صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۷:۴۷  ، 
کد خبر : ۳۱۳۸۴۵

یادداشت روزنامه‌ها 24 بهمن ماه

روزنامه کیهان **

گرچه نمرود هیزم آورده‌ست!

بعد از جنگ جمل که در آن، آتش‌افروزان، علی‌رغم آنهمه خط و نشان كشيدن‌ها و رجزخواني‌ها به سختي شكست خورده و به ذلت افتاده بودند، مولاي بزرگوار ما حضرت امير عليه‌السلام در وصف دو سپاهی که در دو سوي آن آوردگاه مقابل هم ایستاده بودند فرمودند: «و قد ارعدوا و ابرقوا، و مع هذين الامرين الفشل، و لسنا نرعد حتي نوقع و لانسيل حتي نمطر. دشمنان، چون رعد غريدند و مثل برق جرقه‌زده و از جا درآمدند، اما، علي‌رغم

(آنهمه لاف گزاف)، هنگام كارزار ناتوان و ترسان بودند، ولي ما خروش برنمي‌داريم، مگر آن كه دست به عمل مي‌زنيم و نمي‌باريم، مگر آنكه سيل جاري مي‌كنيم».

روز ۲۲ بهمن امسال، در حالی جمعیت ده‌ها میلیونی مردم با حضور حماسی و به مراتب پرشور‌تر و پرشمار‌تر از سال‌های قبل در پاسداشت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی به خیابان‌ها آمده و زیر بارش برف و باران از ژرفای دل شعار‌های مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل را فریاد می‌زدند، که دشمنان بیرونی و برخی از دنباله‌های داخلی آنها طی چند ماه گذشته عملیات روانی پر حجم و کم‌سابقه‌ای را با هدف نا‌امید کردن ملت از انقلاب و پیشگیری از حضور آنان در این روز تدارک دیده و به صحنه آورده بودند. مشکلات اقتصادی ترجیع‌بند حریف بود! اما نه از سر دغدغه و برای چاره‌جویی ، بلکه با انگیزه سیاه‌نمایی و انصراف ملت از حضور حماسی آنها در جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی! دشمن تا آنجا به پمپاژ گسترده ترفندهای روانی خود دل بسته بود که پیشاپیش به قضاوت درباره میزان حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال نشسته و آرزوهای خود را به پیشگویی! تبدیل کرده بود.

مردم اما، با هوشیاری و بصیرت مثال‌زدنی خود می‌دانستند که مشکلات اقتصادی پیش‌روی ربطی به انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن ندارد، بلکه حاصل مشترک دو عامل به هم پیوسته و درهم تنیده است. اول؛ تحریم‌های ظالمانه و باج‌خواهانه‌ای که آمریکا و متحدانش به ملت و نظام تحمیل کرده‌اند و دوم؛ بی‌توجهی برخی از مسئولان به نسخه‌ای که انقلاب برای اقتصاد کشور پیچیده بود و رویکرد آنان به نسخه‌های غربی که متاسفانه با اعتماد بیجا به آمریکا و اروپا همراه بوده و هست. ریشه هر دو عامل یادشده در نادیده گرفتن مبانی و اصول انقلاب بود، با این تفاوت که تحریم‌ها از سوی دشمنان بیرونی با هدف تعریف شده مقابله با اساس انقلاب اسلامی به صحنه آمده بود ولی عملکرد غیر‌انقلابی برخی از مسئولان ناشی از سوء‌تدبیر آنان بود و البته نمی‌توان و نباید حضور احتمالی شماری از نفوذی‌ها و بد‌اندیشان را در پست‌های مشاورت و یا برخی از مدیریت‌ها نادیده گرفت! هر دو عامل مورد ‌اشاره که نقش اصلی را در تحمیل مشکلات اقتصادی داشته و دارند، صرفنظر از انگیزه‌های متفاوت آنها، در عدول و عبور از «نقشه راه» انقلاب اسلامی پدید آمده و مشکل‌ساز شده‌اند.

مردم با هوشیاری دریافته بودند که باطل‌السحر مشکلات موجود در عرصه اقتصادی کشور، تاکید آنان بر اساس و مبانی انقلاب اسلامی است، چرا که هر دو عامل در تضاد با انقلاب و نتیجه دوری از مبانی اصیل آن بود، بنابراین طبیعی و بدیهی بود که تاکید بر مبانی و اصول انقلاب اسلامی و اعلام وفاداری به تمامیت تعریف شده انقلاب را موثرترین راه برای غلبه بر مشکلات بدانند و چنین بود که با حضور چند ده میلیونی و پر‌شمارتر از همیشه خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن، بر اصول بنیادین انقلاب اسلامی تاکید ورزیدند.

پلاکارد‌ها و دست‌نوشته‌هایی که مردم با خود حمل می‌کردند نیز به وضوح نشانه آگاهی آنان از ریشه‌ها و آبشخور برخی ناهنجاری‌ها و نارسایی‌های پیش‌روی بود. ملت در این دست‌نوشته‌ها و شعارها، بر بازگشت مسئولان و مخصوصا دولتمردان به مبانی اصیل انقلاب اسلامی تاکید می‌ورزیدند؛

«حقوق‌های نجومی در نظام اسلامی قابل قبول نیست»،

«‌صف گوشت حاصل انتخاب است، نه انقلاب. بهت آدرس غلط ندهند»، «برای دفاع از انقلاب آمده‌ایم ولی از دولت، مجلس و قوه قضائیه گله‌مندیم»، «من انقلابی‌ام و انقلابی خواهم ماند، نه زیر بار ذلت دشمن خواهم رفت و نه در برابر کم‌کاری و فساد برخی مسئولان داخلی سکوت خواهم کرد»، «FATF و اینستکس تحقیر ملت سرافراز و انقلابی ایران است»، «امام خمینی: تا وقتی دولت و مجلس از قشر مرفه سرمایه‌دار نیست کشور محفوظ است»، «به عشق رهبر آمده‌ایم»، «خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست» و...

و اما در این میان، مواضع و اظهار‌نظرهای مقامات رسمی و رسانه‌های آمریکایی و اروپایی خنده‌دار بود. آنها در حالی برای مردم ایران ‌اشک تمساح می‌ریختند و در پوشش دلسوزی، از همراهی خود با ملت سخن می‌گفتند که انگار مردم از کینه‌توزی‌های آشکار و بی‌پرده آنان علیه تمامیت ایران اسلامی، چه نظام و انقلاب و اسلام و چه مردم این مرز و بوم بی‌خبرند. ترامپ، رئیس‌جمهور و پمپئو، وزیر خارجه آمریکا به زبان فارسی توئیت می‌کردند که خواستار سعادت مردم ایران هستند! و تاکید آنها بر عدم حضور ملت در راهپیمایی ۲۲ بهمن از سر خیر‌خواهی برای خود مردم است! و... انگار نه انگار که طی چهل سال گذشته هیچ فرصتی را برای توطئه و دشمنی با همین ملت از دست نداده‌اند! به چند نمونه زیر که فقط مشتی از خروارها و ‌اندکی از بسیارهاست توجه کنید؛

بعد از صدور قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران که در ۲۲ خرداد ماه ۱۳۸۹ (۲۱ ژوئن ۲۰۱۰) یعنی دقیقا در سالروز فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ صادر شده بود، خبرنگار واشنگتن پست از خانم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا پرسید؛ مگر شما اعلام نمی‌کردید که با حاکمیت در ایران مخالف هستید و یک سوی این مخالفت در حمایت از مردم این کشور است؟ ولی قطعنامه اخیر-۱۹۲۹- حاوی تحریم‌هایی است که مردم ایران را نشانه رفته است، هیلاری کلینتون در حالی که -به نوشته خبرنگار واشنگتن‌پست- نمی‌توانست خشم خود را زیر لبخندی که بر لب داشت پنهان کند! در پاسخ گفت؛ ولی همین مردم ایران هستند که از حاکمیت دینی در این کشور حمایت می‌کنند. تحریم‌های این قطعنامه باید مردم را علیه نظام حاکم بر ایران بشوراند. این فشار ضروری است!

خانم کاندالیزا رایس، وزیر خارجه دولت بوش نیز در پاسخ به این سؤال که چرا آمریکا برای مقابله با ایران به مردم منطقه فشار می‌آورد و باعث جنگ و خونریزی در این منطقه شده است؟ گفته بود؛ این فشارها از نوع درد زایمان است و قرار است خاورمیانه جدید با هژمونی آمریکا و متحدانش متولد شود!

وندی شرمن، مذاکره‌کننده ارشد آمریکا -بخوانید هند جگر‌خوار- که در لباس «مادر ترزا» ظاهر شده و «لبخند ژکوند» بر لب دارد، با وقاحت گفته بود؛ دی. ان. ای (DNA ) ایرانی‌ها حاوی ژن «فریبکاری» است! و ترامپ مدعی شده بود که مردم ایران تروریست هستند! پیش از این نیز در گرماگرم جنگ تحمیلی، «واین‌برگر» وزیر جنگ آمریکا با بی‌شرمی که ویژگی جدایی‌ناپذیر مقامات آمریکایی است گفته بود؛ نه فقط حاکمیت، بلکه مردم ایران به عنوان یک ملت باید نابود شوند! و...

مردم اما، بار دیگر بصیرت علوی را به خاطر آورده بودند، آنجا که امیرالمومنین‌علیه‌السلام در جریان جنگ جمل، درباره طلحه و زبیر (دو تن از عوامل اصلی فتنه جمل) فرموده بودند؛ «‫إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ. وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ... آنها حقی را مطالبه می‌کنند که خود ضایع کردند و خونی را می‌طلبند که خود ریختند». و چنین بود که ملت با حضور ده‌ها میلیونی خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن سیلی آبداری بیخ گوش ترامپ و نتانیاهو و ترزا می و مرکل و ماکرون و سایر اراذل و اوباش غربی و عبری زدند و آرزوهای آنان را زیر گام‌های خود لگدمال کردند.

به قول محمد‌مهدی سیار، شاعر متعهد و عزیز کشورمان؛

گرچه نمرود هیزم آورده‌ست

باز دست خداست بالا دست

حسین شریعتمداری

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

این وحدت کلمه را نهادینه کنیم

بسم‌الله الرحمن الرحیم

افتخار بزرگی که در آستانه پنجمین دهه پیروزی انقلاب اسلامی نصیب ملت ایران شد، به اعتراف دوست و دشمن به قدری عظیم و برجسته است که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت. رسانه‌های معاند، بدون آنکه به عمق اعترافات خود پی ببرند، از مدتها قبل درباره «40 سال شکست» سخن می‌گفتند. شاید آنها می‌خواستند پیروزی انقلاب اسلامی و پیامدهایش را وارونه جلوه دهند ولی بدون آنکه خود بخواهند از 40 سال شکست و ناکامی خود در مواجهه با انقلاب اسلامی پرده برداشتند و اقتدار این ملت را به نمایش گذاشتند. آنچه در 22 بهمن به نمایش درآمد، نماد اقتدار، عزتمندی، استقامت و سربلندی ملتی انقلابی است که دوست و دشمن را چه بسا به یک اندازه به تعجب واداشت.

کسانی آرزو داشتند در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی شاهد افول قدرت انقلاب و پایان حیات نظام مقدس جمهوری اسلامی باشند ولی آنچه در برابر دیدگان آنها متجلی شد، ابعاد عظمت و سرافرازی ملتی را به نمایش گذاشت که در زیر بار سخت‌ترین تحریمهای ظالمانه، با اراده‌ای استوار به قدرت نمائی پرداخت و حیله‌های دشمن را یکجا و در یک صحنه تاریخی و به یادماندنی، خنثی و بی‌اثر ساخت.

ناگفته پیداست که مسائل و مشکلاتی هم وجود دارد ولی این ملت فهیم و قدرشناس در میدان عمل نشان داد که قدر و منزلت انقلاب عظیمی را که خود به وجود آورده و چهل سال پس از پیروزی برای آن خون داده و خون دل خورده، به خوبی می‌داند و برای بقاء آن از هیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد.

آنچه در 22 بهمن متجلی شد، باید مبنای محاسبات جدیدی برای دوستان و دشمنان انقلاب و اسلام باشد. دوستان و یاوران انقلاب لازم است با درک حساسیتها، پیچیدگی‌ها و ظرافتهای کار، خود را برای برنامه ریزی در جهت شکوفائی و پیشرفت روزافزون با هدف ترسیم آینده‌ای درخشان‌تر آماده و تجهیز نمایند و با ابزارهای کارآمدتری برای خدمت به اسلام و انقلاب و کشور، تمامی استعدادها و ظرفیت‌های ممکن را به کار گیرند. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که بعضی به طور ناخواسته، کلام و پیام و قلم خود را شاید به امید و انگیزه خدمت رسانی ولی در جهت ایجاد نومیدی و سرخوردگی نیروها در زیر خیمه انقلاب اسلامی به کار گرفته‌اند و با سیاه‌نمائی سرگرم کاری هستند که حتی از دشمن هم بر نمی‌آید.

دشمن، دشمن است و از او انتظاری جز دشمنی نمی‌توان داشت ولی از دوستان که برای تقابل با رقبای خود از هر فرصتی ولو به زیان کلیت انقلاب و نظام و کشور هم نمی‌گذرند، انتظار می‌رود با دیدن اینهمه عزتمندی، عظمت و اقتدار، در خط مشی خود تجدیدنظر کنند و به آغوش مردم باز گردند و مشخصاً از بازی در زمین دشمن بپرهیزند. وحدت کلمه‌ای که مردم در اوج هوشمندی و درایت در مراسم پرشکوه 22 بهمن به نمایش گذاشتند، دشمن را هم خیره کرد. اگرچه قلمهای مسمومی در تمام دوران گذشته برای ایجاد تردید و نفاق به کار گرفته شد و از هر تریبونی برای سمپاشی و سیاه نمائی سوءاستفاده شد ولی چشمه جوشان و زلال انقلاب، همه ناپاکی‌ها را از چهره انقلاب و نظام و کشور زدود و هیمنه انقلاب را به تمامی در یک تصویر انعکاس داد. زیبنده و سزاوار نیست که این تصویر ماندگار و دوست داشتنی از انقلاب و نظام را با زشتی و پلشتی برخوردهای باندی و جناحی لکه‌دار کنیم و نفرت و انزجار در جامعه پراکنده سازیم و ملتی را که با چنین صمیمیت و صفائی در صحنه حاضر است، به تردید بیندازیم. خوشبختانه به برکت خون شهدا و با مقاومت ملت در طول این مبارزات نفس گیر، شاهد پیروزی نهضتی هستیم که با شعار و شعائر اسلامی در صحنه درخشیده و ترفندهای دشمن را یکی پس از دیگری ناکام ساخت عقل و منطق ایجاب می‌کند که برای حفظ حرمت اسلام هم که شده، از غرور، تکروی و رفتارهای ناهنجار باندی و جناحی بپرهیزیم و رفتارهای دشمن پسند را یکسره کنار بگذاریم. ورود به پنجمین دهه پیروزی انقلاب نشانگر آن است که تدریجاً عرصه به نسلهای دوم و سوم انقلاب واگذار می‌شود که یا روزهای پر مخاطره و سالهای پرحادثه صدر انقلاب را ندیده‌اند و یا ذهنیت جامع و کاملی از آن دوران سخت و سرنوشت ساز کشور ندارند و در نتیجه انعکاس دقیق، صحیح و موثر این خاطره‌ها بسیار تعیین‌کننده است که تحقق آن به برنامه ریزی و جامع نگری نیازمند است.

افتخار بزرگ مردم ایران این است که حماسه حضور وحدت بخش و تاثیرگذار آنها تمامی طرح‌های شیطانی گذشته و حال و در صدر آنها بازی سیاسی در لهستان را به کلی کم رنگ و بلکه بی‌رنگ ساخت. محور شرارت غربی – عبری – عربی امیدوار بود که در روزهای پس از چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در ورشو به نمایش نامه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران اجرا کند ولی این ترفند رسوا پیشاپیش به شکست انجامید.

صرفنظر از این مسائل، مسئولین نظام در هر رده‌ای از مسئولیت که هستند، با درک و آگاهی از پشتوانه عظیم مردمی نظام باید با اعتماد به نفس بیشتر و با دلگرمی افزونتر برای تحقق برنامه‌ها و اهداف کشور تلاش کنند و از این خزانه عظیم و گرانقدری که ملت در اختیارشان قرار داده، به گونه‌ای استفاده کنند که موجبات عزت و افتخار و سربلندی روزافزون جامعه را فراهم سازند تا بالندگی و اقتدار نظام را بیش از پیش انعکاس دهند.

***************************************

روزنامه خراسان**

راز تداوم چهل و پس از چهل

نویسنده : سیدروح ا... ظهوری حسینی

از مدت ها قبل و در تداوم سیاست های براندازانه و فشارها و تحریم های ایالات متحده آمریکا و متحدان اروپایی اش علیه مردم و نظام اسلامی ایران یکی از محورهای تبلیغاتی و وعده هایی که به کرات از سوی نهادهای رسمی و غیر رسمی و دستگاه های خبرپراکنی و جنگ نرم آن ها در فضای سایبری و ماهواره ها شنیده شد این عبارت بود:«انقلاب اسلامی چهلمین سالگردش را نخواهد دید!!»این در حالی است که روز دوشنبه 22 بهمن 1397 جشن و همایش میلیونی چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران یک بار دیگر به مردم دنیا مخابره شد!راستی چگونه است که این وعده ها و تهدیدات نه تنها امسال بلکه از سالیان دراز تاکنون به رغم فشارهای بی حد و حصر بیرونی و کاستی ها و نواقص داخلی نتوانسته و در آینده نیز (با تامین برخی ملاحظات ) نخواهد توانست به واقعیت و تعبیر ختم شود. به نظر نگارنده به پاسخ این سوال می توان با تامل در این چند موضوع پی برد:

مردمی بودن و چهره های خدمتگزار:هسته های اصلی انقلاب سال 57 مردم مسلمان ایران و همچنان نمود رهبران اصلی انقلاب از دل مردم و طبقات اجتماعی و عمدتا زخم خورده و چهره هایی با کارنامه های شفاف و راستین به منصه ظهور رسید.این در حالی است که اغلب انقلاب ها و جنبش های جهان اگر چه در ساختار عمومی و ظاهری، مردمی بودند ولی عمدتا و به مرور پس از اتمام ماه عسل انقلاب شان در اندک زمانی بر اثر نفوذ خارجی، فساد و قدرت طلبی هسته های اصلی خود به سمت انحراف یا عدول از اهدافشان پیش رفتند و آرام آرام استحاله و توسط رقیبان شان مصادره یا حذف شدند.

ایدئولوژیک بودن جنبش:انقلاب اسلامی ایران منطبق با اهداف و آمال کلان آخرین دین برحق یعنی اسلام وپیامبر (ص) و پیشوایانش که همانا گسترش کلمه توحیدی در جهان و محو آثار شرک وطاغوت را سرلوحه برنامه های خود قرار داده اند به عرض اندام و معرفی به جهانیان پرداخت و توانست در بدو خیزش و اندک زمان ممکن خود را برای جهانیان به خصوص مستضعفان و محرومان جهان به ویژه مسلمانان تثبیت کند و مورد پذیرش و استقبال مردم مسلمان ایران و محرومان منطقه و جهان قرار گیرد.این خصیصه متعالی و کلیدی موجبات تقویت عقبه های ایدئولوژیک و استراتژیک و حتی ژئواستراتژیک انقلاب را تا به امروز در داخل و خارج از ایران به گونه ای مستمر تمدید، تحکیم و حتی تضمین کرده است.

نرمش در ناآرامی ها و اعتراضات:هیچ نظام و حاکمیتی در جهان از خلأهای متعدد و نقطه ضعف مبرا نبوده و نظام اسلامی نیز به رغم مساعی و تلاش هایش به دلایل متعددی که همگان واقف اند هر از گاهی با چالش هایی همراه بوده که به طور نمونه می توان به برخی اغتشاشات با ریشه های طبیعی داخلی یا ساختگی و هدایت شده خارجی اشاره کرد. به جرئت می توان گفت اغلب یا تمام این کشاکش ها که می رفت تا به فاجعه بزرگ تری ختم شود با درایت و تسامح و تساهل مسئولان حاکمیتی، امنیتی و حفاظتی با کمترین صدمات یا لطمات مردمی کنترل و مهار شده است.حال آن که طی این سال ها و حتی روزهای اخیر جلوه هایی بسیار خشن از برخورد بااعتراضات مردمی در برخی کشورهای غربی و عربی را شاهد بوده ایم.یکی از مهم ترین عوامل سقوط رژیم طاغوتی پهلوی نیز همین سرکوب های گسترده و قلع و قمع های ظالمانه و مستکبرانه علیه ملت ایران و مطالبات حق طلبانه شان بوده است.ناگفته پیداست که این رویکرد و سیاست امنیتی نظام اسلامی خالی از دو خصیصه قبلی اش یعنی مردمی بودن و اسلامی بودن نبوده و در مقایسه با کشورهای مدعی دموکراسی از خاطر اتباع نظام اسلامی نرفته و با وجود مشکلاتی چند، همچنان به آن وفادار مانده اند.

خدمات عام المنفعه و تقریبا یکسان:نگارنده به عنوان یکی از اتباع غیر ایرانی با ده ها سال سکونت و اقامت در ایران اذعان دارد که سطح وسیعی از خدمات شهری، زیرساختی و تسهیلات زیست محیطی، تفریحی، آموزشی و رفاهی ارائه شده توسط کارگزارانِ دولت و نهادهای متعدد نظام اسلامی در شهرهای مختلف و حتی روستاها به گونه ای متوازن، هر سال نسبت به سال ها و دهه های گذشته رو به توسعه و تزاید بوده است.موضوعی که در نظام گذشته طاغوت و در جهت عکس، موجبات اختلافات طبقاتی گسترده، فقر و نارضایتی های عمومی گسترده را فراهم کرده بود. حال و با برشمردن این خصایص و ویژگی های مثبت و بارز در خصوص انقلاب اسلامی ایران، باز هم نمی توان از آسیب ها و تهدیدات پیرامونی و بیرونی (براندازی ها و تحریم ها و...) به طور قطع و در درازمدت رهایی جست مگر با تحقق ایده آل هایی که انتظار می رود با ورود به دوره کمال یعنی 40 سالگی انقلاب (که با شرایط تکامل سنی در انسان نیز همخوان است) نظام، مردم و انقلاب اسلامی به آن دست یابند.

***************************************

روزنامه ایران**

چرا خشم و عصبانیت؟

یکی از نکات جالب رئیس جمهوری کنونی امریکا این است که چندان در قید و بند مشورت با مشاوران و کارگزارانش نیست و خیلی سریع و حتی فی‌البداهه موضع‌گیری می‌کند و از آنجا که احساسات او بر رفتارش غلبه دارد، احساساتش را در مواضع او آشکارا می‌بینیم. اگر خوشحال شود، مثل یک کودک خوشحالی خود را بروز می‌دهد و اگر خشمگین شود نیز همین احساس را در مواضع او می‌توان دید. واکنش توئیتری او نسبت به مراسم چهلمین سالگرد انقلاب بازتاب روشنی است از خشم و عصبانیتی که به صورت غیر دیپلماتیک‌ترین شکل ممکن بروز یافته است. واکنشی که فقط از یک گروه سیاسی برانداز مثل سازمان منافقین و بخشی از سلطنت‌طلبان انتظار می‌رود. چرا ترامپ تا این حد عصبانی و خشمگین حرف می‌زند؟

واقعیت این است که نگاه ایالات متحده به ایران تحت تأثیر تعدادی افراد است که هدف‌شان، دوشیدن وزارت امور خارجه امریکا و عربستان و کسب پول است. آنان از طریق یکسویه نشان دادن اوضاع ایران دکان دونبشی راه انداخته و کاسبی می‌کنند و امورات خود را می‌گذرانند، همچنان که عده‌ای در داخل کشور کاسبان تحریم بودند و هستند، نیروهای همسو با آنان نیز از این راه نان می‌خورند. این ریشه اصلی یک خطای نگرشی است که در موقع لازم به بن‌بست می‌رسد و صاحب آن را عصبانی می‌کند. همان اعتراضی که ترامپ به سیاست اسلاف خود در باره عراق داشت، اکنون خودش در دام همان اشتباه گرفتار آمده است. به همین علت خطا بود که خیال می‌کردند از طریق ملاقات وزیر خارجه و معاون رئیس جمهوری امریکا با یکی دو نفر از این افراد که راهی برای نان خوردن پیدا کرده‌اند، پیامی قاطع به ایران می‌دهند و خلاصه پرونده ایران را می‌بندند. غافل از اینکه این رفتار امریکایی در ایران نتیجه معکوس دارد. هنگامی که مردم ببینند که برای آنان از آن سوی مرزها نقشه می‌ریزند، واکنش نشان می‌دهند. انقلاب در پاسخ به وجود همین مشکل رژیم گذشته شکل گرفت که مردم دوست نداشتند کاخ سفید برای حکومت آنان دستورالعمل تعیین کند. روشن است حکومتی که با آن همه دبدبه و کبکبه و سازمان‌های اطلاعاتی متوجه این مسأله ساده نیست، به ناچار هنگام مواجه شدن با واقعیت باید با عصبانیت و خشم خود را ارضا کند. مشکل ایالات متحده این بود که چندین بار گفتند ایران به جشن چهلمین سال خود نخواهد رسید و خوشمزه‌ترین بخش ماجرا مشاور امنیت ملی آنان بود که می‌خواست در چهلمین سال انقلاب با مجاهدین در تهران جشن آزادی بگیرد!! و عجیب اینکه متوجه نبود که مردم ایران نه تنها نسبت به استقلال‌شان حساسیت دارند، بلکه نسبت به مجاهدین خلق نیز نفرت بی‌پایانی دارند. البته بعید بود که جان بولتون خیلی متوجه ماجرا نبوده باشد. ولی خب گفتن این موارد برای او ارزش آن را داشت که با هر بار دعوت به گفته خودشان حداقل 50 هزار دلار از طرف مجاهدین کارسازی شود!

مسأله و مطلب اصلی چیست؟ واقعیت این است که منابع خبری و اطلاعاتی و تحلیلی امریکایی‌ها درباره ایران دو اشتباه مهلک مرتکب می‌شوند. اول اینکه در بیان مشکلات جامعه ایران دچار بزرگ‌نمایی افراطی می‌شوند. در واقع آنان مصداق این داستان ملانصرالدین هستند که رفت توی صف نانوایی دید که خیلی شلوغ است و نان به او نمی‌رسد. به دروغ فریاد زد که کوچه بالایی آش نذری می‌دهند، همه افراد صف را رها کردند تا به آش مجانی برسند و ملا تنها ماند. بعد فکر کرد نکند آش می‌دهند، خودش هم دنبال مردم روانه شد. طبعاً بقیه ماجرا را می‌توان حدس زد.

گروه‌های مخالف ایران برای تهییج جامعه به نفع خودشان آگاهانه انواع و اقسام داده‌ها و ضدداده‌ها را در فضای مجازی منتشر می‌کنند. ولی مشکل اینجاست که خودشان هم باور می‌کنند و اسیر همین اطلاعات و تحلیل‌های ساختگی می‌شوند. خطای بعدی آنان مهم‌تر است. اینکه ما در درون کشور مشکلات گوناگونی داریم درست است، ولی همه واقعیت و ماجرای ما این نیست. این مثل آن می‌ماند که یک نفر با خانواده‌اش اختلاف دارد، حتی اختلافات زیادی هم دارد، ولی این کافی نیست که گمان کنیم که او علیه خانواده‌اش و به نفع دیگران اقدام خواهد کرد یا از خانواده در برابر دیگران دفاع نکند. این همان اشتباهی اساسی است که گروه‌های مخالف و حکومت‌های حامی آنان مرتکب می‌شوند. طبیعی است که با این نگاه نمی‌توانند به اهداف‌شان برسند و هنگامی که شکست می‌خورند، عصبانی شده و با خشم پاسخ می‌دهند.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

خشت اولی که کج نهاده شد

نوید مؤمن: «راه‌اندازی کانال مالی اروپا، با توجه به ساختار اقتصادی جاری در نظام بین‌الملل سخت و پیچیده است!». این جمله را طی ماه‌‌های اخیر بارها از زبان دیپلمات‌‌های اروپایی و متعاقبا، مسؤولان ارشد وزارت امور خارجه کشورمان شنیده‌‌‌‌‌‌ایم. این ادعا در نگاه اولیه کاملا باورپذیر است، بویژه اگر مطابق با واقعیات جاری در نظام بین‌الملل، «اروپا» را به مثابه یک متغیر اقتصادی وابسته به ایالات متحده آمریکا مورد شناسایی و تحلیل قرار دهیم.

