صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۷:۰۹  ، 
کد خبر : ۳۱۲۲۳۲

یادداشت روزنامه‌ها 22 شهریور ماه

روزنامه کیهان **

دولت سایه وجود دارد اما کجا؟

بارها در همین ستون هشدار دادیم که دولت اگر به انتقادهای دلسوزانه منتقدان توجه نکند و در مقابل، به وعده‌های آن چند کشور بدعهد توجه کند با مشکلات جدی روبرو خواهد شد. نوشتیم، اگر دولت علی‌رغم مشکلات، باز(یا از سر لج یا هر چیز دیگر) بر ادامه این راه اصرار ورزد، به نقطه‌ای خواهد رسید که توان پاسخگویی به مردم را نخواهد داشت و برای فرار از این وضع چاره‌ای جز«حاشیه‌سازی» نخواهد یافت. حتی نوشتیم، با دست فرمانی که حرکت می‌کند، به نقطه‌ای خواهد رسید که، «حاشیه‌سازی» برایش «از نان شب هم واجب‌تر خواهد شد.» تمام این هشدارهای دلسوزانه به صورت مکتوب موجود و قابل جست و جو است. دولت و آن جریانی که مدعی اصلاح‌طلبی است حالا به پایان خط رسیده‌اند، به مردم پاسخگو نیستند و مدام در حال حاشیه‌سازی‌اند.

دولتی که با وعده‌های «اقتصادی» روی کار آمده در «اقتصاد» زمین‌گیر شده است. یا قادر به پاسخگویی نیست یا به سؤال‌های اقتصادی، پاسخ‌های سیاسی می‌دهد! وقتی آقای رئیس‌جمهور می‌گوید: «هیچ‌کس نباید تصور کند که تخریب دولت برای آنها در انتخابات سال آینده یا سال ۱۴۰۰ رأی می‌آورد.»(دیروز در جلسه هیئت دولت) یعنی دولت انتقادها به وضعیت اقتصادی مردم را «سیاسی» می‌داند و تلاش می‌کند انتقادها را تخریب و «انتخاباتی» نشان دهد.

وضعیت بازار سکه، ارز، خودرو، مسکن و... گویای شکست راهی است که دولت در اقتصاد انتخاب کرده و از ظاهر امر پیداست، قصد تغییر مسیر را هم ندارد اما در عوض آن جریان‌های سیاسی که مرتب به دولت و مردم آدرس غلط می‌دهند، تا دلتان بخواهد در حال حاشیه‌سازی و دوقطبی بازی‌اند...«دولت در سایه» یا «نمی‌گذارند کار کنیم» از آن حاشیه‌های دوقطبی‌سازی است که، برخی از این جریان‌ها، این روزها زیاد آویزان آن می‌شوند.

پاسخ دولت به این وضع تاکنون چگونه بوده؟ جریان‌های سیاسی که دولت را به چنین روزی کشانده‌اند چه پاسخی می‌دهند؟ ادامه این وضع، دولت را به چه نقطه‌ای خواهد رساند؟ مذاکره مجدد با آمریکا آیا نقطه‌ای بعدی است؟ اصلا آیا دولت سایه واقعا وجود دارد؟

در پاسخ سؤال اول باید گفت، یا گفته شده، بدعهدی را آمریکا کرده، چرا از ما انتقاد می‌کنید! یا اینگه گفته‌اند، این وضع موقتی است و از آن عبور خواهیم کرد، یا هم این طور القاء کرده‌اند که، کسانی در این کشور نمی‌گذارند دولت موفق شود. برخی از این پاسخ‌ها با حاشیه‌سازی همراه بوده است. حالت سوم (نمی‌گذارند) به شدت مورد علاقه همان جریان‌های سیاسی است که، دولت را به این وضع انداخته‌اند! تمام پاسخ‌هایی که این طیف به سؤال اول(چرا اینطور شد؟) داده‌اند در نهایت به «عدم مسئولیت‌پذیری» منتهی و تقصیرها به گردن «دیگری» انداخته شده است. درست مثل 4 سال اول همین دولت که همه تقصیرها به گردن دولت قبل افتاد! همه این پاسخ‌ها و واکنش‌ها سال‌ها پیش پیش‌بینی شده بود، در همین ستون. گفته بودیم، دشمن بدعهد است، زیر تعهداتش می‌زند. تیتر یک زده بودیم که «هسته‌ای می‌رود تحریم‌ها می‌ماند».

حرکت‌های انتحاری که برخی وکیل‌الدوله‌ها در مجلس می‌کنند، مجوزی که به آن سریال قبیح و مروج فساد داده می‌شود، سروصدای عجیبی که به خاطر یک پیشنهاد تکراری برای نرفتن رئیس‌جمهور به نیویورک می‌شود، بازتاب عجیب و غیرعادی که به‌گریه کردن یک رقاصه می‌دهند، طرح‌های غیراقتصادی و نامربوطی که در چنین شرایط اقتصادی از سوی دولت تصویب و از سوی رسانه‌هایشان به‌طور گسترده پوشش داده می‌شود، مقاله‌های شیطانی که علیه کشورهای همسایه و زوار اهل بیت (ع) می‌نویسند و به فتنه خطرناک بصره منتهی می‌کنند، مصاحبه‌های جهت‌داری که از «دولت در سایه» و «دولت با تفنگ و بی‌تفنگ» همه روزه منتشر می‌کنند و...همه، پاسخ‌هایی هستند برای پاسخ ندادن! برای سرگرم کردن مردم، برای غبارآلود کردن فضا جهت دیده نشدن آن افتضاح‌ها، درست مثل کاری که نارنجک دودزا می‌کند! این چگونگی پاسخگویی جریان‌های سیاسی نزدیک به دولت در قبال مطالبات اقتصادی مردم است!

از موضع‌گیری‌های هفته‌های گذشته این جریان‌های واداده آلوده می‌توان پاسخ سؤال سوم را «حدس» زد. نقطه بعدی که این جریان احتمالا قصد دارد دولت را وارد آن کند و یک پیروزی استراتژیک و مهم نصیب ترامپ نماید، می‌تواند ترغیب و تشویق رئیس‌دولت به مذاکره با ترامپ باشد. این خط خبری به وضوح در رسانه‌هایشان دیده می‌شود. هر چه باشد، پیاده نظام‌های آمریکا هستند و ترامپ هم پیش از این گفته، منتظر تماس تلفنی‌شان است!‌ اشتراک نظر عجیبی بین دولت ترامپ و این طیف درباره ایران وجود دارد. هم وقتی پای «سیاه‌نمایی» علیه کشورمان کشیده می‌شود، هم وقتی بحث مذاکره مجدد مطرح می‌گردد! به اظهارات اخیر آن به اصطلاح نماینده مردم در مجلس رجوع کنید. همینطور به کف و سوتی که روزنامه‌های اصلاح‌طلب برای این نطق زدند، نطقی که بی‌شباهت به نطق ضدایرانی وزیر خارجه آمریکا نبود! هر دو، تا می‌توانستند علیه حافظان امنیت مردم حرف زدند و کف و سوت شنیدند. آنجا لابی‌های صهیونیست کف و سوت زدند اینجا....

اما درباره دولت در سایه. ما هم معتقدیم به احتمال زیاد «دولت سایه» وجود دارد. دولتی که باعث می‌شود، دولت مستقر نتواند کار کند. دولتی که دولت بیرون از سایه را به این روز کشانده است. وقتی می‌گویند باید پارلمان در سایه داشته باشیم، چرا دولت در سایه نداشته باشند؟! مگر تئوریسین همین جریان سیاسی از لزوم تشکیل پارلمان در سایه نگفت؟

می‌گویند پزشک برای درمان بیمار ابتدا بیماری را تشخیص می‌دهد و عامل بروز بیماری را رفع می‌کند. به‌طور قطع یکی از عوامل اصلی بیماری اقتصاد ما برخی از همین جریان‌های سیاسی سکولارند که با مشورت‌های غلط یک شبه چیزی بالغ بر 18 میلیارد دلار باارزش را به باد دادند. این رقم که برخی آن را بسیار بالاتر می‌دانند، در شرایطی دود شد و هوا رفت که کشور به شدت به آن نیاز دارد و دشمن دقیقا روی آن متمرکز شده است. دولت محترم بارها اعلام کرده، دشمن در خروج ارز از کشور نقش مستقیم دارد و به دنبال ضربه زدن به کشور از همین راه است. همین دولت در سایه که به بدنه دولت قطعا نفوذ کرده با مشورت‌ها و آدرس‌های غلط راه‌حل سیر کردن عطش دلار و سکه را، ریختن سرمایه‌های کشور به بازار معرفی کرد. جالب اینکه، در ایجاد این عطش کاذب نیز نقش مستقیم را داشت.

کار به جایی رسید که رهبر معظم انقلاب طی نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور «ضمن ابراز نگرانی از اخبار منتشر شده درخصوص واگذاری ارز و سکه در ماههای اخیر و ابهاماتی که در افکار عمومی ایجاد کرده است» دستور دادند: «ضمن رسیدگی به موضوع گزارش دقیقی تهیه و به محضر ایشان ارسال شود.»

این نکته مهم را هم تکرار می‌کنیم که پیش از هر چیز، دولت می‌بایست نقشه راهی را هم که همان دولت یا پارلمان در سایه برای اقتصاد کشور طراحی کرده، تغییر دهد در غیراین صورت اگر راه همان راه و نقشه همان نقشه باشد، با تغییر مجری طرح، به همان نقطه‌ای که اکنون در آنیم باز خواهیم گشت. راه‌حل ما این است که دولت بهبود شرایط را با تغییر نقشه راه و پاکسازی برخی حلقه‌های سیاسی که به بدنه دولت نفوذ کرده‌اند، شروع کند. که اگر چنین نکند، همین جریان چه بسا، شرایط را طوری طراحی کنند که رئیس‌جمهور محترم مهرماه کاملا اتفاقی! با ترامپ روبرو شود و...از آن طرف هم، فتیله قیمت‌ها را کمی پایین بکشند تا چنین القاء شود که، مذاکره با ترامپ اوضاع اقتصادی را بهتر می‌کند! همان راهی که پیش از این با اوباما رفتند و به یک مکالمه تلفنی کشاندند و نتیجه آن وضعی شد که اکنون در آنیم.

جعفر بلوری

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

تحلیل سیاسی هفته

بسم‌الله الرحمن الرحیم

ماه محرم که از راه رسید، عطر این ماه در کوچه و برزن پیچید و مساجد و تکایا با بیرق‌های سیاه به ماه خون سلام کردند. براستی این چه شورش و چه عزا و چه ماتمی است که هر بار که از راه می‌رسد، خلق عالم را شیفته و خجالت زده خود می‌کند.

همه در این هفته با سلام به محرم، لباس عزا به تن کردند و همه شهرها سیاهپوش شدند تا با عزاداری و احیای خط سرخ شهادت و رساندن صدای مظلومیت آل رسول‌الله به گوش تاریخ، شمع محفل آرای این مسیر همیشه جاوید باشند.

فصل عزا که می‌رسد، هوای دل‌ها پائیزی شده و جان‌ها کربلایی می‌شوند. با فرا رسیدن ماه محرم، عاشقان حسینی دوباره در این مکتب حیاتبخش گردهم می‌آیند تا درسی بگیرند که قرن‌هاست اسلام را بیمه کرده است؛ چه درس‌هایی که جوانان این مرز و بوم پای مکتب کربلا نگرفتند و همین شد چراغ راهشان.

حکایت عاشقان حسینی در این شیعه خانه امام زمان علیه السلام، حکایت دیروز و امروز نیست چرا که همه به این تکیه‌ها تکیه کرده، قد کشیده و حالا مویی سپید کرده‌اند. از این جهت محرم را باید وجدان همیشه بیدار تاریخ و فریاد بلند زمان دانست که همه را به سوی خود فرا می‌خواند؛ چشمه‌ای جوشان از آزادگی است که آب حیات و دلدادگی را به کام تشنگان می‌رساند و کشتی نجاتی است که انسان‌های فروافتاده به ورطه نابودی را به ساحل امن و امان هدایت می‌کند. مشعل هدایتی است که در راه ماندگان را به سرزمین نور می‌رساند؛ خلاصه آنکه شور حسینی اکسیری است که اگر با شور حسینی گره زده شود، گره‌های زندگی نیز باز می‌شوند و فلاح و رستگاری را به بشریت نوید می‌دهد.

مسائل سیاسی و اقتصادی کشور در این هفته نیز از پیچیدگی خاص خود برخوردار بود، هر چند حمایت دلگرم‌کننده رهبر انقلاب در سخنرانی‌های اخیر از دولت، باید از یک جهت توان مجموعه اجرایی را در حل مشکلات و رفع موانع معیشتی مردم مضاعف کند و از سوی دیگر به تریبون‌دارها و آندسته از مخالفین دولت که شمشیر مخالفت با دولت را از رو بسته و در مشکل آفرینی برای جامعه، به نوعی همسویی و پیوند اعلام نشده با دشمنان رسیده اند، خط قرمز و هشداری جدی باشد.

رهبری هفته جاری نیز در مراسم دانش آموختگی دانشجویان نیروی دریایی ارتش بار دیگر با تذکر درباره موقعیت خطیر کنونی کشور، همگان را به حمایت از دولت و یاری نظام اجرایی برای عبور از عقبه‌های سخت و سرنوشت سازی که پیش رو قرار دارند، توجه داده و خاطرنشان ساخته دولت در خط مقدم جنگ اقتصادی و جنگ رسانه‌ای با دشمن قرار دارد و راه‌حل مشکلات کشور، خالی کردن پشت دولت نیست.

این حمایت رهبری، قطعاً تکلیف تازه‌ای را برای آحاد ملت، به ویژه فعالان سیاسی و اصحاب رسانه‌ای مشخص می‌کند و نشانگر آن است که امروزه، موقعیت کشور و الزامات پیرامونی ایجاب می‌کند دولت در برابر مسائل و مشکلات تنها نماند و جناح‌ها نه تنها در برنامه‌های دولت کارشکنی نکنند بلکه برای مساعدت و همکاری با دولت از هیچ کوششی فروگذار ننمایند.

رویدادهای خارجی هفته را با تحولات عراق آغاز می‌کنیم. مسائل مربوط به عراق این هفته نیز جزء اهم اخبار و گزارش‌های رسانه‌های خبری بودند و حوادث بصره، در صدر این گزارش‌ها قرار داشت.

دامنه اعتراضات بصره که ابتدا حول محور درخواست‌های معیشتی مردم از دولت بود، رفته رفته گسترش یافت و سمت و سوی اعتراضات به درخواست کناره‌گیری مسئولان استان و سپس برکناری دولت کشیده شد و برخی عناصر فرصت طلب که اوضاع را مساعد دیدند به اقدامات گسترده تخریبی دست زدند که کاملاً مشخص بود از جانب عواملی در بیرون از این استان خط داده شده‌اند. مهاجمان در پوشش تظاهرات، هر مکانی را که متعلق به دولت و گروه‌های سیاسی بود، ویران کردند. مهاجمان به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران نیز تعدی کردند تا ثابت شود این معترضین دنبال اغراض سیاسی هستند. اکنون روشن شده است که در غائله بصره، دولت‌های خارجی دست داشته‌اند.

منابع عراقی از دست داشتن چند دولت خارجی در فتنه بصره خبر داده اند، در این باره یک مسئول حشدالشعبی نکات مهمی را در مورد دخالت آمریکا در حوادث بصره عنوان کرد. این مسئول عراقی با ذکر شواهد و مستندات قابل وثوق، فاش کرده آمریکا از آشوبگران بصره ازجمله در حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران حمایت کرده است.

یک نشریه عراقی نیز به نقل از یک نماینده مجلس عراق از نقش عربستان در حوادث اخیر بصره پرده برداشت و با ارائه مدارکی از جمله چندین فایل صوتی، نسبت به دخالت عربستان در وقایع اخیر بصره تاکید کرد. این حوادث در بصره درحالی رخ داد که صحنه سیاسی عراق به دلیل عدم توافق گروه‌های سیاسی برای تشکیل دولت در بلاتکلیفی به سر می‌برد و علت آن را نیز باید فزون خواهی گروه‌های سیاسی و جنگ قدرت دانست.

حوادث بصره ثابت کرد که شرایط عراق تا چه حد حساس و در معرض تهدید است و همین واقعیت باید هشداری به گروه‌های سیاسی، به ویژه احزاب شیعه که در انتخابات اخیر در اکثریت هستند ولی تاکنون نتوانسته‌اند با هم کنار بیایند، باشد.

این هفته، با نزدیک شدن موعد عملیات آزادسازی استان ادلب سوریه توسط ارتش این کشور، تحرکات دشمنان سوریه نیز برای کارشکنی در این راه تشدید شد. آمریکا که به عنوان یک میهمان ناخوانده و مزاحم در سوریه حضور دارد همچنان به جوسازی علیه دولت سوریه با مستمسک احتمال استفاده دمشق از سلاح شیمیایی ادامه می‌دهد.

در تازه‌ترین موضع گیری، وزیر دفاع آمریکا گفت به بشار اسد درباره هرگونه استفاده از سلاح شیمیایی هشدار داده ایم. ولید معلم وزیر خارجه سوریه در این باره گفت آمریکا از بهانه سلاح شیمیایی برای توجیه حملات احتمالی به سوریه استفاده می‌کند. معلم با تاکید بر اینکه سوریه سلاح شیمیایی ندارد افزود این اولین بار نیست که آمریکایی‌ها به این گونه حربه‌های زشت روی می‌آورند. آمریکا در صحنه سازی استفاده از سلاح شیمیایی توسط دولت سوریه و اجرای اهداف مداخله جویانه خود از «کلاه سفیدها» که توسط دستگاه امنیتی انگلیس تشکیل شده و از سوی برخی دولت‌های غربی حمایت مالی می‌شود، بهره می‌گیرد. اصل هدف آمریکا نیز این است که نمی‌خواهد سوریه در محور مقاومت باشد و در واقع واشنگتن مجری سیاست‌های دیکته شده رژیم صهیونیستی است. آمریکا و متحدانش در اروپا و غرب نمی‌خواهند سوریه با ایران و روسیه روابط نزدیک داشته باشد و تلاش می‌کنند سیاست‌های سوریه را به مسیری هدایت کنند که در راستای منافع رژیم صهیونیستی باشد.

این هفته، مذاکرات ژنو درخصوص بحران یمن با مانع تراشی ائتلاف سعودی به شکست انجامید. این مذاکرات می‌توانست راه حلی برای بحران چند ساله یمن پیدا کند. دبیرکل جنبش انصارالله یمن به عنوان قدرتمندترین تشکل سیاسی این کشور کارشکنی عربستان را تایید و آنرا محکوم کرد. بدرالدین حوثی گفت مانع تراشی ائتلاف متجاوز سعودی – آمریکایی بر سر راه خروج هیاتی از این جنبش از یمن به منظور حضور در گفتگوهای ژنو عامل شکست این مذاکرات بوده است.

واقعیت این است که عربستان نمی‌خواهد در شرایط حاضر در یمن تن به مصالحه بدهد چرا که آنرا برای خود شکست می‌داند. آل سعود با صرف هزینه‌های مالی و انسانی وسیع به هیچ یک از اهداف خود در یمن نرسیده‌اند و حتی حمایت‌های آمریکا و سایر قدرت‌های استعماری نیز نتوانسته است در این راه کمکی به عربستان بکند.

مردم یمن اگرچه در طول سه و نیم سال گذشته متحمل خسارات زیادی شده‌اند و قربانیان زیادی را در حملات نظامی ائتلاف متجاوز سعودی داده‌اند ولی همچنان بر سر استقلال و حیثیت ملی خود ایستاده‌اند و این روحیه قطعاً در آینده نیز متجاوزان را از رسیدن به اهداف مداخله جویانه خود مایوس خواهد کرد.

***************************************

روزنامه خراسان**

آقای جهانگیری مدیران آویزان و بی انگیزه را چه کسی برکنار کند؟!

کورش شجاعی

«مدیری که اهل ریسک نباشد بهتر است برود در خانه اش بنشیند و وقت ملت را تلف نکند، بگذارد کسی بیاید که جرئت تصمیم گیری دارد.»

این بخشی از سخنان سه شنبه معاون اول رئیس جمهور در یک جلسه رسمی (واگذاری 23 پروژه آب و فاضلاب به بخش خصوصی) است. دکتر جهانگیری در این مراسم با گلایه از حضور برخی «مدیران بی انگیزه» در سیستم اداره کشور بار دیگر از این واقعیت تلخ اما کاملا روشن و بدیهی! سخن گفت. وی چندی پیش نیز با عبارت «مدیران آویزان» از وجود مدیرانی در اداره امور مملکت خبر داد که قطعا بخشی از مشکلات دیروز و امروز و حتی آینده کشور میوه تلخ ناتوانی، ناکارآمدی و سوءمدیریت آنان است اما درباره این اظهارات معاون اول رئیس جمهور چند سوال و نکته قابل طرح است که ایشان و دیگر مسئولان باید پاسخی روشن به آن ها بدهند.

1 – جناب آقای دکتر جهانگیری، مدیران بی انگیزه، ریسک ناپذیر و آویزان را چه کسانی انتخاب کرده و به کار گمارده اند؟

2 – این مدیران ناتوان و ناکارآمد از کجا آمده اند و تا چه وقت قرار است بر سر کار بمانند و «فرصت سوزی» کنند؟

3 – آقای دکتر این که شما به عنوان معاون اول رئیس جمهور شجاعانه به وجود چنین مدیرانی با هر تعدادی حتی اگر بگوییم «کم شمار» اعتراف می کنید قابل تقدیر است اما آیا چاره کار جز به دست خود شما و همکاران تان است؟

4 – آقای معاون اول اگر شما به عنوان بالاترین و عالی ترین مقام اجرایی کشور پس از رئیس جمهور توان شناسایی و برکناری مدیران به قول خودتان «آویزان» و «بی انگیزه» و ریسک ناپذیر را ندارید، پس از مدیران رده های بعدی چه انتظاری می توان داشت؟!

5 – جناب آقای جهانگیری این که مسئله پراهمیت نقش مدیران در سامان دهی و اصلاح شایسته امور کشور به عنوان یک اصل در نگاه و بیان شما وجود دارد، سزاوار و لازمه جایگاه مدیریتی شماست اما چرا خودتان نقش موثر و محسوسی در کنار گذاشتن مدیران ناتوان، ناکارآمد، بی انگیزه و ترسو ایفا نمی کنید یا اگر به این وظیفه قانونی، شرعی و ملی و وجدانی خود عمل می کنید خبرهای این گونه اقدامات در اختیار رسانه ها و افکار عمومی قرار نمی گیرد؟

مدیران نالایق از کجا آمده اند؟

6 – آقای جهانگیری در مقام معاون اول رئیس جمهور گفته اید «مدیری که اهل ریسک نیست برود در خانه بنشیند و وقت ملت را تلف نکند و بگذارد یکی بیاید که جرئت تصمیم گیری دارد» اما آیا به نظر شما مدیر ناکارآمد، ترسو و ریسک ناپذیری که بر مسند مدیریت تکیه زده، خود به خود سر کار آمده و آیا چنین مدیرانی آن قدر ایمان، وجدان، انصاف و شهامت و کفّ نفس دارند که عنان مسئولیت را واگذارند تا دیگری بر مسند بنشیند و به درستی ادای وظیفه کند؟ چرا شما و دیگر مدیران ارشد کشور جدی تر پیگیری نمی کنید تا کشف کنید که مدیران ناکارآمد بی انگیزه آویزان از طریق کدام پارتی، رابطه، باندبازی، بده بستان و ... بر سر کار آمده اند تا علاوه بر این مدیران، گمارندگان آنان را نیز از صحنه مدیریت امور طرد و برکنار کنید. آقای دکتر جهانگیری به نظر شما آیا مدیر بی انگیزه و نالایقی که مزه ریاست، حقوق و پاداش آن چنانی و موقعیت کذایی و بله قربان شنیدن «آدم کوچولوها» زیر زبان و دندانش مزه کرده، خودش دست بردار از این موقعیت ها!! خواهد شد یا این وظیفه شما و مدیران ارشد و رده های بالاتر و دستگاه های نظارتی است که چنین مدیرانی را در اسرع وقت برکنار کنید تا کارها را بدتر و خراب تر نکنند و مهم تر این که وقت ملت و یک کشور بزرگ و صاحب تمدن دیرینه را تلف نکنند و آرزوها و امیدهای مردم را به باد ندهند.

آیا ادامه مدیریت مدیران بی انگیزه، ترسو، نالایق و آویزان مصداق بارز «حق الناس» و تضییع حقوق یک ملت 80 میلیون نفری نیست؟!

و آیا همه آنانی که به هر دلیل در برکناری و عزل مدیران آویزان و بی انگیزه و ترسو اهمال و تعلل و سستی می کنند، به نوعی خود در تداوم نالایق گزینی از یک سو و شریک ناکارآمدی و سوءمدیریت چنین مدیرانی از دیگر سو نیستند؟!

آقای معاون اول رئیس جمهور پس لطفا خودتان جدی تر و محسوس تر شروع کنید و با توکل به خداوند در اقدامی دقیق و عاجل با کمک گرفتن از همه آن چه که دارید از آبرو و توان و اختیار و نفوذ کلام و ... استفاده کنید و تا می توانید لااقل سیستم اجرایی کشور را از وجود مدیران به قول خودتان آویزان و بی انگیزه و ریسک ناپذیر در این موقعیت حساس کشور پاک سازی کنید تا هم به وظیفه قانونی، ملی، شرعی، وجدانی و مدیریتی خود عمل کرده باشید و هم اگر نمی توانید «امیرکبیر» باشید لااقل در تاریخ انقلاب اسلامی معاون اول شجاع و توانمندی باشید که شر تعدادی مدیر نالایق را از سر مردم و کشور کم کرده و از آن مهم تر در سیستم انتخاب مدیر، انقلابی اساسی پدید می آورد و شانه هایش زیر بار سنگین حق الناس بسیار عظیم حضور مدیران آویزان و ترسو و نالایق در اداره کشور خم نشده، آقای جهانگیری مطمئن باشید علاوه بر مردم و تاریخ، خداوند علی اعلا شاهد و ناظر اعمال همه ما و به ویژه مدیران و مسئولانی است که مدعی تلاش برای تحقق عدالت و مدیریت اسلامی در نظام جمهوری اسلامی هستند. موفقیت شما و دیگر مدیران و مسئولان کشور عزیزمان ایران، اداره و سامان دهی مطلوب امور این کهن مرز و بوم و ارائه الگوی مدیریت توانمند در نظام اسلامی به جهان امروز، آرزوی نگارنده و همه ایرانیان عاشق دین و میهن است.

همه مدیران در تمامی سطوح همیشه با خود یادآور این مهم باشند که به هر دلیلی که مسئولیتی بر عهده دارند، تنها مدیرانی سرافکنده و شرمنده درگاه الهی و تاریخ و محکمه وجدان و افکار عمومی و شهدای گران قدرمان نخواهند بود که از «فرصت خدمت» به شایستگی برای رشد و توسعه و پیشرفت کشور و خدمت به مردم استفاده کرده اند و ظرفیت ها و توان و سرمایه های انسانی و مادی وطن را هدر نداده اند و سستی و اهمال و ناتوانی، بی لیاقتی و سوءمدیریت از آنان «مدیران غاصب» مسئولیت نساخته باشد.

***************************************

روزنامه ایران**

چرا امید را نمی‌بینند؟

تمامی این سال‌ها ناخواسته با کشاندن مفاهیم مقدس انسانی به سطح گفتمان‌های سیاسی، آنها را از روح واقعی‌شان تهی کرده‌ایم؛ زمانی عدالت را، زمانی آزادی را، زمانی اصلاح و ساختن را و حالا بیم آن می‌رود امید را. دنبال مقصر نگردیم که همه مقصریم؛ چه هوادار باشیم چه منتقد و چه به تعبیر آیت‌الله هاشمی کله شق سیاسی.

حالا بیم آن می‌رود که با تهی شدن معنای ارزشمندترین مفهوم بشری که‌ بند ناف زندگی‌ به آن بسته‌ است و با خالی کردن تک‌تک مفاهیم انسانی، شهروند ایرانی را در فضایی پر از تردید و تهی از هر بهانه‌ای که بشود بدان چنگ زد رها کنیم. مردمی که امید دارند، چه ندارند و مردمی که امیدی ندارند، چه دارند؟ شق دوم این عبارت همان بلایی است که کله‌شق‌ها به سر ما آوردند. یعنی درست زمانی که امید در جامعه برای فردایی بهتر موج می‌زد، همصدا با دشمنان کشور در شیپور ناامیدی دمیدند و دمیدند و چوب لای چرخ گذاشتند تا به مردم ثابت کنند اشتباه کرده‌اند وقتی دیدند نشد و نگرفت، اردوکشی خیابانی را کلید زدند اما این بار بازی از دست‌شان دررفت. اوضاع که آرام شد دوباره آستین‌ها را بالا زدند و بازار را متشنج کردند. اما آنها نمی‌دانستند «مردم» همان گروه‌هایی نیستند که در محافل بنشینند و بولتن‌های محرمانه بخوانند که تا کجا باید پیش رفت و تا کجا باید نق‌نق کرد و از کجا به بعد باید سر را بالا گرفت و سوت زد. این سوی ماجرا هم کم مقصر نیست؛ همان‌هایی که بارها به زبان‌های مختلف از سوی شخص رئیس‌جمهوری و معاون اول ایشان مورد خطاب بوده‌اند که اگر نمی‌توانید همراهی کنید، بگذارید بروید. همراهی با مردمی که جای خالی امید را در زندگی‌شان احساس کردند و به امید رأی دادند.

امید اعتماد می‌سازد و اعتماد تبدیل به سرمایه اجتماعی می‌شود. یعنی همان موتور محرکی که جامعه را در همه ابعاد و اضلاع پیدا و پنهانش پیش می‌برد. مردمی که به هم اعتماد دارند و به حاکمیت نظم و قانون اعتماد می‌کنند و حاکمیت هم مردم را امین و معتمد خود می‌داند، دیگر نیازی نیست در پیچ‌های تند اقتصادی و افت وخیزهای اجتماعی یکی نصیحت کند و یکی نشنود. امید، اعتماد و سرمایه اجتماعی شاخصه‌های قابل رصد و قابل اندازه‌گیری دارند. آیا اگر مسئولان امروز به مردم بگویند دلارهای‌شان را به بانک بسپارند و سودش را بگیرند، مردم به چنین سیاستی اعتماد خواهند کرد؟ نیازی به پاسخ نیست. همه ما می‌دانیم که مردم ایران این روزها چگونه و با چه معیارهایی عمل می‌کنند. آن هم مردمی که حافظه تاریخی‌اش لبریز از احساس ناامنی است. اما نکته مهم اینکه آیا دولت و تنها دولتی که چند سال است روی کار آمده، مقصر است؟ این ساده‌سازی مسأله، شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و دامن زدن به ناامیدی با سیاستی عوامگرایانه است. اگر امروز موفق شویم دولت را ناتوان جلوه دهیم، معلوم نیست فردا هم مردم این گونه فکر کنند. آیا آنهایی که نشاط اجتماعی را هدف می‌گیرند و حتی خنده مردم را به حلال و حرام تقسیم می‌کنند، مقصر نیستند؟ آیا آنهایی که از حضور یک دختر جوان در ورزشگاه فریاد وااسفا سرمی‌دهند، مقصر نیستند؟ ما که چنین زخم می‌زنیم چگونه انتظار داریم در محاصره اقتصادی مردم دندان روی جگر بگذارند؟

تئوریسین‌های اجتماعی می‌گویند امید و تصوری که از آن داریم مفهوم تازه‌ای است و با مفاهیمی مثل پیشرفت و توسعه و ساختن جامعه‌ای بهتر گره خورده است. حال به دورهمی‌های ایرانی مراجعه کنید و ببینید چه تصوری از پیشرفت کشور خود دارند. آنها پیشرفت‌های پزشکی و توانایی مهندسان ایرانی را فراموش کرده‌اند و خیلی ساده می‌پرسند ما که نمی‌توانیم پوشک بسازیم، ما که توانایی تولید دان مرغ نداریم، به چه چیز خود می‌بالیم؟ این تصویر چگونه در ذهن ما شکل گرفته؟ وقتی صدا و سیما راضی نمی‌شود از زیرساخت‌هایی که دولت در سواحل مکران به وجود آورده گزارشی تهیه کند، وقتی فلان سایت و فلان خبرگزاری بنزین تولید داخلی را با عنوان بنزین پاتیلی مسخره می‌کنند، چطور چنین تصوری در ذهن ما شکل نگیرد؟

می‌گویند امید مفهومی است که مردم آن را می‌سازند و حکومت‌ها بر امواج آن سوار می‌شوند. نهادها و مسئولین یک حکومت نمی‌توانند امید بسازند اما می‌توانند آن را نابود کنند. حال چراغ دست‌مان بگیریم و بگردیم شاید فهمیده باشیم چرا مردم زمانی امید می‌بندند و چرا زمانی آن را به تاراج رفته می‌بینند.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

پیامدهای عدم نظارت را ببینیم

حسن رضایی

آنچه من با سواد اندکم از تاریخ سیاسی اسلام و ائمه معصومین علیهم‌السلام فهمیده‌ام، اینکه عمده دلایل ناکامی مقطعی اسلام راستین در تمام طول تاریخ، در درجه اول قبیله‌گرایی، گروه‌پرستی و قوم و خویش‌دوستی بوده است. وقتی چنین پیوندهایی نزد مسلمین و شیعیان بیش از اطاعت حق، ارزش داشت، ناچار حقیقت به مسلخ خواهد رفت. به گمانم، عمیق و ریشه‌دار بودن چنین پیوندهایی در میان اعراب- نسبت به دیگر جوامع- کار را به مراتب بر پیشوایان دین سخت‌تر می‌کرده است و باز اینکه تشیع که جوهره‌اش اطاعت از یک نقطه کانونی به نام امام است، بیشتر در جامعه ایرانی بار می‌دهد، از منظر جامعه‌شناسی تاریخی، بی‌ارتباط با همین واقعیت نیست. قبیله‌گرایی و گروه‌پرستی اما آفتی است که امروز، خود را در جوامع محدود و کوچک بیشتر نشان می‌دهد.

انتشار خبر رسوایی اخلاقی اعضای شورای شهر بابل در روزهای گذشته، در درجه نخست، ما را به این سوال می‌رساند که چرا در شهری نسبتا کوچک که طبعا مردم بهتر همدیگر را می‌شناسند، باید چنین موجوداتی رای آورده، به شورا راه یافته باشند؟ بگذارید متن خبر را به نقل از امام جمعه بابل با همدیگر مرور کنیم: «این افراد رذل در شورای شهر با همکاری برخی افراد در بیرون، گردن‌کلفتی کردند، زنی را در این رابطه به فحشا کشاندند و دام پهن کردند، پول‌های کلانی برای حذف فیلم‌های غیراخلاقی خود رشوه دادند و این خفت‌بارترین صحنه است که جانورهایی این‌چنین در این شهر نفوذ کنند. اعضای شورا به هم رحم نکردند. برای هم دام پهن کردند و فیلم گرفتند. یکی ٣٧٠ میلیون، یکی ۴۵٠ میلیون تومان و یکی دیگر یک میلیارد و 200 میلیون تومان برای محو فیلم هزینه دادند».

پیش از این در اردیبهشت‌ماه سال جاری نیز کیفرخواست شهردار و چند عضو شورای شهر ساوه به جرم اختلاس صادر شده بود. هشتم خرداد ماه 97 نیز خبر دستگیری شهردار و ۶ عضو شورای شهر مرودشت به جرمی مشابه در رسانه‌ها منتشر شده بود. 10 مرداد ماه سال جاری نیز خبر بازداشت 4 نفر از 7 عضو شورای شهر پرند به اتهام اختلاس به رسانه‌ها راه یافته بود.

من به عنوان فردی که خود در شهرستانی به نسبت کوچک بزرگ شده‌ام، بخوبی درک می‌کنم سطح رفتارهای قبیله‌گرایانه در شهرهای کوچک‌تر به نسبت می‌تواند بیش از شهرهای بزرگ باشد، لذا حرف زدن درباره اینکه مردم احتمالا در انتخاب خود به‌رغم دقت در ویژگی‌های فردی و خانوادگی این کاندیداها به خطا رفته‌اند، چندان محلی از اعراب نخواهد داشت. با گفتن اینکه مردم در انتخاب‌های خود دقت نمی‌کنند اما نمی‌توان تمام مسؤولیت وقایع رخ داده در شوراها را بر دوش مردم نهاد.

هیات مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها اکنون پاسخ دهد بر چه مبنایی دست به تایید صلاحیت این افراد‌ زده است؟ هیات‌های اجرایی انتخابات شوراهای اسلامی در هر شهرستان اکنون باید در مظان پاسخگویی قرار گیرند تا معلوم شود مثلا در شهر بابل، طبق کدام مبنا افرادی را تایید صلاحیت کرده‌اند که حالا تنها 4 نفرشان به اتهام ارتباط نامشروع، بازداشت هستند؟ افراد دارای سوابق مشخص سیاسی- اقتصادی مکرر در رسانه‌ها راجع به نظارت استصوابی شورای نگهبان ایراد می‌گیرند؛ سوال این است: بروز این حجم از رسوایی در متن لیست‌های همسو با اصلاح‌طلبان در شوراهای شهر، آیا مهر تاییدی بر باطل بودن ادعاهای این افراد نیست؟ کسانی مکرر شورای نگهبان را به حذف چهره‌های کارآمد متهم می‌کنند، تا آنجا که برخی نمایندگان کم‌سواد مجلس نیز اخیرا اذعان کرده‌اند ما اشتباهی در مجلسیم! و اینجا، جای دیگرانی است که شورای نگهبان اجازه ورود آنها را به مجلس نداده است. اگرچه ما می‌دانیم که افراد اگر همین قدر شعور داشتند که توانایی و سواد و... اداره یک مجلس را ندارند، تقوا ایجاب می‌کرد کاندیدا نشوند و حالا باید بگردیم دنبال تقوا! که اگر تقوا بود دیگر لازم نبود عباس عبدی خودشان برای اینها تجویز کند که 2 جلد کتاب فلانی را بخوانید و...

این افراد اما به این سوال روشن پاسخ نمی‌دهند که چرا در متن لیست دوستان‌شان در شورای شهر که با نظارت وزارت کشور به شوراها راه یافته‌اند، شاهد این افتضاحات دومینووار هستیم؟ و بالاتر اینکه چرا افراد مثلا کارآمدی را که توسط شورای نگهبان حذف می‌شوند وارد شوراها یا بدنه دولت نکرده‌اید تا اندکی از بار سنگین این روزها بر دوش مردم را کم کنند؟ قبیله‌گرایی علاوه بر آنکه می‌تواند چنین شوراها را نابود کند، توانایی این را هم دارد که ما را به دروغگویی وادار کند تا بر مبنای آن بگوییم اگر شورای نگهبان نبود، ما در مجلس هم آنچنان رونقی ایجاد می‌کردیم که کذا! اینها اما چیزی از اصل مساله را تغییر نمی‌دهد. ما مادام که رفتارهای قبیله‌گرایانه را به عنوان دموکراسی و جامعه مدنی به خورد جامعه بدهیم، وضعیت همین خواهد بود.

قریب یک سال پیش در همین جا راجع به شعارهای فریبنده قبیله‌گرایانه که از آن با نام توسعه سیاسی یاد می‌شد، اشاره کردم اصطلاح «رفتار گله‌ای» برای کسانی که مهندسی صنایع خوانده‌اند یا با مباحث تحلیل بازار آشنایی دارند، اصطلاح غریبی نیست. ویکی‌پدیا می‌نویسد: «رفتار گله‌ای بیانگر رفتاری است که افراد در یک گروه بدون تفکر و بدون برنامه‌ریزی قبلی انجام می‌دهند و از عملکرد گروه تبعیت می‌کنند؛ ریشه این اصطلاح مربوط است به رفتاری که حیوانات در گله‌ها و رمه‌ها از خود بروز می‌دهند». روشن است که چنین رفتاری نتایجی بهتر از این در بر نخواهد داشت. وانگهی! یادمان نرفته که همین افراد در سال 94 می‌گفتند: «در انتخابات 94، نظارت استصوابی شورای نگهبان بلاموضوع شد».

***************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات