وقتی از جنگ صحبت می کنیم، معمولاً صحنه های جنگ نظامی و ابزار آلات آن و خون و خون ریزی در ذهن متبادر می شود. ولی امروزه انواع دیگری از جنگ داریم که نه تنها در آن ها از ابزار آلات نظامی و خون ریزی چیزی مشاهده نمی شود بلکه با دست خود رقیب و فناوری های نوین و در داخل شهرها و خانه های آنان اتفاق می افتد که در بیشتر مواقع بعد از واگذاری سنگرها متوجه حمله دشمن می شوند.
جنگ نرم فرهنگی و جنگ نیمه سخت اقتصادی از جمله این جنگ ها می باشد که توسط دشمن برنامه ریزی شده و در میدان خودی و توسط عوامل خودی به اجرا در می آید. آثار و پیامدهای این نوع جنگ به مرور مشاهده شده و به دلیل هماهنگی با فرهنگ دشمن و وابستگی اقتصادی ایجاد شده و عملیات روانی دشمن به سختی و با زحمت فراوان و دادن هزینه های زیاد قابل جبران خواهد بود.
امروزه کشور ما از لحاظ اقتصادی در وضعیتی قرار دارد که به فرمایش مقام معظم رهبری، دشمن اتاق جنگ خود را در وزارت خزانه داری تشکیل داده است( در دیدار مسئولان نظام در دوم خرداد1397). دشمن قسم خورده نظام جمهوری اسلامی ایران بعد از گذشت چهل سال و اجرای همه ترفندهای مختلف سخت افزاری و نرم افزاری برای براندازی، این بار اتاق فرماندهی جنگ را در وزارت خزانه داری تشکیل داده تا جنگ تمام عیار اقتصادی را بر علیه نظام و انقلاب فرماندهی نماید. جنگی که هدف آن اخلال در معیشت مردم و ورشکستگی اقتصادی مردم و دولت و نظام را دنبال کرده و سعی می نماید با ایجاد و گسترش نارضایتی و ناامیدی در میان مردم، بین مردم و مسئولین و نظام فاصله ایجاد نموده و با کشاندن آنها به کف خیابان به هدف براندازی خود نائل گردد.
در این شماره از یادداشت به ظرفیت های نظام مقدس جمهوری اسلامی و امکان سنجی مقابله با دشمن و وارد کردن فشار اقتصادی به او می پردازیم:
1- ظرفیت های اقتصادی جمهوری اسلامی ایران
با وجود مشکلات و چالش ها در میدان کارزار اقتصادی، کشور ما ظرفیت های اقتصادی زیادی دارد که اگر فرماندهان میدان جنگ اقتصادی از آن استفاده نمایند علاوه بر این که دشمن را در استفاده از سلاح تحریم خلع سلاح خواهند کرد، موجبات رشد و توسعه بیش از بیش کشور فراهم خواهد شد. منابع عظیم زیر زمینی، ظرفیت های بی شمار کشاورزی در ایران چهار فصل، منابع غنی انرژی اعم از نفت و گاز، همسایگی با 15 کشور و بازار 350 میلیونی منطقه، دسترسی به آب های آزاد و تسلط بر تنگه استراتژیکی هرمز، جمعیت جوان، فعال و پر انرژی، موقعیت سوق الجیشی و محل تلاقی سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا، محل اتصال قفقاز به آب های آزاد، توان فنی و مهندسی جوانان تحصیل کرده کشور، توریسم درمانی، توان و قدرت و اقتدار نظامی و عمق استراتژیک در منطقه غرب آسیا و ... از جمله ظرفیت های اقتصادی کشور می باشد که متأسفانه از بیشتر آن ها غفلت می شود و مورد استفاده قرار نمی گیرد.
2- پاشنه آشیل های اقتصادی دشمن
جبهه اقتصادی دشمن هم با چالش ها و مشکلاتی مواجه است که اگر به درستی از سوی فرماندهان جبهه خودی شناسایی و از آنها در جهت فشار بر دشمن استفاده گردد، موجبات خلع سلاح شدن دشمن و عقب نشینی آن ها در استفاده از سلاح تحریم علیه کشور خواهد شد.
دلار که بعد از قرارداد برتون وودز در سال 1944 به عنوان ارز بین المللی پذیرفته شد و موجبات رشد و توسعه آمریکا به بهای فقر و عقب ماندگی دیگر کشورها را فراهم کرد، به عنوان رگ حیاتی غرب و پاشنه آشیل اقتصاد غرب می باشد. تا زمانی که کشورهای دیگر با دلار معامله می کنند، اقتصاد آمریکا سرپا می باشد و اگر بشود کشورها را متقاعد کرد که با دلار معامله نکنند و یا کشورهای نفت خیز، انرژی خود را به دلار نفروشند، آن روز، روز افول اقتصاد غرب و آمریکا و اضمحلال هژمونی امریکا در جهان خواهد بود. امروزه به دلیل اقدامات قلدرمآبانه اقتصادی آمریکا در جهان، بیشتر کشور های بزرگ اقتصادی از جمله اتحادیه اروپا، چین و روسیه و برخی دیگر از کشورها سعی می کنند که با ارزهای دیگری غیر از دلار معامله نمایند تا گرفتار فشارها و تحریم های آمریکا نشوند. ایران هم اگر می خواهد از فشار تحریم های ظالمانه غرب نجات یابد و از طرف دیگر پا در گلوی این قدرت اقتصادی جهانی بگذارد، باید مثل این کشورها با ارز دیگری غیر از دلار معامله کرده و ارزهای معتبر جهانی را جایگزین آن کند. البته در این مسیر اقدامات تجاری دو جانبه میان ایران با چند کشور همسایه شروع شده که این امر نوید دهنده آینده روشنی در خصوص کاهش تکیه کشور به دلار می باشد.
آمریکا، اقتصاد اول دنیاست و نیاز مبرمی به واردات مواد اولیه و انرژی از کشورهای جهان سوم و غرب آسیا دارد. تا زمانی که این جریان مواد اولیه و انرژی به سمت صنایع و کارخانجات آمریکا در جریان است، اقتصاد آن پویا و در حال رشد و اقتصاد تک محصولی جهان سوم در حال فقر و وابستگی خواهند بود. برای رهایی از این وضعیت بایستی کشورهای جهان سوم خود را از اقتصاد تک محصولی و صادرات مواد خام از جمله نفت و گاز نجات بدهند. اگر نفت و گاز در کشورهای تولید کننده از جمله کشور ما فرآوری شده و ارزش افزوده آن برای به اقتصاد داخلی کشور تزریق شود، در آن صورت هم اقتصاد کشور از حالت وابستگی و تک محصولی نجات خواهد یافت و هم تحریم اثرات خود را از دست خواهد داد و هم می توان در این جنگ اقتصادی بر اقتصاد وابسته به نفت و انرژی و مواد اولیه جهان غرب فشار آورد.
اقتصاد آمریکا در سایه نیروی انسانی فعال و نخبه مهاجر کشورهای دیگر از جمله جهان سوم توانسته است به عنوان اقتصاد اول دنیا خود را مطرح نماید. پس در این میدان جنگ اقتصادی باید زمینه های فعالیت نخبگان در کشورهایشان فراهم گردد تا زمینه رشد و توسعه کشورهای دیگر هم فراهم شده و کشورهای غربی درک کنند که با نیرنگ و حیله نمی توانند نخبگان سایر کشورها را جذب اقتصاد خود نمایند. از سوی دیگر نیروی کار ارزان فعال در صنایع و کارخانجات آمریکا از کشورهای جهان سوم تأمین می گردد که در صورت تغییر سیاست های اقتصادی این کشورها، جوانان جذب اقتصاد کشورهای خود شده و اقتصاد آمریکا این امتیاز مفت را از دست خواهد داد.
