صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۳۹۷ - ۰۷:۲۸  ، 
کد خبر : ۳۱۲۳۵۲

یادداشت روزنامه‌ها 1 مهر ماه

روزنامه کیهان **

کشور بدون اقتدار نظامی یعنی سرباز بی‌گلوله...!

دیروز حرامی‌ها به مردم عادی و نظامیانی که با اسلحه خالی در اهواز رژه می‌رفتند زدند. چند نفری را شهید و تعدادی از هموطنان مظلوممان را مجروح کردند. در میان شهدا و مجروحین، هم زن و کودک هست، هم سرباز عادی هست، هم سرهنگ و جانباز 75 درصد هست و هم روحانی و طلبه! مسئولیت این حمله تروریستی کور را گروه جدایی‌طلب «الاحوازیه» بر عهده گرفته است. گروهی که در انگلیس و در دانمارک دفتر دارد و رسما و آزادانه فعالیت می‌کند. درست مثل تروریست‌های منافقین که در پاریس مشغولند. داعش نیز برای اینکه نگویند، قدرت خود را از دست داده خیلی با عجله مسئولیت را بر عهده گرفت اما آنجا که نوشت به رژه‌ای حمله کرده که رئیس‌جمهور ایران از آن سان می‌دید، حماقت خود را آشکارتر کرد. اگرچه فرقی بین داعش و الاحوازیه و سعودی و آمریکا و آن چند کشور اروپایی حامی تروریست‌ها نیست. درباره این حمله تروریستی گفتنی‌هایی هست:

1- این حمله درست در آخرین روز تابستان و در بحبوجه حملات اقتصادی غرب و متحدانش به مردم کشورمان صورت گرفت. دشمن نام این تابستان را «تابستان داغ» گذاشته بود با این توهم که کار جمهوری اسلامی ایران با فشارهای اقتصادی که بر مردم وارد کرده تمام است. برای این توهم هم تدارک جدی دیده بود. از خارج کردن ارز بگیر تا راه‌اندازی شبکه‌های خبری اختاپوسی برای تحریک مردم به اغتشاش. تیرشان اما با هوشیاری مردم به سنگ خورد. این حمله تروریستی کور می‌تواند واکنشی عصبی به این شکست باشد. احمق‌ها فکر کرده‌اند با کشتن زنان، کودکان و سربازان در حین رژه، می‌توانند به کشور ضربه بزنند. غافل از اینکه با کشتن مردم بی‌گناه، به خود ضربه زدند.

2- اکنون که در حال مطالعه این وجیزه‌اید، سرکرده‌های این گروه‌های تروریستی در کشورهای اروپایی راست راست قدم می‌زنند، کنفرانس خبری می‌گذارند، با شبکه‌های تلویزیونی و خبرگزاری‌های انگلیسی و دانمارکی، از نحوه کشتن مردم ایران در اهواز حرف می‌زنند. در کشورهایی که همواره مدعی دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم بوده‌اند. مگر کارگروه FATF را به خاطر مبارزه با پولشویی و تروریسم تشکیل نداده‌اند؟ کارگروه FATF الان کجاست؟ چرا با تامین کنندگان مالی تروریست‌های الاحوازیه برخورد نمی‌کند؟ چرا برخوردی با قاتلان 17 هزار شهید ایرانی که هر سال در پاریس شو برگزار کرده و با پرداخت پول به چهره‌های ضدایرانی، نمایش می‌دهند، کاری ندارند؟ FATF آیا فقط برای مقابله با حزب‌الله لبنان و سپاه که کمر داعش را شکسته ساخته شده است؟! بزک‌کنندگان FATF بدانند، با تضعیف تامین کنندگان امنیت کشور پیش از همه تیشه به ریشه خود می‌زنند. حرامی‌های تکفیری اصلاح‌طلب و اصولگرا نمی‌شناسد. به قول مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا چیزی به نام اعتدال و میانه‌رو در ایران وجود ندارد و باید همه آنها را زد!

3- حمله تروریستی اهواز نشان داد دشمن پس از اقتصاد، امنیت کشور را نشانه رفته است. امنیت ایران به اعتراف دوست و دشمن نظیر ندارد. دشمن با این گونه حملات کور به دنبال گرفتن این مولفه رشک‌برانگیز از مردم است. می‌خواهد چنین القا کند که، همزمان با فشارهای اقتصادی، امنیت را هم از شما خواهیم گرفت تا به خیال خود، به حس نا امیدی، حس ترس و تسلیم هم اضافه شود. جالب است، از یک طرف می‌گویند باید بر سر موشک‌هایمان مذاکره کنیم، از آن طرف به مردم حمله می‌کنند. کدام انسان عاقلی در بحبوحه جنگ، بر سر سلاح خود (نه سلاح حریف) مذاکره می‌کند؟! در این مذاکرات که عده‌ای در داخل به شدت دنبال آنند، قرار نیست بر سر موشک‌های حریف مذاکره کرد، قرار است بر سر موشک‌های ما مذاکره شود! درست مثل مذاکراتی که بر سر توانایی هسته‌ای‌مان انجام شد!