1- متعاقب خروج رسمی ایالات متحده از توافق هسته‌ای در 18 اردیبهشت امسال، مقامات ارشد 3 کشور اروپایی از جمله «امانوئل مکرون، آنگلا مرکل و ترزا می» با صدور بیانیه‌ای ضمن ابراز تاسف از اقدام ترامپ، بر استمرار توافق هسته‌ای و تعهد خود مبنی بر «حفظ برجام» تاکید کردند. در آن زمان، رهبر حکیم انقلاب بر «ارائه تضمین‌‌های لازم» از سوی اروپا، به جای «تعهدپذیری» این مجموعه تاکید فرمودند. با این حال تروئیکای اروپایی که فرمایشات حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را مترادف با «آشکارسازی تاکتیک برجامی» خود در قبال ایران می‌دانستند، تصمیم گرفتند از بی‌توجهی دستگاه دیپلماسی کشورمان نسبت به فرمایشات معظم‌له و تفکیک حقوقی و راهبردی رهبر بزرگوار انقلاب (میان تعهدات و تضمین‌‌های اروپا) استفاده کرده و تاکتیک «خرید زمان» را در دستور کار خود قرار دهند. بدون شک اگر دستگاه سیاست خارجی کشورمان از همان ابتدا نسبت به پدیده حفظ برجام توسط اروپا نگاهی «تضمین‌محور» داشت، امروز شاهد ثبت مکانیسمی مبهم و کم‌ارزش (به لحاظ ماهوی، ساختاری و اجرایی) نبودیم.

2- اگر چه قرار بود مقامات اتحادیه اروپایی تا قبل از مردادماه امسال (زمان اعمال دور نخست تحریم‌‌های ثانویه آمریکا) سازوکار مالی خود برای حفظ برجام را ارائه دهند اما آنها ترجیح دادند با طرح 2 موضوع انحرافی، ضمن معطوف کردن توجه وزارت امور خارجه ایران نسبت به خود، مذاکرات پشت پرده خود با دولت ترامپ درباره «نحوه بازی با برجام دفرمه شده» را ادامه دهند. یکی از این موضوعات انحرافی، صدور بیانیه بروکسل در پایان اردیبهشت‌ماه امسال بود: «کشورهای اروپایی به طور ویژه متعهد شدند مباحث کارشناسی فشرده‌ای را با ایران درباره مسائل زیر، با هدف رسیدن به راه‌حل‌های عملی آغاز کنند: حفظ و تعمیق روابط اقتصادی با ایران، تداوم فروش نفت، گاز، میعانات گازی، فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی ایران و تعاملات مالی مربوط، تعاملات موثر بانکی با ایران، ادامه روابط حمل‌ونقل موثر دریایی، زمینی و هوایی و خط آهن با ایران، تامین بیشتر اعتبارات صادراتی اتحادیه اروپایی و ایجاد مسیرهای ویژه در حوزه‌های مالی، بانکی، بیمه‌ای و تجاری با هدف تسهیل همکاری‌های اقتصادی و مالی شامل ارائه حمایت‌های عملی از تجارت و سرمایه‌گذاری، تکمیل و اجرای بیشتر یادداشت تفاهم و قراردادهای منعقده بین شرکت‌های اروپایی و طرف‌های ایرانی، سرمایه‌‌گذاری بیشتر در ایران، حمایت از فعالان اقتصادی اتحادیه اروپایی، تامین فضای اطمینان‌بخش حقوقی و ایجاد هر چه بیشتر فضای شفاف و قانونمند اقتصادی».

در کنار صدور این بیانیه فریبنده، «ژان کلود یونکر»، رئیس کمیسیون اروپا تاکید کرد مقامات اروپایی درصدد به جریان انداختن قانون «مسدودسازی» در راستای دفاع از فعالیت شرکت‌های اروپایی در ایران هستند. این قانون سال 1996 در مقابل تحریم‌های ثانویه آمریکا [دولت بیل کلینتون] علیه کوبا وضع شده بود؛ قانونی که البته در نهایت اجرایی نشد(!) به عبارت بهتر، مقامات اروپایی از یک‌سو با ترسیم چشم‌اندازی زیبا اما دروغین در بیانیه بروکسل، نگاه «تضمین‌محور» دستگاه دیپلماسی ما نسبت به خود را سست کرده و آن را به نگاه «تعهدمحور» تغییر دادند، سپس با استناد به «بازتعریف قوانین مسدودکننده در قبال ایران»، زمان بیشتری را از دستگاه دیپلماسی کشورمان خریدند.

3- «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه پس از اثبات دیرهنگام «پوچ بودن بیانیه بروکسل» و «ناکارآمدی قوانین مسدودکننده» در قبال ایران، تاکید کرد راه‌اندازی سازوکار پیشنهادی مالی اروپا برای حفظ برجام، ماه نوامبر/ آبان یعنی همزمان با اعمال دور دوم و نهایی تحریم‌‌های ثانویه آمریکا علیه ایران به طول خواهد انجامید! این در حالی بود که اساسا «مکانیسم» و «ساختار ادعایی» لودریان، در آن زمان وجود خارجی نداشت! بی‌دلیل نبود که «فدریکا موگرینی» مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی، پس از گذشت ماه نوامبر، پایان سال 2018 میلادی را زمان اجرایی شدن سازوکار مالی ویژه اروپا در راستای حفظ برجام دانست؛ ساز و کاری که در آن زمان نیز اجرایی نشد!

4- سرانجام 11 بهمن‌ماه[پنجشنبه‌ای که گذشت] مقامات قاره سبز «ثبت» سازوکار مالی ویژه اروپا را با هدف حفظ توافق هسته‌ای- بخوانید حفظ یکطرفه تعهدات ایران در برجام- آغاز کردند. البته میان اظهارات «جرمی هانت» وزیر خارجه انگلیس و «هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان مبنی بر «مرحله‌ای بودن این مکانیسم بالقوه» و «بیانیه بروکسل» کمترین سنخیتی وجود ندارد! از سوی دیگر، قرار بود اجرایی شدن مکانیسم مالی اروپا، آن هم وفق بیانیه بروکسل، مابه‌ازایی «تضمینی» برای استمرار تعهدپذیری ایران در برجام باشد اما هم‌اکنون مقامات اروپایی در ازای «تعریف یک ساختار قطره‌چکانی» که معطوف به رفع نیازهای ابتدایی و اولیه(!) بوده و فراتر از آن، در اجرایی شدن آن هم تردید وجود دارد، با نهایت پررویی و وقاحت بی‌نظیر، خواستار کسب امتیازاتی فراتر از «انجام تعهدات برجامی ایران» هستند؛ امتیازاتی از جمله تصویب «فتف» که در بیانیه وزرای خارجه اروپایی هم به آن اشاره شده(!)

5- مروری بر روند طی شده در 9 ماه اخیر، بخوبی نشان می‌دهد چرا مقامات آمریکایی «نرم‌‌‌‌‌ترین مواجهه ممکن» را با راه‌اندازی سازوکار مالی ویژه اروپا داشته‌اند! باید اذعان کرد تمام این بازی، نه در درون جلسات داخلی مقامات اروپایی، بلکه در قالب رایزنی‌‌های مشترک «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا و ژان ایو لودریان وزیر خارجه فرانسه (به نمایندگی از تروئیکای اروپا) هدایت و مدیریت شده است. بدیهی است دولت ترامپ از خروجی مشترک جلسات پشت‌پرده خود و تروئیکا که امروز در قالب پدیده‌ای با عنوان «INSTEX» خود را نمایان کرده است، بشدت رضایت دارد.

6- ایالات متحده و اتحادیه اروپایی در قالب این مکانیسم مبهم و حداقلی، می‌توانند ضمن حفظ دولت فعلی ایران در توافق هسته‌‌‌ای، به ارائه حداقلی‌‌‌‌‌ترین تعهدات (که آنها نیز در کوتاه‌مدت قابل ابطال یا تغییر هستند) آن هم صرفا در حوزه تامین نیازهای اولیه(!) اکتفا کنند. از سوی دیگر، همین سازوکار به اتحادیه اروپایی اجازه می‌دهد پروژه مهار موشکی و منطقه‌ای ایران را (مطابق خواست شخص ترامپ) بدون ارائه کمترین هزینه‌ای پیش ببرد! شکل‌‌‌گیری این شرایط بغرنج- که مقامات وزارت امور خارجه کشورمان اصرار دارند از آن به عنوان گام نخست اروپا برای حفظ برجام یاد کنند ـ معلول عدم توجه به قاعده «تضمین‌خواهی» از اروپا به جای «ترغیب اروپا به تعهدپذیری» بود. در سایه همین بی‌توجهی بود که مقامات اروپایی صفر تا صد مکانیسم مالی ویژه مذکور را خود تعیین کرده و به صورت همزمان، به طرف متعهد و ضامن در قبال آن تبدیل شدند! خطایی بزرگ که البته هنوز برای جبران آن از سوی «مقامات برجام‌پرست» دولت و وزارت امور خارجه کشورمان دیر نشده است، البته اگر بخواهند!

***************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات