از امکانات سخت‌افزاری‌شان بهره‌مند شوند.

ماهیت قدرت نرم به‌صورت انتزاعی و به‌صورت خوب یا بد قابل تعریف نیست، بلکه لزوما به معنای استفاده بیشتر از ذهن در تقابل با استفاده از ابزارهای نظامی است. به‌عنوان مثال اسامه بن‌ لادن کسی بود که جامعه جهانی را تهدید کرد و افراد او عملیات تروریستی حمله به برج‌های دوقلو را ترتیب دادند. درواقع آن‌چه موجب جذب نیروهای تروریستی شد ایده‌های بن‌لادن بود نه ابزارهای جنگی او. بنابراین قدرت نرم می‌تواند در خدمت نیروهای شرور نیز قرار بگیرد. در مقابل، قدرت سخت تنها با استفاده از زور و اجبار متوقف خواهد شد؛ به این معنا که وقتی فردی اسلحه را بر شقیقه قربانی قرار می‌دهد، مهم نیست در ذهن قربانی چه می‌گذرد؛ آن‌چه در این موقعیت اهمیت خواهد داشت، برتری فیزیکی و قدرت تهدیدکننده‌ اوست، اما وقتی قربانی تلاش می‌کند با حرف‌های خود (ایده‌های ذهنی) مهاجم را متوقف کند، درواقع از قدرت نرم بهره می‌گیرد. در این میان مفهوم دیگری با عنوان «شارپ پاور» مطرح می‌شود؛ استفاده فریبنده از اطلاعات که در دسته قدرت سخت قرار می‌گیرد.

جاذبه‌های «شارپ‌پاور»

«دستکاری ایده‌ها»، «ادراکات سیاسی» و «فرایندهای انتخاباتی» تاریخ و سابقه طولانی دارند. ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در جریان جنگ سرد از این ابزارها برای تقابل با یکدیگر استفاده کردند که همه این فعالیت‌ها در دسته قدرت سخت قرار می‌گیرد. دولت‌های اقتدارگرا نیز در طول تاریخ تلاش کرده‌اند از اخبار جعلی و ایجاد اختلال در روندهای اجتماعی برای کاهش محبوبیت دموکراسی استفاده کنند. به‌عنوان مثال در دهه ۱۹۸۰ میلادی نیروهای سرویس اطلاعاتی شوروی «کا.گ.ب» با انتشار شایعه‌ای درباره ویروس اچ.آی.وی اعلام کردند بیماری ایدز نتیجه تحقیقات بیولوژیک آمریکا برای آزمایش سلاح‌های نسل جدید است؛ شایعه‌ای که بنیان‌های دموکراسی را هدف قرار داده بود. این شایعه از طریق ارسال نامه‌ای به یکی از روزنامه‌های پرتیراژ هند در جهان منتشر شد. در سال ۲۰۱۶ و در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا نیز از همان تکنیک برای تقابل با کارزار انتخاباتی هیلاری کلینتون استفاده شد. منابع ناشناس مدعی شدند که رئیس ستاد انتخابانی کلینتون در رستورانی در واشنگتن به چند کودک تعرض کرده است. مدل مورد استفاده شایعه‌پراکن‌ها روش بدیع و نوآورانه‌ای نیست؛ آن‌ها با کمترین هزینه اخبار جعلی را تنظیم و منتشر می‌کنند. با انتشار فراگیر اخبار نادرست، هزینه‌های فراوانی برای قربانیان ایجاد می‌شود. استفاده از هسته‌های اولیه پخش اخباری از این دست، روشی ارزان‌تر، ایمن‌تر و سریع‌تر در قیاس با استفاده از شیوه‌های قدیمی جاسوسی است. رسانه‌های روسی چون «راشا تودی» و «اسپوتنیک» در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به‌سرعت اقدام به انتشار ایمیل‌های فاش‌شده از کارزار دموکرات‌ها کردند؛ اقدامی که خسارت‌های فراوانی را متوجه نیروهای دموکرات کرد. اقدامات رسانه‌های روسی، اقدامی آشکار علیه ایالات متحده محسوب می‌شود.

