(روزنامه صبح نو ـ 1396/10/16 ـ شماره 392 ـ صفحه 4)
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره سخنان برخی مسوولان استان خراسان رضوی مبنی بر دخالت جریان منسوب به یکی از مسوولان سابق در آغاز این تجمع و اعتراض در مشهد و سرایت به دیگر شهرهای کشور، اظهار داشت: «این موضوع با فراخوان یکی از سایتهایی صورت گرفت که وابسته به شخصی است که این روزها زبان به مخالفتخوانی نسبت به اصل و ارزشهای نظام گشوده است. نیروهای امنیتی درحال بررسی این مساله هستند و اگر به دخالت این مسوول سابق برسند قطعاً متناسب با وضعیت و درخواست ناجا با او برخورد خواهند کرد.»
ضربالاجلهای تهمت
اما آقای محمود احمدینژاد پس از ناکامی حضور در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، حجم حملات کلامی خود را نسبت به قوه قضاییه افزایش داد. او مدعی است که «عدهای عليه خادمان پاك پروندهسازي میکنند و اصرار دارند راه خدمتگزاري و پاكي را مسدود كنند. دائماً تهمت میزنند و افترا ميبندند.» به همین دلیل اعتراضات خود را نسبت به رفتار قوه قضاییه بیان میکند. در دوم آذر بود که قوه قضاییه را به «نقض قانون اساسی» متهم کرده و گفته بود: «اگر قرار بود دیکتاتوری قوه قضاییه داشته باشیم انقلاب نمیکردیم.»
احمدینژاد با شکوه از رفتارهای طاغوتی در کشور از «خطر برای کل کشور» خبر داد و اظهار داشت: «به یکی از بچههایی که در این قضیه هست میگویند بیا همکاری کن تا تخفیف بدهیم. خیلی بد است که یعنی بیا علیه آقای بقایی یک چیزی بگو. ما انقلاب کردیم که قوه قضاییه این طوری بشود؟... ته حرفشان این است که تمام مملکت را بدهید دست من تا درست شود. خب اینکه حرف هر طاغوتی هست و هر دیکتاتوری همین حرف را میزند.» وی همچنین گفت: «قوه قضاییه اختیاراتش فوقالعاده است و حتی از رهبری هم بیشتر است. تنها قوهای است که هیچ نظارتی بر آن نیست... عملکرد قوه قضاییه یک سیر کاملاً نزولی دارد. الان کل کشور در خطر است و امیدی به اجرای عدالت نیست.»
دمیدن بر راهبرد وجود «خطر تمام عیار برای کل کشور» در نامهای به محضر مقام معظم رهبری نیز مشهود بود؛ به نحوی که آقای احمدینژاد در این نامه نوشت: «بهرغم سعی وافر و مستمر حضرتعالی برای امیدبخشی به عموم مردم، متاسفانه، شرایط جاری کشور، امید به تحقق آینده بهتر را، از رهگذر ساز و کارهای موجود، به حداقل رسانده است. اعتماد عمومی به صداقت و توانایی برخی مدیران ارشد و دستگاههای گوناگون برای مدیریت بحران و عبور دادن کشور از این شرایط، مدتهاست از خطوط قرمز عبور کرده و به صفر نزدیک شده است و رسانه ملی نیز که مسوولیت بسیار خطیری در این رابطه بر عهده دارد، خود از وضعیت مشابهی رنج میبرد.»
محمود احمدینژاد با تکرار «دروغهای شاخدار» ضدانقلاب در قبال قوه قضاییه، هجمهها و تهمتهای خود به رییس قوه قضاییه را در بستنشینی حلقه خود استمرار داد و پس از آن با ضربالاجل ۴۸ ساعتی خواهان استعفای آیتالله صادق لاریجانی شد. احمدینژاد به همین سطح از تهاجم اکتفا نکرد و در متن وضعیت دستگاه قضایی، اقدامات آنان را «سیاسی» دانست و در همین راستا نوشت: «امروزه این باور در جمع کثیری از مردم وجود دارد که برخی از برخوردهای قضایی صرفاً از موضع سیاسی و برای برخورد با مخالفان سیاسی مقامات قضایی و یا بستگان آنان یا همکیشان سیاسی آنها یا برای ایجاد توازن در رقابتهای بین جریانهای سیاسی کشور انجام میشود.
مشایی؛ مبارزان به پیش!
شب آزادی بقایی، گویی فاز جدیدی از رویارویی سه ضلعی احمدینژاد، بقایی و مشایی با نظام کلید خورد. احمدینژاد و یارانش آمدهاند تا با اپوزیسیون شدن، در فضای سیاسی زنده بمانند.
