جمهوري اسلامي در آستانه دهه پنجم با موضوعات و مسائل مختلفي روبرو مي باشد. پيروزي بر داعش موجب افزايش نفوذ ايران اسلامي در سطح منطقه شده است و اين موضوع منجر شد تا حاميان داعش به روشهاي مختلف براي مقابله با جمهوري اسلامي روي بياورند. لذا اين روزها با تحريم اقتصاد ايران در صدد به زانو درآوردن جمهوري اسلامي ايران هستند.
به همين منظور مصاحبه اي با دکتر محمد باقر قاليباف( که در سابقه خود مسئولیت هایی همچون فرماندهی قرارگاه سازندگي خاتمالانبيا، فرماندهی نيروي هوايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، فرماندهی نيروي انتظامي و شهرداري تهران) با موضوع «چالش های اقتصادی و راهکارها» صورت گرفته است.
بصيرت: به نظر شما منشاء مشکلات فعلي کشور چه مي باشد؟
مشکلات کشور از زماني شروع شد که مسئولين از باورهاي انقلابي دهه شصت به دلايل مختلف فاصله گرفتند. دشمنان در افکار عمومي القا کردند به خاطر آنکه با امريکا دشمني داريم، مشکلات براي کشور به وجود آمده است. در حالي فاصله گرفتن از سنت هاي الهي موجب ايجاد مشکل شده است.
خداوند در قران مي فرمايد: كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ اللَّهِ. بنابرين مسلمان وظيفه دارد توان و تلاش خود را انجام دهد تا به پيروزي برسد. البته پيروزي مشروط به اقدام در راه خداوند است. نااميدي در فرهنگ اسلامي، عاشورايي، غدير و بعثت معني و مفهوم ندارد. مقام معظم رهبري در بيانيه گام دوم نيز به اين موضوع اشاره دارد. البته به منظور تحقق وعده ها بايد مشقت هاي زيادي را تحمل کرد
در دوران دفاع مقدس گاهي اوقات خواسته رزمندگان به اين موضوع بسنده مي شد که بتوانند شهدا را انتقال دهند. البته تحمل چنين سختي هايي سنت الهي است. نبي اکرم (ص) در جنگ احد و خندق سختي هاي زيادي را تحمل کردند. در آن روزها پيامبر(ص) وعده فروپاشي کاخ کسري را به اصحاب خود دادند اما برخي باور نمي کردند و مي گفتند: لشکري که از ترس در حال کشيدن خندق به دور مدينه است، چگونه مي تواند طاق کسري را فتح کند. برخي از اصحاب رسول الله به علت فشارهايي که بر آنها وارد شد، دچار ترديد شدند و به بهانه ملاقات فرزندان به مدينه برگشتند.
بر اساس سنت خداوند زماني که صف مومنان از کفار و منافقان جدا شود پيروزي قطعي مومنان رقم خواهد خورد. اين موضوع در دوران دفاع مقدس به اثبات رسيد. مي توان آن را به حوزه سياسي، نظامي، اقتصادي، فرهنگ و ... ارتباط داد.
بنابراین بر اساس سنت الهی، زماني که جمهوري اسلامي ظلم ستيز باشد، نصرت الهي شامل کشور مي گردد. شعار نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران هيچ مبناي ديني و انساني ندارد. حاميان اين انديشه حتي نمي توانند ميهن پرست و ملي گرا باشند. حتي بر اساس محاسبات مادي و ابزاري خواسته هاي آنها به ضرر کشور است. مبناي جمهوري اسلامي، منطبق بر عقلانيت متصل به وحي و انجام وظيفه است.
ايران به منظور حفظ استقلال و عزت کشور، هرگز به خواسته هاي آمريکا تن نداد بر همین اساس پيشرفت چشمگير در کشور رخ داد. قطعا کشور مي توانست در وضعيت بهتر از امروز قرار گيرد لذا مبارزه با استکبار مانع پيشرفت کشور نيست. مديريت صحيح، رفاه و آرامش اقتصادي به همراه مبارزه با استکبار به صورت توامان مي تواند اتفاق بيافتد.
