انقلاب اسلامي در طول چهاردهه گذشته پويايي و بالندگي خود را حفظ کرده و توانسته است بر مشکلات متعددي فارغ آيد و در مسير تحقق ارزشها و آرمانها و آرزوهاي بزرگ گام بردارد. انقلاب حرکتي و صيرورتي است که دائما در حال تحول و شدن است که اگر اين حرکت استعلائي خود را از دست دهد، هويت خود را از دست داده و در سراشيبي سقوط قرار گرفته است. در اين بين سختيها و مصائب و حوادث و رخدادهاي پيش آمده در طول چهل سال گذشته، تجربيات مفيدي را پيش روي انقلاب اسلامي و ملت ايران قرار داده که ميتواند چراغ راه آينده کشور باشد.
1. راهبرد «ما ميتوانيم»
براي حل مشکلات و معضلات کشور راههاي مختلف ارائه گرديده و نسخههاي متنوعي پيچيده شده است. از يک منظر نظريات مطرح در اين باب را ميتوان به دو دسته تقسيم نمود. دسته اول ديدگاهي است که وابستگي به بيگانه و بهرهبرداري از توان قدرتهاي بزرگ را راهکاري براي حل مشکلات کشور ميدانند و اعتماد به الگوي توسعه غربي را پيشنهاد ميدهند. ديدگاهي ديگر بر اتکا به خود و توان و استعدادهاي داخلي تکيه دارد و با محور قرار دادن دکترين "ما ميتوانيم" نسخههاي بومي را براي درمان دردها چاره ساز ميبيند. آنچه در چهل سال اخير اتفاق افتاده اذعان به اين حقيقت است که راهبرد "ما ميتوانيم" تضمين کننده استقلال کشور و راهگشاي عبور از بحرانهاي مختلف بوده و ميتواند آينده نظام اسلامي را تضمين کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در بررسي اين دو ايده چنين ميگويند: «سازش با آمريکا مشکلات کشور را حل نميکند، بلکه افزايش خواهد داد؛ مشکلات سياسياي اگر داشته باشيم، مشکل اقتصادي اگر داشته باشيم؛ مشکلات ما را خودمان بايد حل کنيم؛ مشکلات ما را شما جوانها بايد حل کنيد.» (12/8/95)
2. روحيه انقلابي، رمز پيشرفت
مساله پيشرفت و توسعه کشور و حرکت در مسير رفع مشکلات جامعه را ميتوان مهمترين اولويت کشور دانست که جهتگيري تمامي تلاشهاي مسئولين کشور را تعيين مينمايد. همه فعاليتها در عرصههاي مختلف، براي آن بايد باشد که گرهاي از مشکلات مردم بگشايد و يک گام کشور را به اهداف طرحريزي شده نزديک نمايد، وگرنه اقدامي خلاف ميثاق ملي و مصالح کشور خواهد بود. اما سوق دادن تمامي جهتگيريهاي کشور به سوي پيشرفت کشور و تجميع همه توانها و انرژيها براي تعالي جامعه نيازمند پيش فرضها و الزاماتي است که بدون آن چنين رسالت عظيمي به ثمر نخواهد رسيد.
اولين تجربه حاصل آمده در طول چهل سال ايستادگي، درک عمومي اين حقيقت است که پيشرفت کشور و تحقق آرمانها جز به حفظ و تقويت روحيه انقلابي در جامعه ممکن نخواهد بود. انقلابيگري يعني تسليم وضع موجود نشدن و براي تحقق آرمانهاي بزرگ الهي و انساني مجاهدت و تلاش کردن و منافع فردي را در راه آرمانها ناديده گرفتن. لذا بايد تلاش نمود تا روحيه انقلابيگري در کشور به مثابه يک ارزش قلمداد شود، سبک زندگي انقلابي در جامعه تبليغ گردد و امور اداره کشور در اختيار انقلابيون قرار گيرد!