4- این یک عرف جهانی است که هنگام برگزاری رژه، سلاح بی‌گلوله در اختیار سرباز گذاشته شود. تروریست‌های بزدل دیروز به سربازانی حمله کردند که اسلحه داشتند اما گلوله نه. این حادثه مثال خوبی است برای درک بهتر فضایی که درصورت مذاکره مجدد! قطعا وارد آن خواهیم شد. گفتیم در مذاکرات موشکی که عده‌ای در داخل برای آن له له می‌زنند، قرار است بر سر موشک‌های ما مذاکره شود. مذاکره، بر سر «افزایش توانایی موشکی‌مان» که نیست بر سر کاستن از این توانایی است. ایران بدون توان موشکی یعنی همان سرباز بدون گلوله. دقیقا شبیه به چیزی که دیروز در اهواز اتفاق افتاد. دیروز اگر سربازان عزیزمان گلوله داشتند، 25 شهید نمی‌دادیم. فردا اگر موشک را بدهیم هزاران شهید خواهیم داد. دشمن با حمله به رژه سربازانمان نشان داد، توان دیدن اقتدار نظامی و امنیت کشور را ندارد! با مذاکره بر سر سایر مولفه‌های قدرت باید منتظر تکرار حادثه اهواز در ابعادی بسیار بسیار وسیع بود.

5- گروه تروریستی الاحوازیه که عددی نیست. مزدوری است که سابقه همکاری با صدام و حمله به کاروان راهیان نور را هم دارد. در حالی که مردم این شهر را به رگبار می‌بندد می‌گوید فارس‌ها اهواز را ‌اشغال کرده‌اند و به اعراب ساکن آن ظلم می‌کنند! این گروه تروریستی نیز درست مثل داعش و جندالشیطان به شدت مورد حمایت آل‌سعود و ام.آی 6 و سیا و موساد است. دیروز توییتی به نقل از «عبدالخالق عبدالله» مشاورسیاسی ولیعهد امارات در واکنش به حمله تروریستی اهواز منتشر شد با این مضمون که: «حمله به یک هدف نظامی، اقدام تروریستی نیست و انتقال نبرد به داخل ایران یک تصمیم علنی است و در آینده افزایش خواهد یافت.» این خبر اگر تکذیب نشود، سر نخ خوبی است برای دوستان در سپاه...! فراموش نکنیم بن سلمان ولیعهد سعودی نیز چندی پیش در تریبون رسمی گفت، نا امنی را به داخل ایران می‌کشانیم.

6- اتحاد بی‌سابقه‌ای بین دشمنان ایران علیه مردم ایجاد شده است. دشمنانی که بعضا با هم کارد و پنیر هستند. وقتی این همه دشمن علیه تو متحد می‌شوند، این نشانه ضعف تو نیست، نشانه «قدرت» توست. به شدت معتقدیم این حجم از حملاتی که به ایران در تمام حوزه‌ها (اقتصادی، نظامی و...) می‌شود، اتحادهای عجیبی که بین وهابی و کمونیست! یهودی و عرب و... می‌شود یک دلیل بیشتر ندارد و آن احساس خطر و نگرانی از افزایش قدرت و نفوذ ایران و متحدانش در منطقه است. اگر به مقاله ستون‌نویس یونایتدپرس درباره جایگاه ایران و متحدانش در منطقه سری بزنید، راز این همه دشمنی و کینه و نگرانی را خواهید یافت:

«جنگ داخلی طولانی هفت ساله سوریه با پیروزی بشار اسد و با کمک روسیه و ایران در حال پایان یافتن است. مذاکرات برای پایان دادن به این جنگ سرعت گرفته. چه کسانی پای میز این مذاکرات نشسته‌اند؟ روسیه، ایران و... مشخصا خبری از آمریکا نیست... جای خالی آمریکا در مذاکرات سوریه، به ویژه در تصاویر اخیر از میز مذاکرات سران ایران، ترکیه و روسیه به شدت مشهود بود. به رغم حضور نظامی گسترده آمریکا در منطقه و سابقه دخالت‌های دیرینه واشنگتن در امور خاورمیانه، آمریکا در میان چهره‌هایی که سرنوشت سوریه را رقم می‌زنند، حضور ندارد... من به عنوان یک کارشناس امور خارجی بر این باورم که اضمحلال قدرت جهانی آمریکا در هیچ کجا به اندازه تحولات خاورمیانه تا این اندازه مشهود و آشکار نبوده است. این روند تغییر موازنه قدرت آمریکا موقتی و زودگذر نخواهد بود. دیگر زمانه‌ای که آمریکا پرنفوذترین نیرو در منطقه به شمار می‌رفت، سپری شده و دوران پر هیبت گذشته قابل بازگشت نخواهد بود و آمریکا باید خود را با این وضعیت رو به اضمحلال وفق دهد......نظم سابق منطقه‌ای در خاورمیانه به سرعت در حال افول و اضمحلال است...ایران به هیچ وجه مهار نشده است. ضریب نفوذ تهران در منطقه به وضوح پس از سرنگونی صدام در عراق به مراتب تقویت شده و افزایش پیدا کرده است. به عبارت دیگر تعمیم قدرت نظامی و سیاسی ایران در سراسر سوریه تا لبنان و حماس که بخشی از آن در قالب واکنشی دفاعی در برابر آمریکا صورت گرفته است، تهران را به یک بازیگر اصلی در منطقه تبدیل کرده است.»

