اگرچه مسائل مذکور ریشه داخلی داشته و ابتدا به ساکن ممکن است فتنهانگیزیهای دشمنان در آن نقش نداشته باشد، اما به محض طرح این مسائل، پتانسیل آن را دارد تا وارد حوزههای سیاسی و امنیتی شده و مورد توجه و سوءاستفاده دشمنان قرار گیرد و فراتر از این، این خیال خام را نزد دشمنان نظام و ملت ایران ایجاد میکند که مردم ایران در انتظار تغییر بوده و به تعبیر عامیانه، «عاشق چشم و ابروی» امثال آمریکا شدهاند.
واقعه اخیر کازرون فارغ از هرگونه بحث و بررسی درباره جزئیات آن، دارای پیام مهمی برای مسئولانی است که به نوعی مرجعیتی برای افکار عمومی دارند. در واقع، بخشی از شکلگیری این حادثه که گفته میشود ناشی از موضعگیریهای تحریکآمیز برخی مسئولان محلی شهرستان بوده است، نشان میدهد که مسئولان در رویارویی با افکار عمومی باید نهایت دقت و مراقبت را در موضعگیریهای خود داشته باشند و خواسته یا ناخواسته، آتش زیرخاکستر اختلافات محلی را شعلهور نکنند. اهمیت این موضوع در برهه کنونی بیشتر به این سبب است که هرگونه سهلانگاری و غفلت در این زمینه میتواند در راستای راهبرد دشمن و تکمیلکننده جورچین موردنظر آن برای فعالسازی شکافهای داخلی در ایران و بهرهبرداری از آنها در راستای به آشوب کشیدن فضای داخلی کشور باشد.
توضیح آنکه، ایران کشوری است که هم از نظر قومی، زبانی، مذهبی و فرهنگی از تنوع بالایی برخوردار است و از این جهت، پتانسیلها و شکافهای نهفتهای برای منازعه در کشور وجود دارد و هم به دلیل برخی انتقاد و مشکلات، ناکارآمدیها و نارساییها در سالهای اخیر و همچنین شکاف توسعه میان مناطق گوناگون کشور پتانسیل اندکی برای اعتراض برخی گروههای قومی به نظام و دولت وجود دارد. بنابراین، در این بستر و این شرایط، هرگونه موضعگیری تحریکآمیز و ناشیانه مسئولان، اعم از مسئولان عالی یا مسئولان استانی و محلی، میتواند به فعالسازی شکافهای از قبل موجود کمک کند و در حالی که تلاش برای فعالسازی این شکافها و ایجاد دوقطبیهای مخرب و امنیتی حول آنها، به طور جدی در راهبرد دشمنان نظام جای گرفته است، میتواند پیامدهای خسارتباری داشته باشد.
به عبارت دیگر، اگرچه مسائل مذکور ریشه داخلی داشته و ابتدا به ساکن ممکن است فتنهانگیزیهای دشمنان در آن نقش نداشته باشد، اما به محض طرح این مسائل، پتانسیل آن را دارد تا وارد حوزههای سیاسی و امنیتی شده و مورد توجه و سوءاستفاده دشمنان قرار گیرد و فراتر از این، این خیال خام را نزد دشمنان نظام و ملت ایران ایجاد میکند که مردم ایران در انتظار تغییر بوده و به تعبیر عامیانه، «عاشق چشم و ابروی» امثال آمریکا شدهاند.
این نکته به ویژه در مناطق قومی، چند فرهنگی و دارای زمینههای تاریخی بیشتر مصداق مییابد و مسئولان در مناطق مذکور باید بیش از دیگر مناطق در موضعگیریها و بحثهای خود به رعایت حساسیتها دقت داشته باشند. البته حضور قاطبه مردم در راهپیماییهای چند روزه دی ماه گذشته برای خنثیسازی اغتشاشات ساختگی دی ماه ۹۶ نشان از همبستگی بالای ملی دارد، اما باید مراقب ترفند دشمنان بود. واقعیت آن است که حتی در مناطق پرتنوع از نظر قومی، مذهبی، زبانی و فرهنگی نیز پتانسیل منازعه جز نزد برخی گروههای اقلیت، آن هم در معدودی از مناطق کشور بالا نیست. اما نکته مهم در این زمینه اینکه، ناشیگریها و رعایت نکردن ظرافتهای لازم در موضعگیریها میتواند مستمسکی شود برای اقلیتهایی که منتظر فتنهانگیزی و اردوکشیهای خیابانی و مسلحانه هستند تا با بزرگنمایی و برجسته کردن برخی موضعگیریهای غیردقیق و بعضاً تحریکآمیز برخی مسئولان، عدهای از مردم را با خود همراه کنند، زمینههای دخالت بیگانگان در امور داخلی کشور را فراهم کنند و هزینهها و خسارتهایی به بار آورند.
نکته پایانی اینکه، اگرچه عمده مشکلات و ضعفهای موجود در کشور ریشه داخلی داشته و باید راهحل آنها را نیز در داخل کشور جستوجو کرد، اما هرگونه ناشیگری و رعایت نکردن حساسیتهای افکار عمومی در مواجهه با مسائل و مشکلات کشور نه تنها نمیتواند چاره کار این مسائل باشد؛ بلکه میتواند با قرار دادن آنها در حوزههای سیاسی، واگرایانه و حتی امنیتی بر درجه مزمن شدن آنها بیفزاید.