مسئله پايان تاريخ و فرجام جهان و اينکه زندگي بشر در نهايت چه سرنوشتي خواهد داشت، از جمله موضوعاتي است که همواره ذهن آدمي را به خود مشغول داشته است. به اين پرسش پاسخهاي گوناگونی داده شده است که آخرين پاسخ نظام سرمايهداري، در قالب نظريه «فرانسيس فوکوياما» صورتبندي شده است. وي معتقد است، بشريت با خلق الگوي «دموکراسي ليبرال» به پايان تاريخ رسيده و اين الگو ممتازترين و بيرقيبترين مدل حکومتي است که به مثابه فرجام محتوم همه جوامع بشري، عالمگير خواهد شد و ديگر سخني برتر براي ارائه وجود ندارد!
اين ادعا بيش از آنکه برآمده از فکتهايي مبتني بر حقيقت و مشاهدات تاريخي غيرقابل مناقشه و پيشبينياي عالمانه مبتني بر مستندات معتبر باشد، برخاسته از نگرشي دگماتيسم و پيشگوي خيالپردازانهاي است که بياعتباري آن روز به روز بيشتر آشکار شده؛ به گونهای که فوکوياما به تازگي اعلام داشته است: «سوسياليسم بايد بازگردد و آنچه کارل مارکس فيلسوف سوسياليست ميگفت درست از آب در آمده است.»
در اين ميان اديان ابراهيمي و در رأس آن اسلام ناب محمدي(ص) از منظري بالاتر و فارغ از نگاههاي ابتر و تنگنظرانه اومانيستي انسان غربي، به تاريخ نگريسته و تحقق اراده الهي را در حاکميت يافتن مؤمنان و مستضعفان ميبينند و تشکيل حکومتي با پرچم شريعت که متضمن گسترش فراگير عدالت بوده و آرامش و امنيت واقعي را به همه جهان هديه خواهد داد؛ امري خطير که به دست دوازدهمين حجت خدا از نسل رسول اکرم(ص) محقق خواهد شد.
در شرح و تبيين ابعاد و چگونگي تحقق اين امر خطير بايد گفت، «ظهور» امري دفعي نيست که بدون مقدمه و فراهم شدن علل و عوامل ممکن شود؛ بلکه «فرايندي مدبرانه» است که با فراهم آمدن مقدمات به تدريج محقق خواهد شد. يکي از الگوهاي نظري متقن که بر مباني قرآني و روايي محکم و مبتني بر معارف زلال مکتب اهل بيت(ع) بنا نهاده شده، الگويي است که رهبر حکيم و فرزانه انقلاب اسلامي صورتبندي کردهاند و در سالهاي اخير از تريبونهاي متفاوت ارائه شده است. مبتني بر اين الگو، فرایند «تحقق اهداف انقلاب اسلامي»، فرايندي پنج مرحلهاي است که شامل «پيروزي انقلاب اسلامي»، «تشکيل نظام اسلامي»، «تحقق دولت اسلامي»، «تشکيل جامعه و کشور اسلامي» و در نهايت «تشكيل تمدن بينالمللی اسلامى» ميشود که اکنون ما پس از سپري کردن مرحله اول و دوم، در دوران ايجاد «دولت اسلامي» قرار داريم.
بدون شک رسيدن به مرحله پنجم، رسيدن به زمانه ظهوري است که مقدمات آن فراهم شده است و در آن شرايط آن وارث انبياء و اولياء الهي(عج) پرچمداري هدايت و رهبري تحقق کامل «تمدن بينالملل اسلامي» را برعهده خواهد گرفت و آن تحقق اين وعده محتوم الهي است که: «وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لهُمْ دِينکُمُ الَّذِى ارْتَضىَ لهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنُهم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنىِ لَا يُشْرِكُونَ بىِ شَيا وَ مَن كَفَرَ بَعْدَ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْفَاسِقُون» (نور/ 55)
در اين فرايند اگر قرار باشد، ظهور از طريق زمينهسازاني مهيا شود، بدونشک جوانان مؤمن انقلابي در صف اول کساني هستند که از آنان انتظار ميرود در ماجراي زمينهسازي ظهور نقش کليدي را بر عهده بگيرند. جوان مؤمن انقلابي به واسطه خصوصياتي چون شجاعت، تقوا، انگيزه متعالي، بصيرت و تيزبيني، کم تعلقي به دنيا، دوري از عافيتطلبي و روحيه انقلابي بيش از ديگر اقشار جامعه در ميدان زمينهسازي ظهور نقشآفرين خواهد بود.
با اين وصف، بيانيه گام دوم را ميتوان به مثابه مانیفستی براي تحقق تمدن اسلامي و تلاشي براي تحقق امر ظهور حجت حق(عج) تفسير کرد. در متن بيانيه گام دوم با صراحت سخن از ورود به «دوّمين مرحله خودسازي و جامعهپردازي و تمدّنسازي» شده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي جوانان مؤمن انقلابي را خطاب قرار داده و ميفرمايند: «دهههاي آينده دهههاي شما است و شماييد که بايد کارآزموده و پُرانگيزه از انقلاب خود حراست کنيد و آن را هرچه بيشتر به آرمان بزرگش که ايجاد تمدّن نوين اسلامي و آمادگي براي طلوع خورشيد ولايت عظمي (ارواحنافداه) است، نزديک کنيد.» (22/11/1397)
نگاهي چنين به رسالت تاريخساز جوانان مؤمن انقلابي، ميتواند نور اميد و تلاش را در وجود ايشان برافروخته کند و منشأ آنچنان ايمان و ارادهاي شود که حاصل آن غلبه بر همه موانع و مشکلات و ناکامي باشد، بدان اميد که صبح ظهور خورشيد عالمتاب سر رسد و نسيم روحبخش عدالت، پهن دشت کوير بشريت را در نوردد و آزادي انسان از زنجير ظلم و کفر و جهل را محقق گرداند.