7-در گزارش یونایتدپرس راجع به اقتدار ایران یک نکته مهم جا افتاده بود. نکته‌ای که بر شدت وحشت و نگرانی دشمن از موقعیت ایران افزوده است: «عاشورا» و راهپیمایی‌های میلیونی. راهپیمایی‌هایی که مسلمان و غیر مسلمان نمی‌شناسد و همه را مجذوب و محب حسین بن علی(ع) می‌کند، حتی بودائیان را! راهپیمایی میلیونی عاشورایی یمن با شعار‌های ضد سعودی، صهیونیستی، آمریکایی، راهپیمایی میلیونی کربلا، راهپیمایی عظیم عاشورایی ضاحیه بیروت، نیجریه، بحرین، عربستان، پاکستان، هند، انگلیس، آمریکا و... اهواز دشمن را حقیقتا ترسانده است. هموطنان عزیز اهوازی‌مان عاشورای امسال سنگ تمام گذاشتند. دشمن به شدت نگران است. اقتدار ایران اسلامی فراتر از خاورمیانه، و جهانی است و دشمن چنین وضعی را نمی‌تواند تحمل کند.

8- دشمن شمشیر را از رو بسته پس باید شمشیر را از رو بست. ریاض باید منتظر سیلی سخت باشد. این کمترین انتظار مردم و شهدای حمله تروریستی اهواز است. ما هم مثل همه مردم ایران عزیز منتظر انتقام خون شهدایمان هستیم.

جعفر بلوری

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

انتظار از مسئولین اطلاعاتی و امنیتی

بسم‌الله الرحمن الرحیم

حمله تروریستی دیروز به مراسم رژه نیروهای مسلح در اهواز، چهره واقعی گروهکی که خود را مدافع حقوق مردم می‌داند را بیش از پیش آشکار کرد. حامیان این گروهک که دقیقاً همان حامیان تروریسم در خاورمیانه یعنی مثلث «عربی، عبری، غربی» هستند نیز چهره واقعی خود را عریان‌تر از گذشته در این واقعه تروریستی نشان دادند.

تروریست‌هائی که دیروز جان ده‌ها نفر را گرفتند و ده‌ها نفر دیگر را مجروح کردند، به دستور اربابان خود، مرتکب کار کودکانه‌ای شدند که نه تنها قدرت نمائی نیست بلکه نشانه عجز و ضعف آنهاست. با زبان گلوله به مصاف مردم و نیروهائی که درحال انجام رژه نظامی در روز گرامیداشت نیروهای مسلح کشور هستند، رفتن نه تنها قدرت نمائی نیست بلکه نشان دهنده استیصال است. مردم خوزستان دوران جنگ تحمیلی، که سخت‌ترین دوران در تاریخ معاصر کشور بود را با موفقیت و افتخار پشت سر گذاشته‌اند. این مردم، حوادثی همچون حمله تروریستی دیروز اهواز را نوعی ترقه بازی به حساب می‌آورند و عاملان آن را به سخره می‌گیرند. ملت ایران نیز که در 40 سال اخیر و در کوران حوادث گوناگون از شورش‌های قومی گرفته تا کودتاها و اقدامات تروریستی و تا جنگ تحمیلی، آب دیده شده اند، هر چند در غم از دست دادن عزیزان هم وطن در واقعه دیروز اهواز اشک ماتم می‌ریزند اما عاملان این حادثه را عناصر مزدور و فریب خورده‌ای می‌دانند که با این اقدام جنایتکارانه فقط پرونده خیانت خود به کشور و ملت را سنگین‌تر و سیاه‌تر کرده‌اند.

تکلیف حامیان تروریست‌هائی که با ادعای احقاق حقوق مردم، دست به سلاح می‌برند و به مردم و فرزندان مردم که درحال خدمت وظیفه به کشور هستند تیراندازی می‌کنند، نیز در این واقعه روشن است. آنها با فریب دادن چند نفر درصدد بر آمدند برای بوق‌های خود خوراک تبلیغاتی فراهم نمایند تا وانمود کنند که ایران ناامن است و مردم عرب خوزستان با نظام جمهوری اسلامی ایران مشکل دارد. ناشی گری دیروز باعث شد مردم عرب خوزستان، که همواره در برابر توطئه‌های خارجی با هوشیاری ایستادگی کرده اند، به صحنه بیایند و با صراحت اعلام کنند که از تروریست‌ها بیزار و به نظام جمهوری اسلامی وفادارند. بدین ترتیب، حامیان تروریست‌ها باید بفهمند که آب در هاون می‌کوبند و با این قبیل اقدامات کور تروریستی نه تنها به اهداف خود نخواهند رسید بلکه همبستگی اقوام مختلف را در داخل ایران تقویت خواهند کرد و به مصداق «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» آنچه در حادثه تروریستی دیروز اهواز نصیب نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران شد، آگاهی بیشتر مردم و تقویت وحدت در برابر دشمنان خارجی و مزدوران داخلی آنها بود.

در حاشیه حادثه تروریستی دیروز اهواز، دو نکته را نیز لازم می‌دانیم یادآور شویم.

اول آنکه این قبیل اقدامات تروریستی و ضد مردمی باید همگان را در زمینه اهداف شوم دشمنان ملت که این روزها کینه خود را نسبت به اساس نظام جمهوری اسلامی آشکارا به زبان می‌آورند هوشیارتر نماید. آنها درصدد هستند به شکل‌های مختلف از ایجاد بحران اقتصادی گرفته تا حوادث تروریستی و دعواهای سیاسی چنین وانمود کنند که نظام جمهوری اسلامی پشتوانه مردمی خود را از دست داده و درحال فروپاشی است. این، یک جنگ روانی است که با حوادثی از قبیل آنچه دیروز در اهواز رخ داد پشتیبانی می‌شود و همه باید با این جنگ روانی مقابله کنیم و دشمن را در این هدف شومش ناکام نمائیم.

نکته دوم اینکه انتظار از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی که خوشبختانه با تسلط قابل تحسین انجام وظیفه می‌کنند، این بود که تروریست‌ها را به دام بیاندازند و مانع بروز حادثه دیروز در اهواز شوند. حادثه تروریستی دیروز اهواز نشان داد مسئولان امنیتی، اطلاعاتی و سیاسی استان خوزستان که از حساسیت زیادی برخوردار است باید تجدیدنظری اساسی در عملکرد خود نمایند. این توصیه شامل مسئولین امنیتی، اطلاعاتی و سیاسی کشور نیز می‌شود زیرا مردم نمی‌توانند مسئولیت آنها را در این حادثه نادیده بگیرند.

***************************************

روزنامه خراسان**

جنگی که هنوز ادامه دارد

کورش شجاعی

جنایتی که روز گذشته تروریست ها در جریان رژه نیروهای مسلح در اهواز مرتکب شدند دیگر بار چند واقعیت غیرقابل انکار و کتمان را روشن تر کرد.

1- انتخاب 31 شهریور یعنی سالروز آغاز رسمی جنگ ناجوانمردانه و همه جانبه صدامیان علیه کشورمان می تواند حاوی این پیام باشد که گرچه صدام و حامیان غربی، شرقی و عربی او علی رغم تحمیل جنگی هشت ساله علیه ایران، از ملت بزرگ و رزمندگان دلاور این سامان، شکستی سخت خوردند و به اهداف اصلی خود نرسیدند اما همچنان در کمین هستند و از هر فرصتی که بتوانند برای ضربه زدن استفاده می کنند و اگر نتوانستند با تحمیل جنگ «خرمشهر» را به «محمره»، خوزستان را به «عربستان» و «اروند» را به «شط العرب» تبدیل کنند و رویای خام سقوط یک هفته ای تهران و خلاصه «ایرانستان» کردن ایران را در عالم بیداری محقق کنند، همچنان کینه عزت طلبی، استقلال خواهی، آزادگی و جوانمردی مردم ایران را در دل می پرورانند و هرازگاهی همچون مار زنگی نیشی می زنند که این نیش ها و ضربه ها باید مسئولان و آحاد مردم را هوشیارتر کند.

