(روزنامه جوان ـ 1396/11/24 ـ شماره 5310 ـ صفحه 10)
1- عدم درك جدي ضرورت برنامه
ضرورت برنامه و اينكه كرسي يك راهبرد اساسي براي پيشرفت كشور در اين برهه حساس است خوب فهم نشد و به بركات بسيار زيادي كه كرسيها ميتوانست به همراه خود بياورد توجهي كه بايد ميشد، نشد.
2- نداشتن مدلهاي اجرايي
برنامه كرسي يك حرف جديد بود و تشكلهاي دانشجويي نميدانستند اين مفهوم با چه ساز و كاري اجرايي خواهد شد. بنا بر همين ضرورت بود كه بسيج دانشجويي دانشگاه اميركبير در سال 88 اقدام به تهيه و توزيع نشريه تخصصي انعكاس با موضوع كرسيهاي آزادانديشي كرد تا اين خلأ را پر كند ولي به هر حال اين ضعف باعث توقف بعضي از دانشگاهها شد.
3- امنيتي بودن فضا
ذات كرسيها همراه با ايجاد يك فضاي آزاد توأم با منطق و اخلاق است كه ايجاد اين فضاي آزاد در بحبوحه فتنه 88 با موضع سختگيرانه و امنيتي برخي نهادها سازگاري نداشت. در ادامه كه به تدريج دانشگاهها از اين فضاي سنگين امنيتي فاصله گرفتند، ميتوان گفت كه كرسيها رونق بيشتري پيدا كرد.
در فاصله تابستان 88 تا مهر 90، اين روند ادامه داشت و به رغم فروكش كردن موج برخاسته از صحبتهاي سال 88، دانشگاههايي به صورت جدي مشغول برگزاري كرسي بودند ولي باز هم فراگير نبود تا اواخر مهر 90، رهبر انقلاب در ديدار با نخبگان علمي كشور تأكيد دوبارهاي (با ادبيات خود ايشان تذكر صد بارهاي) فرمودند. اينجا بود كه موج دوم فراگيري كرسيها آغاز شد و اين بار بسيار عميقتر و گستردهتر از قبل و تا به امروز هم ادامه دارد. در مورد عوامل فراگيري اين موج دوم نيز ميتوان نكاتي را عرض كرد:
-آييننامه فراگير ابلاغي توسط وزير علوم كه موجب جدي شدن مسئولان دانشگاه در اين مقوله شد.
- وجود مدلها و شيوههاي متنوع اجراي برآمده از تجربيات چند دانشگاه طي اين دو، سه سال
- ايجاد هسته دانشجويي راهاندازي كرسيها متشكل از فعالان ديروز جنبش دانشجويي
- جديتر شدن نهادهاي اصلي درگير در موضوع مثل وزارت علوم، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها، سازمان بسيج دانشجويي و...
- كمتر شدن فضاي سنگين امنيتي نسبت به دو سال گذشته
- ديده شدن بركات جدي كرسيها در دانشگاهها.
روند رو به رشد تلاش براي برگزاري كرسي در دانشگاهها تا به امروز ادامه دارد و برخي از تشكلهاي دانشجويي به خصوص بسيج دانشجويي در فصل تابستان و تعطيلي دانشگاهها، براي بيش از 10 هزار نفر دورههاي مختلفي را برگزار ميكند كه آموزش تخصصي كرسيهاي آزادانديشي از اصليترين مباحث اين دورهها ميباشد. همچنين برخي تشكلها همانند انجمن اسلامي دانشجويان مستقل و جامعه اسلامي دانشجويان نيز در اين عرصه فعاليتهايي داشتهاند.
نكته مهم ديگر اينكه تعداد قابل توجهي از دانشگاههاي كشور اولين كرسيهاي خود را در سال 91 شروع كردند. در همان سال آمارهاي گرفته شده توسط هستههاي آزادانديشي بسيج دانشجويي نشان ميدهد كه در 113 دانشگاه كشور حدود 530 برنامه كرسيهاي آزادانديشي برگزار شده است. بايد توجه داشت اين 113 دانشگاه، دانشگاههاي بزرگتر و به لحاظ تشكلي قويتر از سايرين هستند و احتمال ميرود كه در زمينه كرسيها نيز بسيار فعالتر بوده باشند اما بايد توجه داشت كه اين تعداد از دانشگاهها به نسبت كل، كمتر از 10درصد مراكز آموزش عالي كشور هستند. با اين حساب ميتوان برنامههاي برگزار شده را تا دو برابر اين مقدار در آن سال تخمين زد كه اين آمار نشاندهنده برگزاري حدود هزار برنامه درست و دقيق كرسيها ميباشد. اين تعداد برنامه كرسي يك آمار خوب براي تشكلهاي دانشجويي محسوب شد.
شناخت اعم مشكلات و موانع، شامل دستهبندي و اولويتبندي در برگزاري بيشتر و اصوليتر كرسيهاي آزادانديشي ميتواند براي دانشگاهها و تشكلهاي دانشجويي بسيار مهم و تأثيرگذار باشد. در ادامه به مهمترين مشكلات اين حوزه و همچنين راهحلهاي پيشنهادي آن ميپردازيم.
درك نكردن مفهوم آزادانديشي از سوي دانشجويان و تشكلها
دانشجويان مدت زيادي نيست كه با مفهوم كرسيهاي آزادانديشي و اقتضائات آن به صورت جدي درگير شدهاند و حتي در ميان صاحبنظران نيز هنوز روي اين موضوع و مسائل مرتبط با آن مانند حد آزادي بيان، مباحث فقهيـ حكومتي و... كارهاي عميق و دقيق كه پاسخگوي سؤالات برآمده از فضاي عمليات باشد، انجام نشده است. هرچند در طول چند سال گذشته فهمي كه دانشجويان در مورد آزادانديشي كسب كردهاند رشد چشمگيري داشته است اما همچنان احساس ميشود كه اين مفهوم و جوانب مختلف آن كاملاً از سوي دانشجويان درك نشده است، شاهد اين ادعا بيان اهداف و ضرورتهاي غيراصيل براي راهاندازي كرسيها و نگاه ابزاري به مقوله آزاديبيان است. مواردي مانند سوپاپ اطمينان بودن كرسيها. همين مسئله موجب شده است دانشجويان انقلابي به كرسيها به عنوان ضرورت امروز دانشگاههاي جمهوري اسلامي نگاه نكنند و در بهترين حالت كرسيها به عنوان كاري از كارهاي يك تشكل ديده ميشود و نه راهبرد فعاليتهاي آن تشكل.
محافظهكاري و ترس مسئولان دانشگاهها
مشكلات مختلفي ذيل اين عنوان ميتوان برشمرد اما مهمترين آنها اين است كه تيم مديريت دانشگاه به دليل ناآشنايي با فضاي آزادانديشي، كرسيها را تهديدي براي سكون دانشگاه و دور كردن آن از فضاي علمي محسوب ميكنند و همين محافظهكاري منجر ميشود كه تمايلي به برگزاري كرسيها نداشته باشند و حتي در پيش پاي دانشجويان برگزاركننده به انحاي مختلف سنگاندازي ميكنند اما براي رفع اين مشكل بايد كاري كرد كه مسئولان و رؤساي دانشگاهها نسبت به مسئله كرسيهاي آزادانديشي كاملاً توجيه شوند به صورتي كه به جاي نگاه تهديدمحور و رفع تكليفي به كرسيها آن را به عنوان مهمترين فرصت براي تغيير جو فرهنگي و حتي علمي دانشگاهها ببينند. به نظر ميرسد وزارتين علوم و بهداشت از طرق مختلف ميتوانند اين مهم را رقم بزنند. از طرفي با توجه به ابلاغ آييننامه كرسيهاي آزادانديشي از سوي وزارت علوم به نظر ميرسد اين وزارتخانه از اين پس بايد توجهش را به نظارت كيفي(و نه كمي و شكلي) بر همراهي مسئولان دانشگاهها با روند كرسيها معطوف كند و به صورت جدي با مسئولاني كه بر سر راه كرسيها مانعتراشي ميكنند، برخورد كند.
