(روزنامه مردمسالاري ـ 1396/11/25 ـ شماره 4536 ـ صفحه 1)
نقش آمریکا و قدرتهای منطقهای.
تغییرات معادلات سیاسی و اقتصادی در جهان، موجب شده که آمریکا برای مهار قدرتهای نوظهور مثل چین و هند، حضورخود در خارج از خاورمیانه را تقویت کند. این مهم موجب ایجاد خلاء و تشدید رقابت عربستان و ایران در منطقه شده است. گسترش نفوذ منطقهای ایران و ترس از پر کردن این خلاء توسط ایران، ائتلاف آمریکا را به وحشت انداخته است به ویژه در دوران فعلی که جهان عرب در دوران افول به سر میبرد.
در این راستا سیاست عربستان بر سه محور متمرکز شده:
1- تثبیت اقتدار و سلطه آمریکا بر خلیجفارس،
2- اتحاد با اسراییل جهت بهرهمندی از لابی قدرتمند جهانی صهیونیست و
3- مقابله با ایران و متحدین منطقهایاش.
متقابلا ایران نیز استراتژی منطقهای خود را بر چهار محور متمرکز کرده:
1- مقابله با هژمونی آمریکا،
2- حمایت از نیروهای مقاومت مثل حماس و حزبالله و حوثیهای یمن،
3- مقابله با گروههای تروریستی تکفیری ـ وهابی مثل داعش و القاعده و
4- ممانعت از سلطه عربستان برکشورهای کوچک عربی خلیجفارس.
تاثیر منطقهای شکاف ریاض ـ تهران سوریه و عراق:
ایران نقش کلیدی در شکست سلطه داعش بر عراق و سوریه ایفا کرده که این مهم موجب افزایش نگرانیهای عربستان از تقویت نفوذ ایران در کشورهای عربی شده است.
یمن:
زیدیها و حوثیها که حدود یک هزار سال بر یمن حکومت داشتند و بعد از تجاوز نظامی مصر در اوایل دهه ۶۰ متحد عربستان شدند، با حمله نظامی ریاض به یمن به سمت ایران چرخش کردند. با وجودی که در مورد دخالت ایران در یمن اغراق شده، واقعیت این است که:
* ایران از حوثیها در مقابل تجاوز نظامی عربستان حمایت کرده است. عربستان، یمن را حیاط خلوت خود تلقی کرده و نگران سلطه ایران است و ایران نیز مخالف سلطه عربستان بر یمن و نادیده گرفتن حقوق زیدی ها و حوثیهاست.
* تجاوز عربستان به یمن، بزرگترین فاجعه انسانی را خلق کرده، ۷ میلیون نفر را در معرض قحطی قرار داده، ۲۰ میلیون انسان را محتاج کمکهای انسانی کرده و موجب دهها هزار کشته و زخمی و میلیونها آواره شده است.
لبنان:
موفقیت حزبالله بعنوان یک قدرت سیاسی و نظامی در دفع تجاوزات اسراییل به لبنان، موجب شده که نگرانی عربستان از قدرت یافتن متحد ایران در لبنان افزایش یابد. همچنین نقش موثر حزبالله در مقابله با داعش در لبنان و سوریه و عراق، بر نگرانیهای عربستان به خاطر نفوذ منطقهای حزبالله افزوده است. بنابراین در هر طرحی برای بهبود روابط عربستان و ایران باید بهبودی روابط حزبالله و عربستان هم مدنظر قرار گیرد.
فلسطین و اسراییل:
اخیرا روابط محرمانه و اتحاد مخفی عربستان با اسراییل جهت مقابله با ایران افشا شده است و لذا از نظر ایران، عربستان از خط قرمز عبور کرده زیرا تهران همکاری ریاض با تلآویو برای مقابله با منافع ایران را تحمل نمیکند. اخیرا افشا شد که دولت ترامپ و تل آویو، عربستان را برای تسلیم کردن فلسطینیها به کار گرفتهاند. از نظر ایران تشکیل دولت یهود، شکست مقاومت فلسطین، پذیرش اشغالگریهای اسراییل و تسلیم شدن جهان اسلام در قضیه فلسطین، زمینه ساز سلطه دولت صهیونیستی بر خاورمیانه است. لذا ایران با اشغالگری اسراییل در فلسطین مقابله میکند.
