در این شیوه جمهوری اسلامی ایران کانون اصلی تهدید علیه صلح جهانی معرفیشده و تلاش بر آن است تا با جلب نظر محافل بینالمللی، از طریق غیریت سازی، مفصلبندی جدیدی شکل گیرد.
شکستِ غرب در تقابل با انقلاب اسلامی ایران رویکردِ جدیدی را در منظومۀ معنایی نظام سلطه ایجاد نمود که نقطۀ کانونی آن بر محور بزرگنمایی تهدید ایران برای منطقه و نظامِ بینالمللی قرار گرفت. این رویکرد که کُنش گفتاری غرب بهویژه ایالاتمتحدۀ آمریکا را صورتبندی کرده است. در تقابل با کُنش گفتاری انقلاب اسلامی ایران که برآمده از اسلام ناب محمّدی(ص) است. شکل جدیدی را در عرصۀ نظام بینالملل نمایان ساخت که ثمرۀ آن اُلگوسازی مقاومت در برابر زیادهخواهی نظام سلطه و درنهایت، تحولِ عظیم سیاسی در جهان اسلام و حتی نظام بینالملل بود. بر اساس این پارادایم، بسیاری از ملتهای منطقه و حتی فراتر از آن این کُنش گفتاری را بهعنوان اُلگویی الهامبخش موردتوجه قرار داده و شکل جدیدی از مقاومت را صورتبندی نمودند که در جریان بیداری اسلامی در منطقۀ غرب آسیا به منصۀ ظهور رسید و معنویتگرایی در کانون این تفکر، زنجیرۀ هم ارزی مقاومت را ساماندهی کرد، که محصول آن فرو ریختن توهمِ شکستناپذیری نظام سلطه بود.
نظام سلطه که تا پیشازاین قدرت نظامی را حاملِ تداومبخش حیاتِ خود در تقابلِ با سایر کشورها دنبال میکرد، صورتبندی جدیدی را در کنار راهبرد نظامی در دستور کار خود قرارداد که نقطۀ کانونی آن بر محور اسلام هراسی و با تمرکز بر ایران هراسی و درنهایت شیعه هراسی قرار گرفت. در اجرای این عملیات روانی همۀ ابزارهای موردتوجه به کار گرفته شد که بزرگنمایی محور آن را تشکیل میداد. در این راستا غرب با محوریت آمریکا تلاش خود را بر آن قرارداد تا خود را بهعنوان محور و ناجی گفتمان صلح معرفی نماید. راهبرد ایالاتمتحدۀ آمریکا در گفتمان سازی نیاز به غیریت سازی داشت که در این روش آمریکا، نظام ج.ا.ایران را هدف قرارداد و تهدیدات جدی علیه کشورمان را به کار گرفت.
مرکز ثقل این راهبرد، ارائه چهرهای از جمهوری اسلامی ایران بهعنوان تهدید جدی علیه صُلح جهانی است. در این شیوه جمهوری اسلامی ایران کانون اصلی تهدید علیه صلح جهانی معرفیشده و تلاش بر آن است تا با جلب نظر محافل بینالمللی، از طریق غیریت سازی، مفصلبندی جدیدی شکل گیرد. در این بخش آمریکا بهعنوان دالِ مرکزی و تنها ناجی ملتها، دالهای دیگری را که کشورهای همراه و همسو با آمریکاست در کنار سازمانهای بینالمللی، زنجیرۀ هم ارزی خود را شکل داده و با استفاده از این شیوه تلاش دارد تا گفتمان سلطه را استحکام بخشد. بهزعم آمریکا و متحدینش در غیریت سازی، دشمنی بهعنوان جمهوری اسلامی ایران که مروجِ اقدامات ضد بشری بهویژه در حوزۀ تروریسم دولتی است، تهدیدِ اصلی علیه صلح جهانی محسوب میشود. در این شیوه که سابقۀ استفاده از آن به اوایل دوران انقلاب اسلامی برمیگردد و «برژینسکی» پایهگذار آن بود، نظریۀ فرصت سازی محور قرار دارد. او مدعی شد انقلاب ایران بهعنوان یک فرصت میتواند موردتوجه سیاستمداران آمریکایی قرار گیرد و اعلام داشت بهترین