متاسفانه برخی از جریانات داخلی بدون فهم درست از سیاست ذوق زدگی خاصی نسبت به پیشتازی جو بایدن معاون رئیس جمهور سابق آمریکا دارند، اما آیا تغییر حزب و دولت سیاسی در آمریکا منجبر به تغییر سیاست خصمانه آمریکا نسبت به ایران خواهد شد؟ روزنامه وطن امروز در یادداشتی تحت عنوان «این بایدن دوست داشتنی» به این سوال پاسخ داده است.
نظرسنجیهای انجام شده در ایالاتمتحده آمریکا نشان میدهد «جو بایدن»، معاون رئیسجمهور سابق این کشور به نامزد پیشتاز دموکراتها تبدیل شده است. او به طور متوسط، 23 درصد از آرای طرفداران حزب دموکرات را به خود اختصاص داده و افرادی مانند «برنی سندرز»، «الیزابت وارن»، «کامالا هریس» و... در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند. از سوی دیگر، سوپردلیگتها و افراد بانفوذ در حزب دموکرات نیز نسبت به حضور بایدن در دور نهایی رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 بیمیل نیستند. در این میان، تکرار تجربه انتخابات ریاستجمهوری سال 2016 و تقلب دوباره سران حزب دموکرات به نفع بایدن (در گلوگاههای حساس انتخابات درونحزبی) نیز بعید به نظر نمیرسد. به نظر میرسد انتشار برخی نظرسنجیها مبنی بر پیروزی احتمالی بایدن بر ترامپ در انتخابات آتی، که هنوز زمان زیادی تا برگزاری آن باقی مانده است، منجر به ذوقزدگی جریانهای طرفدار حزب دموکرات در داخل کشور شده است! این جریانها که خیانتهای باراک اوباما و جان کری را پس از انعقاد توافق هستهای فراموش کردهاند، «خروج ترامپ از کاخ سفید» را دوای درد معضلات داخلی میدانند! معضلاتی که اساسا زاییده تفکرات و منش اقتصادی و سیاسی
جریانهای روشنفکر و غربگرا در داخل کشور است.
سوال اصلی اینجاست: اگر نتایج نظرسنجیهای درونحزبی دموکراتها و متعاقبا، نظرسنجیهای سراسری آمریکا محقق شود و بایدن به کاخ سفید راه پیدا کند، به طور مشخص چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ آیا بایدن در همان روز نخست حضور خود در کاخ سفید از ملت ایران بابت اقدامات ترامپ عذرخواهی کرده و به برجام بازمیگردد؟! آیا بایدن فشار بر سر
فعالیتهای موشکی و منطقهای ایران و اعمال تحریمهای جدید در این باره را متوقف خواهد کرد؟
واقعیت امر این است که هیچ یک از موارد فوق تحقق نخواهد یافت! «فارین پالیسی» در گزارشی به قلم «ایلان گلدنبرگ»، مشاور «جان کری»، وزیر اسبق خارجه آمریکا و «اریک بروئر»، کارشناس اندیشکده «مرکز امنیت جدید آمریکا» مینویسد: «رئیسجمهور بعدی باید از اهرم فشاری که پس از خروج ترامپ از برجام ایجاد شده برای رسیدن به تفاهم اولیه بر سر بسیاری از مسائل محل اختلاف با ایران و آینده برنامه هستهای این کشور استفاده کند. پیامی که باید به ایران و دنیا بدهیم این است: ما انتظار داریم بار دیگر به توافق برگردیم اما قبل از آن لازم است صحبت کنیم! ما باید امتیازات جدیدی از ایران بگیریم و به توافق هستهای بازگردیم!»
مواضع مشاور جان کری نشان میدهد در صورت پیروزی بایدن، دموکراتها بازی خطرناک و پیچیدهای را درباره بازگشت به برجام طراحی کردهاند. بر این اساس، بایدن سعی میکند ضمن ایجاد اجماع و اتحاد مطلق میان واشنگتن و متحدان اروپایی آن، پروژه اعمال فشار مضاعف بر ایران را به گونهای ساماندهی و تعریف کند که تهران وادار به دادن امتیازهای موشکی و منطقهای به غرب شود. اگرچه توهم بایدن درباره تسلیم ایران هیچگاه تحقق نخواهد یافت اما این امر نباید ما را نسبت به پیشگیری و مواجهه با اقدامات دولت بعدی آمریکا سست و منفعل کند. همگان به یاد دارند که در دوران ریاستجمهوری اوباما و زمانی که به واسطه اقدامات سنا، مجلس نمایندگان، کاخ سفید و وزارت خزانهداری آمریکا تنها یک پوسته ظاهری از برجام باقی مانده بود، دستگاه دیپلماسی ما اقدام قاطعانهای در برابر دولت سابق آمریکا انجام نداد. در نهایت، دونالد ترامپ با استفاده از ظرفیتهایی که خود اوباما، کری و سوزان رایس برای وی تعریف کرده بودند (از جمله لزوم تمدید 120 روزه تعلیق تحریمهای ایران توسط رئیسجمهور آمریکا)، از توافق هستهای با ایران خارج شد. در چنین شرایطی دلبستگی نسبت به بازگشت دموکراتها به کاخ سفید، چیزی جز بلاهت سیاسی تلقی نمیشود!
این مساله در قبال سیاستهای منطقهای آمریکا نیز صادق است! بایدن واضع نظریه بازدارنده و خطرناک «تجزیه عراق» است. او معتقد است نهتنها عراق، بلکه سایر کشورهای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا باید بر اساس مسائل قومیتی، مذهبی و جغرافیایی تقسیم شوند. این موضوع سبب شده است
صهیونیستها نسبت به حضور بایدن در کاخ سفید دید مثبتی داشته باشند. بایدن طرفدار ایجاد یک منطقه «صد تکه» و «تجزیهشده» برای افزایش قدرت مانور واشنگتن و تلآویو است. وی امیدوار است در تحقق این روند، بتواند حمایت مطلق کشورهای اروپایی و دیگر متحدان سنتی واشنگتن را نیز به دست آورد. ایجاد و استمرار جنگهای نیابتی، تقویت گروههای تروریستی و تکفیری، فشار بر کشورهای منطقه با هدف فروپاشی از درون و ... همه راهکارهایی است که بایدن در قبال کشورهای مسلمان منطقه انجام خواهد داد. براستی در چنین شرایطی دل بستن به «لبخند بایدن» چه معنا و مفهومی جز «خیانت به وطن» دارد؟ آیا زمان آن نرسیده است که یکبار برای همیشه دوگانهسازی کاذب و البته هدفمند «دموکرات- جمهوریخواه» از قاموس سیاست خارجی ما رخت بسته و افراد غافل را نسبت به ماهیت نظام استکباری آمریکا آگاه سازد؟