(روزنامه جوان ـ 1396/11/21 ـ شماره 5308 ـ صفحه 6)
** قطعاً اين فشارها نتيجه رويكرد اخير امريكا نيز هست. پاكستان به نوعي در حال قدرتنمايي است تا بگويد امريكا نميتواند ناديدهاش بگيرد.100 سال پيش در نتيجه جنگ سوم افغانستان و انگليس، قسمتهاي وسيعي از خاك افغانستان در معاهدهاي به نام ديورند به هند زير استعمار انگليس واگذار شد.30 سال بعد از اين معاهده، انگليس از منطقه رفت، هند تجزيه و كشور پاكستان تأسيس شد. اما به باور افغانها، تقريباً نيمي از خاكي كه پاكستان روي آن تأسيس شده، در اصل به افغانستان تعلق دارد.
افغانستان به خصوص رهبران سياسي و نظامي پشتون همچنان داعيه پشتونستان و پسگيري ديورند را در سر ميپرورانند.در صورتي كه بايد بر اساس معيارهاي بينالمللي، راهحلي براي آن پيدا شود. امريكا با كمك پاكستان توانست در جنگ سرد به پيروزي دست يابد، اتحاد جماهير شوروي كه براي دستيابي به آبهاي گرم به افغانستان لشكركشي كرده بود، از پاي درآورد و در نتيجه اين اتحاد را فروبپاشاند. درست است كه افغانها ميگويند كه در جهاد اسلامي عليه شوروي و حاكميت كمونيستي، توانستند شوروي را شكست بدهند، اما نقش پاكستان، امريكا و عربستان را نميتوان ناديده گرفت. پاكستان پس از رژيم پهلوي در ايران، بزرگترين همپيمان استراتژيك امريكا در منطقه بوده و در راستاي منافع اين كشور، كارهاي بزرگي كرد. حالا وضعيت تغيير كرده، به خصوص پس از استراتژي جديد دونالد ترامپ در منطقه، جاي راهبردي پاكستان در همپيماني با ايالات متحده را دو كشور جديد، هند و افغانستان گرفته است و پاكستان با همه مشكلاتي كه دارد، به خصوص مشكلات اقتصادي و پولي، به حاشيه رانده شده و كنارزده ميشود. اين انتخاب جديد از سوي امريكا، به هيچ وجه براي پاكستان و قطع كمكهاي ميليارد دلاري قابل قبول نيست. پاكستان حداقل براي دوام حيات اقتصادي و نظامي خود، به خصوص اينكه اين كشور يك قدرت هستهاي است، به كمكهاي مالي امريكا و ادامه نقش اين كشور به عنوان همپيمان سياسي و نظامي امريكا در منطقه نياز دارد، زيرا اساس ساختار سياست خارجي و نظامي اين كشور بر پايه همپيماني با امريكا ريخته شده است. پاكستان كشوري است كه بيشتر مردم آن فقير هستند، از نبود انرژي رنج ميبرد و براي تداوم حيات سياسي خود به كمكهاي امريكا و همپيماني اين كشور نیاز دارد. به خصوص اينكه اين كشور به هيچ صورت قبول نميكند جايگاه او را دو كشور همسايه، رقيب و دشمن در روابط با امريكا به دست آورند.
* ظاهراً هند هم در تنش پاكستان با افغانها، يك پارامتر اساسي است، به خصوص با حضور فزايندهاي كه هنديها در افغانستان دارند؟
** پاكستان به دليل رقابت و دشمني ديرينه كه با هند دارد، همواره نسبت به حضور هند در افغانستان با ديد منفي نگريسته است. به خصوص توسعه كنسولگريهاي هند در شهرهايي مثل جلالآباد در شرق و قندهار در جنوب پاكستان ميگويد كه هند به دنبال توطئه عليه اين كشور با استفاده از خاك افغانستان است، اما افغانستان ميگويد به هيچ كشوري اجازه چنين كاري را نميدهد اما اصل مسئله به نظر من، كنار گذاشته شدن پاكستان از رأس مستطيل امنيتي امريكا و همپيمان اين كشور در منطقه است. پاكستان در شرايط كنوني حداقل چند خواسته مهم از افغانستان دارد كه اگر برآورده شود، تنش ميان دو كشور فروكش خواهد كرد.
* مطالبه پاكستانيها چه چيزهايي است؟
** قبل از همه، پاكستان ميخواهد روند صلح در افغانستان و مذاكره با طالبان، مطابق خواست و منافعش دنبال شود، يعني اينكه روند صلح افغانستان، به جاي اينكه يك روند بينالافغاني باشد و دولت افغانستان و نمايندگان طالبان با يكديگر بنشينند و مذاكره كنند، با حضور پاكستان و بر اساس برنامه و اهداف اين كشور باشد. در حالي كه به نظر ميرسد پاكستان ديگر آن تسلط گذشته را بر رهبري طالبان ندارد، اما از آنجايي كه رهبري طالبان در پاكستان به سر ميبرند، حداقل پاكستان ميتواند مانع از شكلگيري مذاكرات بينالافغاني شود، چه اينكه در گذشته مانع شده است.
