(روزنامه جوان - 1395/08/08 - شماره 4944 - صفحه 6)
زماني كه داعش در اقدامي غافلگيرانه پا به عرصه وجود گذاشت و بخشهايي از عراق و سوريه را اشغال كرد، دو شهر را به مركز خلافت خود تبديل كرد؛ موصل در عراق و رقه در سوريه. دولت و ارتش عراق بعد از آزادسازي مناطق تحت اشغال خود از داعش از دو هفته پيش عمليات آزادسازي موصل را آغاز كردهاند كه در برخي مناطق عمليات به خوبي پيش رفته و نيروهاي عراقي و كرد تا 5 كيلومتري موصل رسيدهاند و در برخي مناطق ديگر از جمله جبهه جنوبي عمليات به دلايلي چون مقاومت سرسختانه داعش و وارد نشدن نيروهاي حشدالشعبي با كندي پيش ميرود. اما در مجموع ارزيابي نهايي حاكي از اين است كه عمليات موصل با وجود برخي موانع از جمله تهديدهاي تركيه براي ورود به عمليات موصل و حمايت امريكا از آن و همچنين برخورد گزينشي امريكا با حمله به اهداف و مواضع داعش بهتر از پيشبينيهاي قبلي پيش رفته است و برخي شاخصها از جمله مصادره گذرنامههاي ساكنان موصل براي فراري دادن اعضاي داعش از تقويت اميدها براي آزادسازي موصل حكايت دارد. اما سؤال مهمي كه از ابتداي آغاز عمليات موصل مطرح شده و هنوز هم ادامه دارد اين است كه بعد از موصل تكليف رقه چه خواهد شد؟
آنچه باعث طرح اين سؤال شده نگرانيهايي است كه در خصوص نيت امريكا از مبارزه با داعش پيش آمده است. اين احتمال مطرح بوده كه امريكا روند مبارزه با داعش را به گونهاي مديريت كند كه در نهايت تنها به انتقال مركز خلافت داعش از موصل به رقه بينجامد تا هم حزب حاكم دموكرات از آزادسازي موصل به عنوان اهرم انتخاباتي بهره بگيرد و هم اينكه بر عمق و گستره چالشهاي دولت سوريه و حاميان منطقهاي و بينالمللي آن در سوريه بيفزايد. البته اين نگرانيها تنها به سوريه و حاميان آن محدود نميشود و كشورهاي اروپايي از اين مسئله نگران هستند و بر اين باورند كه اگر عمليات موصل با آغاز عمليات در رقه همراه نباشد بيم آن وجود خواهد داشت كه داعش حتي بعد از عمليات موصل هم به بقاي خود ادامه دهد و دوباره براي بازپسگيري تلاش كند. در واكنش به اين نگرانيها بود كه اشتون كارتر وزير دفاع امريكا در نشست ناتو در بروكسل از آغاز عمليات آزادسازي رقه در هفتههاي آينده خبر داد. در نگاه نخست اين اظهارات چندان جديد به نظر نميرسد زيرا همچنان كه شواهد موجود نشان ميدهد وزير دفاع نه در اقدامي مبتكرانه بلكه در پاسخ به نگرانيهاي موجود اين اظهارات را بيان كرده است.
دوم اينكه حتي اگر به فرض امريكا در برچيدن دولت خودخوانده داعش در سوريه هم جدي باشد باز نميتوان به كاهش خطر تروريسم تكفيري در سوريه و صداقت امريكا در اين زمينه اميدوار شد. زيرا اگر در عراق داعش حداقل در شرايط كنوني به عنوان تنها نماينده و نماد تروريسم تكفيري محسوب ميشود اما در سوريه با توجه به كثرت گروههاي تكفيري كه تعداد آنها در برخي منابع بيش از يك هزار مورد هم ذكر شده، داعش تنها يكي از گروههاي تكفيري محسوب ميشود و بنا بر اين تا زماني كه در سوريه اقدام جدي براي مقابله با تروريسم تكفيري صرف نظر از مصاديق آن صورت نگيرد، عمليات موصل حتي در صورت موفقيت نخواهد توانست به كاهش خطر تروريسم تكفيري كمك كند هر چند كه بيترديد ضريب امنيت را در عراق بالا خواهد برد. با اين حال با وجود اينكه امريكا رهبري ائتلاف مبارزه با تروريسم تكفيري را در منطقه برعهده دارد اما تاكنون همكاري سازندهاي در مبارزه با جبهه النصره ندارد و همين امر يكي از دلايل شكست مذاكرات ژنو يا توافق مشترك امريكا و روسيه در خصوص برقراري آتشبس فراگير بوده است.
جبهه النصره داراي ارتباطات گسترده با رژيم صهيونيستي است و اين رژيم با احداث بيمارستان صحرايي در جولان به مداواي هزاران مصدوم اين گروه پرداخته است تا دوباره بتوانند به جنگ با دولت سوريه برگردند. از طرف ديگر امريكا از ورود تركيه به عمليات رقه حمايت كرده حال آنكه اين كشور به صراحت از ايجاد منطقه امن در شمال سوريه حرف ميزند و اين بدين مفهوم است كه تضميني براي خروج تركيه از سوريه وجود نخواهد داشت. از طرف ديگر با ورود تركيه به عمليات احتمالي رقه قاعدتاً بايد نيروهاي كرد سوري از جنگ با داعش در اين منطقه كنار گذاشته شوند. به نظر ميرسد امريكا در يك تقسيم كار حساب شده ميخواهد از ظرفيتهاي پيشمرگهاي كرد در عراق و از تركيه در سوريه در پيشبرد پروژهاي كه مبارزه با داعش خوانده ميشود، استفاده كند. اگر كسب موفقيت در مبارزه با داعش در عراق براي حزب حاكم دموكرات در امريكا اهميت و ضرورت دارد اما چنين ضرورتي در سوريه احساس نميشود و درست برعكس در سوريه مديريت تروريسم تكفيري براي تضعيف هژموني روسيه و راضي كردن تركيه و عربستان لازم ارزيابي ميشود.
بنا بر اين ميتوان گفت يكي از آسيبهاي وارده به رويكرد امريكا در مبارزه با تروريسم تكفيري تقسيم تكفيريها به خوب و بد است به گونهاي كه داعش، تكفيري بد و النصره، تكفيري خوب تلقي ميشود حال آنكه جنايات جبهه النصره در سوريه دستكمي از داعش نداشته و حتي در مواردي از آن هم بيشتر بوده است. به همين ترتيب برخورد يكساني نيز با تروريسم تكفيري در عراق و سوريه نميشود. از ديگر آسيبهاي موجود تمركز اقدامات به حوزه سختافزاري و غفلت از ابعاد نرمافزاري است و اين در حالي است كه ماهيت تروريسم تكفيري ايجاب ميكند كه از شيوههاي نرمافزاري در اين عرصه استفاده شود.
البته روسيه با برگزاري نشست گروزني (كه در آن بيش از 200 نفر از علماي سرشناس اهل سنت از وهابيت اعلام برائت كردند و وهابيت را خارج از اهل سنت اعلام كردند) با كمك مصر گام محكمي برداشت و البته در امريكا نيز مصوبهاي در خصوص پيگرد قضايي قربانيان حملات 11 سپتامبر تصويب شد اما از شواهد و قرائن موجود چنين برميآيد كه هدف اصلي امريكا از اين مصوبه نه وادار كردن عربستان به محدود كردن مدارس وهابي به عنوان سرمنشأهاي تروريسم تكفيري است بلكه برعكس ايجاد بهانهاي براي مصادره بيش از يك هزار ميليارد دلار از داراييهاي عربستان در امريكا است كه به شكلهاي مختلف در اقتصاد امريكا بهكار گرفته شده است.
در مجموع ميتوان گفت هنوز شاخصي كه دال بر آغاز عمليات در رقه به موازات موصل يا حتي بعد از پايان عمليات موصل باشد مشاهده نميشود و برخي شواهد از فرار برخي از اعضاي داعش به رقه حكايت دارد اما حتي اگر به فرض عمليات رقه نيز آغاز شود باز نميتواند نقش اساسي در مبارزه با تروريسم تكفيري در سوريه داشته باشد زيرا در سوريه برخلاف عراق تروريسم تكفيري تنها در داعش خلاصه نميشود ضمن اينكه امريكا در تلاش است از بازگذاشتن دست تركيه در سوريه براي راضي كردن آن استفاده كند و اين بدين مفهوم است كه اگر جاي داعش با نيروهاي خارجي پر شود چه بسا امكان دارد بحران را از آنچه كه هست پيچيدهتر سازد.
ش.د9504616