طی هفتههای اخیر و بویژه پس از مشخص شدن پوچ بودن سازوکار مالی اروپا موسوم به INSTEX حامیان دولت به صف منتقدان و بویژه آن طیف از منتقدان که آنها را دلواپس مینامیدند، پیوستند و از بدعهدی آمریکا و اروپا گفتند و نوشتند. رسانههای حامی دولت و حتی روزنامه دولت هم ناچار شدند به بیفایده بودن انتظار طولانیمدت دولت و محمدجواد ظریف برای ثمردادن INSTEX اشاره کنند. بر همین اساس یک موج انتقاد از اروپا در جریان حامی دولت و جریان موسوم به اصلاحطلبی ایجاد شد. اما نکته قابل تامل اینکه این موج انتقاد از اروپا و اذعان به بینتیجه بودن دیپلماسی محمدجواد ظریف، حالا یک گام جلوتر رفته و این جریانها در موضع مطالبهگری نیز قرار گرفتهاند و به دنبال استنطاق محمدجواد ظریف هستند. بر همین اساس یکی از نمایندههای جنجالی جریان اصلاحطلبی در مجلس شورای اسلامی که از قضا از طرفداران پروپاقرص برجام و INSTEX بوده، اکنون طرح سوال از وزیر امور خارجه را تقدیم هیات رئیسه کرده است. اما موضوع سوال جالبتر از خود سوال است. موضوع سوال این است: چرا دولت روحانی از برجام خارج نمیشود؟!
محمود صادقی همان نماینده جنجالی است که سوال از ظریف را تقدیم هیاترئیسه کرده است. او خبر سوال از ظریف بهخاطر تعلل در خروج ایران از برجام را در توئیترش اعلام کرد.
به گزارش «وطنامروز»، او در توئیترش ضمن انتشار متن سوال از محمدجواد ظریف، نوشت:
دیروز سؤال از وزیر امور خارجه درباره برجام را تقدیم هیأترئیسه مجلس کردم؛ با وجود نقض عهد طرف آمریکایی و تعلل طرفهای اروپایی در اجرای تعهداتشان حفظ برجام چه فایدهای برای ایران دارد؟ چرا از ضمانت اجرای خروج متقابل از توافق استفاده نمیکنید؟
در متن سوال از ظریف نیز تلویحا از تصمیم دولت و وزارت امور خارجه به خاطر عدم خروج از برجام انتقاد شده است.
خلاصه سوال بدین شرح است:
«با وجود نقض عهد و خروج طرف آمریکایی از توافقنامه هستهای (برجام) و تعلل طرفهای اروپایی در انجام تعهداتشان حفظ برجام چه فایدهای برای جمهوری اسلامی ایران دارد و چرا دولت ایران از ضمانت اجرایی خروج متقابل از توافق استفاده نمیکند؟»
اما متن طرح سوال نیز به این شرح است:
«رئیسجمهور عهدشکن ایالات متحده آمریکا اردیبهشت سال گذشته بر خلاف موازین حقوق بینالملل، تعهدات رسمی و قانونی خود را نقض کرد و رسما از توافق هستهای (برجام) خارج شد و برای تشدید فشارهای خود بر جمهوری اسلامی ایران روز به روز دایره تحریمهای ظالمانه را گسترش داده و آن را به کشورهای دیگر تحمیل میکند. طرفهای اروپایی نیز که مطابق برجام متعهد به همکاری با ایران در جهت رفع تحریمهای بینالمللی هستند از ایفای تعهدات خود سر باز زده و در ایجاد سازوکار مالی نیز تعلل میکنند. با توجه به اینکه مطابق برجام با نقض تعهدات طرفهای دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز حق خروج از توافق را دارد، در این شرایط حفظ برجام چه فایدهای دارد و چرا دولت ایران از ضمانت اجرایی خروج متقابل از توافق هستهای استفاده نمیکند؟»
برای شما که نان داشت!
در روزهایی که برجام و ایده مذاکره با غرب با بحران بیسابقه مواجه شده است؛ حامیان برجام و افراد خوشبین به تعامل با غرب به دنبال آن هستند هزینههای کمتری از شکست برجام را متحمل شوند. بر همین اساس طی ماهها و هفتههای اخیر این جریان تلاش کرده است با اصلاح دیدگاههای اغراقآمیز خود در ستایش غرب و اذعان به واقعیات مربوط به شکست برجام و ایده تعامل با آمریکا و اروپا، مقداری خود را به باور و دیدگاههای مردم نزدیک کند. بویژه اینکه آنها احساس میکنند باید در نقد برجام یک گام فراتر نهاده و مطالبه خروج از برجام را مطرح کنند. درحالی که منتقدان اصیل برجام (که از همان سال 1392 نوع مذاکره دولت روحانی با غرب را بینتیجه میدانستند) اکنون و پس از خروج آمریکا از برجام و بدعهدی اروپا، هنوز به صراحت درباره نحوه برخورد با برجام نظر قطعی ندادهاند؛ اصلاحطلبان به عنوان حامیان سینهپاک برجام، مطالبه خروج از برجام را مطرح میکنند! اما در این میانه، اینکه آنها در فرآیند عقبنشینی از برجام، نوک پیکان را به سمت محمدجواد ظریف (نفر دوم در پرونده برجام) بگیرند و در قالب سوال در مجلس، او را بهخاطر عدم خروج از برجام شماتت کنند؛ از آن اقداماتی است که ضربالمثل معروف «نمک خوردن و نمکدان شکستن» را تداعی میکند. قطعا یکی از مهمترین دلایل راهیابی اصلاحطلبان و لیست امید در تهران به مجلس شورای اسلامی برجام بوده است. به عبارتی، فراکسیون امید در مجلس دهم، برکشیده برجام بود. ولی اکنون گویا آنها مرارتهای ظریف در پیگیری مطالبات جناحی در مذاکرات هستهای را فراموش کردهاند. گویا آنها درگوشیهای جناحی جواد ظریف با هاله اسفندیاری در شورای روابط خارجی آمریکا را از یاد بردهاند. گویا یادشان رفته ظریف قبل و بعد از مذاکرات وین 5 و وین 6 چگونه وضعیت جریان غربگرا در ایران و گره خوردن سرنوشت آنها با نتیجه مذاکرات هستهای را به آمریکا و اروپا یادآوری میکرد! گویا بخشی از اصلاحطلبان این واقعیتها را فراموش کردهاند و حالا که زمانه حسابکشی فرا رسیده، نهتنها او را تنها رها کردهاند بلکه خود اولین نقدها را به سمت او روانه میکنند!