مصر:
با بروز بهار عربی، مصر جایگاه رهبری جهان عربی خود را به عربستان واگذار کرده است. باوجودیکه دولت السیسی در قاهره درزمینه مقابله با گروههای تروریستی درکشورهایی مثل سوریه با مواضع ایران نزدیکتر بوده، منتهی جان کری افشا کرد که کشورهای عربستان و امارات و مصر در گفتوگوها با دولت اوباما، خواهان حمله نظامی به ایران بوده اند. با این وجود ایران و مصر با برخورداری از دوتمدن بزرگ بشری، درموارد مهمی مثل مقابله با ایدئولوژی وهابیگری، مقابله با تروریستهای تکفیری داعشی، خلع سلاح اتمی اسراییل و عاریسازی خاورمیانه از سلاحهای کشتار جمعی دارای مواضع و منافع مشترک هستند.
خلیجفارس:
شورای همکاریهای خلیجفارس متشکل از عربستان، قطر، امارات، عمان، کویت و بحرین در سال ۱۹۸۰ برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت و از آن زمان به بعد هم صدها میلیارد دلار ثروت خود را خرج تسلیحات آمریکایی کردهاند. منتهی در سال ۲۰۱۷، بحران در روابط عربستان و قطر نشان داد که عربستان به دنبال سلطه بر کشورهای کوچک عربی خلیجفارس است. لذا ایران با بازکردن مرزهای خود، تحریم سعودی ـ امارات علیه قطر را در نطفه خفه کرد و موجب شکست طرح تغییر رژیم عربستان در قطر و حفظ حاکمیت ملی قطر شد. با مشاهده طرح سعودیها برای قطر، ایرانیها متوجه شدند که ریاض به دنبال سلطه بر کشورهای کوچک عربی حاشیه خلیجفارس برای تشکیل «بلوک سعودی» است و نه «بلوک خلیجفارس». به هر حال موضوع قطر مثال خوبی است برای سعودی که مسیر همکاری با ایران را انتخاب کند یا تقابل.
مسیر تقابل:
مسیر تقابل سعودی ـ ایران نه تنها خصومتهای دو جانبه را تشدید بلکه حل و فصل بحرانهای جاری منطقه را غیرممکن خواهد ساخت. سالها طول خواهد کشید تا دو قدرت عربی سوریه و لیبی قدرت گذشته خود را بازیابند. قدرتهای عربی مصر و عراق هم با بحرانهای متعدد تروریسم و بحرانهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی داخلی مواجه هستند. واقعیت این است که جنگ عربی عربی در جریان است. ثروت عربستان و قطر و امارات بجای توسعه و رونق جهان عرب، صرف جنگ و خونریزی در جهان عرب شده است. اتحادیه عرب سقوط کرده و موضوع فلسطین هم به خاطر سازش سعودی ـ امارات، دیگر منشا همگرایی درجهان اسلام نیست. نهایتا اسراییل برنده اصلی این تحولات شده است. تقابل عربستان و ایران به تضعیف بیشتر جهان اسلام و متعاقبا تحکیم و اقتدار بیشتر اسراییل خواهد انجامید. پیروزی ایران یا عربستان بر یکدیگر هم همین نتیجه را خواهد داشت.
تعامل و همکاری:
سعودیها نفوذ ایران در کشورهای عراق و لبنان و سوریه و یمن را در راستای احیای «امپراطوری فارس» تلقی میکنند. در نقطه مقابل، ایرانیها هفت نگرانی واقعی دارند از جمله اینکه:
اول: آمریکاییها با اتحاد با سعودی و اسراییل دنبال تغییر رژیم در ایران هستند.
