حضرت امام خميني(ره) را ميتوان پيام آور عزت مسلمين و ملت ايران در نيم قرن اخير دانست! جهان اسلام و بطور خاص ملت ايران، قريب به دو قرن تلخترين ناکاميها را به واسطه حکمرانان فاسد و نالايق در مواجهه با کفار و دشمنان تجربه کرده بودند! از شکست در جنگ با روس و عثماني تا از دست دادن هرات و افغانستان و بخشي از پاکستان و در نهايت جدايي بحرين و از اعطاي امتيازات مختلف به روس و انگليس تا اشغال ايران زمين به دست متجاوزران در جنگ جهاني اول و دوم! حاصل اين بيلياقتيهاي دربار قاجار و پهلوي؛ پاشيدن گرد ضعف و ناتواني و باور "ما نميتوانيم" بر سر افکار عمومي جامعه و هويت يک ملت بود!
حضرت امام (ره) با شعار بازگشت به اسلام ناب محمدي(ص) و بازخواني هويت اسلامي – ايراني تلاش نمود تا به تدريج "عزت" از دست رفتهي ملت ايران را احياء نمايد و در اين راه در اولين گام در دهه 1340 در برابر "انقلاب سفيد" آمريکايي و قانون تبعيض آميز و توهين آميز "کاپيتولاسيون" ايستاد! و حبس و تبعيد را به جان خريد تا ملت ايران در مسير احياء اقتدار و عزت به پا خيزد!
استکبار ستيزي؛ تبلور عزت مندي
روح و گوهر عزت طلبي حضرت امام(ره) را ميتوان در روحيه استکبارستيزي ايشان مشاهده نمود. حضرت امام(ره) در طول دوران مبارزه تلاش نمود که اين حقيقت را براي ملت آشکار کند که راه سرافرازي و عزت و دستيابي به استقلال و آزادي و عدالت، در گروه استقامت و ايستادگي در برابر استکبار جهاني و در راس آن آمريکاي جنايتکار است. رهبرکبير انقلاب اسلامي با فرياد برآوردن آنکه «همه بدبختي ما از آمريکاست» از خوي تجاوزطلبي و ضرورت مبارزه و عدم رابطه با استکبار سخن گفته و در مورد رابط ما با آمريکا ميگويد: « اين مثل رابطه بره با گرگ است! رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندي براي بره نيست، اينها ميخواهند از ما بدوشند، اينها نميخواهند به ما چيزي بدهند.» [1]
ايشان با صراحت تمام آمريكا را «شيطان بزرگ » ناميدنده و اعلام ميدارد: «آمريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است»[2] و از ملت ايران و ملل مسلمان و محروم جهان چنين خواستند: «هرچه فرياد داريد سر آمريكا بكشيد.»[3] و همه مبارزان جبهه توحيد در سرتاسر جهان را اين گونه بشارت دادند: «اگر دقيقا به وظيفه مان كه مبارزه با آمريكاي جنايتكار است ادامه دهيم فرزندانمان شهد پيروزي را خواهند چشيد.»[4]
ويژگيهايي استکبارستيزي در نگاه حضرت امام (ره)
استکبار ستيزي در انديشه حضرت امام(ره) داراي شاخص ها و ويژگيهايي است:
1- خاستگاه الهي استکبارستيزي
يکي از مهم مولفه هاي استکبارستيزي ماهيت الهي مبارزه و قيام براي خداست. تاريخيترين سند مبارزاتي حضرت امام(ره) با آيه شريفه «قُلْ انَّما اعِظُكُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثني وَ فُرادي» آغاز ميشود. ايشان در ابتداي پيام که خطاب به همه مسلمانان و علما و روحانيون نوشتهاند آورده اند: «خودخواهي و ترك قيام براي خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده و همه جهانيان را بر ما چيره كرده و كشورهاي اسلامي را زير نفوذ ديگران درآورده.»[5]
2- سازش ناپذير بودن در برابر استکبار
حضرت امام(ره) امكان هرگونه تلاش براي نزديكي و سازش و مصالحه با استكبار را نفي ميكند و آن را نافي عزت مسلمين ميداند. ضمن آنكه اين حركت را ثمربخش ندانسته و بر اين باور است كه استكبار از موضع خود كوتاه نخواهد آمد. اين نگاه برآمده از آموزههاي قرآني است كه خدواند در شرح وضعيت جبهه حق و دشمنان آن بدان اشاره كرده است.