بقایی که بعد از زندان تلاش زیادی برای مظلوم نمایی داشت، ساعاتی بعد از آزادی از اوین اتهامات سنگین و عجیبی را متوجه قوه قضاییه کرد و حتی بدتر از آن آرزوی سرنگونی میکند. آرزویی که با «انشاالله» گفتن جمعی که او را احاطه کردهاند همراه میشود.
آرزوی سرنگونی که بقایی برای مسوولان دستگاه قضایی کرد و گفت سخنگوی قوه قضاییه [بیخود] کرده به او اتهام دروغ میزند، در مسیر این تصویرسازی بود.
مشایی هم آنجا که از پایان دوران ترس و شروع دوران گفتن حقیقت گفت و افزود آماده پرونده، مجازات و مرگ هستیم، یادآوری کرد بقایی آماده شهادت بود و او را با بابی ساندز، مبارز ایرلندی مقایسه کرد و در نهایت مردم را به قیام دعوت کرد، بزرگنمایی همین تصویرسازی بود.
از اعتراض بقایی به وضعیت زندانیان تا آنجا که مشایی، بقایی را نماد مبارزه با ظلم، فساد و ریا دانست و خواستار برگزاری رفراندوم و نظرخواهی درباره نحوه اداره کشور شد، انتقاد تمام عیار از وضع موجود را نشان میداد. وضعی که مدعی هستند میتوانند بهترش کنند، توسط احمدینژادی که به تعبیر بقایی مأمور و نیروی امام زمان است. «یقین دارم که فرجام ظلم نزدیک است»، «عاشقان به هوش! مبارزان به پیش!» و «در جمهوری اسلامی با ظلم آشکار مواجهیم» گزارههای مرد مرموز جریان انحرافی است. اسفندیار رحیم مشایی پس از احضار به دادسرا در جملاتی هدفدار اظهار داشت: «اگر خواستید اعدام کنید، خیابان پاستور؛ اما اگر خواستید شلاق بزنید آدرس دیگری به شما میدهم؛ من آمادهام! بهترین جا برای شلاق، میدان انقلاب است!» نزدیکترین یار فکری محمود احمدینژاد، راهبرد موجود «خطر تمام عیار برای کل کشور» را استمرار داد و اظهار داشت: «آنچه که مایه تأسف بسیار است، اوضاع نابسامان داخلی از جهت مادی و معنوی است. یار همیشگی احمدینژاد به همین سطح از سخنان ساختارشکن اکتفا نکرد و مدعی تکاپو برای نابودی «صدای مخالفت با ظلم و فساد و ستم» در کشور شد.
از سوی دیگر اکبر جباری از نزدیکان سیاسی بستنشینان، در هنگامه آشوبهای خیابانی خواهان تغییر قانون اساسی از سوی یکی از نهادیهای نظامی کشور شد و این پیشنهاد همسو با خط دروغین افشاگری رسانه ضدانقلاب برای تصمیم نهادهای انقلابی در چگونگی پایان آنچه اعتراضات سراسری مینامند، طرح شد.
بحراننمایی کشور
در چند ماه اخیر، اظهارات و اقدامات محمود احمدینژاد و نزدیکان سیاسی او، ماهیت ساختارشکنانه داشته است. بیاعتنایی احمدینژاد به توصیه رهبری مبنی بر عدم نامزدی، معرفی کردن قوه قضاییه بهعنوان مسوول جان بقایی (در بیانیه احمدینژاد پس از دستگیری بار دوم)، اعلام عدم امکان اجرای عدالت توسط قوه قضاییه و نقض آشکار قانون توسط این قوه، اعتصاب غذای بقایی در زندان، درخواست قیام مردم از سوی مشایی و اخطار سرنگونی. اینها از جنس سخنان جای گیرنده در گفتمان جمهوری اسلامی نیست و تنها بخشی از اقدامات تیم احمدینژاد در قالب رفتارهای اپوزیسیونی است. آنان با پیشفرض فروپاشی عدالت اجتماعی و سپس عدالت قضایی و تکرار «دروغهای شاخدار» دشمن برای ناامیدسازی ملت، وضعیت «بحرانی» را برای شهروندان ایرانی ترسیم کردند. بازنمایی بحران در کشور روندی بحرانساز و بستری برای شکلدهی به آشوب خیابانی است. در این شرایط باید منتظر اقدامات بعدی این حلقه بحرانساز در کشور باشیم.
http://sobhe-no.ir/newspaper/392/4/15442
ش.د9604982