مشخص نمیشود چرا خلیل کاتیوشا به محافظت از یک بچهپولدار نق نقو رضایت میدهد و چه انگیزهای سبب میشود که بادیگارد چنین آدمی شود؟ همچنان که تحول ارشیا در پایان فیلم، بسیار سریع و بدون زمینهسازی دراماتیک رخ میدهد.
یکی از معضلات فرهنگی که طی یک دهه اخیر در کشور به وجود آمده، رشد قارچگونه فیلمهای صرفاً سرگرمکننده و بیمحتواست. متأسفانه غلبه یک دیدگاه اشتباه درباره «سرگرمی» عامل ایجاد یک کژراهه در این عرصه شده است. این دیدگاه که سنگ بنای آن را مدیران فرهنگی و سینمایی در دهه 60 گذاشتهاند این بود که هنر متعالی، یعنی هنری که عامه مردم نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند! از این منظر، هر فیلم یا اثر هنری که اقبال عام را در پی داشت، یا اسباب سرگرمی و خوشایند خلق را فراهم میکرد، تکفیر میشد. نتیجه این نگاه شبهروشنفکرانه این شد که در کشور ما، هر هنرمندی که حرفی جدی برای گفتن دارد، آثاری خشک و بدون جذابیت میسازد و هنر عامهپسند ما هم پر از آثار پوچ و بیمحتوا شده است. این در حالی است که در کشورهای دارای صنعت سینما و رسانههای قدرتمند، هر سال فیلم و سریالهایی تولید میشود که در همان حال که به شدت سرگرمکننده هستند، جنبه استراتژیک و هنرمندانه هم دارند. به نظر میرسد که سینما و سازمانهای رسانهای ما به ویژه صداوسیما نیز تنها زمانی میتوانند به موفقیت واقعی برسند که بتوانند نوعی سرگرمی متعالی و راهبردی را تولید کنند؛ یعنی نوعی از آثار که هم بتوانند عامه مردم را به خود جلب کنند و هم اینکه اندیشه مخاطب خود را ارتقا دهند و موضوعات راهبردی مهم کشور را نیز مطرح کنند.
البته در این میان هر از گاهی آثاری نزدیک به این دیدگاه هم خلق میشود، مانند فیلم «کاتیوشا» که اثری مفرّح است، اما از محتوا نیز غافل نشده و حرفهایی هم برای گفتن دارد.
«کاتیوشا» اگرچه فیلمی متوسط و نه چندان مهم است، اما در خیل فیلمهای کمدی نازل و بیمحتوا، حکم لنگه کفش در بیابان را دارد. روش علی عطشانی، کارگردان کاتیوشا این است که ضعف ساختاری و روایی آثار خود را با پرداختن به مضامین جنجالی و حساسیتبرانگیز جبران میکند؛ همچنان که پیشتر با «دموکراسی تو روز روشن» محاکمه یک شهید در آن دنیا را دستمایه قرار داده بود، یا با بهکارگیری ناصر ملکمطیعی، بازیگر دوران طاغوت در «نقش نگار» تلاش کرده بود توجه جامعه را به خودش جلب کند، اما هیچ یک از این فیلمها نتوانستند با اقبالی مواجه شوند. با این حال «کاتیوشا» در کارنامه این فیلمساز یک گام رو به جلو محسوب میشود؛ چرا که کارگردان فیلم به جای پرداختن به موضوعات صرفاً جنجالی، این بار نیمنگاهی به موضوعات سیاسی و اجتماعی روز هم دارد.
«کاتیوشا» درباره یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که این روزها نیز آرمانهای خود را با فعالیت در فضای مجازی دنبال میکند. خلیل، که به دلیل انتشار پستهای تند و تیز در نقد فراموشی ارزشهای انقلاب بین هوادارانش به خلیل کاتیوشا مشهور شده و به دلیل همین روحیه انقلابی در هیچ ادارهای نیز بند نمیشود و هر جا میرود برای اعتراض به بیاخلاقیها و مفاسد، فوری اخراج میشود. تا اینکه روزی به طور اتفاقی یکی از همرزمان سابق خود که امروز در نهادهای امنیتی مشغول به کار است را میبیند و از طرف او به کار حفاظت فیزیکی از شخصیتها دعوت میشود. اما باز هم به دلیل روحیاتش نمیتواند حفاظت از هیچ کس را برعهده بگیرد و در نهایت به عنوان بادیگارد یک بچهپولدار به نام ارشیا با بازی احمد مهرانفر که تازه اعتیاد به مواد مخدر را ترک کرده منصوب میشود تا مراقب باشد او دوباره سراغ مواد نرود. اما خلیل کاتیوشا به خاطر همنشینی با فردی که به لحاظ طبقاتی، فرهنگی و اعتقادی، فرسنگها با او فاصله دارد با چالشهایی مواجه میشود و...
