جوانها بايد شانهشان را زير بار مسئوليتهاي دشوارِ کوچک و بزرگ بدهند؛ علاج مشکلات کشور اين است.
ما در گام دوّم انقلاب بايستي حرکت کشور را بر دوش جوانها قرار بدهيم
در نخستين روز سال ۱۳۹۸، سال «رونق توليد» رهبر معظم انقلاب اسلامي عصر روز پنجشنبه با حضور در حرم مطهر حضرت عليبنموسي الرضا عليهالسلام در جمع زائران و مجاوران اين حرم نوراني سخنراني کردند.
***
بسم الله الرّحمن الرّحيم
و الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيدنا و نبينا ابيالقاسم المصطفي محمّد و علي آله الاطيبين الاطهرين المنتجبين الهداة المهديين المعصومين المکرّمين سيما بقيةالله في الارضين. اللهم صلّ على وليک علىّ بن موسي الرّضا عدد ما في علمک صلاة دائمة بدوام ملکک و سلطانک، اللّهم سلّم على وليک علىّ بن موسى الرّضا عدد ما في علمک سلاماً دائماً بدوام مجدک و عظمتک و کبريائک.
ميلاد مبارک پيشواي عدالت و امير هميشهي مؤمنان در طول تاريخ، حضرت اميرالمؤمنين عليّبنابيطالب را که نوروز حقيقي است تبريک عرض ميکنم. همچنين تبريک عرض ميکنم حلول سال نو و عيد نوروز را که سليقهي زيباي ايراني، اين روز را آغاز سال قرار داده است و سال شمسي ايراني، سال هجري ايراني از آغاز بهار و از عيد نوروز شروع ميشود. همچنين ايام اعتکاف را به دلهاي نوراني معتکفين تحيت و تهنيت عرض ميکنم؛ اميدوارم رحمت الهي و تفضّل الهي و اجابت پروردگار عالم به انفاس زکيهي معتکفينِ ما، شامل حال همهي ملّت ايران و همهي آحاد -بخصوص جوانان ما- بشود. خداي متعال را سپاسگزارم که توفيق داد يک بار ديگر به مناسبت آغاز سال نو با شما مردم عزيز، مجاوران و زائران در پرتوِ لمعات(۲) بقعهي مبارکهي رضويه ملاقات کنم.
چهار محور اصلي بيانات
مطلبي را که امروز من آماده کردهام تا با شما برادران عزيز و خواهران عزيز در ميان بگذارم، چهار موضوع است که اميدوارم بتوانم آنها را با اختصار به عرض شما برادران و خواهران برسانم.
1. يک موضوع دربارهي سال جاري است يعني همين سال ۱۳۹۸؛
2. يک موضوع به مناسبت و دربارهي مسائل غرب و مسائل ما با دولتهاي غربي است؛
3. موضوع سوّم دربارهي اقتصاد و شعار امسال است که عبارت باشد از شعار رونق اقتصادي؛
4. و موضوع آخر و چهارم، سخني است با جوانان عزيزمان دربارهي مسائل کشور، مسائل آينده، و مسائل انقلاب.
سال 1398 سال فرصت ها
دربارهي مسائل مربوط به سال جاري، انسان ميبيند که بعضي از گويندگان يا نويسندگان يا صاحبنظران يا اظهارنظرکنندگان دربارهي سال ۹۸ اظهار نظر کردهاند که اين سال، سال تهديدها است. بنده مطلقاً اين را قبول ندارم؛ من معتقدم سال ۱۳۹۸ به توفيق الهي سال فرصتها است؛ سال امکانات و سال گشايش.
تحليل احمقانه و خبيثانه از اوضاع کشور
البتّه آن کساني که اظهار نظر ديگري ميکنند و دائم تهديد به رخ اين و آن ميکشند، دانسته يا ندانسته تحت تأثير رجزخوانيهاي دشمنان اين ملّتند. دشمنان اين ملّت علاوه بر آنچه در واقعيت انجام ميدهند، جنگ رواني هم دارند، اظهار نظر هم دارند، رجزخواني هم دارند. اين رجزخوانيها بايد همان طور که هست، دانسته بشود. اينها در بارهي سال ۹۷ هم از همين رجزخوانيها داشتند و سعي ميکردند توي دل بعضيها را خالي کنند. يکي از همان احمقهاي درجه يک که چند وقت قبل آنها را معرّفي کردم،(۳) در اواسط يا اوايل سال ۹۷ گفت که ما اگر از برجام خارج بشويم -يعني اگر آمريکا خارج بشود- در خيابانهاي ايران شورش اتّفاق ميافتد، مردم نان هم ديگر نميتوانند بخرند. يکي ديگر از همين حضرات احمقهاي درجه يک، اظهار نظر کرد که در سال ۲۰۱۹ آقايان آمريکاييها کريسمس را در تهران خواهند گرفت.(۴) خب اينها حرفهايي است که زدند. من نميدانم؛ يعني واقعاً دو نظر وجود دارد که آيا اينها واقعاً تحليلشان اين قدر نسبت به مسائل منطقه و کشور دور از واقعيت است که اين حرفها را جدّي ميزنند يعني واقعاً گفتن اين حرفها [از] حماقت است؟ يا نه؛ قصد جنگ رواني دارند و خباثت ميکنند و اين حرفها را پخش ميکنند در فضاي رسانهاي عالم به منظور جنگ رواني؟ اين براي من روشن نيست؛ ممکن است هر دو باشد، هم حماقت، هم خباثت.
مشکلات اقتصادي محصول ضعف مديريت ها و تحريم ها
و امّا اينکه گفتيم سال ۹۸ سال فرصتها است، در اين باره من مقدار کمي توضيح بدهم: مشکل عمدهي کشور ما فعلاً مشکل اقتصادي است و مسئلهي معيشت قشرهاي ضعيف؛ بخشي از اين مشکل مربوط است به تحريم قدرتهاي غربي يعني آمريکا و اروپا؛ بخشي هم مربوط ميشود به نقايص دروني خود ما، به ضعفهاي مديريتي خود ما. هم تحريم ميتواند فرصت باشد -که توضيح ميدهم- و هم مشاهدهي اين ضعفها و نقصها ميتواند براي ما تجربههاي گرانبهايي براي آينده و براي مديريت سالهاي بعد کشور به وجود بياورد؛ هر دوي اينها ميتواند فرصت باشد.
تحريم ميتواند فرصت باشد
امّا تحريم ميتواند فرصت باشد؛ چرا؟ زيرا تجربه نشان داده است کشورهايي که از منابع طبيعي -مثل نفت- برخوردار هستند، هر وقت درآمدهايشان از ناحيهي اين منابع کاهش پيدا ميکند، اينها به فکر اجراي اصلاحات اقتصادي ميافتند، انگيزه پيدا ميکنند، انگيزهي اصلاحات پيدا ميکنند، انگيزه پيدا ميکنند که خودشان را از وابستگي نجات بدهند و اقدامات مناسبي را انجام ميدهند. اين مال وقتي است که درآمد حاصل از آن منابع طبيعي کاهش پيدا ميکند؛ بعد که اين منابع دوباره به حال اوّل برميگردد و منابع مالي مورد استفادهي آنها افزايش پيدا ميکند، از ادامهي کار اصلاحات غفلت ميکنند، فراموش ميکنند. پس فشارِ کاهش درآمد منابع طبيعي، اين حُسن بزرگ را نه فقط براي ما، [بلکه] براي همهي کشورهاي مشابه ما دارد که آنها را از وابستگي به اين منبع طبيعي، از اين تک محصولي بودن، از اين اقتصاد نفتي -که يکي از بزرگترين مشکلات اقتصاد ما اين است که نفتي است، وابسته به نفت است- نجات خواهد داد. واقعاً هم همين جور است؛ الان در کشور، هم در سطوح دولتي، هم در سطوح تحقيقاتي و دانشگاهي، مطالعات وسيعي شروع شده است براي اينکه ما چگونه بتوانيم کشور را با درآمدهاي غيرنفتي اداره کنيم؛ اين خيلي چيز مهم و خوبي است. آن وقتي که درآمد نفتي به صورت فراوان در اختيار باشد، نه مسئولين دولتي و نه ديگران طبعاً به اين فکر نميافتند. شبيه اين را ما به طور محسوس و عيني در باب امکانات دفاعي کشور امتحان کرديم. در سالهاي دفاع مقدّس، جنگي که بر ما تحميل شد، قدرتهاي مادّي شرق و غرب، يعني هم قدرتهاي مادّي سرمايهداري، و هم قدرتهاي مادّي سوسياليستي و کمونيستي، بهترين امکانات جنگي را در اختيار صدّام قرار دادند ولي دست ما بسته بود. به ما حتّي -آن طوري که مشهور شد و همه دانستند- سيم خاردار هم نميفروختند؛ البتّه سخت بود امّا همين سختي موجب شد که جوانهاي ما، صاحبان فکر، صاحبان استعداد و ابتکار به فکر بيفتند، وضع وابستگي ما را به سلاح بيگانه تغيير بدهند. امروز وضعيت ما به لطف الهي از لحاظ امکانات دفاعي تقريباً از همهي کشورهاي اين منطقه بهتر و بالاتر است؛ دشمنهاي ما هم روي اين دارند تکيه ميکنند، آنها هم اعتراف ميکنند، براي اينکه اين را وسيلهي فشاري قرار بدهند؛ که البتّه وسيلهي فشار قرار نخواهد گرفت. ما به کوري چشم آنها تقويت بنيهي دفاعي را ادامه خواهيم داد. آن روز در دوران دفاع مقدّس اگر به ما سلاح ميفروختند، تانک ميدادند، موشک ميدادند، امکانات ميدادند، ما به فکر نميافتاديم که خودمان توليد کنيم؛ خب [اگر] داشتيم، وابستگي باقي ميماند، احتياج به ديگران از بين نميرفت؛ مثل خيلي از کشورهاي ديگري که در منطقهي ما هستند و ميشناسيد؛ کشورهايشان انبار سلاح است امّا سلاحهاي متعلّق به ديگران، وابسته به ارادهي ديگران؛ خودشان نه قدرت دارند، نه توان علمي و عملي دارند که از آنها درست استفاده کنند؛ ميشديم مثل آنها؛ امروز به توفيق الهي اين جور نيست. پس نياز براي ما حرکت ايجاد ميکند، انگيزه ايجاد ميکند. وقتي که دستمان از درآمد نفتي به طور کامل -يعني درآمد کاملِ نفتي- کوتاه شد، طبعاً راههاي جايگزين را ميگرديم پيدا ميکنيم؛ اين کاري است که شروع شده و به توفيق الهي به نتيجه خواهد رسيد؛ ملّت ايران بعدها ثمرهي آن را خواهد چشيد، نتيجهاش را خواهد ديد.
وظيفه خطير بررسي طرحهاي مقابلهي با تحريم
من عرض ميکنم ما از تحريم نبايد بناليم؛ از تحريمکنندهها هم -که آمريکا و اروپا هستند- توقّع زيادياي نبايد داشته باشيم؛ حالا من بعداً در بخش [مربوط به] غرب خواهم گفت چرا؛ از اينها نميشود توقّع داشت. ما بايد بنشينيم طرحهاي مقابلهي با تحريم را بررسي کنيم و به طور جدّي آنها را دنبال کنيم؛ وظيفهي ما اين است؛ هم وظيفهي دستگاههاي دولتي، هم وظيفهي بخشهاي تحقيقاتي مربوط به قوّهي مقنّنه، و هم وظيفهي جوانهاي ما و اصحاب فکر و انديشه در کشور، بنشينند با آگاهي از مسائل کشور، راههاي مقابلهي با تحريم را بررسي کنند، پيدا کنند؛ و راههاي زيادي وجود دارد براي مقابلهي با تحريم و خنثيٰ کردن تحريم ظالمانه و خباثتآميز دشمن. البتّه به من گزارش دادند که مسئولين بالاي دولتي دارند اين راهکارهاي مقابلهي با تحريم را تدوين ميکنند؛ بايد در عمل و در اجرا، جدّيتر، فوريتر، و عمليتر وارد بشوند؛ مسائل را با تأخير نبايستي انجام داد.
پذيرش عمومي آغاز جنگ تمام عيار اقتصادي
امروز همه قبول دارند که دشمن در حال جنگ اقتصادي با ما است؛ اين را همه ميدانند. البتّه اين را که دشمن در حال جنگ با ما است، هميشه ما تکرار ميکرديم، ميگفتيم، [امّا] بعضي باور نميکردند؛ امروز همه باور کردهاند؛ همهي مسئولين فهميدهاند و قبول کردهاند که دشمن در حال جنگ با ما است. جنگ فقط توپ و تفنگ نيست؛ جنگ اقتصادي، جنگ امنيتي، جنگ اطّلاعاتي، جنگ سياسي، اينها هم جنگ است؛ گاهي خطرناکتر از جنگ نظامي هم هست. دشمن در حال جنگ با ما است؛ خب بُروز و ظهور اين جنگ در امر مسائل اقتصادي است؛ اين را همه امروز قبول دارند.
تلاش براي ايجاد بازدارندگي در برابر دشمن
ما البتّه در اين جنگ بايد دشمن را شکست بدهيم و به توفيق الهي دشمن را شکست خواهيم داد؛ بله، دشمن را شکست خواهيم داد امّا اين کافي نيست. حرف من و مطالبهي من از مجموع فعّالان گوناگون کشور، چه در بخش مسئولين دولتي، چه در بخشهاي دانشگاهي، مردمي، عمومي، چيز ديگري است؛ من ميگويم ما بايد علاوهي بر شکست دشمن، بازدارندگي ايجاد کنيم؛ حرف من اين است. گاهي شما دشمن را شکست ميدهيد امّا دشمن منتظر فرصتي ميماند و يک ضربهي ديگري بعداً وارد ميکند؛ اين فايدهاي ندارد؛ ما بايد به نقطهاي برسانيم خودمان را که بازدارنده باشد؛ يعني دشمن احساس کند که از رخنهي اقتصادي، از معبر مسائل اقتصادي نميتواند به کشور عزيز ما ضربه وارد کند و به ملّت فشار بياورد؛ بايد به اينجا برسيم؛ بازدارندگي؛ اين هم ممکن است، همچنان که -باز اينجا از مسائل نظامي مثال بزنم- در مسائل نظامي خوشبختانه وضعيت ما اين جوري است. يک روزي بود که ما مينشستيم و هواپيماي دشمن ميآمد در ارتفاع بالا و شهرهاي ما را بمباران ميکرد، ما هم وسيلهي دفاعي در اين حد نداشتيم، يا [وقتي] موشک ميفرستاد وسيلهاي نداشتيم براي مقابله؛ بعد که امکانات پيدا کرديم، امروز دشمنان ما -حدّاقل در منطقه؛ آنهايي که در منطقه هستند يا در منطقه نيرو دارند- ميدانند که جمهوري اسلامي با موشکهاي نقطهزن و فعّال و دقيق خود در اين منطقه با هر دشمني ميتواند مقابله کند و مواجهه کند و او را بکوبد؛ اين را فهميدند. اين بازدارندگي است؛ اين معنايش اين است که دشمناني که گاهي هوس تهاجم نظامي به سرشان ميزند، ملاحظه کنند؛ بفهمند که نه، اين جوري نيست، جمهوري اسلامي، مشت محکم و دست قوياي دارد درمقابل؛ اين ميشود بازدارنده؛ ما در مسائل اقتصادي بايد به اينجا برسيم. اين بنابراين فرصتي است که در سايهي تحريم دشمنان در اختيار ما است؛ امروز ميتوانيم روي اين زمينه کار کنيم؛ اين بحث اوّل.
غرب قابل اعتماد و اتکا نيست
گفتم چشممان به غربيها نباشد. وارد بحث دوّم ميشوم که مسئلهي مواجههي با قدرتها و دولتهاي غربي است؛ در اين زمينه، ما خيلي حرف داريم. من ميگويم براي اينکه ما در خودمان، اين قدرت بازدارندگي اقتصادي را به وجود بياوريم، بکلّي بايد از کمک و همراهي غربيها چشم بپوشيم، منتظر آنها نبايد باشيم. براي خاطر اينکه غربيها نشان دادند که نميتوان از آنها انتظار کمک داشت؛ انتظار توطئه ميشود داشت، انتظار خيانت ميشود داشت، انتظار خنجرازپشتزدن ميتوان داشت، [امّا] انتظار کمک و صداقت و همراهي نميشود داشت. آنجايي که شما ميبينيد غربيها به يک دولتي، به يک کشوري کمک ميکنند، در حقيقت براي خودشان دارند کار فراهم ميکنند. بله، غربيها به رژيم طاغوت کمک ميکردند امّا اين در واقع کمک به او نبود، کمک به فروش سلاح خودشان بود، کمک به تسلّط بيقيدوشرطشان بر نفت کشور بود، کمک به وجود ۶۰ هزار نيروي مستشار نظامي در کشور بود. آن روزي که انقلاب پيروز شد، حدود ۶۰ هزار نيروي آمريکايي در کشور -عمدتاً در تهران- متمرکز بودند، از بيتالمال مسلمانها ميخوردند و براي خودشان کار ميکردند. اگر يک جايي کمکي هم بکنند، در واقع کمک به خودشان است، کفّهي خودشان را دارند سنگين ميکنند، از آنها انتظار کمک نميشود داشت. اين مخصوص ما هم نيست، اين جور نيست که ما بگوييم غربيها [فقط] با جمهوري اسلامي اين جوري هستند يا بگوييم با ايران اين جور هستند؛ نه، با همهي کشورهايي که زورشان به آنها برسد، رفتار کشورهاي غربي اين است؛
سه قرن استعمار، نشانه عملکرد خيانت آميز و جنايت آميز غرب
ببينيد، سه قرن پديدهي استعمار -استعمار کشورهاي ضعيف- صدها ميليون جمعيت را فشرده و پدرشان را درآورده و زير فشار قرار داده؛ اروپاييها -آن روز، آمريکايي در بين نبود- در آسيا، در آفريقا، در آمريکاي لاتين، کشورها را استعمار کردند و مکيدند، منابع آنها را به سود خودشان خالي کردند و بردند و آنها را از پيشرفت علمي و عملي و فنّاوري مانع شدند و عقب انداختند. اين پديدهي استعمار، مخصوص ما هم نبود؛ مال همهي کشورهاي ديگري بود که زورشان به آن کشورها رسيده بود.
نمونه هاي بسيار در تاريخ معاصر ايران زمين، حاکي از غيرقابل اعتماد بودن غرب
در مورد ايران، از اواسط قاجار، اروپاييها به ما ضربه زدند. در جنگهاي ايران و روس، انگليسها به ايران خيانت کردند؛ به عنوان واسطه وارد ميدان شدند، امّا از پشت خنجر زدند. در قضيهي امتياز تنباکو، در قضيهي اميرکبير و رفتاري که با اميرکبير کردند؛ فشارهاي انگليسها و سفارتخانههاي اروپايي در تهران بود که پادشاه ابله قاجار را وادار کرد خون اميرکبير را بريزد و او را که ميتوانست ايران را متحوّل کند، کنار بگذارد. [همچنين] رفتار اروپاييها در روي کار آوردن حکومت ديکتاتوري رضاخان، رفتار اروپاييها و آمريکاييها در ساقط کردن دولت مصدّق، رفتار آنها در قضاياي گوناگون اقتصادي و سياسي و امنيتي ما و رفتار آنها در قضيهي جنگ تحميلي و بعد هم رفتار آنها در قضيهي تحريم؛ اينها را ما نبايد از ياد ببريم. غربيها با ما هميشه همين جور رفتار کردهاند؛ نميتوانيم به آنها هيچ اميدي داشته باشيم.
برجام، آخرين نمونه از غيرقابل اعتماد بودن غرب
در همين قضيهي اخير، در قضيهي برجام، وظيفهي اروپاييها چه بود؟ خب يک قرارداد هفتجانبهاي بسته شده بود - شش کشور و ايران اين طرف؛ هفت کشور- يک طرف که آمريکا است خارج شد؛ وظيفهي طرفهاي ديگر چه بود؟ وظيفهي اروپاييها اين بود که ميايستادند در مقابل آمريکا، ميگفتند ما به تعهّد خودمان پايبنديم؛ تعهّد آنها اين بود که تحريمها به طور کلّي برداشته بشود؛ بايد محکم ميايستادند، [امّا] با بهانههاي مختلف نَايستادند. علاوه بر اينکه در مقابل آمريکا نَايستادند، خودشان هم در عين اينکه مدام به ما تأکيد کردند و ميکنند که «نبادا از برجام خارج بشويد»، عملاً از برجام خارج شدهاند؛ يعني حتّي تحريمهاي جديدي را عليه ايران به وجود آوردهاند. اين رفتار اروپاييها است؛ از اينها ميشود توقّع داشت؟ اين کانال مالياي هم که اخيراً مدام گفته ميشود يک کانال مالي درست کردهاند، اين به شوخي شبيهتر است؛ البتّه شوخي تلخي است. اين هيچ معنياي ندارد؛ آن چيزي که وظيفهي آنها است با آنچه آنها دارند مطرح ميکنند زمين تا آسمان فرق ميکند. در آخرين مسئلهي بينالمللي ما، باز اروپاييها مثل گذشته از پشت خنجر زدند، به ما خيانت کردند. از اينها توقّع نميشود داشت؛ هيچ توقّعي نميشود داشت.
سياست و قدرت ظالمانه، زياده خواهانه و بي منطق غرب
ببينيد! به طور کلّي من اين را به شما عرض بکنم؛ اين نتيجهي مطالعات فراوان و مشاهدهي تجربيات خودمان و تجربيات ديگران است: من عرض ميکنم سياست و قدرت در غرب، در دولتهاي غربي اعمّ از آمريکا و اروپا، هم ظالم است، هم زورگو است، هم بيمنطق است، هم زيادهخواه است. اينها هيچ منطقي سرشان نميشود؛ با منطق واقعاً [بيگانهاند]. در باطن، سياستمداران غربي آدمهايي هستند به معناي واقعي کلمه وحشي. تعجّب نکنيد؛ بله، کت و شلوار ميپوشند، کراوات ميبندند، ادکلن ميزنند، کيف سامسونت دستشان ميگيرند، امّا وحشياند؛ عملاً کارهاي وحشيها [را ميکنند]. شما ملاحظه کنيد در همين قضيهي اخير نيوزيلند و کشتار مسلمانان، خب در دو مسجد يک نفري وارد ميشود، دهها نفر را به رگبار ميبندد، بيش از پنجاه نفرِ آنها را به قتل ميرساند، شهيد ميکند؛ خب اين اسمش تروريسم نيست؟ اروپاييها، نه سياستمدارانشان، نه مطبوعاتشان حاضر نشدند نام حرکت تروريستي روي اين کار بگذارند؛ گفتند حرکت مسلّحانه! اين حرکت مسلّحانه است؟ پس تروريسم چيست؟ هر جايي که يک حرکتي عليه يک فرد حتّي انجام بگيرد که مورد علاقهي آنها است، آنجا تروريسم و حقوق بشر و همه چيز رديف ميشوند براي مقابله امّا اينجا -به اين وضوح- به اين حرکت، [حرکت] تروريستي نميگويند! اينها اين جوري هستند.
دولت سعودي، بدترين کشور دنيا
کشوري در اين منطقه و شايد در همه جاي دنيا، به بدي دولت سعودي من سراغ ندارم؛ دولت سعودي، هم مستبد است، هم ديکتاتور است، هم ظالم است، هم وابسته است، هم فاسد است. براي اين دولتِ اين جوري، امکانات هستهاي فراهم ميکنند؛ اعلان کردند که نيروگاه هستهاي برايش ميسازند، اعلان کردند که مراکز توليد موشک برايش درست ميکنند! آنجا اشکالي ندارد؛ آنجا چون وابستهي به آنها است، چون متعلّق به آنها است، اشکال ندارد که بسازند. حالا البتّه دارند اعلان ميکنند، اگر هم بسازند، بنده شخصاً ناراحت نميشوم؛ چون ميدانم که اينها انشاءالله در دوران نه چندان دوري، به دست مجاهدان اسلامي خواهد افتاد.
شرارت و شيطنت، طبيعت قدرتهاي غربي است
بنابراين، شرارت و شيطنت، طبيعت قدرتهاي غربي است، آمريکا و اروپا هم ندارد؛ البتّه آمريکا شرورتر است، شرارت آمريکا به دلايل مختلف بيشتر است، مخصوص اين شخصي هم که حالا در رأس دولت آمريکا است، نيست، [بلکه] سياستشان اين است.
مجلس شوراي اسلامي چند طرح عليه آمريکا تصويب کرده است!؟
به من گزارش دادند که در همين قضاياي اخير، کنگرهي آمريکا -اين آمار جالبي است- در سالهاي ۹۶ و ۹۷، ۲۲۶ طرح و لايحه عليه جمهوري اسلامي، يا تصويب کرده، يا ارائه کرده! ۲۲۶ طرحِ ضدّيت و خباثت عليه جمهوري اسلامي؛ شرارت است ديگر. حالا البتّه اينجا من يک گِلهاي هم از مجلس خودمان بکنم: مجلس شوراي اسلامي خودمان چند طرح و لايحه در مقابل خباثتهاي آمريکا ارائه کردهاند يا تصويب کردهاند؟ خب، پس اين قدرتهاي غربي اين [طور] هستند، از اينها انتظار نميشود داشت.
بزک کنندگان داخلي غرب
البتّه در داخل متأسّفانه بعضيها غرب را بَزک ميکنند، بديهاي غرب را توجيه ميکنند، رتوش ميکنند، نميگذارند افکار عمومي متوجّه بشود که همين دولتهاي ظاهرالصّلاح - مثل فرانسه، مثل انگليس، مثل ديگران- در باطنشان چقدر شيطنت و شرارت وجود دارد؛ مطبوعاتچيها بينشان هست، رسانهايها بينشان هست؛ مثل تقيزاده. در دورهي طاغوت، آدمي مثل تقيزاده، به اين مضمون گفت که ايران بايد از فَرقِ سر تا ناخن پا غربي بشود؛ يعني سبک زندگي در ايران بايد غربي بشود. امروز هم تقيزادههاي جديد از اين حرفها ميزنند؛ البتّه به اين صراحت نميگويند امّا مضمون حرفشان اين است. آنهايي که افکار غربي را، سبک زندگي غربي را، روشهاي غربي را، لغات غربي را به طور پيوسته در داخل، در ادبيات ما، در افکار ما، در دانشگاههاي ما، در مدارس ما تزريق ميکنند، پمپاژ ميکنند، اينها همين تقيزادههاي جديدند.
حاميان سند 2030، تقي زاده هاي امروز
آنهايي که پشت سر سند ۲۰۳۰ -سند ۲۰۳۰ يعني برگرداندن سبک زندگي اسلامي به زندگي غربي- ميايستند، همان تقيزادههاي امروز هستند؛ البتّه امروز به توفيق الهي جوانهاي مؤمن ما و مردم انقلابي ما نخواهند گذاشت اين تقيزادهها حرفشان به کرسي بنشيند.
رابطه با غرب مشکل ندارد، دنباله روي و اعتماد اشکال دارد
اين نکته را توجّه کنيد، چون بعضيها مغالطه ميکنند من [اين را] بگويم. اين حرفهايي که من ميزنم به هيچ وجه به معناي قطع رابطهي با کشورهاي غربي نيست؛ ارتباط مانعي ندارد. بنده در دولتهاي مختلف، در طول اين سالها هميشه دولتها را به ايجاد رابطه با کشورهاي مختلف تشويق کردهام؛ با همسايگان يک جور، با کشورهاي اسلامي يک جور، با حرکتهاي مختلف يک جور، با کشورهاي اروپايي هم همين جور؛ الان هم معتقدم. ارتباط اشکال ندارد، دنبالهرَوي اشکال دارد، اعتماد اشکال دارد؛ من ميگويم اعتماد نکنيد. شايد بسياري يا لااقل بعضي از مشکلات ما ناشي از اين است که به غربيها اعتماد شد؛ در مذاکرات گوناگون، در قراردادهاي گوناگون، در تصميمگيريهاي سياسي گوناگون، به غربيها اعتماد شد. ارتباط مانعي ندارد، ارتباط پيدا کنيد، منتها طرفتان را بشناسيد؛ با لبخند آنها، با ترفند آنها، با سخن دروغ آنها، راه را اشتباه نکنيد، عوضي نرويد؛ حرف من اين است؛ ارتباط هيچ مانعي ندارد. البتّه امروز خوشبختانه مسئولين دولتي ما به اين نتيجه رسيدهاند که با غربيها نميشود درست در يک مسير حرکت کرد؛ اين را احساس کردهاند؛ شايد در آينده انشاءالله رفتارها و برخوردها - بر اثر اين فهم جديدي که در مسئله پيدا شده- تفاوت پيدا کند.
دو گرايش افراطي و تفريطي در تحليل ماهيت غرب
البتّه حالا که يک مقداري در مورد غرب صحبت کردم اين را هم عرض بکنم: ببينيد دو گرايش متضاد در مورد غرب هست که هر دو غلط است؛ يک گرايش عبارت است از تحجّر و تعصّب بيجا و نديدن مثبتات غرب؛ غربيها در دانش، حرکت خوبي کردند، همّت کردند، پيشرفت کردند، دنبالگيري کردند؛ در فنّاوري همين جور، در بعضي از خصوصيات اخلاقي، که من بارها در سخنراني و غيره اينها را گفتهام؛ اينها را نبايد رد کرد. ما هر چيز خوب را از هر جاي دنيا بايد بگيريم. بارها من گفتهام، ما حرفي نداريم شاگردي کنيم؛ پيش هر کسي که بيشتر از ما بلد است، ما شاگردي ميکنيم، حرفي نداريم؛ منتها سعيمان بايد اين باشد که هميشه شاگرد نمانيم؛ بنابراين تحجّر در مقابل غرب و تعصّب بيجا در مقابل غرب که بگوييم هر چه از غرب ميآيد، هر چه باشد غلط است، نه؛ اين را ما نميگوييم و قبول نداريم. نقطهي مقابلش غربزدگي است؛ غربزدگي خطر بزرگي است. در دل حکومت غربزدهي پهلوي، يک روشنفکر ريشهدار در مسائل ديني، يعني مرحوم جلال آلاحمد که عالمزاده و پسر يک روحاني و داراي ارتباطات ديني است - با ما هم بيارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه ميکرد در دوران تبعيد امام- آن روز در سال ۴۲ مسئلهي غربزدگي را مطرح کرد. امروز مسئلهي غربزدگي مسئلهي مهمّي است؛ بايد فراموش نکنيم آن را. خب پس بنابراين گرايش تعصّبآميز و تحجّرآميز از سويي، گرايش غربزده از سويي، [هر دو] غلط است؛ نسبت به غرب همان طور که گفتم اعتماد نميشود کرد؛ ارتباط بايد داشت، [ولي] تکيهي به آنها نبايد کرد؛ از علم آنها و از مثبتات آنها بايد استفاده کرد و[لي] مطلقاً به آنها اطمينان نبايد کرد؛ اين حرف ما [است]. اين [هم] مطلب دوّم.
شکوفايي اقتصادي تنها از طريق کار جهادي
حالا مطلب سوّم که به اين مناسبت وارد مسئلهي اقتصاد [ميشويم]. حالا [که] به غرب اعتماد نميکنيم؛ چه کار کنيم براي اقتصاد کشور؟ مسئلهي اقتصاد کشور مسئلهي مهمّي است. عرض بنده اين است: براي شکوفايي اقتصاد کشور، به کاري احتياج داريم که هم مجاهدانه باشد، هم عالمانه باشد. با تنبلي، با بيحالي، کمانگيزگي، مسئلهي اقتصاد کشور حل نخواهد شد. کار جهادي بايد انجام بگيرد، مديريتهاي جهادي بايد بر مسائل اقتصادي کشور احاطه داشته باشند، تصميمگيري کنند؛ کار جهادي. کار جهادي يعني کاري که هم در آن تلاش هست، خستگيناپذيري هست، هم اخلاص هست؛ [يعني] انسان ميفهمد که براي خودش، براي پُر کردن کيسهي خودش کار نميکند، دارد براي مردم کار ميکند، براي خدا کار ميکند؛ هم اين، و هم عالمانه؛ يعني بنشينند و با موازين علمي، با شيوهي دقيق عالمانه راههاي صحيح را پيدا کنند؛ هم باسواد باشند، کارآمد باشند، هم امکانات گوناگوني داشته باشند؛ اينها بنشينند کار کنند؛ اقتصاد کشور قطعاً شکوفايي پيدا خواهد کرد.
ظرفيتهاي بسيار آماده و کامل کشور براي شکوفايي اقتصاد
بنده اقتصاددان نيستم امّا حرفهاي کارشناسها را ميخوانم، مطالعه ميکنم، از اينها نظر ميخواهم، نظرهاي آنها را کاملاً بادقّت ميبينم. کارشناسهاي ما معتقدند که ظرفيتهاي کشور براي شکوفايي اقتصاد، ظرفيتهاي بسيار آماده و مستعد و کاملي است. ما کمبود نداريم. ظرفيت نيروي انساني ما بسيار خوب است، ظرفيتهاي طبيعي ما بسيار خوب است، ظرفيت جغرافيايي ما بسيار خوب است که من در بيانيهي گام دوّم مقداري از اين ظرفيتها را تشريح کردم که اين ظرفيتها وجود دارد؛ بنابراين ظرفيتها هست، پول هم وجود دارد در کشور. اين نقدينگياي که مرتّب گله ميکنند و شِکوه ميکنند که نقدينگي زياد شده - و درست هم هست و البتّه نقدينگي اگر مورد توجّه قرار نگيرد ضربه خواهد زد - اگر يک مديريت خوبي انجام بگيرد و همين نقدينگي تبديل بشود به سرمايهگذاري، کشور را شکوفا خواهد کرد، اقتصاد را بالا خواهد برد. بنابراين ظرفيت کاملاً در کشور وجود دارد.
بخشهاي موفقيت دولت
البتّه برخي از دستگاههاي دولتي خوب عمل کردهاند. اينکه بعضي خيال ميکنند که هيچ حرکتي انجام نگرفته، نه، اين جور نيست؛ بعضي از دستگاههاي دولتي عمل کردهاند، خوب عمل کردهاند؛ در بخشهاي مختلف - بخش کشاورزي، بخشهاي آب، بخشهاي خاک، بخشهاي رسيدگي به برخي از مناطق، کارهاي زيربنايي- کارهاي خوبي انجام گرفته.
بخشهاي ناموفقيت دولت
البتّه در بعضي از بخشها هم نه، رخوت و کوتاهي وجود دارد. گاهي در بعضي از موارد کار با تعلّل و تأخير انجام ميگيرد. در يک نامهاي به نظرم در سال ۹۳ يا ۹۴ يکي از مسئولين عاليرتبه به بنده نوشته بود که ما براي اصلاح امور بانکي کشور، مسئلهي بانک، اصلاح موارد بانکي -که يکي از مشکلات اقتصادي ما مشکلات بانکي است- لايحهاي داريم تنظيم ميکنيم که تا چند ماه ديگر اين لايحه به مجلس خواهد رفت. به من گزارش دادند که الان چهار سال از آن وقت ميگذرد، هنوز اين لايحه به مجلس نرفته! اينها تأخير است، اينها تعلّل است. آن بخشهايي که خوب کار کردهاند بايد تشويق بشوند، [به] آن بخشهايي که تأخير داشتهاند بايستي تذکّر داده بشود، بنده هم تذکّر دادهام؛ اين حرفها را آن وقتي بنده در مجمع عمومي و در مقابل آحاد وسيع مردم ميگويم که بارها به طور خصوصي به خود حضرات تذکّر دادهايم. اينها بايد به بخشهايي از افکار عمومي و مطالبات عمومي تبديل بشود.
شعارِ حمايت از کالاي ايراني همچنان به قوّت خودش باقي است
به توليد بايد کمک بشود. ما گفتيم «رونق توليد». امسال، بايد سال رونق توليد باشد. سال گذشته که حمايت از کالاي ايراني را مطرح کرديم، حرکت خوبي انجام گرفت؛ مردم اجابت کردند، بعضي از توليدکنندگان واقعاً اجابت کردند. ما اطّلاع داريم که خود مردم در مراجعاتشان به فروشگاهها - بسياري از مردم - مطالبهي جنس ايراني و کالاي ايراني کردند؛ مشابه خارجياش را آوردند، قبول نکردند؛ يعني کار پيشرفت کرد. امّا اگر بخواهيم بگوييم به طور کامل به آن عمل شد، نه، اين را من نميتوانم بگويم، گزارشها برخلاف اين است. بنابراين آن شعارِ حمايت از کالاي ايراني همچنان به قوّت خودش باقي است؛
فوائد چندجانبه رونق توليد
امّا اين مسئلهي اصلي و اساسي، رونق توليد است. اگر توليد شد، آن وقت در بخشهاي مختلفي تحوّل ايجاد خواهد شد؛ اگر رونق توليد وجود داشته باشد، هم تأثير ميگذارد در اشتغال، هم تأثير ميگذارد در کم کردن تورّم، هم حتّي تأثير ميگذارد در وضع توازن بودجه، هم تأثير ميگذارد در بالا رفتن ارزش پول ملّي. ببينيد، اينها همه مشکلات مهمّ اقتصادي ما است.
صاحبنظران و کساني که مطّلع از مسائل اقتصادي هستند، تصديق ميکنند، تأييد ميکنند که اگر توليد در کشور رونق پيدا بکند، مسلّماً يک چنين فوايد و نتايجي خواهد داشت. اين بايد انجام بگيرد و در برنامه قرار بگيرد؛ هم در برنامهي دولت، هم در برنامهي مجلس، هم در برنامهي آحاد مردمي که توانايي ورود در وادي توليد را دارند.
ضرورت کمک به فعال و توليد کننده اقتصادي سالم
ما کساني را داشتيم و ميشناختيم افرادي را که پول داشتند، امکانات داشتند، ميتوانستند اين پول را بگذارند در بانک و از منافعش سالها بيدردسر استفاده کنند، [امّا] اين کار را نکردند، [بلکه] پول را بردند در مسئلهي توليد و گفتند ميخواهيم کشور پيش برود. اينها پيش خدا اجر دارند؛ اين کساني که اين جور عمل ميکنند، پيش خداي متعال اجر دارند. بايستي به توليدکننده کمک بشود، به سرمايهگذار کمک بشود، به فعّال اقتصادي بايد کمک بشود - فعّال اقتصادي سالم- به کسي که براي کشور ثروتآفريني ميکند بايد کمک بشود، در بهبود فضاي کسب و کار بايستي حتماً تلاش بشود؛ با قوانين لازم، با روشها و رويههاي لازم.
مقابله با سوءاستفاده کنندگان عرصه اقتصاد و مروجين فساد
يک شرط ديگر هم اين است که از سوءاستفادهها غفلت نشود. بعضيها سوءاستفاده کردند؛ سوءاستفاده ميکنند؛ سوءاستفادهچي وجود دارد؛ انواع و اقسامي هم [دارد]؛ اين ابتکار ايراني، اين ذهن مبتکر ايراني همين جور که در کارهاي خوب به درد ميخورد، در شيطنت هم گاهي اوقات همين ابتکارها به وجود ميآيد؛ يک روشهاي عجيب و غريبي را براي سوءاستفاده انسان ميبيند و در گزارشها مشاهده ميکند. خب، مسئولين بايست مراقبت کنند؛ هم قوّهي مجريه، هم قوّهي قضائيه؛ دستگاههاي ناظر بايست مراقبت کنند؛ من اين را به رئيسجمهور محترم گفتم. ايشان در اظهار عمومي گفتند که ما ميخواهيم کارخانههاي فلان جا را بفروشيم؛ من گفتم مراقب باشيد؛ [چون] طرف ميآيد کارخانه را از شما ميخرد؛ نه به قصد اينکه کار را ادامه بدهد و توليد را ادامه بدهد؛ کارخانه را ميخرد، ماشينآلات را ميفروشد، زمين را هم برج درست ميکند، کارگرها را هم بيرون ميکند. مراقب يک چنين افرادي بايد بود، مراقب اين سوءاستفادهکنها بايد بود. طرف ميآيد بانک ايجاد ميکند با استفاده از اجازهي توسعهي بانکها -که يکي از کارهاي غلطي که در کشور شد اين است که اجازه ميدهند همين طور پشت سر هم بانک به وجود بيايد- پولهاي مردم را جمع ميکنند، بعد شرکتهاي صوري درست ميکنند، پولهاي مردم را به عنوان قرض، وام و تسهيلات بانکي به شرکتهاي خودشان ميدهند، جيب خودشان را پُر ميکنند، از اين کارها دارند ميکنند، اينها را بايستي مراقبت کرد، از اينها غفلت نبايد کرد. اگر جلوي اينها گرفته بشود و در مقابل به کارآفرين سالم کمک بشود و توليد رونق پيدا بکند، کارشناسان ميگويند که آن وقت مشکل بيکاري حل ميشود، مشکل تورّم حل ميشود، مشکل فقر در طبقات ضعيف حل ميشود، معضل نظام بانکي حل ميشود، مسئلهي ارزش پول ملّي حل ميشود، حتّي مسئلهي کسري بودجهي دولت با رونق توليد حل ميشود؛ اينها را ميتواند از اين طريق حل کند. بنابراين مسئله، مسئلهي مهمّي است.
عرصه هاي مختلف توليد
توليد هم که ما ميگوييم، فقط توليد صنعتي را نميگوييم؛ توليد صنعتي، توليد کشاورزي، دامداري، صنايع بزرگ، صنايع متوسّط، صنايع کوچک، حتّي صنايع دستي، حتّي صنايع خانگي، حتّي تربيت دام -چند دام در خانههاي روستايي- که خود اين بمراتب کمک خواهد کرد به گسترش رفاه عمومي در جوامع. اينها را بايد بنشينند برنامهريزي کنند؛ البتّه سهم صنايع دانشبنيان خيلي زياد است، بايد توجّه بشود.
جلوگيري از وارادات بي رويه
از واردات بيرويه بايد جلوگيري بشود. يکي از بخشهاي مهم و بندهاي مهمّ اقتصاد مقاومتي که ما مطرح کرديم و دائم ديگران -دوستان؛ مسئولين و غير مسئولين- مرتّباً از اقتصاد مقاومتي دَم ميزنند و شعار ميدهند و توضيح ميدهند، همين مسئلهي توليد داخلي است؛ و شرط رونق توليد داخلي، کنترل واردات بيرويه است. حالا به من گزارش داده ميشود که ما داريم براي اقتصاد مقاومتي اين کارها را [ميکنيم]، اين برنامهها را چيدهايم و داريم انجام ميدهيم؛ بسيار خوب، مطمئنّاً اين گزارشها مطابق با واقع است، يعني کار را کرده اند؛ امّا تحقّق عملي پيدا نکرده، دليلش اين است که واردات ميآيد، انسان ميبيند بازار پُر از واردات است؛ توليد داخلي را به شکست ميکشانند. چيزي که در داخل توليد ميشود، از خارج وارد ميکنند؛ اين موجب ميشود که توليد داخلي شکست بخورد. مسئولين جلوي اينها را بايد بگيرند و [اينها] مسائل مهمّي است. آن وقت اقتصاد مقاومتي به معناي واقعي کلمه انجام خواهد گرفت.
تمرکز دستگاههاي دولتي بر رونق بخشيدن به توليد
من در يک جمله عرض ميکنم که دستگاههاي دولتي متمرکز بشوند امسال در رونق بخشيدن به توليد و اگر مقرّراتي لازم دارد، از مجلس بخواهند که مجلس اقدام کند، اگر در بخشهايي به حضور قوّهي قضائيه و دستگاههاي نظارتي ديگر نياز هست، از آنها بخواهند - در همين جلسهايي که ما گفتيم، آقايان دور هم جمع ميشوند؛ [جلسهي] مسئولين قوا- بخواهند و اقدام کنند و همکاري کنند؛ بالاخره توليد بايد در داخل رونق پيدا کند؛ اين هم مطلب سوّم.
بيانيه گام دوم نيازمند تبيين
مطلب پاياني امروز من خطاب به جوانان، يعني خطاب به عموم ملّت است بخصوص جوانان. من اوّلاً بايد عرض بکنم که تجاوب(۵) قشرهاي مختلف از نخبگان و آحاد جوانان و دانشجويان و روحانيون و طلّاب و ديگران به اين بيانيهي چهلمين سال، بيانيهي گام دوّم، بسيار بجا و خرسندکننده بود. اين نشاندهندهي اين است که نياز به تبيين وجود دارد و آمادگي در کلّ کشور بخصوص در بين جوانها هست؛ از اين آمادگي حدّاکثر استفاده را مسئولين کشور بايد بکنند.
علاج مشکلات کشور؛ پذيرش بار سنگين مسئوليتهاي کشور توسط جوانان
عرض من اين است که جوانها بايد شانهشان را زير بار مسئوليتهاي دشوارِ کوچک و بزرگ بدهند؛ علاج مشکلات کشور اين است. ما در گام دوّم انقلاب بايستي حرکت کشور را بر دوش جوانها قرار بدهيم همچنان که در گام اوّل در دورهي انقلاب هم هدايت را امام ميکرد امّا حرکت را و موتور پيشرفت را جوانان روشن ميکردند، حرکت را آنها به وجود ميآوردند. امروز تلاش شما و سعي شما اين است که استقلال کشور را و عزّت کشور را تأمين کنيد؛ هزينهي اين کار را شما امروز داريد ميدهيد؛ [هزينهي] امروز ملّت ايران و جوانان ما، هزينهي رسيدن به استقلال کامل -در جهات مختلف- و به عزّت ملّي و به جامعهي اسلامي است؛ نسلهاي بعد، از اين دستآورد شما استفاده خواهند کرد؛ همچنان که يک روز جوانها، هزينهي مبارزهي با دستگاه طاغوت را قبول کردند و دادند، زندانش را رفتند، کتکش را خوردند و انقلاب بحمدالله به پيروزي رسيد، نظام طاغوت ويران شد؛ يا در دوران جنگ تحميلي خانوادهها هزينهي دفاع از کشور را دادند و امروز شما در امنيت داريد زندگي ميکنيد؛ امروز هم شما بايد هزينهي ايستادگي در مقابل دشمن را بدهيد تا نسلهاي آينده انشاءالله از دستآورد شما استفاده کنند.
گام دوم انقلاب: شناختن ظرفيتها و مزيتها و استفادهي از آنها، و شناختن فسادها و رخنهها و کمبودها و مشکلها و سينه سپر کردن براي حلّ آنها
عرض من اين است که آنچه در گام دوّم انقلاب بايد اتّفاق بيفتد، اوّلاً شناختن و جدّي گرفتن داشتههاي خود [است]؛ داشتههاي خودمان را بايستي بشناسيم و آنها را جدّي بگيريم؛ مزيتهاي خود، ظرفيتهاي خود، مزيتهاي کشور، ظرفيتهاي کشور، اينها را بايد بشناسيم، جدّي بگيريم اينها را، اينها را به کار بگيريم و از اينها استفاده کنيم؛ کشور خيلي ظرفيت وسيعي دارد؛ ثانياً، آفتها را بشناسيم، فسادها را بشناسيم، راههاي رخنهي دشمن را بشناسيم و در مقابل آنها به طور جدّي ايستادگي کنيم. امروز گام دوّم انقلاب اين است: شناختن ظرفيتها و مزيتها و استفادهي از آنها، و شناختن فسادها و رخنهها و کمبودها و مشکلها و سينه سپر کردن براي حلّ آنها.
با ارادهي ملّي ملّت ايران نميشود مبارزه کرد
به اين توجّه کنيد که غرب و آمريکا به اين نتيجه رسيدهاند که اگر ملّت ايران يک چيزي را اراده کند، حتماً به دست خواهد آورد؛ به اين نتيجه رسيدهاند که با ارادهي ملّي ملّت ايران نميشود مبارزه کرد؛ اگر [ملّت ايران] اراده کردند، مانعتراشي و سنگاندازي فايدهاي نخواهد کرد.
سياست دشمنان براي تضعيف اراده ملت
چه کار ميکنند؟ به اين نتيجه رسيدهاند که بايستي کاري کنند که ملّت ايران اراده نکند، ارادهاش ضعيف بشود؛ در فکر اين هستند. امروز در دنيا ميلياردها پول دارد خرج ميشود براي اينکه در اعتقادات سياسي و ديني جوانان ما رخنه ايجاد کنند تا ارادهي حرکت، ارادهي قيام در اينها از بين برود؛ ميخواهند اراده را از بين ببرند، ميخواهند شما تصميم نگيريد. تلاش آنها اين است که نگذارند ارادهي ملّت ايران براي پيشرفت، براي مقابله، براي ايجاد جامعهي اسلامي و تمدّن اسلامي شکل بگيرد؛ ميدانند که اگر اين اراده شکل گرفت، بدون ترديد تحقّق پيدا خواهد کرد.
القاء سکولاريسم به مثابه راه توسعه و پيشرفت
البتّه قبلها و سالها پيش هم اين کار را انجام دادهاند؛ در دوران رژيم طاغوت به جامعهي جوان کشور اين جور تفهيم ميکردند که اگر ميخواهيد به تمدّن و پيشرفت برسيد بايد دين را کنار بگذاريد؛ ميگفتند دين و دينداري و ايمان ديني با علم و پيشرفت و مانند اينها نميسازد.
پيشرفت و توسعه کشور بدست جوانان مومن انقلابي
امروز بيايند چشمهاي کورشان را باز کنند، ببينند که بهترين صنايع ما، پيشرفتهترين صنايع بزرگ ما که در رقابت با کشورهاي درجه يک دنيا در صدر فهرست قرار داريم، به وسيلهي جوانهاي دعاي کميلخوان و نمازشبخوان دارد پيشرفت ميکند؛ جوانهاي اهل اعتکاف، جوانهاي اهل دعاي ندبه، جوانهاي متدين. ما در بحثهاي صنايع پيشرفتهي امروز دنيا، در نانو، در هستهاي، در موشکي، در فنّاوري زيستي و در بقيهي فنون پيشرفتهي دنيا، امروز ما در رقمهاي بالا قرار داريم، در صفوف مقدّم قرار داريم؛ عمدهي کساني که اين کارها را ميکنند، جوانهاي متدين که ما از نزديک با خيلي از اينها آشنا هستيم، هستند.
توصيههاي مهم به جوانان
جوانها در ميدان علم، در ميدان فکر و معرفت، در ميدان سياست، در ميدان کار بايد تلاش خود را مضاعف کنند؛
1. جوانها به مسائل فرعي و حاشيهها نپردازند؛
2. به مسائل اختلافافکن نپردازند؛
3. وحدت را، حرکت متمرکز را، حرکتهاي مؤمنانه و مجاهدانه را، جوانها دنبال کنند؛
4. در همين بخشهايي که گفته شد، مرزهاي با دشمن را پُررنگ کنند؛
5. امّا با خودي، با نيروهاي داخلي، به اندک اختلاف سليقهاي مرز ايجاد نکنند.
همان طور که امام فرمودند، هر چه فرياد دارند بر سرِ دشمنان و بر سرِ آمريکا بکشند.
قواي سه گانه و کمک به جوانان
دولت و مجلس و قوّهي قضائيه و ديگران هم هر چه ميتوانند به جوانهاي کشور کمک کنند براي اين پيشرفت. و من به شما عرض بکنم -همچنان که بارها گفتهايم- به فضل الهي فرداي اين کشور بسيار بسيار بهتر از امروزِ ما خواهد بود؛ به توفيق الهي و انشاءالله.
پروردگارا! به حقّ محمّد و آلمحمّد آنچه گفتيم و آنچه انجام ميدهيم، براي خودت و در راه خودت قرار بده و آن را از همهي ما قبول بفرما؛ ما را سربازان واقعي اسلام و مجاهدان واقعي راه حق قرار بده؛ سلام ما را به حضرت بقيةالله (ارواحنا فداه) برسان؛ دعاي آن بزرگوار را شامل حال ما بفرما؛ ارواح طيبهي شهدا و روح مطهّر امام بزرگوار را با اوليائشان محشور بفرما.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته
۱) در ابتداي اين ديدار، حجّتالاسلام والمسلمين سيدابراهيم رئيسي (توليت آستان قدس رضوي) گزارشي ارائه کرد.
۲) روشناييها
۳) بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم قم (۱۳۹۷/۱۰/۱۹)
۴) جان بولتون (مشاور امنيت ملّي آمريکا)
۵) جواب دادن