نیمه خرداد فرصتی است تا نویسندگان و گویندگان کشور به بازخوانی اندیشه و سیره حضرت امام برای سلسله نسلهای جمهوری اسلامی بپردازند.
بر خلاف انقلابهای بزرگ دیگر خصوصاً چین و روسیه که اولین جانشین از مسیر اولیه رهبر انقلاب عدول کرد، در ایران جانشین امام، وی را «حقیقت همیشه زنده»، «رهبر استثنایی» و «یگانه دوران» خواندند که در «دامنه عصمت» قرار داشت و راه وی را «مو به مو» دنبال کردند و البته هزینه آن را نیز پرداختند. خوشبختانه حضرت امام امروز – حتی به ظاهر- مورد تأکید و احترام همه است و این نقطه مشترک میتواند کانون تفاهمات باشد. اما تردیدی نیست که بخشی از نخبگان سابق انقلاب روش انقلابی امام و تشکیل نظام دینی را اشتباه میدانند و از آن عبور کردهاند. هرکجا جملهای از امام بیابند که مؤید آنان است، آن را برجسته و از بقیه آن با سکوت وحتی پرخاشگرانه عبور مینمایند.
اما برای نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی امام همچنان سد محکم و بنیان مرصوصی است که میتوان از آن برای دفاع از مسیر امروز و فردای نظام جمهوری اسلامی بهره برد که برخی محورهای آن را میتوان ذکر نمود:
۱- همه عمر امام صرف اثبات و حاکمیت «اسلام سیاسی» شد که «والله اسلام همه چیزش سیاست است.» کلیدیترین گزاره حیات سیاسی امام، حاکمیت اسلام و ارجحیت آن بر همه احکام ثانویه است که برای حفظ و استمرار آن تا مرز «اگر آبرویی داشتهام با خدا معامله کردهام» پیش رفت. امروز عدولکنندگان از نظام دینی همین جا گرفتار آمدهاند و نمیدانند با «ولایت فقیه شعبهای از ولایت رسولالله (ص) است» چه کنند.
۲- استمرار روح اسلام انقلابی در کشور، عنصر دیگری است که امام بر آن اصرار داشتند و رهبری مو به مو آن را دنبال کرد. امروز مبارزه با «ایران انقلابی» از درون و برون شروع شده است. وزیر خارجه امریکا در روز اعلام صفر کردن فروش نفت ایران میگوید: «هدف از فشارها بازگرداندن ایران از حالت کشوری انقلابی به حالت عادی است.» سعید حجاریان نیز وظیفه روحانی را بازگرداندن ایران از حالت انقلابی به حالت عادی میداند و.... اما حضرت امام مهمترین دستاورد جنگ تحمیلی را «استمرار روح اسلام انقلابی در کشور» دانستند که توانست عزتطلبی، قدرت منطقهای، سازشناپذیری و رسیدن به چند قله علمی را برای ما به ارمغان آورد.
۳- امام مانع اصلی ورود غیریت به حوزه حکومت و قدرت در ایران است. آنان که شعار به ظاهر زیبای «ایران برای همه ایرانیان» را بعد از امام مطرح کردند، منظورشان زندگی در ایران نبود که حضور در قدرت بود. طراحان میدانستند این مطالبه، مبارزهای است که با امام شروع کردهاند، اما چون جسارت نقد امام را نداشتند، شورای نگهبان و رهبری را مورد هجوم قرار دادند، اما این امام است که مانع ورود نهضت آزادی به قدرت است که اصلاحطلبان بخشی از مبارزه خود با نظام را برای ورود آنان قرار دادند. به دفاع تاجزاده (در مناظره با نبویان) برای ورود نهضت آزادی به قدرت بنگرید یا شرکت محمود صادقی در جلسه آنان یا حضور اصلاحطلبان در میتینگهای آنان و بالعکس و یا رسانههایی را که مروج آنان هستند، مطالعه کنید تا متوجه شوید چگونه روز روشن دنبال عبور از امام هستند. آنان میدانند که منظور امام از «تا من هستم نخواهم گذاشت انقلاب به دست لیبرالها بیفتد» چیست. آنان شنیدهاند امام فرمود: «نهضت بهاصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی ایران به امریکاست و نباید رسمیت داشته باشد. باید با قاطعیت با آن برخورد شود و صلاحیت هیچ امری اعم از قضایی، مقننه و اجرایی را ندارند»، اما با عبور آگاهانه از امام حرف خود را میزنند و راه خود را میروند و، چون جرئت منازعه با امام را ندارند، به نظام حمله و تلقی انحصارگرایی از آن میکنند. عبارت «نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد» را با طرح «انتخابات آزاد» به سخره گرفتند، اما همچنان مدعی امام نیز هستند.