بصیرت: آیا ارتباط مستقیم بین افزایش فروش نفت و افزایش سطح رفاه جامعه وجود دارد؟
در دهه هشتاد به علت کاهش قيمت نفت، درآمد کشور به حدود بيست و سه ميليارد دلار رسید و بعد از گذشت چهارسال، با افزايش قيمت نفت در آمد کشور به صد و ده ميليارد دلار افزايش يافت. اگر کشوری بخواهد درآمدش را 5 برابر افزايش دهد، مي بايست پانزده برابر تجارت و توليد انجام دهد. در حالي جمهوري اسلامي نفت خام می فروشد و پول وارد کشور مي کند. اما سوالي که وجود دارد اين است که شرايط اقتصادي مردم در زماني که کشور صد و ده ميليارد درآمد داشت بهتر بود يا در سالهايي که بيست و سه ميليارد دلار؟ بر اساس آمارهاي رسمي در سالهايي که کشور 23 ميليارد دلار درآمد داشت، رشد اقتصادي کشور در بخش صنعت دو رقمي بود. بنابراين پول نمي تواند مشکل کشور باشد.
بصیرت: به نظر شما برای حل مشکلات کشور چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
1- مردم در اقتصاد نقشي ندارند. حتي در حوزه مسائل فرهنگي و اجتماعي نقش مردم بسيار کم است. فرصت از جوان ها گرفته شد. جوانان شجاعت، خلاقيت، تحرک و انگيزه دارند، ريسک پذيرند. نسبت به مسائل روز تسلط و آمادگي جسماني بالاتري دارند. تجربه به تنهايي مشکلات را حل نمي کند. اين موضوع مشکل جدي است.
2- مسئولين بايد در شناخت مسائل و مشکلات اولويت بندي کنند. به علت کوتاهي هاي گذشته، بعضی از مسئولین نمي توانند اولويت بندي کنند چون اولويت هاي زيادي براي کشور ايجاد شد. مسئولین در گذشته موضوعات و مشکلات را حل نکردند و صرفا از آن عبور کردند و مشکل لاينحل ماند. در چنین صورتی بعد از مدتي کشور با همان مشکل به صورت پيچيده تر روبرو می شود و حل آن بسيار سخت تر مي گردد.
3- در بعضي موارد تصميم همانند موضوع حضور زنان در ورزشگاه تصميم محکمي گرفته نشد. در حالي که بايد قاطعانه تصميم گرفت و دلايل آن به مردم گفت. مسئولین گاهي اوقات جلوي تغيير مقاومت کردند ولی مشکل را حل نکردند. يکي از مباحثي که در زمان خدمت بنده در نيروي انتظامي مطرح شد، موضوع پليس زن بود. بحث را نزد حضرت آقا مطرح کردم. ايشان فرمود: قبل از شما صحبت و تصميم گيري شد. به علت مهيا نبودن شرايط بحث را ادامه ندادم. در ملاقات بعدي دوباره بحث را مطرح کردم زيرا اين موضوع را نياز جامعه ميدانستم و خدمت حضرت آقا دلايل خود را مطرح کردم. ايشان در بين صحبت هاي بنده فرمودند اين صحبت ها منطقي است. مثال دیگر آنکه زماني که شهردار تهران بودم. برخی ساخت اتوبان امام علي را يک پروژه غير ممکن مي دانستند. قرار گرفتن دوازده هزار خانه در مسير يکي از مشکلات این پروژه بود. اما در مدت زمان بيست ماه با مديريت جهادي اين بزرگراه به بهره برداري رسيد. بنابراين مشکل اصلي کشور اقتصاد و تحريم نيست. بلکه مشکل در باور و شناخت مسئله و چگونگي تصميم مديران است.
4- در شرايط فعلي کشور بايد سياست هاي جبراني داشته باشد. تخصيص ارز 4200 براي 25 کالا کار درستي بود. ولي اشکال در چگونگي اجراء وجود دارد. ارز 4200 توماني به فردي داده مي شود که مردم اصلا اين افراد را نمي شناسند، ولي دولتيان به درستي آنها را مي شناختند، شفافيت و نظارت وجود ندارد. امروز دستگاههاي نظارتي افرادي را دستگير مي کنند که با ارز 4200 توماني گوشت وارد و با قيمت گرانتر در بازار عرضه مي کنند. بنابراين روش اجراء غلط است و بهتر بود يارانه (نه به صورت نقدي) به افراد داده مي شد. يعني دولت کالابرگهايي به منظور خريد کالا در اختيار مردم قرار مي داد. به اين صورت مردم به صورت مستقيم کالاهايي که به آن تعلق ارز مي گرفت را می خريدند. اين مکانيزم راحت تر از آن است که ارز به وارد کننده داده شود و مردم در صف يارانه خود را بگيرند.
5- موضوع نقدينگي در کشور ؛ به نظر بنده طي مدت يک سال مي توان اين مشکل را حل کرد و آن را در چرخه درست قرار داد. وقتي در سال 320 هزار ميليارد تومان سود بانکي بدون ماليات به دارندگان سپرده هاي بانکي داده می شود که 80% آن به 2% حساب ها تعلق مي گيرد؛ آيا نمي توان اين مشکل را حل کرد؟ قطعا راهکار دارد. اما فرهنگ چهاردرصديها اجازه نمي دهد.
6-در حوزه ماليات مي توان از تمامي کاسب هاي خرد ماليات نگرفت. در کشور کمتر از هزار فعال اقتصادي وجود دارند که اگر ماليات درست از آنها گرفته شود، مي توان از دو ميليون نفر ماليات نگرفت. تمام مشکلات را مي توان با برنامه ريزي درست برطرف کرد.
بصيرت: به نظر جنابعالي گامهاي عملياتي براي بيانيه گام دوم چه مي باشد؟
از روزي که بيانيه صادر شد بايد در اين خصوص تدبر و بخش هاي اجرايي آن را احصا بشود تا وظيفه ي نيروهاي انقلاب مشخص گردد. بيانيه نياز به تکرار ندارد بلکه نياز به اقدام و عمل دارد. يکي از مهمترين بحث ها آن قسمت اول آن است که به باورها و اعتقادات اشاره دارد. همه داشته هاي انقلاب بر اساس اين باورهاست. همه ارکان کشور بايد اين موضوع را در حوزه يادآوري، گفتمان سازي و پيگيري و... مورد توجه قرار دهند.
موضوع دوم بحث جوان گرايي است. اولين گامي که بايد اتفاق بيافتد اين اصل است. جوانان بايد در همه حوزه ها « سياسي، اجتماعي، فرهنگي» ورود پيدا کنند البته نه به معني ناديده گرفته شدن افراد با تجربه و پيش کسوت زيرا تجربه از علم بالاتر است. آنها بايد کارهاي مشاوره اي را انجام دهند. اجرايي ترين کار همين دو اصلي است که ذکر شد.
بصيرت: نظر شما در خصوص حرکت اصولگرایان به سمت وحدت چه می باشد؟
تا زماني که اصولگرایان در مسير گذشته حرکت کنند، نمي توانند کار جدي و اساسي انجام دهند. در انتخابات 96 همه فکر مي کنند که اصول وحدت رعايت شد. درحالي که اين برداشت درست نيست. گرچه به صورت شکلي وحدت رعايت شد ولي به صورت محتوايي رعايت نشد.
1- کمپين اصولگرايي اشتباهي بود. وقتي رئيس جمهور مستقر وجود دارد و يک انتخابات ميان دوره اي در حال برگزاري است چرا از جناح مقابل دو نفر بايد حضور پيدا کنند؟ آن هم با اين استدلال که تا هفته آخر حضور داشته باشند تا مشخص شود وضع کدام يک بهتر است يا به عبارت ديگر تا هفته آخر با خودتان رقابت کنيد و هفته آخر با رقيب اصلي. آيا اين موضوع ضرورتي داشت؟ اينها اشکالات جدي در حوزه برنامه ريزي و الفباي کار سياسي است.
2- زماني چه کسي باید کناره گيري کند؟ آيا اصل را بايد اين موضوع قرار دهيم که کدام يک از اين دو نفر با رقيب بهتر مبارزه مي کنند؟ يا آنکه ميان خودشان چه وضعيتي دارند؟ يعني زمان نظرسنجي بايد بگوييم بين اين دو نفر کدام يک برتر است يا اينکه از جامعه سوال کنيم کدام يک از اين دو نفر در برابر آقاي روحاني بهتر رأي مي آورد؟ قطعا هر کدام که قدرت رقابت بيشتري با رقيب دارد بايد بماند.
3- ما در برنامه ريزي مشکلات زيادي داريم. اگر شوراي نگهبان افراد ديگر را رد صلاحيت نمي کرد، همه آنها مي آمدند. کسي با سازوکار جمنا رد نشد.
4- تجربه دنيا نشان داد، در انتخابات ميان دوره اي، موفقيت براي کساني است که شعار اقتصادي دادند « به استثناء کارتر که با چالش انقلاب ايران رای نیاورد»، اما در جريان اصولگرايي موضوع سياسي شد. موضوع ديوار کشي خياباني، اجتماعي و سياسي مطرح شد و منفعت رقيب نيز در این چرخه بود.
5- بنده به نواصولگرايي معتقدم. نواصولگرايي به اين معني نيست که از اصول رجعت کنيم. ما بايد به اصول و باور ها انقلاب پايبند و در هدف گذاري، روش و ابزار متحول شويم. کار بايد به مردم واگذار شود. جوانها بايد در صحنه ها حضور يابند. اصولگرايي يک جريان سياسي و رويکرد نيست بلکه يک نگرش است. نو اصولگرايي مسير درستي است که بايد در آن حرکت کنيم.
بصيرت: وضعيت اقتصادي و امنيتي کشور در سال 1398 را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
با توجه به فشارهايي که آمريکا با هدف کاهش فروش نفت وارد مي کند، کشور نيازمند حرکات جدي در حوزه اقتصاد است. سياست هاي دولت بايد تغيير يابد و مسير ديگري را انتخاب و حرکت کند. همانند تجربه برجام منتظر نباشد تا از بيرون مشکل کشور حل گردد، بايد نگاه به درون شکل گيرد. وقتي در حوزه اقتصاد مشکل وجود دارد، طبيعتا اين فشار بر روي قشرهاي عمومي مردم و مخصوصا فقرا و مستضعفين بيشتر خواهد بود.
اين اميد وجود دارد با تصميمات و اجراي درست در حوزه مسائل اقتصادي، مشکلات حل و فصل گردد. اگر دولت اراده کند. همه مردم و گرايش هاي سياسي که درحوزه اقتصاد فعالند، باهم تلاش کنند، مشکل حل مي شود. البته گام اول را دولت بايد بردارد.
بصيرت: سخن پایانی
بايد از نااميدي افراد، احساس نگراني کرد. برخي افراد تحت تاثير فضاي رسانه اي دشمن که هدف آنها فروپاشي ذهني مردم نسبت به باورهاي انقلاب است، احساس نااميدي مي کنند. اين موضوع بدتر از تحريم اقتصادي است. نااميدي منجر ميشود تا فروپاشي ذهني اتفاق بيافتد. لذا جامعه بايد محکم و اميدوار باشد، کاري که عملي نشود، وجود ندارد. متاسفانه برخي براي راحتي خود مي گويند نداريم، نمي شود و نمي توانيم. در حالي که در واقع اين چنين نيست.
گفتگو از:فرهاد کوچک زاده