فرصت آن است که تهدیدی به نام ایران را آنقدر بزرگ کنید. تا نگاه کشورهای عربی از دوست ما «رژیم صهیونیستی» به سمت تهدیدی به نام ایران معطوف شود. وی مدعی شد این اقدام ضمن تأمین امنیت رژیم صهیونیستی از سوی اعراب، میتواند گام مؤثری برای خرید سلاح از آمریکا و تقویت بُنیۀ اقتصادی ایالاتمتحدۀ باشد. در پی این نظریه بود که تصمیم سازان آمریکایی این راهبرد را در دستور کار خود قراردادند که اوج آن پس از دهۀ سوم انقلاب اسلامی بر محورِ موضوعات هستهای و باهدف ایران هراسی و در ادامه سوق دادن آن به شیعه هراسی و درنهایت شیعه ستیزی به منصۀ ظهور رسید. در این شیوه آمریکا با بهرهگیری از فضای سایبر، کُنش گفتاری خود علیه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران را ساماندهی و تلاش کرد با هژمونیک شدن نظامِ معنایی شکل دهی شده، گفتمان آمریکایی را ثبات معنایی بخشیده و به بهانۀ مبارزه با تروریسم و آنچه آن را تهدید علیه صلح جهانی میخواند، منطقۀ غرب آسیا را اولویت در اهداف راهبردی خود قرار دهد تا از این طریق به محدودسازی قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه بپردازد.
روندهای محیط جهانیمفهوم نظام بینالملل تعاملات اصلی میان واحدهای ملّی را توضیح میدهد. امّا تعاملات تمامی کنشهای تأثیرگذار در فضای جهانی را شامل نمیشوند. در فضای جدید جهانی، روندهای متناقضی وجود دارد که فراتر از عقل عُرفی دولتهای همسو و یا ناهمسو با آن، حیات دولتها را تحت تأثیر قرار میدهند. بر اساس پژوهشهای بهعملآمده روندهای مهم جهانی که در شکلگیری تهدیدات و فرصتهای مؤثر هستند، عبارتاند از:
- روند انتقال قدرت به شرق و رقابت قدرت میان ایالاتمتحده و قدرتهای نوظهور شرقی.
- روند افزایش فردگرایی، شخصیسازی و ویژه سازی کالا و خدمات.
- روند تشدید شهرنشینی.
- روند افزایش نفوذ و سرعت تحول در عرصۀ فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی.
- روند تشدید مدرنیزاسیون و توسعۀ اجتماعی.
- روند شتاب و تشدید چندقطبی شدن جهان.
- روند تشدید و تکثر درگیریهای داخلی و ناامنی فیزیکی درون سرزمینی.
- روندهای حاکم بر جانشینی منابع انرژی و انرژیهای نوین.
- روند تشدید بحران منابع و بحران باز توزیع «درنتیجۀ انتقال فشار به کشورهای دارای ذخایر هیدروکربنی».
- روند انتقال بازارهای مصرف بهسوی شرق بهواسطۀ رُشد جمعیت و رُشد اقتصادی چین و هند.
- روند تشدید شکاف اقتصادی و شکاف مرکز - پیرامون در سطح جهانی.
- روند تقویت و گسترش تهدیدات شبکهای.
- روند پُررنگ شدن ابعاد هویتی امنیت و افزایش احتمال تهدیدات و درگیریهای هویتی.
- روند افزایش چند ملیتها و بحرانهای سیاسی و هویتی برای میلیونها تبعۀ چندملیتی.
- روند تشدید تروریسم سایبری، هک و ناامنی مجازی.
- روند تشدید تخریب محیطزیست و بحرانهای آب و هوایی جهانی.
- روند شکنندگی حاکمیت در سطح ملّی و فرا ملّی و دگرگونیهای متکثر در ساختارهای سیاسی ملّی و فرا ملّی.
- روند مبارزه با تروریسم و مواد مخدر.
- روند منطقهگرایی و چندجانبه گرایی در مقابل جهانیشدن و یکجانبهگرایی.