مسکو و پکن، به دنبال بهره‌گیری از ابزارهای جدید

روسیه در سال‌های اخیر به‌عنوان کشوری در جامعه جهانی شناخته می‌شود که علاقه‌مند است موضوعات سیاسی مهم را افشا کند. این افشاگری‌ها گرچه برای کشورهای قربانی ازجمله آمریکا خسارتی را به دنبال دارد، مقبولیت عمومی را برای مسکو به همراه نخواهد داشت. در این میدان، وضعت چین با روسیه متفاوت است. چینی‌ها علاوه بر قدرت نرم، علاقه‌مند به استفاده از زور و اجبار برای کنترل رسانه‌های داخلی هستند. سانسور و فضای بسته رسانه‌ای، به‌عنوان یکی از خصیصه‌های سیاسی در پکن شناخته می‌شود. ترکیب این دو خواسته پکن در کنار هم کاری دشوار است. براساس گفته دیوید شمبو، استاد دانشگاه جورج واشنگتن، پکن سالانه مبلغ ۱۰ میلیارد دلار در حوزه ابزارهای قدرت نرم سرمایه‌گذاری می‌کند، اما آن‌چه از این مسیر عاید چینی‌ها می‌شود بازده بسیار پایینی را نشان می‌دهد. در میان ۳۰کشور اول دارای قدرت نرم، چین در رتبه ۲۵ و روسیه در رتبه ۲۶ قرار دارد.

پخش شبکه‌های تلویزیونی و فعـــالیــت‌هــای رســـانه‌ای چون «راشا تودی» روسیه یا «شینهوا»ی چین مصادیق بارز قدرت نرم به حساب می‌آیند؛ چراکه این رسانه‌ها ایده‌ها و خواسته‌های دولت‌های مسکو و پکن را در سراسر جهان مطرح می‌کنند، اما حمایت چین از برخی ایستگاه‌های رادیویی معارض دولت‌های خارجی را که به‌صورت مخفیانه نیز انجام می‌گیرد، نباید به‌عنوان قدرت نرم در نظر داشت. اقداماتی از این دست به‌عنوان قدرت سخت شناخته می‌شوند. ایالات متحده آمریکا در جریان جنگ سرد بودجه مشخص اما مخفیانه‌ای را برای مقابله با احزاب کمونیستی تصویب کرد. این کشور در سال ۱۹۴۸ نیز هزینه‌ای برای مقابله با احزاب چپ‌گرای ایتالیا اختصاص داده بود که البته به‌صورت محرمانه مطرح و پیگیری می‌شد. گرچه اقداماتی از این دست شباهت‌هایی با قدرت نرم و المان‌های اصلی این قدرت دارند، در حقیقت در زمره قدرت سخت قرار می‌گیرند.

مرز باریک قدرت سخت و نرم

امروزه بخشی از قدرت سخت که شباهت‌های زیادی با قدرت نرم دارد از طریق رسانه‌های دیجیتال و شبکه‌های نوین دنبال می‌شود. در دنیای جدید برای انتشار شایعات الزاما به حضور افراد حقیقی نیاز نیست. ترول‌ها و روبات‌های الکترونیک به‌سادگی می‌توانند شایعات را در پهنه جهانی منتشر کنند. استفاده از این ابزارها شاید در نگاه اول یادآور ابزارهای مورد استفاده در قدرت نرم باشد، اما در حقیقت ابزارهای نوین جنگ‌های کلاسیک محسوب می‌شوند. استفاده از ابزارهای نوین جنگ سخت، کارکردهای مثبتی نیز در بستر جهان امروز پیدا می‌کند؛ مانند آن‌چه آمریکا علیه نیروهای تروریستی القاعده و داعش به کار گرفت، اما نکته قابل‌توجه آن‌که تخصیص هزینه‌ها به‌صورت مخفیانه در جهان امروز تا ابد پنهان نخواهد ماند؛ زمانی که این اطلاعات فاش شود، قدرت نرم دموکراسی‌های بین‌المللی تحت تأثیر واقع خواهد شد.

بااین‌حال، در حوزه اقدامات دفاعی، دولت‌های دموکراتیک می‌توانند برای مقابله با تکنیک‌های تهاجم اطلاعاتی مجرمانه، ازجمله حمله سایبری در فرایندهای سیاسی و انتخابات، گام‌هایی بردارند. دموکراسی‌ها هنوز راهبردهای مناسب برای بازدارندگی و انعطاف‌پذیری در برابر این تهدیدها ایجاد نکرده‌اند.

https://asemandaily.ir/post/13032

ش.د9604895

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات