اینکه یک چهره شناخته شده هنگام وقوع زلزله با بهانه کمک به آسیبدیدگان، شماره حساب بانکی اعلام کند و بعدتر مشخص شود بدهکار بانکی بوده و بانک همه کمکهایی را که به حسابش واریز شده، مصادره کرده است[...]
یادداشت: اینکه
یک چهره شناخته شده هنگام وقوع زلزله با بهانه کمک به آسیبدیدگان، شماره
حساب بانکی اعلام کند و بعدتر مشخص شود بدهکار بانکی بوده و بانک همه
کمکهایی را که به حسابش واریز شده، مصادره کرده است! اینکه یک چهره
شناخته شده چندین میلیارد از کمکهای مردم برای زلزلهزدگان را در حساب
شخصیاش بلوکه کند و...، میتواند به اعتماد عمومی آسیب بزند! اما وقتی
اتفاقاتی از این دست رخ میدهد و از احساسات مردم برای تأمین منافع شخصی
سوءاستفاده میشود، این رسانهها و در رأس آنها رسانه ملی وظیفه دارند وارد
میدان شده و با افشاگری در این زمینه، ابعاد قضایی و حقوقی ماجرا را
پیگیری کنند و میداندار پرسشگری از هر فرد متخلف باشند! حال فکر کنید آنتن
رسانه ملی با این رسالت و تکلیف در اختیار افرادی قرار بگیرد که نه تنها
به رفع ابهام و تردید از جامعه کمک نمیکنند؛ بلکه برای جذب مخاطب به
افرادی آنتن میدهند یا به موضوعاتی میپردازند که خود به بیاعتمادی و
سوءظن در جامعه دامن میزند؛ برای نمونه میتوان به ماجرای حضور پدر یک
کودک مبتلا به سرطان در برنامه «فرمول یک» و جمعآوری کمک برای او اشاره
کرد که بعدتر مشخص شد چند سال پیش از این، فرزندش با کمک مؤسسات خیریه به
طور کامل درمان شده است یا ماجرای حضور یکی از آسیبدیدگان زلزله کرمانشاه
در برنامه «حالا خورشید» که مدعی بود پس از ماهها در چادر زندگی میکند؛
در حالی که خانهاش در جریان زلزله آسیب ندیده بود و در بین چادرهای مردم
چادری به عنوان آرایشگاه داشت و از آن کسب درآمد میکرد. نمونههایی از این
دست، این پرسش را به وجود میآورد که چرا مدیران سیما اجازه میدهند برخی
از برنامهسازان برای جذب مخاطب بدون کمترین تأمل و نظارتی اینگونه اعتماد
عمومی را به چالش بکشند؟