گزاف نيست اگر گفته شود ايران اسلامي و ايالات متحده آمريكا در اين روزها در مهمترين رويارويي خود قرار گرفتهاند! شرايطي كه حاصل يك روند تدريجي و چند اصل است كه اينگونه ميتوان آن را توضيح داد!
نظام اسلامي پس از پيامهاي پيدا و پنهان آمريكاييها براي مذاكره با ايران بر سر مسئله هستهاي و مذاكرات فشرده چندين ساله توافق هستهاي را به امضا رساند؛ اما از همان ابتدا و در همان دولت باراك اوباما كه درخواست مذاكره را به واسطه عمان براي تهران ارسال كرده بود و در همان زمان كه جان كري، همان وزير خارجهاي كه امضايش تضمين برجام بود و شخص اول سياست خارجي كاخ سفيد به شمار ميآمد، بدعهديها، تحريمها و نقضهاي فاحش در برجام اتفاق افتاد؛ روندي كه با آمدن دونالد ترامپ به كاخ سفيد تشديد شد و آخر منتهي به خروج ايالات متحده از برجام و تحميل سختترين تحريمها عليه ايران اسلامي شد؛ تحريمهايي كه با وجود لفاظيها با همراهي اروپاييها همراه شد!
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در فهرست تروريستي آمريكا قرار گرفت و شعار به صفر رساندن نفت ايران برنامه اصلي دولت ايالات متحده در قبال ايران اعلام شد! در مقابل جمهوري اسلامي تلاش كرد براساس صبر استراتژيك خود به طرفهاي مقابل، از جمله اروپاييها فرصت دهد تا منافع جمهوري اسلامي ايران را در برجام تأمين كنند؛ اما شد آنچه ميدانيد. گستاخي طرف مقابل به آنجا رسيد كه شروط دوازدهگانه براي كشورمان معين كرد! اروپاييها هر روز بهانه تازهاي را راه انداختند و كاخ سفيد نشانههايي از حمله نظامي را مخابره كرد! اين اتفاقات سرانجام جمهوري اسلامي ايران را به اين نتيجه رساند كه داشتن صبر و دادن فرصت به طرفهاي اروپايي و ناديده گرفتن اقدامات آمريكا را پايان داده و اقدام عملي و متقابل را در دستور كار خود قرار دهد! اقدامي كه توقف فروش مواد غني شده و آب سنگين مازاد بر سقف تعيين شده در برجام را متوقف و به طرفهاي مقابل فرصتي 60 روزه داد تا راه و روش خود را اصلاح كنند و به متن توافق در عمل پايبند شوند تا بيشتر تعهدات ايران در برجام در مرحله بعد كه عبارت است از برداشته شدن سقف 67/3 درصد غنيسازي اورانيوم و نوسازي تأسيسات هستهاي اراك، عملياتي نشود!
تقابلي كه مهمترين مؤلفه براي موفقيت در آن وحدت ملي و حمايت همهجانبه از سياستگذاري دولت و دستگاه ديپلماسي در آغاز اقدام عملي عليه طرف مقابل است! پيروزي در اين رويارويي ممكن نخواهد شد مگر با نشان دادن اينكه اينجا در ايران، همه ما بر اين باور هستيم كه نه مذاكره با آمريكا معنايي دارد و ثمري خواهد داشت و نه آمريكاييها توان جنگ با ايران را دارند!
اما متأسفانه بخشي از جريان رسانه و سياسي كشور راهي جز اين برگزيدهاند! هفتهنامه «صدا» نزديك به كارگزاران تيتر ميزند: «دو راهي جنگ و صلح».
«فياض زاهد» فعال سياسي اصلاحطلب در مصاحبه با روزنامه «آرمان» ميگويد: «آمريكا به دنبال آن است كه با بالابردن سطح تنش ما را وادار به گفتوگو كند. استراتژي نهايي آمريكا مصالحه با ايران است و حاضر است براي دستيابي به اين هدف، دست به درگيريهاي محدود نظامي با ايران بزند.»
روزنامه «سازندگي» در يادداشتي به قلم «علي بيگدلي» مينويسد: «ايران بايد به حضور خود در برجام ادامه دهد. ما اگر از برجام خارج شويم، پرونده ما به شوراي امنيت ميرود و در آنجا به ذيل اصل هفتم منشور سازمان ملل بازميگرديم كه در اين صورت زمينه حمله نظامي با جواز شوراي امنيت صادر خواهد شد. اگر ما بخواهيم غنيسازي را از 5/3 درصد بالاتر ببريم، بايد علاوه بر برجام از آژانس انرژي هستهاي نيز خارج شويم. خروج ما از برجام و آژانس مساوي است با از دست دادن اروپا و شكلگيري يك اجماع بينالمللي عليه ايران.»
روزنامه «آرمان» هم در يادداشتي به قلم «مهدي مطهرنيا» مينويسد: «برجام در حال حاضر در يك وضعيت بحراني به سر ميبرد، همچنين توافق هستهاي ايران با گروه موسوم به 1+5 كاركردش را از دست داده است، ايالات متحده آمريكا زماني كه از برجام خارج شد تمامي اثرات ناشي از برجام نيز با خروج واشنگتن از توافق هستهاي براي ايران مسدود شد، تصميمگيران بايد بينديشند كه آيا ميخواهند در ارتباط با مسئله ايالات متحده آمريكا به ادامه بحران كنوني استمرار بخشيده يا اينكه با اراده جدي به سمت فضاي جدي مثبت به منظورحل اين بحران حركت كنند.»
مطالب و تيترهايي كه گروه خاصي از نشريات برآن اصرار دارند، ميتوان گفت همگي موجب تضعيف موضع جمهوري اسلامي و مشت زدن بر صورت وحدت ملي ايرانيان است؛ اظهار نظرهايي كه در حقيقت بازتاب و ترجمه همان حرفهايي است كه دونالد ترامپ، گروه ب و ديگران بر زبان ميآورند! آيا ميتوان با چنين فضاسازيهايي در داخل مطالبات ملي و ميهني در تقابل با دولت آمريكا را پيش برد؟