۴- در ۲۱ جلد صحیفه امام حتی یک جمله در تأیید امریکا یا به رسمیت شناختن صهیونیستها وجود ندارد، زیرا امام از نظر مبانی دو نوع حکومت بیشتر نمیشناخت؛ حکومت الهی و حکومت جاهلی. امروز بخشی از مدعیان دیروز امام به دنبال مدل دموکراسی غرب و امریکا میگردند و حسرت نبود چنین نظامی در ایران را میخورند. امام انقلابهای دیگر را جابهجایی طاغوت جدید با طاغوت قبلی میدانستند و انقلاب خود را «قیام لله» معرفی کردند، اما امروز عدهای با صراحت اصل انقلاب اسلامی (روش تغییر حکومت) را اشتباه و پر هزینه اعلام میکنند که باز مانع اصلیشان امام است.
۵- سادهزیستی مسئولان کشور، خصوصاً روحانیت و دوری آنان از زخارف دنیا، اندیشه و سیره حضرت امام است که برخی از صحابه وی در این مسیر مردود و موجب بدبینی مردم به انقلاب امام شدند. امام با صراحت مسیر انقلاب اسلامی را «مسیر مبارزه» اعلام و در این مسیر عقده وصال «رفاه و مبارزه» را غیر ممکن و کوبیدن آب در هاون اعلام کردند، اما برخی نتوانستند خود را انطباق دهند و غرق در دنیا شدند و در عین طلبکاری به چالش با نظام پرداختند.
۶- برخی تلاش میکنند انقلاب امام را در فلات ایران مدفون و محصور نمایند، اما همگان میدانند که انقلاب امام جهانی بود، زیرا اسلام را دارای دو صفت «جهانشمولی» و «جامعیت» میدانستند. امام علاوه بر ایران بر جهان اسلام و جهان مستضعفین تأکید داشتند، اما عدهای امروز آن را «دشمنی در جهان» تعبیر میکنند و نگران عبوس شدن چهره حکومتهای غربی هستند.
۷- بدون تردید رفاه و توسعه مورد تأکید جدی امام بود، اما امروز آن را بهانهای قرار دادهاند تا ابعاد دیگر انقلاب امام را پشت آن مخفی کنند و مشکلات مردم را بهانهای برای فرونشاندن شعله پرفروغ انقلاب اسلامی در جهان قرار دهند. با اینکه ۴۶ درصد ملت ایران قبل از انقلاب زیر خط فقر بودند، اما علمای علم سیاست در جهان متفقالقول هستند که انقلاب اسلامی تنها انقلاب غیراقتصادی جهان است که هیچ شعار و نوشتهای از مطالبه اقتصادی در دوران انقلاب ثبت نشده است. اما گویی امروز، تساهل در راه انجام خدمت به ملت به مثابه راهی برای بیاعتبار کردن انقلاب اسلامی است که باید نیروهای انقلاب هوشمندانه با آن مواجه شوند. زنده نگه داشتن امام و تأکید بر اصول و مبانی، اهداف و آرمانهای امام از مهمترین شاخصها برای زمینگیر کردن جریانات نفاقپیشه، رفاهزده و غربگرا در ایران است. نسل جوان حزباللهی اگر میخواهند گام دوم انقلاب را به درستی طی نمایند، مهمترین پیشنیاز آنان غرق شدن در اندیشه امام است.