ایده محوری فیلم، یعنی کنار هم قرار گرفتن دو فرد، از دو نسل متفاوت و با ویژگیهای شخصیتی متضاد، یک راه مناسب برای رسیدن به کمدی سالم و اندیشمندانه است که در این فیلم نیز به کار رفته است. خلیل با بازی هادی حجازیفر، هر چند که جایگاه یک قهرمان را در فیلم نیافته، اما میتواند مخاطب را با خود همراه کند. وی در عین برخورداری از روحیات انقلابی، اما بسیار پرجاذبه و به روز هم هست. این فیلم سعی در نشان دادن چهره واقعی افرادی است که دردمندانه و جوانمردانه، فریادگر مصائب و مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی امروز جامعه هستند. خلیل کاتیوشا، یک کپی تازه از شخصیتهایی چون؛ موسی، حاجکاظم، حاجحیدر و... در فضای کمدی است. شخصیتهایی معترض و دوستداشتنی که دغدغه حفاظت و پایداری از اصول و ارزشهای اصیل انقلاب را دارند. این بار، حضور یک رزمنده که با گذشت حدود 30 سال از پایان جنگ از انگیزهها و اهداف انقلابی خود کوتاه نیامده در فضایی اشرافی، شرافت این طیف آرمانگرا را بیش از پیش نمایان میکند. از سویی، پرداختن به شکاف طبقاتی به وجود آمده در اثر سیاستهای غلط اقتصادی نیز از دیگر رویکردهای این فیلم است. این فیلم به درستی نشان میدهد که وجود برخی از ناهنجاریهای اخلاقی و فرهنگی درسطح جامعه به دلیل به هم خوردن تعادل در عمق جامعه است. ارشیا که چند روزی میزبان خلیل کاتیوشا میشود، نماد و تجلی گروهی است که «بچهپولدارهای تهران» شناخته میشوند. گروهی که به دلیل بیدردی و نداشتن هیچ دغدغه درستی، از شدت سیری و خوشگذرانی به بیماریهای شخصیتی مانند اعتیاد و... مبتلا میشوند. فیلم سعی کرده بدون افتادن به ورطه ابتذال، فساد جاری در زندگی لاکچری بچهپولدارها را به نمایش بگذارد، هر چند که یکی دو صحنه کوتاه از فیلم، دچار لودگی شده است.
با این حال، ضعف در فیلمنامه سبب شده که محتوای به نسبت خوب فیلم «کاتیوشا» نتواند عمق لازم را پیدا کند. برای نمونه، مشخص نمیشود چرا خلیل کاتیوشا به محافظت از یک بچهپولدار نق نقو رضایت میدهد و چه انگیزهای سبب میشود که بادیگارد چنین آدمی شود؟ همچنان که تحول ارشیا در پایان فیلم، بسیار سریع و بدون زمینهسازی دراماتیک رخ میدهد. میشد با مهندسی دقیقتر فیلمنامه، کاری کرد که این تحول، معنایی واقعیتر پیدا کند و نگاه مخاطب فیلم نیز همراه با ارشیا، درباره مسائل اجتماعی تغییر کند. «کاتیوشا» در اجرا و کارگردانی هم قابل نقد است، به ویژه در زمینه هدایت بازیگران. چون نقشآفرینی بازیگران فیلم تکراری است. احمد مهرانفر فقط در زمینه گریم تفاوت کرده است، وگرنه نزدیک به بازی همیشگی خودش است. این مسئله درباره هادی حجازیفر هم وجود دارد و گویی موسی در «لاتاری» را اینجا هم با نرمش بیشتری تکرار کرده است.
تیزر فیلم