تلاش نظام سلطه برای برهم زدن امنیت داخلی ایران نقطۀ آغاز روندسازی تهدید علیه امنیت ج.ا.ایران بود که با هدایت رژیم بعث عراق به اجرای عملیات نظامی علیه ایران، به منظور سرنگونی نظام ج.ا.ایران شکل گرفت . تشدید شد. بعد از شکست رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی و ناامیدی غرب در سرنگونی نظام ج.ا.ایران، راهبرد مهار دو جانبه در منطقه با هدف مهار اندیشه انقلاب اسلامی ایران و همچنین ماشین جنگی عراق که خود غرب آن را ساخته بود، مورد توجه قرار گرفت و آمریکا با اعلام اینکه عراق، ایران و کره شمالی محور شرارت هستند، تلاش کرد نقش پلیس جهانی را در نظام بینالملل بر عهدهگرفته و نظام معنایی جدیدی را در کانون توجه جهانی قرار دهد. در این راستا ایالاتمتحده با سیاست نقطه به نقطه دست به اقدام نظامی علیه حزب بعث عراق زد. در این راهبرد، آمریکا برای توجیه اقدام نظامی خود نیاز به جلب نظر محافل بینالمللی داشت. برای رسیدن به این هدف تلاش دولت عراق برای دسترسی به سلاح اتمی و پنهان کردن سلاحهای شیمیایی بهترین ترفندی بود که در کنش گفتاری ایالاتمتحده، زنجیره هم ارزی متشکل از کشورهای همسو را فراهم ساخت. درحالیکه ادعای آمریکا واقعیت نداشت، شدت تبلیغات در راستای فن بزرگنمایی در حوزه رسانه به حدی بود که باور افکار عمومی در غرب تحت تأثیر آن قرار گرفت. ثمرۀ استفاده از این روش گفتمان جدیدی را در عرصۀ بینالملل حاکم ساخت که آمریکا در رأس آن به عنوان ناجی جهانی با شعار استقرار لیبرال دموکراسی در غرب آسیا قرار داشت. اگر چه این همراهی به دلیل نداشتن عمق، از عمر کوتاهی برخوردار بود، با این وجود شدت تبلیغات روانی غرب با محوریت آمریکا به حدی بود که کمتر کسی میدانست، صدام بعثی آنچه آمریکا میگوید نیست، بلکه طبل توخالی است که آمریکا با استفاده از فن بزرگنمایی آن را ساخته و پرداخته بود. به هر حال پایان تاریخ مصرف صدام آزمون مناسبی بود تا آمریکا با قدرت نمایی در نظام بینالملل بتواند ناجی بودن خود را برای همراهی سایر متحدان آمریکا برای ورود به عرصۀ دیگری که به زعم آنان ایران اسلامی بود، به رُخ سایر قدرتهای جهانی بکشد و از این پس بود که عملیات روانی آمریکا با شدتی مضاعف و با بهرهگیری از انواع روشهای کاربردی مورد توجه قرار گرفت و بهصورت گستردهای در تمامی حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و به خصوص نظامی اجرا شد. لازمۀ این کار نیز همانند عراق نیازمند طرح موضوعاتی بود که این مهم در دستور کار سیاستمداران آمریکایی قرار گرفت. در این راستا طرح موضوعاتی چون تلاش ج.ا.ایران برای دستیابی به سلاح اتمی مهمترین ابزار مورداستفاده آمریکا در راستای اجرای عملیات روانی علیه ج.ا.ایران بود.
تحولات منطقه با الهام از مقاومت ج.ا.ایران در برابر زیادهخواهیهای غرب، دوران جدیدی را فراروی غرب قرارداد که بیداری اسلامی نقطۀ عطف آن بود. غرب در واکنش به این اقدام، کنش گفتاری چند لبه را در دستور کار خود قرارداد.
در این کنش در حالیکه ایران هراسی را در موضوع هستهای به شدت دنبال میکرد. دامنۀ این اقدام در نظام بینالملل با شیوۀ اسلام هراسی و در جهان اسلام در برپایی جنگ ایدئولوژیکی با هدف تقابل شیعه و سنی مفصلبندی جدیدی را شکل داد که محصول آن شیعه هراسی در جهان اسلام بود. در کوتاهمدت این روند در منظومۀ جدیدی به نام شیعه ستیزی معنایی متفاوت از قبل پیدا کرد که ظهور اندیشۀ تکفیری در قالب تشکیل گروههای جزمگرا و متعصب چون داعش با حمایت نظام سلطه اوج این اقدام است.
گروههای تکفیری که ساخته و پرداخته غرب بوده و بیشترین نقش را در تخریب باورها و ارزشهای اسلامی داشته و دارند، فضای جدیدی را برای توجیه حضور نظام سلطه با محوریت آمریکا در منطقه فراهم کردند. ناتوانی در هدایت جریان تکفیری در کوتاهمدت دامن غرب را نیز گرفت. پیوستن تعدادی از جوانان غرب به گروه تکفیری داعش و فراهم شدن بسترهای مناسب برای اجرای عملیات نظامی در قلب اروپا، از جمله فرانسه، بلژیک، انگلیس و اسپانیا طی سالهای 2015 تا 2017 توجیه مناسبی برای ادامۀ روند حضور غرب در منطقۀ غرب آسیا بود و فرصتی فراهم ساخت تا غرب به بهانۀ مبارزه با داعش، تلاش برای تحکیم حضور در کشورهای پیرامونی ج.ا.ایران را با هدف کنترل نظام ج.ا.ایران در دستور کار خود قرار داده و تهدیدات علیه انقلاب اسلامی را همچنان ادامه دهد.
با خرد شدن چماق گروه های تکفیری در منطقه، به نظر می رسد جبهه استکباری به رهبری امریکا در یک سردرگمی استراتژی و برنامه اجرایی در قبال ایران و بر علیه نظام حاکم بر این کشور قرار دارند. این بی برنامگی را می توان در برخوردهای اخیر این جبهه در قبال جبهه مقاومت منطقه و موشک پرانی های بی هدف مشاهده کرد.
یکی از سناریوهای موقت پیش رو برای خروج جبهه استکباری از این بی برنامگی می تواند تشدید بیش از پیش فشارهای اقتصادی بر علیه ج. ا. ایران و خروج امریکا و متحدینش از برجام تلقی شود که در صورت وقوع چنین اتفاقی باید دید برنامه و یا به عبارتی پاتک ج. ا. ایران در قبال این تک دشمن چه می تواند باشد. آیا نظام اسلامی ایران باز همچون گذشته این موقعیت را به نقطه اتکا و قوت خود در عرصه بین المللی تبدیل خواهد کرد و یا امریکا و متحدینش برنده این بازی احتمالی خواهند بود.
سلام علیکم
احسنت خوب بود ...
اگر بر دلایل نیاز ایالات متحده به غیریت سازی و پروژه همیشگی دشمن سازی در سیاست بین الملل تأکید کنی بهتر هم می شد.