بازار مصرف سایر کشورها که بیشتر به صادر کننده مواد اولیه در دنیا تبدیل شده اند، به عنوان نقطه قوت برای اقتصاد غرب جهت فروش محصولاتشان می باشد. اگر این کشورها با تغییر در سیاست های اقتصادی خود، مواد اولیه را در داخل فرآوری نمایند، هم اشتغال فراهم خواهد شد و هم ارزش افزوده بیشتری برای آن ها خواهد داشت و هم این که خواهند توانست در مقابل غرب و امریکا ایستاده و در این میدان جنگ اقتصادی مقابله مثبتی داشته باشند.
3- راهکارها
با توجه به تلاش چهل ساله دشمن برای براندازی، بایستی دشمن و نقشه هایش را در این میدان جنگ اقتصادی شناخت. باید ابزار دشمن را شناخت و برای آن برنامه مقابله ترسیم کرد. مقام معظم رهبری در این خصوص تأکید دارند که:«جبهه مقابل را باید شناخت، ابزار و سلاح او را باید شناخت و ضد آن سلاح را باید آماده کرد؛ این جهاد اقتصادی می خواهد.» بنابراین اولین قدم برای مبارزه در این میدان جنگ، شناختن دشمن و نقشه ها و ابزار مورد استفاده وی در این کارزار می باشد.
قدم بعدی، تقویت نقاط قوت و از بین بردن نقاط ضعف اقتصادی می باشد. یعنی از ظرفیت های داخلی اقتصاد بایستی به نحو احسن استفاده نمود و در جهت اصلاح عیوب ساختاری اقتصاد نفتی، دولتی، فساد و رانت، قاچاق، دلال بازی و فرهنگ مصرف گرایی تلاش نمود. برای این کار بایستی تغییر نگاه از بیرون به درون صورت گرفته و به فرموده مقام معظم رهبری اقتصاد درون زای برون گرا داشت.
در اقتصاد داخلی بایستی اقتصاد کشور را از وابستگی به نفت و فروش مواد خام نجات داد و با استفاده از واگذاری اقتصاد به بخش خصوصی بهره وری را بالا برد و فساد و رانت و قاچاق را از بین برد. هدایت نقدینگی موجود در کشور به سمت تولید و جلوگیری از ورود آن به دلال بازی و سفته بازی با برنامه های اصولی و تخصصی موجبات ثبات در اقتصاد داخلی را فراهم خواهد کرد.
در بحث تجارت خارجی بایستی برای غلبه بر دشمن و ناکام گذاشتن تحریم ها، علاوه بر تنوع بخشیدن بر بازارهای واردات و صادراتی خود، تلاش نمود تا با بستن قراردادهای دوجانبه و چند جانبه و معاملات تهاتری خود را از زیر یوغ دلار نجات داد.
بنابراین این عرصه کارزار اقتصادی اولاً به فرماندهانی جسور و شجاع و دارای برنامه عملیاتی قوی نیاز دارد که بتواند ضمن شناخت دشمن و برنامه ها و راهبردهای آن و عدم اعتماد به دشمن و با فعالیت جهادی در برابر دشمن ایستاده و برای مشکلات اقتصادی کشور راه حل پیدا نماید. ثانیاً در مراودات و تجارت خارجی با قراردادهای دو جانبه و چند جانبه با ارزهای دیگری غیر از دلار معامله کرده و انرژی خود را با ارزی غیر از دلار به فروش برساند. ثالثاً با تغییراتی در سیاست اقتصاد داخلی، بخش خصوص را فعال کرده و کشور را از اقتصاد نفتی و دولتی نجات دهد. رابعاً رزمندگان و مجاهدان این میدان و مردم کشور بایستی برای مقابله با دشمن در سبک زندگی و فرهنگ مصرف گرای خود تغییراتی انجام دهند.