یادداشت: مروری بر زنجیرهای از بازیهای ابلهانه تیم ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران، از قبیل روند تصاعدی فشارها و تحریمهای اقتصادی، طرح هراسافکنانه توان موشکی، آدرس غلط دادن نسبت به عمق و نفوذ منطقهای کشورمان با برچسب متهمسازی تهران به مداخله در امور کشورهای منطقه، تلاش برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران با تجدید نکردن معافیتهای کشورهای خریدار نفت و تلاش برای تضعیف توان مقابلهای با قرار دادن سپاه در فهرست گروههای تروریستی و... شاید در وهله اول این تلقی را ایجاد کند که دشمنیهای آمریکا این بار دیگر متفاوت از گذشته است و خطر جنگ و برخورد احساس میشود. این در حالی است که برههها و مقاطعی بر کشورمان در نوع روابط ایران و آمریکا سپری شده و مواجهه سخت ایران و آمریکا چنان ضریب گرفته که حتی برخی از بزرگان جنگ و دفاع مقدس هم حمله آمریکا را جدی گرفته، برایش زمان تعیین کردند؛ اما هیچگاه آمریکاییها نتوانستند به این اقدام دست بزنند؛ چون هزینه جنگ با ایران برای آنها بسیار زیاد است و به قول برژینسکی از مشاوران اسبق امنیت ملی آمریکا واشنگتن میداند در صورت درگیری ضربات خردکنندهای به ایران میتواند بزند؛ اما این را نیز میداند که ایران بازیگر متفاوتی است و میتواند به آمریکا ضربات کاری بزند.
اما چه چیزی هزینه برخورد نظامی و جنگ آمریکا با جمهوری اسلامی را آن چنان بالا برده که با رهیافت هزینهـ فایده سوداگران لیبرال سرمایهداری اساساً سر شاخ شدن با ایران مقرون به صرفه نیست؟ این همان رمز قدرت منطقهای و اقتدار جهانی بازیگر خلاقی، چون ایران است که مؤلفههای قدرتش تنها ابزار مادی نیست و فهرستی از عوامل مادی تا مؤلفههای غیرمتعارف و غیرمتقارنی است که فهم آنها برای سوداندیشان ترامپیستی میسر نیست. اما آنها برای جبران این نقیصه در حوزههای دیگری، چون اقتصاد، فرهنگ، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی آرایش جنگی گرفتهاند که میتواند برای ما آسیبزا باشد و باید این بخشها نیز همانند حوزه دفاع مصونسازی شود. این مصونسازی از مسیر هزینهسازی برای آمریکا عبور میکند، یعنی همانطور که ایران هر گونه حمله نظامی علیه خودش را هزینهساز کرده است، باید گامهای بزرگی بردارد تا در دیگر حوزهها نیز اقدام علیه ایران برای دشمنان هزینهساز شود.