دوم اينكه همانطور كه گفتم، پاكستان خواستار كمرنگ شدن حضور و نقش هند در افغانستان است. حضور كنوني هند در افغانستان به هيچ صورت براي پاكستان قابل قبول نيست؛ به خصوص اينكه هند بخواهد به جاي پاكستان، به عنوان همپيمان جديد امريكا مطرح شود. پاكستان از طريق افزايش فشارها بر افغانستان، به صورت غيرمستقيم بر امريكا فشار ميآورد و به دنبال اين است كه هم افغانستان و هم امريكا را از تصميم خود در مورد هند بازدارند و آنها را وادار كند به گزينه قبلي و پاكستان بازگشت كنند.
بحث سوم اين است كه پاكستان ادعا دارد حكومت افغانستان از برخي گروههاي مخالف مسلح اين كشور و در رأس همه آنها تحريك طالبان پاكستاني و همچنين جداييطلبان بلوچ حمايت ميكند و به آنها در خاك خود پناه داده است. همانطور كه پاكستان با طالبان افغاني ارتباط راهبردي دارد، نشانههايي از ارتباط و همكاري دولت افغانستان با تحريك طالبان پاكستان نيز وجود دارد. پاكستان ميخواهد كه پناهگاههاي اين طالبان پاكستاني و مخالفان دولت پاكستان از بين برده شده يا رهبران آن به اين كشور تحول داده شود.
* پاكستانيها مطالبه ديگري هم دارند؟
** بله، مطالبه چهارم پاكستان اين است كه خواستار توسعه همكاريهاي اقتصادي منطقه در همپيماني با چين، به جاي امريكا در منطقه است. پيرامون طرح بلندپروازانه اقتصادي كه در منطقه افغانستان، آسياي مركزي و چين وجود دارد. پاكستان خواستار همپيماني افغانستان با اين كشور و چين و كنار گذاشتن امريكا و هند است. از سوي ديگر، پاكستان خواستار برگشت دوباره افغانستان و وابستگي آن به بنادر كراچي و گوادر در اين كشور و كنار گذاشتن بندر چابهار در ايران است. پاكستان به بندر چابهار در برابر بندر گوادر اين كشور، به عنوان يك رقيب بسيار جدي مينگرد و از اينكه روابط اقتصادي و همكاريهاي اقتصادي افغانستان، ايران و هند در محور چابهار رو به رشد و توسعه است، ناراحت و عصباني است.
* ظاهراً پاكستان و افغانستان، يكسري مذاكرات ديپلماتيك را شروع كردهاند كه تنشهاي اخير در مناسبات دوجانبه را مديريت كنند. با چشمانداز به نظرتان اين مذاكرات چطور است؟
** پس از حمله خونين شنبه هفته قبل در كابل، وزير كشور و رئيس امنيت ملي افغانستان به پاكستان رفتند تا اسنادي را كه در اختيار دارند ارائه دهند.به دنبال آن، يك هيئت سياسي ـ نظامي به سرپرستي معاون وزارت امور خارجه پاكستان براي گفتوگو در مورد اين اسناد و جنگ و صلح افغانستان و روابط دو كشور روز گذشته به كابل آمد و قرار است هفته آينده، نشست بعدي در اسلامآباد برگزار شود. پاكستان به اين تلاش و ديپلماسي جديد نام «طرح اقدام افغانستان - پاكستان براي همبستگي (APAPS) »را داده است اما اينكه آيا واقعاً يخ روابط ميان دو كشور باز خواهد شد، بايد گفت كه يكي از خواستههاي هميشگي دولت پاكستان از دولت افغانستان، انتخاب مسئولان ارشد امنيتي و اطلاعاتي اين كشور، با تأييد حكومت پاكستان بوده است. در گذشته فشارهاي زيادي از سوي پاكستانيها براي كنار زدن چهرههايي چون رحمتالله نبيل و امرالله صالح از رهبري رياست امنيت ملي افغانستان و چهرههايي ديگر از رهبري وزارتهاي كشور و دفاع افغانستان بوده است.
بدون حل ريشهاي مشكلات ميان دو كشور، مذاكرات جديد همانند مذاكرات گذشته به يك نتيجه پايدار ختم نخواهد شد. ممكن است اين مذاكرات اندكي از فشارها بر هر دو طرف بكاهد، اما در بلندمدت باز همان آش خواهد بود و همان كاسه. منفعتي كه پاكستان از اين مذاكرات ميبرد، اين است كه به امريكاييها نشان بدهد كه به دنبال تغيير در روابط با افغانستان و جديت در برابر گروههاي تروريستي است. از سوي ديگر، منفعتي كه افغانستان ميبرد، اين است كه پاكستان را قانع بسازد دست از استفاده ابزاري از مهاجران و برنامه اخراج اجباري نزديك به 3ميليون مهاجر بردارد و در اين زمينه مدارا كند.
* اينطور به نظر ميرسد كه افغانستان بايد بين محور «امريكا- هند» از يك طرف و «چين» كه نفوذ زيادي هم در افغانستان دارد و تا حدي هم روسيه، دست به انتخاب بزند. آيا چنين انتخابي گريزناپذير است يا اينكه ممكن است هر دو محور را همزمان داشته باشد؟
** ما در سه سال اخير شاهد يكسري تغييرات اساسي در سياست خارجي افغانستان هستم كه شايد چندان محسوس نباشد، اما تأثيرات آن قابل مشاهده است. از ديد من، سياست خارجي افغانستان در طول سه سال گذشته يك خط بندي مشخص را دنبال و يك تفكيك جدي را در روابط با كشورهاي مختلف اعمال كرده است. بر اساس اين خط بندي جديد، افغانستان در سياست خارجي منطقهاي خود به خصوص با همسايگان به دنبال توسعه همكاريهاي اقتصادي - منطقهاي و روابط اقتصادي بوده است، اما در مقابل، به دنبال توسعه همكاريهاي سياسي و امنيتي با همپيمانان غربي خود (امريكا و ناتو) بوده و كمترين علاقهاي به توسعه همكاريهاي امنيتي و سياسي با كشورها و قدرتهاي منطقه نداشته است. نظريهپردازان و سياستگذاران عرصه خارجي در افغانستان بر اين باورند كه افغانستان به دليل سياست بيطرفي در 100سال گذشته، متحمل خسارتهاي بزرگي بوده است، بر اين اساس دوران بيطرفي و توازن در سياست خارجي افغانستان پايان يافته است. اين نظريهپردازان ميگويند كه افغانستان در سياست خارجي خود، اكنون به دنبال انتخابهاي عقلاني است و بر اساس ظرفيت كشورها، نوع رابطه خود را انتخاب ميكند. بر اين اساس، اگر ظرفيت يك كشور در عرصه مناسبات اقتصادي و همكاريهاي منطقهاي بيشتر است، محور روابط اقتصادي و اگر ظرفيت كشور يا كشورهايي چون امريكا و ناتو در عرصههاي سياسي و امنيتي زياد است، محور سياست و روابط با اين كشورها، سياسي و امنيتي خواهد بود. بر اين اساس، در بعد همكاريهاي اقتصادي منطقهاي، افغانستان از همپيماني با چين، هند، ايران يا هر كشور ديگري استقبال ميكند و از تمام توان خود در راستاي گسترش همكاريهاي اقتصادي منطقهاي استفاده ميكند، اما در حوزه سياسي و امنيتي، وابستگي و همپيماني خود را با سيستم امنيتي ناتو در منطقه پذيرفته است.
بر اين اساس، امكان همكارهاي سياسي و امنيتي ميان كابل و پكن، كابل و مسكو و حتي كابل و تهران غيرممكن است يا اينكه ديگر در توجه قرار ندارد. البته افغانستان در حوزه همكاريهاي اقتصادي منطقهاي تأكيد ميكند كه تنها يك گزينه روي ميز ندارد يا استفاده از يك گزينه، به معناي نفي گزينههاي ديگر نخواهد بود. بر اين اساس، در شرايطي كه بحث بندر چابهار در اولويت اول سياست منطقهاي افغانستان قرار دارد، طرحهاي يك كمربند ـ يك جاده چين، راه لاجورد و حتي مسيرهاي پاكستان را مورد توجه دارد. اما در بعد سياسي و امنيتي، نظريهپردازان سياست خارجي و امنيتي افغانستان ميگويند كه افغانستان نميخواهد ميدان تقابل سيستمهاي امنيتي منطقه و ناتو باشد و مناطق ديگري براي تقابل اين سيستمها وجود دارد، بلكه افغانستان ميخواهد ميدان تعامل ميان سيستمهاي امنيتي منطقه و سيستم ناتو باشد. البته اين مسائل در تئوري بسيار جالب به نظر ميرسد، اما در عرصه واقعيتها و عينيتهاي جامعه افغانستان و مناطق پيراموني آن، همسايگان و كشورهاي منطقه، همه چيز اين گونه ساده و آسان نيست.
ش.د9604984