دوم: ایرانیها هنوز تجاوز صدام به خاک ایران با حمایت آمریکا و عربستان و متحدینش را از یاد نبرده اند، تجاوزی که به قصد تجزیه ایران و تغییر رژیم در ایران صورت گرفت.
سوم: آمریکا در اطراف مرزهای ایران حضور نظامی دارد و سیل ارسال صدها میلیارد دلاری تسلیحات پیشرفته به کشورهای همسایه عرب ایران را ادامه میدهد.
چهارم: ایران تحت شدیدترین تحریمهای آمریکا قرار دارد.
پنج: آمریکا و متحدین منطقهای از همه روشهای خصومت علیه ایران استفاده کرده و میکنند، از جنگ سایبری تا حمایت از گروهک تروریستی منافقین که دستش به خون ۱۷۰۰۰ ایرانی آغشته است.
ششم: آمریکا گزینه حمله نظامی علیه ایران را روی میز نگه داشته و آنطور که جان کری افشا کرد، متحدین عربش نیز از این گزینه حمایت میکنند.
هفتم: تهدید تروریستهای تکفیری داعشی در 60درصد مرزهای ایران همچنان وجود دارد.
لذا ایران «حضور منطقهای به عنوان یک استراتژی بازدارنده» را برای مقابله با تهدیدهای مذکور و حفظ امنیت ملی خود ضروری میداند ضمن اینکه عربستان هم تلاش میکند ایران را مقصر همه ضعفها، ناکارآمدیها، فسادها و دیکتاتوریها در جهان عرب جلوه دهد.
آنچه برای کاهش تنشها و خصومتها و آغاز روند همکاری لازم است:
1- عربستان و ایران نیاز دارند که درک صحیح از نگرانیها و تهدیدات امنیت ملی یکدیگر داشته باشند. لازمه همکاری ایران و عربستان نیز این است که ریاض و تهران بدون هرگونه پیش شرطی گفتوگوهای دو جانبه را آغاز و همه نگرانیهای خود را روی میز مذاکره بگذارند.
2- مجمع گفتوگوهای ایرانی ـ عربی برای بهبود روابط ایران و اعراب تشکیل شود.
3- برای مهار تقابل فرقه گرایی و اختلافات شیعه و سنی، مجمع گفتوگوهای رهبران جهان تشیع و تسنن از جامعه الازهر مصر، جهان اهل سنت و حوزه های علمیه قم و نجف هر چه سریعتر تشکیل شود.
4- نشست وزرای خارجه هشت کشور حاشیه خلیجفارس شامل ایران، عراق، عربستان و سایر اعضای کشورهای حوزه خلیجفارس با قصد گفتوگوهای باز و صریح جهت رسیدن به تفاهمی ملموس و منصفانه برگزار شود.
5- طبق بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل، دبیرکل سازمان ملل موظف است گفتوگوهای خود با کشورهای حاشیه خلیجفارس برای تامین امنیت و ثبات منطقه را آغاز کند. این قطعنامه باید مبنای آغاز گفتوگوی منطقهای و سازمان ملل برای تشکیل «سیستم همکاری و امنیت در خلیجفارس» شده و از تجربه اروپاییها در مورد تشکیل سازمان امنیت و همکاری اروپا و اتحادیه اروپا استفاده شود.
6- برای تامین ثبات و امنیت پایدار در حوزه خلیجفارس، سیستم مذکور همکاریهای جامع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و نظامی و عاریسازی منطقه از سلاحهای کشتار جمعی را شامل گردد.
قدرتهای بزرگ در منطقه میآیند و میروند اما ایران و عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیجفارس میمانند و ناچارند با هم زندگی کنند. رهبران عربستان و ایران برای تحقق همکاریهای منطقه، باید مانع گسترش خصومت شده و اجازه ندهند تخم خصومت دائمی کاشته شود. توسعه و رونق هر دو کشور و منطقه ایجاب میکند که کشورهای منطقه در کنار هم در سایه صلح و دوستی زندگی کنند.
منبع: مجله قاهره ترجمه: ایسنا
http://www.mardomsalari.net/4536/page/1/32787
ش.د9604967