سطحي شدن دانشجويان و بيتفاوت شدن به مسائل جامعه
مشكل ديگري كه ميتوان در عرض مشكل مسئولان دانشگاهها مطرح كرد، سطحي شدن دانشجويان است. در دانشگاه دو اقليت وجود دارند كه ذهنشان با مسائل سياسي، اجتماعي و انديشهاي درگيري نسبتاً بيشتري دارد اما اكثريتي هم وجود دارد كه آنچنان ميانهاي با مسائل مزبور ندارند و از ديدن يك فيلم سينمايي طنز به صورت محسوسي بيشتر استقبال ميكنند تا بحث روي يك موضوع معرفتي يا سياسي. طبعاً دانشجويي از اين جنس حوصله شنيدن بحثهاي عميق، به دور از هياهو و فاقد جذابيتهاي كاذب را ندارد و در نتيجه از اينگونه جلسات استقبال چنداني نميكنند. از سوي ديگر در صورت استقبال نيز عمدتاً سطح معلومات، مطالعات و دغدغه دانشجويان در حدي نيست كه بحث از مصداقها و لايههاي اوليه فراتر رود و همين امر ميتواند موجب عدمكارايي كرسيها شود.
نداشتن احساس امنيت در بعضي از دانشجويان
القاي حس امنيتي بودن دانشگاه از سوي عدهاي مغرض در درون و بيرون دانشگاه، برخوردها نابجا و به دور از سعهصدر مسئولان حراست برخي دانشگاههاي غيرمسئولانه به بحثهاي درون دانشگاه از طرف نهادهاي بيرون دانشگاه موجب شده است كه در برخي دانشگاهها شاهد ادعاي فقدان آزادي بيان باشيم. اين ادعا در برخي موارد واقعي و در برخي موارد غيرواقعي و كاذب است. شايان ذكر است اين مشكل در دانشگاههاي اصلي تهران و برخي ديگر از دانشگاههاي بزرگ كشور نمود بيشتری دارد و در واقع با همين بهانه با نوعي تحريم اين جلسات از سوي طيفي از دانشجويان مواجهيم كه البته اين ادعا محدود به اين طيف نميماند و دائماً به فضاي ساير طيفهاي دانشجويي نيز كشيده ميشود و همين امر به مانعي جدي براي پاگرفتن كرسيهاي آزادانديشي در اين دانشگاهها تبديل شده است.
با بررسي دقيقتر مشكلات و موانع برگزاري كرسيهاي آزادانديشي، اين موانع و مشكلات به شرح زير دستهبندي ميشوند:
-مشكل از جانب مسئولان دانشگاه
- مشكلات درونتشكيلاتي تشكلهاي دانشجويي
- سطحي شدن دانشجويان و بيتفاوتي آنها
- مشكل داوري و جمعبندي جلسات
- مشكل آييننامههاي وزارت علوم
- مشكلات امنيتي خارج از دانشگاهها
- عدم پشتيباني تشكلهاي همسو
آمار درصد مشكلات و موانع در بررسي ميداني و همچنين مصاحبههاي مختلف دانشگاهها در خصوص اين دسته از مشكلات به شرح زير ارائه شده است:
در پايان بايد توجه داشت دانشجويان دانشگاهها كه متولي برگزاري چنين برنامههايي هستند بايد با شناخت كافي و مطالعه دقيق درباره چرايي، چيستي و چگونگي برگزاري كرسيها آزادانديشي در راستاي برگزاري هر چه بهتر اين برنامهها با مطالعه مشكلات، موانع، فرصتها، نيازها و الزامات اين دست از برنامهها بكوشند در راستاي تحقق مطالبه رهبري كه تأثير كرسيها بر زندگي مردم و تقويت روحيه مطالبهگري بر كسي پوشيده نيست، اين مهم را به بهترين نحو ممكن در دانشگاهها اجرايي كنند.
اميد است شكلگيري موجهاي مقطعي آزادانديشي به يك رسالت دائمي و يك وظيفه خطير براي جنبش دانشجويي تبديل شده و شاهد كرسيهايي با ضريب كيفي بالا و دقيق در فضاي منطقي و مسالمتآميز براي تبيين حق و عدالتخواهي باشيم و همچنين كرسيهاي آزادانديشي به رفع مشكلات گفتماني، معيشتي و اعتقادي مردم بينجامد.
ش.د9604987