سفر وزیر خارجه آلمان به تهران تحت عنوان واسطه(میان ایران و آمریکا) در حالی است که وزارت خارجه آلمان در روزهای گذشته در بیانیهای گستاخانه و وقیحانه تاکید کرده بود: «اجرای کامل برجام از جانب ایران، عاملی کلیدی برای ثبات در منطقه است»!
آلمان به هیچ عنوان به بیعملی خود و دیگر اعضای اروپایی برجام (فرانسه،انگلیس) در اجرای تعهدات اشارهای نکرده است و در شرایطی که در مقابل ایران بدهکار است، ژست طلبکار به خود گرفته و مدعی شده است که ایران باید بدون هیچ چشم داشتی تعهدات برجامی خود را یکطرفه انجام بدهد!
اکنون بیش از یکماه از ضرب الاجل 60 روزه ایران به اروپا سپری شده است. در شرایط فعلی آلمان باید پاسخ دهد که در راستای این ضربالاجل چه اقداماتی انجام داده است، نه اینکه ایران را- که به گواه 15 گزارش آژانس انرژی اتمی به تمامی تعهدات خود عمل کرده- در جایگاه متهم نشانده و بازخواست کند!
انجام تعهدات در حد چسباندن پوستر!
در مهرماه 96 آلمان در اقدامی مزورانه با نصب پوستر «آری به برجام» بر دیوار سفارت این کشور در تهران، مدعی شد که دولت متبوعش در کنار مردم ایران به برجام پایبند است. این در حالی است که وزیر خارجه این کشور در همان مقطع در اظهارنظری گستاخانه تاکید کرد که برلین آمادگی دارد فشار دیپلماتیک بر ایران را همراه با آمریکا افزایش دهد.
سفارت آلمان در تهران در آن مقطع عکسهایی در فضای مجازی منتشر کرد. در این عکسها سفیر آلمان در کنار پوسترهایی، با شهروندان تهرانی در حال گفتوگو بود. در این پوسترها اظهار نظرهای زیگمار گابریل، وزیر امور خارجه وقت آلمان و سفیران این کشور در ایران و آمریکا به چشم میخورد. در این پوستر نوشته شده بود: «ما علاقهای نداریم توافق هستهای با ایران را به خطر بیاندازیم چه رسد به اینکه آن را فسخ کنیم؛ نه امروز و نه در آینده».
این اقدام مزورانه از سوی سفارت آلمان و ژست مضحک همراهی با مردم ایران در حالی رخ داد که آلمان پس از اجرای برجام- همانند پیش از برجام- هیچگاه با مردم ایران همراه نبود.
شروط گستاخانه!
«زیگمار گابریل» معاون صدراعظم و وزیر وقت اقتصاد آلمان-مهرماه ۹۵- (9 ماه پس از آغاز اجرای برجام) قبل از سفر به کشورمان در مصاحبه با هفتهنامه آلمانیاشپیگل در اظهارنظری گستاخانه گفته بود: «آلمان تنها در صورتی با ایران روابط عادی و دوستانه برقرار خواهد کرد که ایران موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد». گابریل تاکید کرده بود:«سفر من در جهت منافع آلمان و اروپا صورت میگیرد و با ایران درباره مسائل اخلاقی، حقوقبشر، تسلیحات نظامی گفتوگو کرده و از نقش ایران در همپیمانی با دولت بشار اسد انتقاد خواهم کرد»!
وی همچنین پس از ورود به ایران در اقدامی گستاخانه در نشست مشترک تجاری ایران و آلمان که در اتاق بازرگانی ایران تشکیل شده بود، جمهوری اسلامی ایران را به وحشیگری! متهم کرد و گفته بود: «تمامی نیروهای درگیر در جنگ سوریه باید نقطه پایانی بر اعمال وحشیانه بگذارند که این امر در مورد ایران و روسیه نیز صادق است که از رژیم بشار اسد، رئیسجمهور سوریه حمایت میکنند»!
علاوهبر این، در مهرماه ۹۵ خبری در رسانهها با این عنوان منتشر شد که «نزدیک به یکسال است رئیسجمهور کشورمان قصد سفر به آلمان را دارد ولی دولت آلمان به بهانههای مختلف که برخی از این بهانهها خالی از تحقیر نیست تاکنون با سفر وی موافقت نکرده است»!
در پاییز 95 سفیر آلمان در واشنگتن در مصاحبه با «انپیآر» اعلام کرد کشورش نگرانیهای مشترکی با دولت آمریکا درباره فعالیتهای منطقهای و برنامه موشکی ایران دارد. وی ضمناشاره به رایزنی آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان با ترامپ درباره برجام گفته بود:«صدراعظم، این نکته را به صراحت اعلام کرد که ما نگرانیهای مشترکی با آمریکا درباره فعالیتهای مخرب ایران در منطقه، آزمایشهای موشکی این کشور و نقض حقوق بشر و غیره داریم و میتوانیم درباره آنها بحث کنیم».
باک بنزین
آلمان در پسابرجام به هیچ عنوان به تعهدات خود عمل نکرد. برای نمونه در اسفند 96 کشور آلمان در توهینی آشکار و اقدامی گستاخانه از تأمین سوخت هواپیمای حامل محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان امتناع کرد.
همچنین در تیر ۹۷، آلمان در اقدامی غیرقانونی و با دلایل واهی، آقای «اسدالله اسدی» دیپلمات ایرانی را که از مصونیت دیپلماتیک برخوردار بود، بازداشت کرد.
در تابستان ۹۷ نیز بعد از خروج آمریکا از برجام، شرکتهای اروپایی از جمله چند شرکت آلمانی بدون توجه به تعهدات خود برای خروج از ایران صف کشیدند.
همچنین در مهر ۹۷، «هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان گفت: با آمریکا اهداف مشترکی را درقبال ایران دنبال میکنیم. ما فقط از نظر مسیرهایی که دنبال میکنیم با یکدیگر اختلاف داریم.
در آذر 97 نیز همزمان با ادعای اروپا مبنی بر گشایش کانال مالی، شرکت مخابرات آلمان در اقدامی گستاخانه خطوط تلفن و اینترنت بانکهای ایرانی مستقر در این کشور را قطع کرد. موارد فوق تنها بخشی از بیعملی آلمان در اجرای تعهدات برجامی است.
پادوی آمریکا
مقامات آلمان مدعی شدهاند که هدفشان از سفر به تهران، واسطهگری در راستای حفظ برجام و کاهش تنش میان ایران و آمریکا است.
این در حالی است که آلمان کشوری است که به پادوی آمریکا مشهور است. آلمان بعد از جنگ جهانی دوم و تا چند سال قبل، تحت قیمومیت 4 کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه اداره میشد و هرگاه برخی از مطبوعات آلمانی خواستار استقلال آلمان از این قیمومیت چهارگانه میشدند، پاسخ آمریکاییها و فرانسویها و انگلیسیها و روسها این بود که «آلمان لیاقت استقلال ندارد».
در حال حاضر کشور آلمان بدون اجازه سه کشور آمریکا، انگلیس و فرانسه حق هیچگونه اقدام مستقلی را ندارد. دولت آلمان در جریان جنگ تحمیلی تامینکننده سلاحهای شیمیایی برای صدام بود که پرونده این جنایت هنوز مفتوح است اما، نکته جالب توجه اینکه، یکی از مقامات آلمانی در پاسخ به اعتراض ایران گفته بود: «میدانید که ما در فروش تسلیحات شیمیایی به عراق از خود اختیاری نداشتهایم»!
کشوری که به پادوی آمریکا مشهور است و بدون اجازه واشنگتن حتی نمیتواند در خاک خود یک باک بنزین به هواپیمای حامل ظریف بدهد، چه به نقشآفرینی برای احقاق حقوق ایران؟!
بازی با معیشت مردم!
در روزهای اخیر و همزمان با سفر مقامات ژاپنی و آلمانی به تهران، یک جریان سیاسی خاص با فضاسازی کاذب اینگونه وانمود کردند که این دو سفر موجب شده تا دلار سیر نزولی به خود گرفته و همچنان در حال کاهش است.
این جریان سیاسی در پی آن است تا در ادامه اینگونه القاء کند که سفر واسطههای آمریکا به ایران، قیمت دلار را اینگونه کاهش داد، حالا ببینید اگر با ترامپ مستقیم مذاکره کنیم، چه شود!
این ادعای مضحک که چیزی جز «بازی با معیشت مردم» نیست، در حالی است که در سال 94، برخی دولتمردان در کنار رسانههای زنجیرهای بهگونهای درباره نتایج اقتصادی برجام فضاسازی کردند که عدهای از مردم با در دست گرفتن اسکناس 1 دلاری در کنار اسکناسهای هزار و پانصد تومانی، تصور میکردند که قیمت هر دلار در ماههای آینده به هزارتومان کاهش خواهد یافت.
اما همانطور که منتقدان نیز در آن مقطع به درستیاشاره کردند، نه تنها این اتفاق رخ نداد، بلکه قیمت دلار تا آستانه 20 هزارتومان نیز افزایش یافت. این در حالی بود که قیمت دلار پیش از برجام حدود 3 هزارتومان بود.
اما علت نوسانات متعدد قیمت دلار از دو حال خارج نیست. یا «دستکاری مصنوعی» است و اگر اینطور نیست، دولت «توانایی مدیریت بازار ارز» را ندارد.
دولت میبایست روند خسارت بار شرطیسازی مردم و گره زدن اقتصاد به سیاست خارجی را متوقف کند. روندی که یک روز با گره زدن معیشت مردم به برجام و یک روز با مرتبط کردن اقتصاد کشور به بستههای اروپایی و حالا نیز با گرهزدن معیشت مردم به سفر واسطهها رخ داده است.