*«ما به اين فكر عادت كردهايم كه تنها موجودات بشري هستيم، زيرا گونة ما در طي 10 هزار سال اخير به واقع تنها گونة بشري روي زمين بوده است؛ اما مفهوم واقعي واژة بشر، «جانداري از جنس انسان» است و در گذشته گونههاي متعدد ديگري از اين جنس، علاوه بر «انسان خردمند»، وجود داشته است. به علاوه اين امكان وجود دارد كه در آيندهاي نه چندان دور با موجوداتي بشري سر و كار داشته باشيم كه خردمند نيستند.» دكتر «يووال نوح هراري» از دانشگاه آكسفورد دكتراي تاريخ دارد و در دانشگاه بيتالمقدس تاريخ جهان تدريس ميكند. او در پژوهشي با عنوان «انسان خردمند» پرسشهاي صريحي را با همه در ميان ميگذارد؛ از جمله رابطة تاريخ و زيستشناسي چيست؟ آيا عدالتي در تاريخ يافت ميشود؟ آيا در طول تاريخ مردمان سعادتمندتر شده اند؟
***
معرفي كتاب و ويژگي آن
كتاب «انسان خردمند» پس از ترجمه از زبان عبري به انگليسي در سال 2014، در اندك زماني به بيش از 30 زبان ترجمه شد و تا مدتها جزء پرفروشهاي بازار نشر بود. درباره مطالب اين كتاب بحثهاي جدي و فراواني درگرفت و احساسات بسياري برانگيخته شد. در بيان جنجالي بودن اين كتاب همين بس كه شخصيتهاي مشهوري، همچون باراك اوباما و بيل گيتس خواندن آن را به ديگران سفارش كردهاند. سؤال اساسي اينجاست كه آنچه به اين اثر برجستگي خاصي بخشيده و آن را در كانون توجه قرار داده، چيست؟
شايد بتوان مدعي شد، همة تاريخنگاريهاي پيرامون بشر، ذيل سلطة مفهوم اومانيسم نگاشته شده و در اين ميان همة مورخان ناخواسته به پاسداشت مقام و جايگاه محوري و والاي بشر در نظام خلقت ملزم بودهاند. اين گونه از تاريخنگاري معتقد است، انسان خردمند ذاتي يگانه و مقدس دارد كه از اساس او را از ديگر موجودات متمايز كرده و در نتيجه «خير اعلي» همان خير بشر است.
از اين منظر همه چيز در نظام خلقت در خدمت بشر و تحت سلطة اوست. گرمابخشي خورشيد براي در امان ماندن او از سوزش سرماست؛ جانداران و طبيعت سبز براي بهرهمندي او خلق شدهاند و رسالت او تكيه زدن بر منصب رفيع الوهيت و خلق سرگذشت و تاريخي بر مبناي استفاده از هر چيزي است كه در دايرة التفات او باشد و در اين راه موانعي را كه در مسير تحقق خير اعلي است، از ميان بردارد.
اما اين اثر منطق ديگري برميگزيند. نويسنده تاريخ انسان را از آغاز دورة تكامل اندامي عصر حجر تا قرن 21 خلاصهوار مرور ميكند. از نظر او، تاريخ به چهار دورة عمده تقسيم ميشود: انقلاب شناختي، انقلاب كشاورزي، وحدت انسانها و انقلاب علمي. به نظر هراري، وجه بارز انسان خردمند نسبت به ديگر موجودات برخلاف آنچه گفته ميشود، در قدرت تعقل نيست؛ بلكه در قابليت همكاري در گروههايي با كثرت نفرات و انعطاف فراوان است. اين قابليت به آن دليل است كه انسان خردمند ميتواند به صورت جمعيـ بينالأذهانيـ به چيزهايي كه فقط در تخيلاتش وجود دارد و عملاً عينيتي براي آن متصور نيستـ مانند خدايان، مليت، نژاد، پول، حقوق بشر و ...ـ باور پيدا كند.
او مدعي است، تمام سيستمهاي بزرگ همكاري همانند اديان، ساختارهاي سياسي، شبكههاي داد و ستد و مؤسسات قضايي بر اساس تخيلات انساني بنا شدهاند و در واقعيت بيروني وجود ندارند. بر اساس اين، آنچه سبب چيرگي انسان بر محيط پيرامونش شده، داشتن آگاهي بينالأذهاني بوده است و حصول اين آگاهي بينالأذهاني نتيجة قدرت فوقالعادة تخيل انسان است. اين قدرت تخيل نيز معلول يك عامل زيستشناسانه است كه همان اندازة بزرگ مغز انسان نسبت به ديگر موجودات است. او در اين باره چنين ميگويد: «شامپانزه نميتواند در بحث با انسان خردمند بر او غلبه كند، اما ميتواند او را مثل عروسكي پارچهاي تكه پاره كند. امروزه مغز بزرگ ما به خوبي مؤثر واقع ميشود، زيرا ميتوانيم اتومبيل و تفنگ توليد كنيم كه ما را قادر ميسازد بسيار سريعتر از شامپانزهها حركت كنيم و به جاي درگيري تن به تن از فاصلهاي دور به آنها شليك كنيم.»
انسان خردمند يا انسان نيهيليست
نيهيليسم مهمترين پرسش متافيزيك دوران ماست و اينكه آيا ما ميتوانيم از نيهيليسم عبور كنيم يا نه، مسئلهاي بنيادي است. اگر صاحبنظري با مسئلة نيهيليسم درگيري و اشتغال فكري و ذهني نداشته باشد، در موضع فلسفي عوام است و با فلسفه يك مواجهة استاتيك و زيباييشناسانه دارد. در روزگاري كه به سبب بسط نيهيليسم فلسفي متأثر از توسعة فلسفة مدرن غرب، فرديت غالب شده و تعلق ميان فرد و جامعه عملاً از بين رفته است، به تدريج شاهد ريزش بنيانهاي فكري و اخلاقي خواهيم بود و به تعبير «نيچه» در دوران مدرن اولين بار است كه در تاريخ بشر يك رويداد بزرگي را تجربه كرده و آن «بي متافيزيك شدن اخلاق» است.
شك در عقل و به دنبال آن شك در متافيزيك، خود به معناي شك و بدبيني به انسان و توانايي او در امكان پاسخگويي به پرسشهاي بنيادين آدمي درباره جهان، انسان، حقيقت و اخلاق است. اين چيزي نيست جز نيهيليسم و بيبنياد شدن همه چيز، از جمله جهان، انسان، علم، معرفت، حقيقت و اخلاق.
در اين اثر بارها به اين بيبنيادي اشاره شده و نويسنده عملاً هستي را عاري از هرگونه متافيزيك ميداند. وي در صفحه 51 كتاب مينويسد: «نسبتاً ساده است كه قبول كنيم فقط انسان خردمند است كه ميتواند راجع به چيزهايي كه واقعاً وجود ندارند صحبت كند. شما هيچ وقت نميتوانيد ميموني را قانع كنيد كه در مقابل وعدة بيشمار موز در بهشت ميمونها پس از مرگ، به شما يك موز بدهد. آيا اگر به جاي نان درآوردن و جنگيدن و عشق بازي، ساعتها به درگاه ارواح نگهباني دعا كنيم كه وجود ندارند، آيا وقت خود را بيهوده تلف نكردهايم؟»
نويسنده در بخش ديگري از كتاب، شركت پژو را شاهد مثال براي تأييد ادعاي خود درباره نقش قوة خيال در گردآوردن انسانها پيرامون مفاهيم غير واقعي ميآورد و چنين مينويسد: «نمادي تصويري (مرد شيرنما/ علامت پژو) امروزه از پاريس تا سيدني روي اتومبيلها، كاميونها و موتورسيكلتها ديده ميشود. اين زيوري است كه كاپوت وسايل نقلية ساخت شركت پژو را ميآرايد... امروزه اين شركت حدود 200 هزار نفر را در سراسر دنيا در استخدام خود دارد كه اكثرشان اصلاً همديگر را نميشناسند. بر چه اساسي ميتوانيم بگوييم كه پژو اس آ وجود دارد؟ اتومبيلهاي پژوي زيادي وجود دارند؛ ولي اينها طبعاً خود شركت نيستند... اين شركت چندين كارخانه، ابزار و ماشينآلات و نمايشگاه دارد و تعداد زيادي انسان در استخدام، ولي باز همة اينها پژو نيستند... در يك كلام به نظر ميرسد كه پژو اس آ هيچ رابطة بنياديني با جهان مادي ندارد. پس آيا پژو واقعاً وجود دارد؟»
از نظر نويسنده پژو ساخته و پرداختة تخيل جمعي ماست. در طول ساليان دراز، انسانها شبكة بسيار پيچيدهاي از داستانها را به هم بافتهاند. درون اين شبكه تخيلاتي، مانند پژو نه تنها موجوديت دارد؛ بلكه نيروي عظيمي را هم در خود انباشته است. بر اساس اين، نگارنده نتيجه ميگيرد همه شبكههاي بزرگ همكاري همچون دين، ساختارهاي سياسي و قضايي و حقوق بشر نيز مانند شركت پژو اس آ بر اساس همين تخيلات انساني بنا شدهاند و عملاً واقعيت و عينيت بيروني ندارند.
اين كتاب نشان ميدهد، امروز ما با عالمي مواجهيم كه ميتوانيم آن را جهان نيچهاي يا عالم بيمتافيزيك بناميم. عالمي كه در آن عقل، همه بنيادهاي جهان و عالم انساني و حتي معيارهاي خودش را چيزي جز امور خودساخته و خودبرگزيده تلقي نميكند؛ از اين رو اينگونه آثار با توجه به التزام به چنين بسترهايي و همچنين استقبال گسترده از آنها در بازار نشر بايد جدي تلقي شود.
* دانشجوي دكتراي علوم سياسي