- روند تحولات و دگردیسیهای ضدآمریکایی.
- روند کاهش فقر، افزایش تحصیلات و ارتقای بهداشت که باعث رُشد طبقۀ متوسط در جوامع شده و افراد نقش بیشتری در جهان خواهند یافت، درعینحال مناقشه میان ایدئولوژیها افزایشیافته و خواهد یافت.
- روند بیثباتی در کشورهای نامتعادل، در حال حاضر نزدیک به 50 کشور در مرحلهای نامتعادل میان استبداد و دموکراسی هستند. کشورهایی که از استبداد به دموکراسی حرکت میکنند، گرفتار بیثباتی میگردند.
- روند افول هژمونی آمریکا بهویژه در بُعدِ نظامی و اقتصادی.
- روند نابودی رژیم غاصب صهیونیستی و تشکیل کشور فلسطین مستقل جدید.
- روند افزایش کمّی و کیفی جبهۀ مقاومت به پیشرانی ج.ا.ایران.
- روند نابودی کامل «فیزیکی» داعش در سطح کرۀ زمین.
ازجمله ویژگیهای مطرح در نظام امنیت بینالملل در شرایط کنونی؛ بینظمی، عدم قطعیت و سیال بودن امنیت بینالملل است. این نظام امنیتی با اقدامات غیرقانونی غرب و بهویژه آمریکا و نقض اصول و قواعدی همچون پذیرش حق تعیین سرنوشت ملتها، احترام به حاکمیت ملّی، عدممداخله در امور داخلی کشورها و توسل بهزور در مناطق مختلف جهان با چالشهای نظامی و امنیتی متعدد، پیچیده، ترکیبی و سیال مواجه گردیده و با توسعۀ ناامنی، بیثباتی و آشوب، امنیت جهان و ازجمله منطقۀ غرب آسیا را تهدید نموده است.
پیشرفتهای حاصله در حوزۀ فناوری و فضای مجازی باعث دسترسی سریع و آسان به اطلاعات و یا چرخش سریع اطلاعات در جهان شده است، به همین دلیل روندهای محیط جهانی بیانگر این است که جهان به سمت دموکراسی، و چندجانبه گرایی و قطبی شدن پیش میرود، بنابراین دوران قدرتنمایی ابرقدرتهایی مثل آمریکا به پایان رسیده و طی سالهای آینده هژمونی و قدرت آمریکا در سطح جهان کاهشیافته و قدرتهای نوظهور روندهای یکجانبه، گرایی را به چندجانبه گرایی تبدیل میکنند.
روندهای محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایرانبررسی اوضاع حاکم بر کشورهای همسایه و بهطور مشخص شرایط ناشی از حضور نظامیان آمریکایی در کشورهای افغانستان و عراق، شرایط سختی را از منظر امنیتی متوجه منافع امنیت ملّی ج.ا.ایران نموده است. مهمترین این تأثیر در شرایط حاضر ناشی از افزایش قدرت نظامی این کشورها در مقایسه باقدرت دفاعی ج.ا.ایران است. نیروهای مسلح ج.ا.ایران که با تحریم شدید اقتصادی و نظامی آمریکا و همپیمانانش، دوران جنگ هشتساله را با همۀ سختیها، کمبودها و نواقص ناشی از عدم وجود تجهیزات نظامی کارآمد، پُشت سر گذاشته بودند، همچنان در دوران پس از جنگ نیز تحت همین شرایط ضعف تجهیزات نظامی را تجربه کردند. درصورتیکه در همین دوران، کشورهای منطقه با توجه به شرایط جنگی حاکم بر منطقۀ غرب آسیا که در پی حملۀ اوّل آمریکا به عراق در سال 1991 به اوج خود رسید، رویکرد تقویت توان نظامی را در دستور کار خود قرار داده و با خرید انواع و اقسام تجهیزات نظامی پیشرفته، منطقۀ غرب آسیا را به زرادخانهای نظامی تبدیل کردند. اگرچه این اقدام ازیکطرف ناشی از تلاش زیرکانه و استعماری کشورهای قدرتمند در جهت نجات از فشارهای اقتصادی حاکم بر کشورهای خود و بهمنظور فروش هرچه بیشتر تسلیحات نظامی صورت گرفته است، امّا توجه به این نکته که بههرحال این قبیل اقدامات، گام مؤثری در جهت تقویت توان نظامی کشورهای منطقه محسوب میشود.
تغییر در سیاستهای انتقال تسلیحات کشورهای بزرگ تولیدکننده و صادرکنندۀ اسلحه را باید بهعنوان یکی از دلایل عمدۀ افزایش صادرات اسلحه به غرب آسیا معرفی نمود. فروش اسلحه یکراه مناسب برای بهبود کسری تراز پرداختها است.
حمایت از صنایع نظامی داخلی، کاهش هزینههای تولید تسلیحات برای استفادۀ نیروهای نظامی ملّی و فراهم نمودن امکانات مالی توسعه و پژوهش برای کشورهای تولیدکنندۀ اسلحه، از دیگر دلایل افزایش صادرات نظامی به کشورهای منطقه به شمار میآید.
سقوط رژیم بعث عراق، تحرکات تنشزای ناشی از افزایش قدرت نظامی مربوط به انباشت تسلیحات نظامی را در میان کشورهای منطقه تشدید نمود. پولهای بادآورده ناشی از افزایش قیمت نفت، حکام این کشورها را در جهت خرید بیشتر تجهیزات نظامی، بیش از گذشته ترغیب کرد. اکثر این کشورها با برپایی رزمایشهای مشترک نظامی با آمریکا در منطقه، سلاحهای خریداریشده را مورد آزمون قرار دادهاند. این اقدامات بیانگر راهبرد جدید دشمن در منطقه غرب آسیاست. عدوات و کینۀ سران آمریکا نسبت بهنظام جمهوری اسلامی ایران و اقدامات مستقیم و غیرمستقیم این کشور علیه منافع ملّی کشورمان و اظهارات صریح برخی از سران تندروی کشورهای حامی، ازجمله رژیم صهیونیستی و انگلیس درخصوص نابودی جمهوری اسلامی ایران ، حاکی از آن است که آمریکا در تلاش بهمنظور استفاده از فرصت موجود در عراق، افغانستان و سایر کشورهای منطقه است.
با توجه به روندهای جهانی، مهمترین روندهای قابلذکر در سطح منطقۀ غرب آسیا که به نظر میرسد شکلدهندۀ محیط امنیتی ج.ا.ایران طی سه سال آینده است، عبارتاند از:
- منافع پایدار ایالاتمتحده در منطقۀ غرب آسیا و تردید در تداوم آن.
- پیوندهای سیاست و اقتصاد باثبات در منطقه.
- موضوع هستهای جمهوری اسلامی ایران، تقابل و تعامل.
- ژئوپلیتیک پُرآشوب و متزلزل منطقهای.
- ماهیت در حال تغییر تهدیدهای نیمه سخت مسلحانه.
- پیشرفت مأیوسکننده در مذاکرههای صلح فلسطینی- صهیونیستی.
- کشمکش و فشارهای اقتصادی باعث گسترش روزافزون سلاحهای کشتارجمعی میگردد.
- تکامل تدریجی نبردهای ترکیبی که تاکتیکهای نامنظم را با تسلیحات پایه ثابت ترکیب میکند، ابعاد جدیدی به شکل کنونی جنگ بین نیروهای منظم و نامنظم در افغانستان و عراق میدهد.
- امکان افزایش همگرایی قدرتهای بزرگ در مبارزه علیه چالشهای کشورهای ضعیف و شکننده وجود دارد و روندهای منطقهای، کشورها را به دو سمت سوق میدهد: ازلحاظ اقتصادی به سمت کشور چین و ازلحاظ امنیتی به سمت آمریکا.
کاملاً صحیح است بررسی اوضاع حاکم بر کشورهای همسایه و بهطور مشخص شرایط ناشی از حضور نظامیان آمریکایی در کشورهای افغانستان و عراق، شرایط سختی را از منظر امنیتی متوجه منافع امنیت ملّی ج.ا.ایران ایجاد نموده است. از این رو مطالب کاملاً قابل اهمیت است.