نامه به شیطان
روز گذشته تعدادی از فعالان سیاسی با نوشتن نامهای خطاب به مسوولان عالیرتبه نظام خواستار بازنگری در تصمیمات اساسی و مذاکره مستقیم با امریکا شدند. به گزارش بصیرت، یکی از نکات جالب این نامه کنار هم قرار گرفتن نامهایی است که قرابت سیاسی کمی با یکدیگر دارند. از امضاکنندگان این نامه میتوان به غلامحسین کرباسچی، احمد منتظری، ابوالفضل بازرگان، جلال جلالیزاده، جمیله کدیور، صدیقه وسمقی، حسن فرشتیان، رضا علیجانی، حسین کروبی، عیسی سحرخیز، حسن امینی، محمدصادق جوادیحصار، علی کشتگر، ویدا فرهودی، حمید آصفی و بهروز خلیق اشاره کرد.
واکنش آصفی به نامه اصلاحطلبان و اپوزیسیون درباره مذاکره با ترامپ
سخنگوي وزارت امور خارجه دولت اصلاحات نامه مشترك برخي اصلاحطلبان و اپوزيسيون خارج كشور به مسئولان عالي نظام براي مذاكره مستقيم با ترامپ را غيرقابل قبول خواند. حميدرضا آصفي، سخنگوي وزارت امور خارجه دولت اصلاحات در گفتوگو با تسنيم با اشاره به نامه مشترك برخي اصلاحطلبان و اپوزيسيون خارج كشور به مسئولان عالي نظام براي مذاكره مستقيم با ترامپ گفت: بين امضاكنندگان اين نامه، فردي با عنوان آصفي نيز وجود دارد كه بنده ايشان را اصلاً نميشناسم و به هيچ عنوان چنين نامهاي را نديده و امضا نكردهام. وي با بيان اينكه درخواست مذاكره مستقيم با ترامپ به هيچ عنوان قابل قبول نيست، تصريح كرد: تجربيات ما ميگويد كه دولت امريكا به هيچ عنوان قابل اعتماد نيست و اين شرايط براي ترامپ مضاعف است. آصفي با انتقاد از كساني كه تصور ميكنند مذاكره مستقيم با امريكا راهگشاست، تأكيد كرد: امريكاييها با خروج از برجام ثابت كردند كه به هيچ توافقي پايبند نيستند؛ در همين توافقي كه با كره شمالي داشتند نيز ميبينيم كه هنوز جوهر اين توافق خشك نشده، امريكاييها قيد «اما» و «اگر» براي اين توافق آوردهاند.
واکنش عضو اعتماد ملی به نامهنگاری اصلاحطلبان
اسماعیل دوستی عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی در گفتوگو با تسنیم با اشاره به نامه مشترک برخی اصلاحطلبان و اپوزیسیون خارج کشور به مسئولان عالی نظام درباره مذاکره مستقیم با آمریکا اظهار داشت: هدف هیئت حاکمه آمریکا نه فقط در زمان ترامپ بلکه در زمان روسای جمهور گذشته این کشور نیز نابودی انقلاب اسلامی و ملت شریف ایران بوده است. وی افزود: کسانی که این نامه را نوشتند توجه داشته باشند که مشکل آمریکا با جمهوری اسلامی با صرفنظر کردن از توانمندی هستهای یا قدرت موشکی ایران حل نمیشود؛ زیرا حاکمان آمریکا به طور کلی جمهوری ایران را به رسمیت نمیشناسند.
پروژه فشار به ایران
نگاهی به لیست کسانی که درخواست مذاکره با آمریکا را امضا کردهاند، نشان میدهد که برخی از اصلاحطلبان تندرو علیرغم آنکه خود را در مقابله با نیروهای وفادار به انقلاب، "رفرمیست" و "اصلاحطلب" میخوانند،در بزنگاههای مهم، اعم از وقایع سال 78، 88 و حوادث دی 96 یا در برهههای که آمریکا و اروپایی برای صدور قطعنامه یا تحریم علیه ایران، در صف مقابل ملت ایران قرار داشتهاند، با جریان خارجی همراهی کردهاند و هیچ نشانهای از اصلاحطلبی به معنای واقعی کلمه در آنها دیده نمیشود.
و این نخستین بار نیست که آنان در یک بزنگاه مهم برای مردم ایران، به جای قرار گرفتن در صف ملت ایران، همراهی با تحریمکنندگان و صف بیگانگان را ترجیح دادهاند. با درخواست این گروه برای مذاکره با آمریکا، حکایت آن دزدی که میگفت، از هرکجا دزدی میشود، سراغ من میآیند و از قضا، کالای دزدی شده از منزل من پیدا میشود! در اذهان متبادر میشود؛ حال کسانی که در مقطع کنونی درخواست مذاکره با رئیسجمهور آمریکا که هنوز چند روزی نیست که از بدعهدی آنها با ملت ایران در ماجرای خروج از برجام نگذشته، چگونه با عدم مرعوبیت در مقابل آمریکا و اصلاحطلبی قابل جمع است؟
باید گفت، که اگر قرار باشد پروژه فشار به ایران توسط گروهی در داخل دنبال شود، چه کسانی شایستهتر از اینها هستند؟ و اگر قرار باشد این پروژه علیه ملت ایران انجام شود، این افراد چه اقدام بهتری از طرح مذاکره مستقیم با ترامپ، را میتوانند انجام بدهند؟ در حالی این افراد که خود را اصلاحطلب میخوانند، ادعای عدم مرعوبیت در مقابل غرب و آمریکا را دارند که باید گفت اگر قرار باشد، ترامپ به برخی افراد داخلی جهت همراهی کردن با پروژههای ضدایرانی و پروژه فشار به ملت ایران، پاداشی بدهند چه کسانی سزاوارتر از امضا کنندگان این نامه هستند؟به نظر میرسد نامه مشترک برخی اصلاحطلبان با اپوزیسیون خارج از کشور برای مذاکره با ترامپ، موجب آشکار شدن مرحله جدیدی از خیانت در پشت جبهه برای فشار بیشتر به مردم توسط کسانی که خود را اصلاحطلب میدانند، شده است.
هویت امضاءکنندگان
آقای شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت: محتوای بیانیه و شرایط زمانی صدور آن در کنار هویت امضاءکنندگان به وضوح حکایت از آن دارد که دیکتهکنندگان بیانیه از بیاهمیت بودن آن در تصمیمسازی نظام باخبر بودهاند و به خوبی میدانستهاند «جایی که عقاب پر بریزد / از پشه لاغری چه خیزد»؟! و در حالی که نظام اسلامی با اقتدار مثالزدنی خود در برابر آمریکا و متحدانش ایستاده است بدیهی است که به نسخه سازش ذلتبار مشتی پادوی مفلوک و فراری و یا ورشکسته سیاسی داخلی کمترین اهمیتی نمیدهد و حرکت آنان را داستان پشهای میداند که روی درخت تنومند خرما نشسته بود و هنگام برخاستن به درخت گفته بود؛ خود را محکم نگاهدار که میخواهم برخیزم! پس انگیزه کسانی که این بیانیه را به امضاءکنندگان آن دیکته کردهاند چه بوده است؟! پاسخ این سؤال دشوار نیست و نمونههای مشابه دیگری از آن نیز میتوان در تاریخ چهلساله انقلاب آدرس داد.
یک روز قبل از حمله ناکام آمریکا به طبس که قرار بود بالگردهای آمریکایی بعد از فراری دادن جاسوسان، در پایگاه منظریه قم فرود بیایند، چه کسانی و با چه انگیزهای توپهای ضدهوایی مستقر در اطراف این پایگاه را جمعآوری کرده بودند؟!... آن شب قرار بود تفنگداران آمریکایی در ورزشگاه امجدیه -شهید شیرودی کنونی- از بالگردها پیاده شوند و افراد نفوذی، چراغهای این ورزشگاه را که مطابق معمول، شبها خاموش بود، آن شب روشن نگاه داشته بودند! قبل از حمله سازماندهی شده صدام به ایران، یک جریان وابسته داخلی، زمزمه انحلال ارتش را آغاز کرده بود! و دهها نمونه دیگر از این دست که فهرست آن نیز به درازا میکشد.
حالا به صدر این وجیزه باز میگردیم. وقتی ترامپ بعد از کسب اطمینان از اروپا برای ادامه برجام، از آن خارج شد، برخی از مشاوران او این سؤال را پیش کشیدند که چرا با خروج از برجام فرصت ادامه مذاکره با ایران و کسب امتیازات بیشتر را از دست داده است و ترامپ با اطمینان گفت: «من واقعاً معتقدم که آنها (ایرانیها) در یک مقطع زمانی دیگر باز میگردند و میگویند که میخواهند برای یک توافق دیگر مذاکره کنند»! اما انتظار ترامپ برای بازگشت ایران به میز مذاکره با آمریکا که عمیقا و با اطمینان به آن دل بسته بود و انتظار میکشید نه فقط برآورده نشد بلکه با مواضع سرسختانه و قاطع جمهوری اسلامی ایران نیز روبهرو شد تا آنجا که آقای روحانی مذاکره با آمریکا را دیوانگی نامید.
ترامپ با خروج از برجام این سند طلایی را که جای جای آن به نفع آمریکا بود، از دست داده بود و بازگشت ایران به میز مذاکره تنها امیدش بود تا آنجا که در سفر اخیر خود به سنگاپور هم بار دیگر در پاسخ به سؤال خبرنگار فاکسنیوز، خواستهای که انتظارش را میکشید تکرار کرد و گفت: هنوز هم اطمینان دارد که ایران برای مذاکره باز میگردد! اما، این خواسته استراتژیک ترامپ که در آرزوی آن از برجام خارج شده بود بر زمین مانده است. اکنون به وضوح میبینید بیانیه یاد شده که پیشنهاد بازگشت ایران به مذاکره با آمریکا اصلیترین و تنها موضوع آن است با هدف تامین این نیاز بر زمین مانده ترامپ به امضاءکنندگان این بیانیه خیانتآمیز دیکته شده است. آیا هیچ علت دیگری برای آن قابل تصور است؟!