3. اعتماد به جوانان
اعتماد به جوانان دستاورد ديگري است که چهل سال مملکت داري به ملت ايران آموخته است. جوانان در چهار دهه اخير در همه فعاليتها پيشگام بودهاند و اتفافا دستاوردهاي قابل ملاحظه اي نيز براي ملت رقم زده اند. از ايستادگي و مبارزه با رژيم پهلوي تا حماسه هشت سال دفاع مقدس، از مجاهدت در عرصههاي مختلف علمي تا حضور در ميدان سازندگي و محروميت زدايي، و ... جوانان با حضور در عرصههاي مختلف، توانايي و کارآمدي خود را به اثبات رسانده و کارنامه درخشاني براي خود رقم زدهاند. از نگاه رهبري «هر چه زمان به پيش ميرود، اميد ملت ايران به نسل جوانِ درس خوانده و بالندهاش بيشتر ميشود. جوانان اين ملت در همهي ميدانها توانستهاند برتريها و درخشندگيهاي خود را به اثبات برسانند.» (27/11/87)
فراموش نبايد کرد که جوانان به مثابه پيشران و موتور محرک جامعه بايد در صحنههاي مختلف به کار گرفته شوند تا توان جواني يک ملت در خدمت تحقق آرمانهايش قرار گيرد. رهبري معظم انقلاب نيز تلاش دارند تا نمونههاي فراواني از کارهاي بزرگي که توسط جوانان انجام شده را به مسئولين کشور گوشزد کنند و حاصل فرآيند اعتماد به جوانان را براي ملت نيز رونمايي نمايند. لذا در کلام ايشان مثالهاي متعددي از اين موفقيت ها بارها آورده شده است. نمونه بارز اين موفقيت ميدان توليد علم و فناوري است که معظمله تاکيد دارند: «هر جا که ما بر ابتکار و استعداد جوانان با انگيزه، مومن و مخلص تکيه کرديم و آنها را ارج نهاديم، چشمههاي جوشان پيشرفت پديدار شد که پيشرفتهاي هستهاي، دارويي، سلولهاي بنيادي، نانوتکنولوژي و برنامههاي صنعتي دفاعي نمونههاي عيني اين واقعيت هستند» (23/2/93)
4. تبعيت از فصل الخطاب رمز عبور از بحران ها
در طول چهار دهه اخير که نظام اسلامي با چالشها و بحرانهاي مختلف مواجه بوده است، بدون شک اين نقش محوري و کليدي رهبري معظم انقلاب اسلامي بوده است که عبور سالم و با کمترين هزين را براي کشور رقم زده است. اين جايگاه عظيم که با عنوان ولايت فقيه از آن ياد شده است، نقش اساسي خود را بيش از هرچيز در اختلافات و چالشهاي داخلي نشان داده و به عنوان فصل الخطاب عمل کرده است. تجربه چهل ساله حکايت از پذيرش راي و نظر رهبري به عنوان «فصل الخطاب» دارد.
تبعيت از فصل الخطاب، پاياني است بر هرگونه مناقشه اختلاف افکني که ميتواند به ايجاد شکاف و واگرايي جامعه بينجامد. در اين ميان مردم به جايگاه فصل الخطابي حکيم فرزانه انقلاب اسلامي واقفند، و اين نخبگان و مسئول نظام اسلامي هستند که بيش از پيش به تمرين تبعيت و پذيرش راي "فصل الخطاب" نيازمندند!
5. تحقق آرمانها با نقش آفريني همه ملت
نظام اسلامي را به معناي حقيقي کلمه بايد نظام مردم سالاري ديني دانست که در آن مردم همه کاره اين کشورند. در اين نگاه مردم در عرصههاي ساختن کشور بازيگر اصلي محسوب شده و علم و توان و استعداد آنهاست که قرار است نظام اسلامي را شکل دهد. نظام سياسي که مبتني بر استقلال فرهنگي, سياسي و اقتصادي شکل گرفته باشد و هرگونه استيلا و وابستگي به بيگانگان را نفي نمايد بي شک با رويگرداندن به مردم, تلاش خواهد نمود که براي حل معضلات و مشکلات به استعدادهاي دروني خويش بنگرد و چنين است که مردم در امور محوريت خواهند يافت. انقلاب اسلامي نيز مبتني بر اين باور ساختارمند گرديده است.
6. تحقق آرمانها نيازمند صبر و ايستادگي
تحقق آرمانها نيازمند برنامهريزي طولاني مدتي است که بايد با صبر و حوصله انقلابي و تدبير و برنامهريزي همراه باشد. تعجيل و شتابزرگي در تحقق آرمانها نه تنها کمکي به اين امر نميکند، بلکه معمولا نتيجه عکس داده و زمينههاي سرخوردگي و واگرايي انقلابيون را فراهم خواهد کرد. برنامهريزي در اين عرصه نيز نيازمند تدبير بزرگان و مسئولين ذيصلاح است. بايد در اين مسير معضلات و مشکلات با نگاه دقيق و کارشناسي شناخته شود و با توجه به ظرفيتها و سرمايههاي موجود، گام به گامِ دستيابي به اهداف طرحريزي شود!
7. به دشمن نبايد اعتماد کرد
چهل سال عمر پربرکت جمهري اسلامي با مقاومت و هوشياري و دفاع در برابر ترفندهايي گذشته است که دشمن براي مقابله با جمهوري اسلامي و براندازي آن طرحريزي کرده است. برنامههاي پيچ در پيچي که جملگي با شکست مواجه گرديده است. اين تاريخ درسآموز به خوبي به ملت ايران آموخته است که دشمنان ملت ايران و در راس آن آمريکاي جنايتکار به هيچ وجه قابل اعتماد نيست و اعتماد به ايشان جز زيان و خسران دستاوردي به همراه نخواهد داشت. اين باور که به دشمن نميتوان اعتماد کرد آموزه اي قرآني است که جزو اصول اصلي گفتمان حضرت امام(ره) و حضرت امام خامنه اي بوده و بارها توسط ايشان گوشزد شده است، و کارنامه چهل ساله مواجهه غرب با جمهوري اسلامي مويدي بر اين دکترين مي باشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامي با صراحت اعلام داشته اند: «يکي از اصول امام اتّکال به کمک الهي، اعتماد به صدق وعدهي الهي، و نقطهي مقابل، بياعتمادي به قدرتهاي مستکبر و زورگوي جهاني است؛ اين يکي از اجزاء مکتب امام است... به دلخوشکُنَکهاي دشمنان، مستکبران، قدرتهاي جهاني، مطلقاً نبايد اعتماد کرد؛ اين هم در عمل امام، در رفتار امام، در بيانات امام بهطور کامل مشهود است.» (14/3/94)
8. هزينه سازش بيشتر از هزينه مقاومت
در مقابل دشمنيهاي تمام عيار چهل ساله استکبارجهاني همواره دو تفکر «ايستادگي» و «سازش» در برابر هم قرار داشته اند. بر همين اساس افرادي که تفکرشان برآمده از آموزههاي اسلامي نيست از «هزينههاي چالش با مستکبرين» صحبت ميکنند و «عقلانيت را در اين ميدانند و ميگويند که چالش با قدرتها هزينه دارد.» (14/3/96) و نسخهي «تسليم» را براي ملت و نظام اسلامي تجويز ميکنند. آنها معتقدند «تسليم شويم تا دشمن عليه ما موذيگري نکند.» (9/4/97) اما «نميدانند که هزينهي تسليم شدن بمراتب بيشتر از هزينهي مقاومت کردن و ايستادگي کردن است. بله، ايستادگي کردن ممکن است هزينهاي داشته باشد، امّا دستاوردهاي بسيار بزرگي دارد که صدها برابرِ آن هزينه براي ملّتها ارزش دارد؛ امّا تسليم شدن در مقابل دشمن عنود و لجوج و خبيث، جز لگدمال شدن، جز ذليل شدن، جز بيهويت شدن هيچ اثري ندارد.» (9/4/97) و البته در اين زمينه نيز تجربيات روشني پيشروي ماست.
يکي از نمونههايي که امروز ملتهاي دنيا به وضوح ديدند، ماجراي دوشيدن عربستان توسط آمريکا بود؛ عربستاني که بهترين روابط را با آمريکا بين کشورهاي منطقه دارد و برنامههاي خود را کاملاً بر اساس سياستهاي ايالات متحده تنظيم ميکند. در اين ماجرا، «دولت سعودي براي اينکه با رئيسجمهور جديد آمريکا بتواند سازش بکند، مجبور ميشود بيش از نيمي از ذخايرِ موجودي مالي خودش را در خدمت هدفها و طبق ميل آمريکا هزينه کند. اينها هزينه نيست؟ سازش هم هزينه دارد.»(14/3/96) اين ماجرا، يکي از مصاديقي است که بر هزينه داشتن سازش گواهي ميدهد.
از طرف ديگر، چالش و ايستادگي در برابر قدرتها هم طبيعتاً داراي هزينههايي هست اما بر اساس تفکر و اعتقاد اسلامي «چالش اگر عقلائي باشد، چالش اگر منطبق با منطق باشد، اگر با اعتمادبهنفس باشد، هزينهاش بمراتب کمتر از هزينهي سازش است.» (14/3/96) «ايستادگي کردن ممکن است هزينهاي داشته باشد، امّا دستاوردهاي بسيار بزرگي دارد که صدها برابرِ آن هزينه براي ملّتها ارزش دارد... اين قانون لايتخلّف پروردگار است که فرمود: فَلا تَهِنوا وَ تَدعوا اِلَي السَّلمِ وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ وَ اللهُ مَعَکُم وَ لَن يتِرَکُم اَعمالَکُم؛ سست نشويد، دعوت به سازش با دشمن نکنيد، خداي متعال شما را برتر قرار داده است و برتر هستيد «وَ لَن يتِرَکُم» -يعني «لَن ينقُصَکُم»- خداي متعال براي شما کم نميگذارد در مقابل مجاهدتي که انجام دادهايد، پاداش اين مجاهدت را بهطور کامل به شما خواهد داد.» (9/4/97)
دو تفکر «ايستادگي» و «سازش» در عرصهي عمل امتحان خود را پس دادهاند؛ تجربه نشان داده ايستادگي در مسير حق، به شرط عمل به الزاماتِ اين حرکت، قطعاً پيروزي را به ارمغان ميآورد.
9. مديريت جهادي رمز موفقيت
يکي ديگر از تجربيات مهم 40 ساله انقلاب اسلامي، درک اين حقيقت است که اين مديريت با الگوي جهادي است که توانسته در شرايط تهديد و تحريم بر مشکات فايق آمده و بستر شکوفايي نظام اسلامي را فراهم آورد. به واقع هرجا با الگوي مديريت جهادي پيش رفته ايم، شاهد دستاوردهاي ارزمشندي بوده که حتي دشمنان را به حيرت انداخته است.
واقعيت آن است که مديريت تکنوکراتها در طول دههاي اخير چيزي جز وابستگي و زمزمه "ما نميتوانيم" به همراه نداشته است! و حاصل آن بوروکراسي فرسوده و هزينهبري است که جز گره بر مشکلات ملت نيفزوده است! به همين خاطر است که رهبر معظم انقلاب اسلامي تاکيد دارند: «بايد مديريت جهادي را بر ديوانسالاريهاي فرسوده ترجيح بدهيم؛ اين يکي از اولويتهاي ما است؛ اصرار بر مديريت جهادي. مسئولين کشور در قوّهي مجريه، در قوّهي قضائيه، در بخشهاي مختلف، مديريت جهادي را دنبال بکنند.» (4/6/96)