خداوند متعال مومنين را از هرگونه مراوده و دوستي و اعتماد به دشمنان نفي ميكند و ميفرمايد: «يا ايها الذين آمنوا لاتتخذوا اليهود و النصاري اولياء بعضهم اولياء بعض و من يتولهم منكم فانه منهم ان الله لايهدي القوم الظالمين»(مائده: 51) و در جايي ديگر يادآوري ميكنند: «يا ايها الذين آمنوا لاتتخذوا عدوي و عدوكم اولياء تلقون اليهم بالموده و قدكفروا بماجائكم من الحق» (ممتحنه: 1)
حضرت امام(ره) مبتني بر اين آيات و روايات متعددي كه در نفي پذيرش ولايت كفار و مستكبر آمده، آنهايي كه بدنبال مذاكره و كنارآمدن با دشمنان خدا هستند را به عنوان خائن معرفي ميكند. ايشان با صراحت در نفي هرگونه سازش با استكبار جهاني فرياد بر ميآورد: «كسي تصور نكند كه ما راه سازش با جهانخواران را نميدانيم. ولي هيهات كه خادمان اسلام به ملت خود خيانت كنند!... اگر بندبند استخوانهايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالايدار برند، اگر زنده زنده در شعلههاي آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستيمان را در جلوي ديدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه كفر و شرك را امضا نميكنيم.»[6]
3- دائمي بودن استکبارستيزي (فرا زمان و فرامکان)
اصل اساسي ديگر براي مبارزه با استكبار جهاني در نگاه ژرف و دقيق حضرت امام(ره) "تداوم و هميشگي بودن" مبارزه است. اين پيشواي بزرگ الهي مبارزه با كفر و شرك و نفاق را كه جبهه متحد نظام استكباري دنيا را به وجود ميآورند فصلي و مقطعي و محدود و محصور به عصر و زمان خاصي نميدانست.
مبتني بر باور امام ،جنگ، ما با استکبار جهاني «جنگ عقيده است، و جغرافيا و مرز نميشناسد.»[7] ، «جنگ حق و باطلي که تمام شدني نيست»[8] و «اين جنگ از آدم تا ختم زندگي وجود دارد» [9] حضرت امام در تعيين اين خط مشي اساسي و زيربنايي با قاطعيت و صراحت و صلابت با نفي نگاههاي انحرافي اعلام مينمايد:
«مليگراها تصور نمودند ما هدفمان پياده كردن اهداف بين الملل اسلامي در جهان فقر و گرسنگي است. ما ميگوييم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستيم. ما بر سر شهر و مملكت با كسي دعوا نداريم. ما تصميم داريم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفيع كرامت و بزرگواري به اهتزاز درآوريم.»[10]
اين خط مشي اساسي در انديشه سياسي امام خميني نيز همچون دو اصل و خط مشي قبلي از تعاليم سياسي قرآن كريم مايه ميگيرد. خداوند متعال ميفرمايد: «قاتلوهم حتي لاتكون فتنه» (با كفر و شرك و نفاق مقاتله و مبارزه كنيد تا فتنه از روي كره زمين برطرف و مرتفع گردد) (بقره: 193) حضرت امام با استاد به اين آيه شريفه و در شرح آن ميفرمايند:
«اينهايي كه گمان ميكنند كه اسلام نگفته است «جنگ جنگ تا پيروزي»، اگر مقصودشان اين است كه در قرآن اين عبارت نيست، درست ميگويند، و اگر مقصودشان اين است كه بالاتر از اين با زبان خدا نيست، اشتباه ميكنند. قرآن ميفرمايد: قاتِلُوهُمْ حَتّي لاتَكُونَ فِتْنَة، همه بشر را دعوت ميكند به مقاتله براي رفع فتنه؛ يعني «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» »[11]
4- اتخاذ راهبرد تهاجمي در مقابله با استکبار جهاني
يکي ديگر از شاخصههاي قابل توجه در گفتمان استکبارستيزي، تهاجمي بودن آن است. بدان معنا که براي مقابله با استکبار جهاني بايد طرحريزي کرد و همه راهها و ايدهها را مورد بررسي قرار دارد. شيوه مبارزه انفعالي و آرايش دفاعي در برابر استکبار نه تنها مناسب نيست، بلکه انديشهاي که نابودي استکبار را در سر ميپروراند، حتما نيازمند اتخاذ استراتژي تهاجمي است. با همين نگاه حضرت امام(ره) از شکل گيري هسته مقاومت در جهان چنين سخن ميگويد: «بسيج تنها منحصر به ايران اسلامي نيست، بايد هستههاي مقاومت را در تمامي جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد»[12]
ايشان در جايي ديگر از راه اندازي"بسيج بزرگ سربازان اسلام" چنين سخن ميگويد: «امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدي است. و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ اسلامي رونق و زرق و برق كاخهاي سفيد و سرخ را از بين خواهند برد.»[13]
5- مبارزه با استکبار بر اساس تکليف الهي
شاخصه ديگر در دکترين استکبارستيزي حضرت امام اميد به پيروزي هميشگي جبهه حق و عدم شکست در ميدان مبارزه با استکبار است. مبتني بر باور امام، ما مکلف به انجام وظيفهايم و نتيجه فرع آن است[14]، لذا با صلابت و مبتني بر نگاه تکليف گرايي اعلام ميدارد:
«تكليف ما اين است كه در مقابل ظلمها بايستيم، تكليف ما اين است كه با ظلمها مبارزه كنيم، معارضه كنيم، اگر توانستيم آنها را به عقب برانيم كه بهتر، و اگر نتوانستيم به تكليف خودمان عمل كرديم. اينطور نيست كه ما خوف اين را داشته باشيم كه شكست بخوريم. اولًا كه شكست نميخوريم؛ خدا با ماست، و ثانياً بر فرض اينكه شكست صوري بخوريم شكست معنوي نميخوريم، و پيروزي معنوي با اسلام است، با مسلمين است، با ماست.»[15]
6- مستضعفين محور مبارزه با استکبارجهاني
در نگاه حضرت امام(ره) بخش عمده اردوگاه جبهه مبارزه با استکبار جهاني را تودههاي محروم و مستضعف که از رفاه و آزادي برخوردار نبودهاند، تشکيل خواهند داد. چرا که رفاه طلبي و مبارزه در اين نگاه قابل جمع نبوده و مرفهان بيدرد در اردوگاه جبهه حق جاي ندارند. حضرت امام(ره) اين حقيقت را چنين شرح ميدهند:
«ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقي و راستين ارزشهاي اسلامي هستند، به خوبي دريافتهاند كه مبارزه با رفاه طلبي سازگار نيست؛ و آنها كه تصور ميكنند مبارزه در راه استقلال و آزادي مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه داري و رفاه طلبي منافات ندارد با الفباي مبارزه بيگانهاند. و آنهايي هم كه تصور ميكنند سرمايه داران و مرفهان بيدرد با نصيحت و پند و اندرز متنبه ميشوند و به مبارزان راه آزادي پيوسته و يا به آنان كمك ميكنند آب در هاون ميكوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمايه، بحث قيام و راحت طلبي، بحث دنياخواهي و آخرت جويي دو مقولهاي است كه هرگز با هم جمع نميشوند. و تنها آنهايي تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بيبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعي انقلابها هستند.»[16]
7- مبارزه با تمام قوا عليه استکبار جهاني
حضرت امام خميني به منظور تعيين يكي از اصول و خط مشي هاي اساسي براي مبارزه با استكبار جهاني اعلام مينمايد: «ما اگر قدرت داشته باشيم تمام مستكبرين را از بين خواهيم برد»[17]
اين اصل براي مبارزه با قدرتهاي استكباري جهان از اصول و مباني قرآني و تعاليم مربوط به تقابل با جبهه كفر و شرك و نفاق در هر عصر و زمان سرچشمه ميگيرد. چنان كه خداوند متعال در قرآن كريم جبهه توحيد را مخاطب قرار مي دهد و اين گونه به خيزش و جهاد قهرآميز با مستكبران زمين فرا ميخواند: «و اعدوا لهم ماستطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله و عدوكم» (هر چه در توان داريد بسيج كنيد، تا با اين [تداركات]، دشمن خدا و دشمن خودتان را جز بترسانيد) (انفال: 60)
8- مبارزه تا نابودي کامل استکبار جهاني
حضرت امام در تعيين استراتژي و خط مشي مبارزه با استكبار اولين اصلي كه مورد توجه قرار مي دهند اين است كه تا قدرتهاي سيطره جو و مستكبر جهان به اضمحلال و انقراض درنيايند محال است كه صلح و آرامش و سلامت و سعادت در كره ارض حاكم گردد و محرومان و به بند كشيده شدگان به حقوق الهي خود نائل آيند و به وراثت زمين برسند. ايشان در بياناتي اشاره دارند: «سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستكبرين است و تا اين سلطهطلبان بيفرهنگ در زمين هستند مستضعفين به ارث خود كه خداي تعالي به آنها عنايت فرموده است نميرسند.»[18]
ايشان در ماجراي حمله به هواپيماي مسافربري ايران توسط ناو آمريکايي ميفرمايند: «مردم آزاده جهان هميشه از ابرقدرتها خصوصاً امريكاي جنايتكار صدمه ديدهاند و تا عزم خود را براي رويارويي با كفر و شرك جهاني و امريكاي سلطهگر جزم ننمايند، هر روز شاهد جنايتي تازه خواهند بود.»[19]
مبتني بر نگاه حضرت امام(ره) حد يقفي براي فزوني خواهي و زياده خواهي مستكبران عالم وجود ندارد و اين زياده خواهي جز هويت اصلي آنها شده و تا ديگران را به بند و زنجير و استثمار نكشانند، دست از تجاوزطلبي نخواهند كشيد. به همين خاطر است كه با صراحت به مسلمانان گوشزد مي كند: «نكته مهمي كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كي و كجا ما را تحمل ميكنند و تا چه مرزي استقلال و آزادي ما را قبول دارند به يقين آنان مرزي جز عدول از همه خوبيها و ارزشهاي معنوي و الهيمان نميشناسند و به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما برنميدارند مگر اين كه شما را از دين تان برگردانند»[20]
جمع بندي
مبتني بر جهانبيني الهي حضرت امام(ره)، در نظام سلطه زدهاي كه استکبار جهاني در جهان و نظام بينالملل ايجاد كرده است، يا بايد غلام حلقه بگوش بود و از خود هويتي و باوري مستقل نداشت و همواره در خوف و رجا زندگي كرد، و يا آنكه راه عزت و مقاومت و ايستادگي را برگزيد و به مبارزه با استكبار جهاني روي آورد تا با نابودي آن صلح و امنيت و آرامش را به جهان باز گرداند. و حضرت امام(ره) راه دوم را به ملت ايران پيشنهاد ميدهد.
امروز نيز راه مقابله ملت ايران با زياده خواهي دشمنان ملت ايران در ماجراهاي مختلف و بطور خاص در ماجراي برجام تاکيد بر حرکت عزت مدارانه حضرت امام خميني (ره) است که توسط جانشين خلف ايشان، رهبر معظم انقلاب اسلامي دنبال ميگردد.
[1] - صحيفه امام، ج10، ص 360، 4/8/1358.
[2] - صحيفه امام، ج 13، ص 212، 21/6/1359.
[3] - صحيفه امام، ج 11، ص 121، 4/9/1358.
[4] - صحيفه امام، ج 15، ص 171، 15/6/1360.
[5] - صحيفه امام، ج1، ص 21، 15/2/1323.
[6] - صحيفه امام، ج 21، ص 69، 13/4/1367.
[7] - صحيفه امام، ج 21، ص 88، 29/4/1367.
[8] - صحيفه امام، ج 21، ص 284، 3/12/1367.
[9] - همان.
[10] - صحيفه امام، ج1، ص 21، 15/2/1323.
[11] - صحيفه امام، ج 19، ص 112، 20/9/1363.
[12] - صحيفه امام، ج 21، ص 195، 2/9/1367.
[13] - صحيفه امام، ج 21، ص 88، 29/4/1367.
[14] - صحيفه امام، ج 21، ص 284، 3/12/1367.
[15] - صحيفه امام، ج 12، ص 306، 28/2/1359.
[16] - صحيفه امام، ج 21، ص 87، 28/2/1359.
[17] - صحيفه امام، ج 6، ص 499، 17/1/1358.
[18] - صحيفه امام، ج 12، ص 144، 19/11/1358.
[19] - صحيفه امام، ج 21، ص 69، 13/4/1367.
[20] - صحيفه امام، ج 21، ص 91، 29/4/1367.