اهمیت سفر روحانی به عراق در۴سطح
تحلیل
آرمان امروز: سفر روحانی اهمیتی معنادار و
تعریف پذیر پیدا میکند. از طرفی عراق از اهمیتی جدی برخوردار است و در وضعیت کنونی
نزدیکترین کشور عربی به ایران است. در بافت موقعیتی که تلاش آمریکا و کشورهای دیگر
عربی پس از نشست ورشو در کمیتههای مختلفی که تشکیل شده ایجاد وحدت میان کشورهای
عربی و رژیم صهیونیستی علیه ایران را دنبال میکند باید در نظر داشت جایگاه عراق و
نزدیکی ایران به دولت عراق برای حل و فصل مسائل موجود میتواند تا حدود زیادی
معنادار و قابل عنایت باشد. از این جهت باید گفت که سفر روحانی به عراق اهمیتی
مضاعف در وضعیت کنونی و عملکردهای ایالات متحده آمریکا برای رهبری محاصره منطقهای
ایران در چارچوب وحدت میان پایتختهای عربی و تلاویو مورد توجه است. سومین سطح
تحلیل در این زمینه متوجه تلاش ایران برای استفاده از گذرگاه عراق در جهت حل و فصل
مسائل خود با عربستان است. به هر تقدیر باید پذیرفت که عراق از یک سو به ریاض نزدیک
است و از سوی دیگر با تهران؛ فلذا با توجه به گارد بسته هر دو پایتخت در برابر هم،
استفاده معقولانه از عراق در جهت بازشدن گارد هر دوطرف با یکدیگر و انتقال صحیح
دیدگاهها میتواند تاحدودی مورد توجه قرار گیرد. اگرچه دریچههای امید در این
زمینه چندان باز و گسترده نخواهد بود.
وجود عراق در چارچوب حوزه علمیه نجف، شخص آیتا... سیستانی در کنار ایران، حوزه
علمیه قم و وجود مقام معظم رهبری در تهران است. لذا نمیتوان آیتا... سیستانی و
نقش کلیدی او را در حوزه تفکر اسلامی و شیعی نادیده گرفت. توجه به این نکته از سوی
حسن روحانی و احتمال بالای ملاقات وی با آیتا... سیستانی میتواند در این زمینه
مورد توجه محافل گوناگون قرار گیرد. فلذا باید گفت در این چهار سطح تحلیل سفر حسن
روحانی به عراق از اهمیت بالایی برخوردار میشود. در حالی که با توجه به همه این
اهمیتها نباید دریچههای توقعات فزاینده را نسبت به این سفرها در زمینههای
گوناگون باز کرد.
وعده دیرهنگام پاکستان برای برخورد با تروریست ها
جمهوری اسلامی: نخست وزیر پاکستان در تشریح
اقدامات اطلاعاتی پیرامون شناسائی و تعقیب تروریستهای جوار مرز این کشور با ایران
گفت ارتش و دولت پاکستان تمامی تلاش خود را به کار گرفتهاند تا ریشه تروریسم در
مرزهای دو کشور را خشک کنند و به زودی اخبار خوشحالکنندهای درباره ریشه کنی
تروریستها منتشر میشود، عمران خان در گفتگوی تلفنی با رئیسجمهور روحانی اطمینان
داد اجازه نخواهد داد گروهکهای تروریستی از خاک این کشور استفاده کنند و مرزها را
ناامن سازند. طبعاً از این رویکرد جدید اسلام آباد لازم است استقبال شود، چرا که
این امید و انتظار را به همراه دارد که از این پس شاهد جنایات وحشیانه تروریستها در
صفحات مرزی نباشیم و تروریستها پس از انجام «جنایات سفارشی» در پشت مرزهای پاکستان
مخفی نشوند.
عمران خان در زمینه شهادت دهها تن از نیروهای مرزبانی کشور در حمله تروریستها در
جاده خاش – زاهدان تاکید کرد نیروهای امنیتی و نظامی پاکستان به محل اختفای
تروریستها نزدیک شدهاند و در اولین فرصت ممکن، آنها را از بین خواهند برد. اگرچه
این، خبر مهمی است ولی جای گلایه دارد که چرا نیروهای امنیتی – اطلاعاتی پاکستان تا
این مرحله قصور کرده و در انجام وظایف محوله در مهار و سرکوب تروریستها کم کاری روا
داشتهاند.
جای تعجب است که چرا دولت پاکستان تا این مرحله واکنش جدی و قابل ذکری در مقابله با
تروریستها از خود نشان نداده و رفتاری را در پیش گرفته که گویا نسبت به این معضل
بزرگ و حیاتی به کلی بیاعتناست که البته قابل درک و پذیرش نیست. وعده نخستوزیر
پاکستان اگر عملیاتی شود و پشتوانه جدی و موثری داشته باشد، نقطه عطفی در مناسبات
امنیتی و مرزی محسوب میشود و میتواند مبنای مناسبی در این زمینه باشد. مشکل
اینجاست که متاسفانه دو طرف به ماهیت و خاستگاه تروریستهای اجارهای در صفحات مرزی
دو کشور کاملاً واقفند و دستهای پشت پرده را به خوبی میشناسند ولی تاکنون اقدام
بازدارنده و مهارکنندهای از جانب پاکستان را شاهد نبودهایم که همین امر میتواند
بر مناسبات نمونه و تاریخی دو کشور اثرات جدی باقی بگذارد که البته مطلوب ملتهای دو
کشور نیست. ولی این وضع هم به کلی غیرقابل دوام است و اوضاع را در مرزهای دو کشور
ملتهب کرده است.
ممکن است رابطین تروریستها از شرارتها سودی ببرند ولی به مصلحت مردم و دولت
پاکستان نیست که شاهد ناامنی و بحران در مرزها و پشت مرزها باشند به ویژه آنکه
بدانند ریشه ناامنیها به داخل خاک پاکستان باز میگردد. جمهوری اسلامی ایران بارها
اعلام کرده که توان، ظرفیت و امکانات لازم برای سرکوب و ریشه کن ساختن تروریستها
را در اختیار دارد و در صورت همکاری اطلاعاتی و عملیاتی دو کشور، بستن پرونده
تروریستها در هر جا که باشند، بسیار سریعتر از آنچه انتظار میرود، عملی و میسر
خواهد بود.
شفافیت مردمی
صبح نو: در روزها و ماههای اخیر پروندههای
متعددی در برخورد با فساد رونمایی شده و به نتیجه رسیده است.کار دستگاه قضا، کشف
حقیقت، صدور حکم و اجرای آن است و در پروندههای اقتصادی این روند سرعت و جدیت
بیشتری به خود گرفته. از مهمترین این پروندهها، موضوعی است که برادر رییسجمهوری
کنونی در آن متهم است و سومین دادگاهش امروز برگزار میشود؛ پروندهای اقتصادی که
در آن شبکهای برخوردارشده از انتفاع مالی درصدد مداخلات تصمیمسازانه هستند. به
موازات افزایش جلسات دادگاه و اعلام اتهامات، دو موج خبرسازی در این باره شکل
گرفته؛ اول از درون دولت است که حجم سخنان ساختارشکنانه و طعنهآمیز بر سبیل ایام
انتخابات96 رشد قابل توجهی دارد و دوم طرح پروندههای فساد ساختگی یا کممایه به
مدد تیترسازیهای جنجالی و خیالی. در مورد دومی باید دستگاه قضا وارد شده و حقیقت
را کشف و اعلام کند تا مبارزه با فساد دستخوش سوءاستفادههای جناحی و سیاسی
اصلاحطلبان قرار نگیرد. اما مورد اول را شاید چارهای نباشد! چاره کار آگاهسازی
افکار عمومی از دستهای پشت پردهای است که برای تأمین منافع مادی و دنیوی خود
-آنهم به بهایی ناچیز و تمسخرآمیز که یادآور وطنفروشیهای دوران ستمشاهی است- هر
کاری میکنند. این آگاهیبخشی تنها راه پیشرفت کشور است. چیزی بیش از شفافیت که
بتواند افکار عمومی را ارتقا داده و آنها را در کشاکشهای انتخاباتی، رهنمون شود.
سخني با فرمانده جنگ اقتصادي
رسالت: رئيس جمهور چهارشنبه گذشته در اجتماع
مردم لاهيجان، گفت: «به رهبري گفتم فرماندهي جنگ اقتصادي با حضرتعالي باشد، فرمودند
فرمانده اين جنگ بايد رئيس جمهور باشد.» اين بيان رئيس جمهور نشان مي دهد او قبول
دارد کشور دچار يک جنگ اقتصادي است، اما وي و هيئت وزيران طي پنج سال گذشته هيچ نوع
آرايشي که نشان دهنده ادراک وضعيت جنگي باشد، نگرفته اند. اين جنگ عليه ملت ايران
توسط غرب به ويژه سال هاي مذاکره براي توافق برجام حتي براي حفظ ظاهر در مذاکرات
نشان نداد که ما در حال جنگ با آنها هستيم. لبخند وي و وزير خارجه اش هميشه زينت
بخش جلسات مذاکرات بود. تيم ديپلماتيک کشور در مذاکرات اصلاً متوجه اين جنگ نبود،
چرا که در توافقات، ميلياردها دلار نقد به طرف غربي بخشيد و يک نمونه آن اکسيد کردن
اورانيوم غني شده ۲۰ درصد بود که در بازار همان روز توافقات نزديک به ۱۸ ميليارد
دلار ارزش داشت. آنها براي جنگيدن نرفته بودند اما لحن طرف مقابل مشخص بود جز جنگ
پيام ديگري ندارد.
رئيس جمهور با خبر خلاف واقع خزانه خالي، مذاکرات را کليد زد. همين کليد باعث شد
قفل روي قفل بيايد، تحريم ها برداشته نشود، دلار از سه هزار تومان به ۱۸ هزار تومان
و گوشت از ۲۶ هزار تومان به ۱۲۰ هزار تومان برسد و اخلال در بازار هجدهمين اقتصاد
جهان پديد آيد. رئيس جمهور اگر از شرح وظايف خود در قانون اساسي به ويژه اصل ۱۲۶
قانون اساسي مطلع بود، به رهبري پيشنهاد نميکرد فرماندهي جنگ اقتصادي را به عهده
گيرد. چون اصل ۱۲۶ قانون اساسي ميگويد مسئوليت امور «برنامه» و «بودجه» و «امور
اداري استخدامي» کشور مستقيماً به عهده رئيس جمهور است. نمي شود در وسط جنگ
اقتصادي، اصل ۱۲۶ قانون اساسي را تعطيل کرد و وظايف کليدي وي را بلاموضوع نمود، آن
هم به پيشنهاد خود وي!
۸۰ درصد اقتصاد کشور دست دولت است. يکي دو بنگاه اقتصادي کشور به تنهايي دو برابر
بودجه عمومي دولت، منابع مالي در اختيار دارند. در بودجه عمومي دولت ميلياردها
تومان اعتبار با عنوان کمک، در اختيار رئيس جمهور است که با يک امضاي گيرنده وجه
بدون هيچ حسابرسي قابل پرداخت است. رئيس جمهور در اداره اقتصاد کشور قدرت مطلقه
دارد. چطور با اين قدرت مطلقه از پس مشکلات پيش پا افتاده اي مثل تنظيم بازار برنمي
آيد؟
حجم مراودات و مبادلات اقتصادي ايران با افغانستان به تنهايي برابر کل مبادلات
اقتصادي کشور با ۲۸ کشور اروپايي است. چرا رئيس جمهور يک نماينده ويژه براي رتق و
فتق و توسعه روابط با افغانستان، علاوه بر تشويق دستگاه ديپلماسي در اين باره تعيين
نمي کند تا مشکل حقابه رود هيرمند را حل کند؟ مبادلات اقتصادي با عراق بيش از هشت
ميليارد دلار در سال است، تازه رئيس جمهور به فکر اين افتاده است سفري به بغداد
کند. چرا دولت معطل INSTEX، SPV اروپايي است؟ چرا از ترس اف FATF، مي خواهد خودکشي
در کانال مالي آنها کند؟
چين، هند و روسيه فرياد مي زنند ما مي خواهيم روابط راهبردي با شما داشته باشيم، با
برجام يا بي برجام در کنار شما هستيم. چرا پاسخ در خور نمي شنوند؟ سستي و کاهلي در
رويکرد به شرق ديده مي شود. اين سه کشور بيش از نيمي از جمعيت جهان را در خود جا
داده اند. چه چيز مانع است دولت به سرعت به سمت شرق برود و از بي مهري و ستم غرب
انتقام بگيرد؟سياست هاي اقتصاد مقاومتي و سياست هاي کلي اقتصاد از سوي رهبري اعلام
شده است. اگر رئيس دولت در واگذاري فرماندهي اقتصادي کشور به رهبري، صادق است چرا
در اجراي اين سياست ها تعلل مي کند؟
نفوذ ایران به شبکه سایبری کاخ سفید، FBI و ارتش آمریکا
کیهان: یک شبکه خبری آمریکا میگوید اطلاعات
سری برخی نهادهای دولتی این کشور از جمله افبیآی، اداره ارتباطات کاخ سفید و
ارتش، توسط هکرهای ایرانی هک شده است. انبیسی در گزارشی به نقل از شرکت
ریسکیوریتی اعلام کرد: یک گروه هکر ایرانی به نام «ایریدیوم» که دسامبر گذشته به یک
شرکت آمریکایی حمله کرده، بار دیگر دوشنبه هفته گذشته به این شرکت حمله کرد. هدف
حمله گروه هکری ایرانی شرکت «سیتریک سیستمز» بوده که به بسیاری از نهادهای دولتی
آمریکا خدمات رایانهای از جمله پلاتفورمی برای دورکاری کارمندان دولتی ارائه
میکند. ریسکیورتی مدعی است که حملات هکرهای ایرانی به سیتریک سیستمز از 10 سال پیش
شروع شد و تاکنون ادامه داشته است.
«چارلز یو» رئیس ریسکیوریتی گفت این هکرها که از طریق حساب کاربری یکی از کارمندان
شرکت سیتریکس به آن نفوذ کردهاند، موفق شدهاند تا به 6 ترابایت اطلاعات از این
شرکت دست یابند. به نوشته انبی.سی تحلیل این حملات نشان میدهد که هکرها بر
پروژههای مرتبط با افبیآی، قراردادهای هوا و فضا و ناسا و همچنین شرکت نفتی
آرامکو عربستان متمرکز بودهاند.
نفوذ در شبکه رایانهای سیتریک به هکرها امکان دسترسی به ارتباطات خصوصی با نهادهای
دولتی پیرامون پروژههای حساس فناوری اطلاعات در ارتباط با افبیآی، اداره دفاع
موشکی، اداره پشتیبانی دفاعی و اداره سامانههای اطلاعات دفاعی آمریکا و همچنین
اداره ارتباطات کاخ سفید را داده است. اداره سامانههای اطلاعاتی دفاعی آمریکا
وظیفه پشتیبانی فنی و ارتباطی از رئیسجمهوری، معاون رئیس جمهوری، وزیر دفاع و
فرماندهان ارشد این کشور را دارد. اداره ارتباطات کاخ سفید نیز موظف است امنیت
ارتباطات رئیسجمهوری آمریکا را تأمین کند. ریسکیوریتی همچنین مدعی شد گروه ایرانی
«ایریدیوم» همان گروهی است که در سال 2017 اطلاعات پارلمان انگلیس را هک کرد.»