2- قبول کردن مسئولیت این جنایت تروریستی که به شهادت 25 نفر از هموطنان عزیزمان (تا لحظه تنظیم یادداشت) انجامید توسط گروه تروریستی و جدایی طلب «الاحوازیه» نشان از این واقعیت دارد که دشمنان ایران همچنان در خیال باطل تجزیه کشورمان هستند گاه با تحریک عده ای هر چند انگشت شمار با آتش زدن پرچم ایران در یک جا، گاه با بلند کردن پرچم یک کشور همسایه به جای پرچم ایران در مکانی دیگر، گاه با ... و اکنون که در سالروز حمله صدامیان با حمله ای کور، ناجوانمردانه و از سر استیصال و درماندگی به صف مردم تماشاگر رژه نیروهای مقتدر حافظ وطنمان، جنایتی که در آن علاوه بر شهادت چند سرباز دین و میهن و تعدادی از مردم، جانبازی سرافراز و محمد طاهای چهار ساله نیز هدف گلوله تروریست های خود فروخته، بزدل و ناجوانمرد قرار می گیرند و داغ ننگی بزرگ بر پیشانی خود و اربابان و حامیان خارجی خود می گذارند.

3- ناامن جلوه دادن و تلاش برای ایجاد «احساس ناامنی» در بین مردم آن هم در این بحبوحه تلاطم های اقتصادی در کشور که اکثر آن ها میوه تلخ سوءتدبیرها و کم توجهی های مدیران و مسئولان است هدف دیگر تروریست های مزدور و اجیر شده توسط دشمنان است، حمله چندی پیش گروه دیگری از تروریست ها به یک پاسگاه مرزی در غرب کشور و به شهادت رساندن 10 نفر از فرزندان غیور ملت گواه روشن دیگری بر این واقعیت است.

گرچه بنابر اظهارات مسئولان سه نفر از تروریست های حمله کننده به رژه نیروهای مسلح و مردم عزیزمان در محل حادثه به هلاکت رسیدند و یک نفر دیگرشان نیز پس از انتقال به بیمارستان جان داده اما وظیفه اصلی مجموعه نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، شناسایی عقبه و مجازات سریع شبکه این جنایتکاران و اربابان خارجی آن هاست قطعا تحت ضربه قرار دادن جدی، موثر و فراگیر چنین شبکه های تروریستی نقش موثری در کور کردن «چشم فتنه» دارد کاری که نیروی زمینی سپاه با هدف قرار دادن مقر نشست و فرماندهی تعدادی از سران گروهک تروریستی با موشک های نقطه زن در کردستان عراق انجام داد و البته که نقش آحاد مردم در گزارش موارد مشکوک به سازمان های اطلاعاتی و امنیتی در کشف و خنثی سازی چنین تحرکاتی بسیار حائز اهمیت است.

4- این جنایت تروریستی نشان می دهد پروژه زمین گیر کردن کشورمان و دمیدن روح ناامیدی در مردم از چند جبهه همچنان در حال اجراست، بیرون آمدن رئیس جمهور نابخرد و ناپخته و البته نژادپرست و جنگ طلب آمریکا از معاهده بین المللی «برجام»، آن هم درست پس از شکست داعش در عراق و سوریه توسط نیروهای مقاومت ، از سرگیری تحریم ها، تجدید فشارهای سیاسی و اقتصادی، دودوزه بازهای اروپاییان، اقدامات و تحریکات رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه ای خصوصا سعودی ها، ایجاد اخلال در بازار، برهم زدن سیستم اقتصادی کشور با بهره گیری از همه ابزارهای پیش گفته و همچنین سوءمدیریت مسئولان از یک سو و القای ناکارآمدی و سیاه نمایی همه امور و زیر سوال بردن و ضربه زدن به امنیت کم نظیر کشور و تلاش برای ایجاد احساس ناامنی و تبلیغ گسترده که گویی هیچ نقطه امید، سفید و روشنی در کشورمان وجود ندارد و حتی نشانه گرفتن مراسم سوگواری حضرت سیدالشهدا(ع) و ... همه و همه پازل های آشکار این پروژه است.و اگرچه دل بستن بیش از حد برخی مسئولان به «برجام» و ناتوانی در استفاده بهینه از امکانات کشور خصوصا ظرفیت و سرمایه کم نظیر انسانی، فشارهای روانی و اقتصادی را بر مردم بسیار سنگین کرده و هر چند برخی آقایان فرصت های بسیاری را سوزانده اند اما هنوز و باید و می توان با صداقت با مردم با کمک گرفتن از مردم با اعمال مدیریت صحیح و سیاست گذاری های دقیق و اقدامات بهنگام و موثر و جلب و جذب اعتماد و اطمینان قشرهای گوناگون مردم، سوءمدیریت ها، اهمال ها و کم کاری ها و ندانم کاری ها را تا حد قابل توجهی جبران کرد.

5- نکته آخر این که اولا مشکلات اقتصادی پیش آمده نباید حتی ذره ای مسئولان را از حفظ امنیت کم نظیر کشورمان غافل کند ثانیا نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و انتظامی با استفاده از ظرفیت های مردمی در این شرایط حساس و در هنگامه ای که کشور در یک «پیچ تاریخی» سرنوشت ساز قرار گرفته بیش از پیش بر آمادگی ها و هوشیاری خود بیفزایند ثالثا این که حادثه تروریستی اخیر در سالروز آغاز جنگ تحمیلی نشان داد جنگ دشمنان علیه ملت ایران همچنان ادامه دارد و باید همه خصوصا مسئولان همیشه هوشیار و بیدار باشند.

***************************************

روزنامه ایران**

38 سال بعد

حادثه تروریستی در اهواز را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟ طرح مسائلی چون کمبودها و مشکلات مردم منطقه نمی‌تواند گویای علت واقعی این اقدام جنایتکارانه شود. به چند دلیل مشخص؛ اول اینکه مردمی که دچار مشکلات و سختی هستند، هیچ‌گاه حاضر نمی‌شوند که مرتکب اقدامات کورکورانه علیه افراد و شهروندان بی‌گناه شوند. دوم اینکه این گونه مشکلات کمابیش از گذشته وجود داشته و منحصر به یک منطقه خاص نیز نمی‌شود، بنابراین علت اقدام اخیر را باید در ذیل وضعیت کلی منطقه و ایران جست‌وجو کرد. فشارهای ایالات متحده و عصبانیت‌های عربستان سعودی از شکست‌هایش در یمن و سوریه و شکست‌های فاحش آنان در عراق جملگی سبب شده است که برای جبران این ناکامی‌ها و نیز تکمیل نقشه‌های ناتمام علیه تمامیت ارضی ایران، دست به چنین اقدامی بزنند. این اقدام برخلاف حمله تروریستی به مجلس، ارزش عملیاتی چندانی نیز نداشت، زیرا دسترسی به چند اسلحه در استان‌های مرزی و انجام عملیات در فضای باز و بدون هیچ‌گونه برنامه‌ریزی پیچیده عملیاتی، نشان‌دهنده خالی بودن دست دشمنان این مردم در انجام اقدامات مهم و اساسی است.

تنها نکته مهم این عملیات، مصادف بودن آن با سالروز جنگ تحمیلی و حمله صدام است و این نشانگر عمق کینه جاهلیت علیه مردم منطقه است. ولی حمله‌کنندگان و حامیان آنها یک نکته اساسی را فراموش کرده‌اند. در سال 1359، مهم‌ترین ارتش منطقه، در بغداد مستقر بود و کل جهان عرب، بجز سوریه و لیبی و نیز بسیاری از قدرت‌های جهانی حامی صدام بودند. گروه خلق عرب نیز بازوی صدام برای تجزیه خوزستان بود و از آنها مهم‌تر اینکه هنوز زمان زیادی از انقلاب نگذشته بود و نیروهای نظامی استقرار کافی نداشتند، ضمن آنکه تشتت و چنددستگی میان نیروهای سیاسی فراوان بود و بحران سیاسی در اقصی نقاط کشور وجود داشت، از این رو صدام گمان می‌کرد در چنین شرایطی که موازنه قوا یکسویه به نفع عراق بود، قادر است به سادگی خوزستان را اشغال و آن را ضمیمه خاک خود نماید. او چنان بر این پیروزی خود اطمینان داشت و سرمست از آن بود که متوجه ابعاد ماجرا نشد و خود را غرق در یک جنگ هشت ساله کرد که با خفت از تمام ادعاهایش عقب‌نشینی کرد و برای جبران شکست خود به کویت حمله کرد، و آن نیز منشأ سقوط رژیمش شد و با خفت و خواری به دست نیروهای بیگانه دستگیر و سپس اعدام گردید.

اکنون که هیچ‌کدام از آن شرایط وجود ندارد، نه توان و قدرت نظامی ایران قابل مقایسه با آن دوران است و نه حتی از آن حکومت بعثی نشانی برجای مانده است و تنها نشان باقیمانده را باید در گورستان تکریت سراغ گرفت و حتی دولت عراق به عنوان یکی از هم‌پیمانان ایران در منطقه محسوب می‌شود. بنابراین تنها نقطه امید دشمنان تاریخی این ملت، چنددستگی و شکاف درونی در کشور است. ولی مردم ایران نشان داده‌اند که علی‌رغم هرگونه اختلاف سیاسی که می‌توانند داشته باشند و امری غیرطبیعی نیز نیست، در هنگامی که عزم جزم دشمنان وحدت ملی و تمامیت ارضی کشور را ببینند، با یکدیگر متحد می‌شوند و در برابر آن ایستادگی می‌کنند. رمز بقای این ملت در چند هزار سال نیز همین اتحاد آنان در مواقع ضروری و حساس است.

منطقه خاورمیانه در آتش اختلافات فرقه‌ای و قومی و مذهبی در حال سوختن است. سیاست مدبرانه آن است که به هیچ وجه تن به چنین اختلافاتی نداد. همه جوامع باید بکوشند که انواع برابری‌ها را به رسمیت بشناسند و درون کشور خود آن را نهادینه کنند. اگرچه دشمنان ثبات منطقه‌ای در پی انجام اقدامات ایذایی هستند ولی فراموش نکنیم که این اقدامات عموماً متکی بر اختلافات و نابرابری‌های داخلی استوار می‌شود و به میزانی که سیاست‌های برابری‌طلبانه و مشارکت‌جویانه رواج پیدا کند زمینه برای سوءاستفاده‌های بیگانگان نیز از میان می‌رود. قدرت تاریخی ایران در همین وحدت ملی و تنوع فرهنگی آن است. دشمنان این کشور می‌کوشند که این نقطه قوت را به نقطه ضعف تبدیل کنند، ولی وظیفه ما است که با تمام وجود همچنان این نقطه قوت خود را حفظ کنیم، همچنان که در طول هشت سال جنگ تحمیلی وحدت ملی ایرانیان نقطه ثقل و محوری آنان در دفاع در برابر متجاوز بود.

یکی از مهم‌ترین نکاتی که در حمله تروریستی اخیر در اهواز باید ملاک ارزیابی و داوری ما قرار گیرد، نحوه مواجهه جهان غرب و رسانه‌های آن با این رویداد است. رویدادی که به صورت کور و علیه مردم بی‌دفاع انجام شد و طبق هرگونه تعریفی یک اقدام تروریستی است و باید با محکومیت بلاقید و شرط مواجه شود و همه حامیان آن از جمله منافقین و سایر خشونت‌طلبان پناه گرفته در غرب را نیز مشمول این محکومیت نمود. امیدواریم که تجربیات تروریستی سال‌های گذشته در غرب، کشورهای اروپایی و امریکایی را به این مرحله رسانده باشد که تروریسم خوب و تروریسم بد نداریم. تروریسم، تروریسم است، چه تروریست‌های دهه 60 و چه تروریست‌های دهه اخیر.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

تروریسم محکوم به فناست

محمد رسولی

تأمل در رمز و راز پایداری انقلاب اسلامی در 40 سال گذشته را می‌توان از زوایای مختلفی پی گرفت. یکی از مهم‌‌‌‌‌ترین این رازها را اما باید در وجود دشمنان این انقلاب از ابتدای پیروزی آن تاکنون دید. انقلاب اسلامی با تمام نواقصش، از روز نخست این شرافت را داشته است که همواره وحشی‌‌‌‌‌ترین رژیم‌ها، دولت‌ها، گروهک‌ها و چهره‌‌های تاریخ معاصر جهان را روبه‌روی خود ببیند! و اگر کسی به واقع اهل حق باشد، همین یک واقعیت، برای اثبات حقانیت این انقلاب و 300 هزار شهید دفاع‌مقدس و 17 هزار شهید ترور آن، کافی خواهد بود. تاریخ را مرور کنید. کدام دشمن پیشانی‌سفید و شناخته‌شده جمهوری اسلامی در 40 سال گذشته، بویی از انسانیت برده است؟! اسرائیل یا آمریکا؟! مجاهدین[منافقین] خلق یا کومله؟! داعش یا عبدالمالک ریگی؟! صدام یا محمد بن‌سلمان؟! ما براستی باید از قرار گرفتن در جبهه مقابل این موجودات خبیث، به خود ببالیم. چنانکه زینب(س) با «ما رأیت الا جمیلا» بر ایستادگی برادرش در برابر خبیث‌ترین‌‌های آن عصر بالید.

ما به گواهی سرسخت‌‌‌‌‌ترین دشمنان خود، طی 40 سال گذشته به‌رغم تمام دشمنی‌ها، همواره رو به جلو گام برداشته‌‌‌‌‌‌ایم. عقل به ما می‌گوید اگر پدیده‌ای مبنای سستی داشته باشد، نمی‌تواند اینقدر در برابر توفان‌‌های مختلف مقاومت کرده، همزمان به رشد و بالندگی خود ادامه دهد. ریشه این پایداری اما در کجاست؟ من می‌گویم ریشه‌ها را باید در همین خون سرخ قربانیان حمله تروریستی دیروز شهر اهواز دید.

در میان شهدا و مجروحان، زن، کودک، خبرنگار، جانباز قطع نخاعی، سرباز، سپاهی و خلاصه! یک ملت با تمام تنوعش دیده می‌شوند. دشمنان جمهوری اسلامی هم با همین ملت دشمنند، نه هیچ چیز دیگر. دشمنان ملت ایران به‌رغم اینکه همواره در بوق حقوق‌بشر، دموکراسی و آزادی دمیده‌‌‌‌اند، همیشه در میدان عمل نشان داده‌‌اند کارشان را جز با خونریزی، ترور، جنگ و کشتار پیش نمی‌برند، چرا که سواری گرفتن از یک ملت رشید، هرگز با قدرت منطق، عملیاتی نخواهد شد!

منطق دشمنان ما از ریز و درشت‌شان، چیزی جز سواری گرفتن نیست. دشمنان حقیرترمان، خود به صورت سلسله مراتبی به بزرگ‌ترها سواری می‌دهند و در نهایت هم، همگی خر کدخدا هستند تا دسته‌جمعی به جناب ایشان سواری بدهند. ملت ایران از سال 57، احشام کدخدا و خاندانی که به او سواری می‌دادند را از این خاک بیرون انداخت. تمام دشمنی‌ها هم از همین جا شروع شد. تاریخ به ما می‌گوید تمام این دشمنی‌ها تا هم‌اکنون رویکرد و نتیجه‌ای جز دامن زدن به خشونت‌طلبی، ترور و کشتار انسان‌ها نداشته است. دشمنان ما روزی فرودگاه نظامی حومه پاریس‌شان را برای فرار مسعود رجوی روسیاه رزرو کردند تا با جای دادن منافقین در دل اروپا، برای همیشه، یک ماشین کشتار در اختیار داشته باشند و روزی دیگر افسران اطلاعاتی‌شان را برای سازماندهی و هدایت داعش به سوریه فرستادند. روزی از عبدالمالک ریگی در بی‌بی‌سی و صدای آمریکا حمایت رسانه‌ای می‌کنند و روزی دیگر در من و تو به رسم ادب، برای کدخدا دم تکان می‌دهند.

و بدا به حال کسی که نداند بودجه من و تو، از همان منبعی تامین می‌شود که ترامپ برای دوشیدن آن له‌له می‌زند، بودجه الپهلوی که اخیرا براندازان در بی‌بی‌سی او را نخ تسبیح جبهه برانداز می‌نامند و قرار است یک براندازی مردمی داشته باشد (این را البته با خنده بخوانید) از کاخ سعودی‌ها به او می‌رسد! چنانکه بودجه استخدام دلقک‌‌‌هایی چون مسیح علی‌نژاد را هم او به صورت اینترنتی می‌فرستد! بودجه بی‌بی‌سی هم علاوه بر جیب مالیات‌دهندگان انگلیسی، از جیب‌‌های گشاد حامیان تروریست‌‌‌هایی که بی‌بی‌سی مدام آنها را «پیکارجویان میانه‌رو» می‌خواند، جور می‌شود. سلاح‌‌های مورد نیاز برای قیمه‌قیمه کردن یمنی‌ها هم از دل قاره سبز به دست باکفایت سعودی‌ها می‌رسد. اروپایی‌ها اما می‌دانید که، متمدنند خب! لذا مشکلی نیست اگر آنقدر وقیح باشند.

مسیح علی‌نژاد هم کاری جز همین نمی‌کند. او با دریافت پول‌‌های کثیف، سعی در دامن زدن به خشونت در سطح جامعه ایران دارد. دولت‌‌های تروریست غربی هم تروریسم و خشونت جمعی و دولتی را به سوی منطقه ما صادر می‌کنند. باز از یاد نبریم که جریان رسانه‌ای غربگرایی که کاری جز سنگ‌اندازی در برابر راه روشن انقلاب ندارد، سال 88 انتخابات را با میدان جنگ اشتباه گرفته بود و طی 7 سال گذشته نیز مدام از تکفیری‌‌های فعال در سوریه حمایت کرده است.

ربع پهلوی حقیر از سعودی‌ها پول می‌گیرد و حرفی جز دامن زدن به خشونت در کشور ندارد. خود سعودی‌ها هم که مجسمه خباثت و خشونتند. مجله مهرنامه به عنوان مهم‌‌‌‌‌ترین رسانه اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان اما مردادماه 91 در اوج جنگ سوریه، طی پرونده‌ای مفصل به عربستان و سیستم حکومتی آن پرداخته، با مقالاتی چون «تصویر نادرست ایرانیان از بدوی بودن عربستان»، «میراث پیامبر در عربستان»، «همراهی مردم با دولت سعودی درباره حقوق‌بشر»، «دموکراسی قبائلی» و...، سعی می‌کند از وجود دموکراسی بومی خاصی(!) در عربستان خبر داده و برای آینده سعودی‌ها آرزوی موفقیت کند! خلاصه! اگر کسی می‌خواهد رمز ماندگاری انقلاب اسلامی را بداند، کافی است به منطق دشمنان پیدا و پنهان آن نگاهی بیندازد؛ همین!

***************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات