فتنه 88 را ميتوان سناريوي فتنه عليه مردم سالاري ديني دانست. در نظام مردم سالاري ديني امور کشور با مديريت اکثريت مردم ممکن گرديده و انتخابات مظهر تجلي رقابت سياسي و تشخيص راي اکثريت ملت است. راي اکثريتي که تحت هدايت آموزه هاي اسلامي به فرآيندي براي شايسته سالاري بدل گرديده و امور کشور به صاحبان صلاحيت تعلق ميگيرد.
فاصله گرفتن از حوادث تاريخي، گاه موجب فراموشي رخدادهايي است که در زمانه خود هزينههاي هنگفتي براي يک ملت تراشيده و موجي از کينه و نفرت را آفريدهاند. يک دهه از قضاياي دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري و حواشي ماجرا در روزهاي پاياني خردادماه سال 1388 ميگذرد و هنوز ذهنها به خاطر دارند که چطور دستاوردهاي آن حماسه بزرگ توسط فتنهگران تباه گرديد!
فتنه 88 را ميتوان سناريوي فتنه عليه مردم سالاري ديني دانست. در نظام مردم سالاري ديني امور کشور با مديريت اکثريت مردم ممکن گرديده و انتخابات مظهر تجلي رقابت سياسي و تشخيص راي اکثريت ملت است. راي اکثريتي که تحت هدايت آموزه هاي اسلامي به فرآيندي براي شايسته سالاري بدل گرديده و امور کشور به صاحبان صلاحيت تعلق ميگيرد.
فتنهگران اما با دروغ پردازي و متهم کردن نظام اسلامي به «تقلب»، با الگوگيري از نسخههاي کودتاي مخملي که توسط دستگاههاي امنيتي غرب طرحريزي شده بود، پس از اعلام نتايج انتخابات، هواداران را به خيابانها ريختند تا با اردوکشيهاي خياباني مانع از تحقق اراده اکثريت ملت گردند و با ابطال انتخابات و متهم کردن رقيب به عدم پاکدستي و کشاندن پاي بيگانگان به انتخابات کشور، زمينه به قدرت رسيدن غيرقانوني خود را فراهم کنند.
نظام مردم سالار ديني نظامي است مبتني بر الگوي نظام سياسي اسلام در عصر غيبت، که کساني در آن حق حاکميت دارند که داراي صلاحيتهاي لازم (فقاهت، عدالت، درايت) بوده و از طريق انتخاب مردمي به حکومت رسيده باشند. در اين الگو وجود صلاحيتها شرط لازم براي قرار گرفتن در مسند قدرت ميباشد ولي شرط کافي نيست. صرف وجود صلاحيت فرد را صاحب حق نميکند. حق حاکميت وقتي جاري ميگردد که صاحب صلاحيت از طريقي مشروع به حکومت برسد و اين راه مشروع در نظام مردمسالاري، نه راه غلبه و زور، کودتا و براندازي، وراثت، انتصاب، دست نشاندگي، انتخاب نخبگان و ... بلکه عبور از کانال انتخاب و رضايت و انتخاب ملت است.
امام خامنهاي در نفي حکومتهايي که از ابزار زور براي رسيدن به قدرت استفاده ميکنند ميگويند: «"تغلّب"، يعني از راه غلبه و زور بر مردم حاكم شدن، در منطق اميرالمؤمنين نيست. با اين كه خود را بر حق ميدانست، اما كنار نشست، تا وقتي مردم آمدند، اصرار كردند، ابرام كردند، شايد گريه كردند، التماس كردند كه آقا شما بيا زمام امور ما را در دست بگير، آن وقت آمد و زمام امور مردم را در دست گرفت. خودش گفت كه اگر مردم نيامده بودند؛ اگر مردم اصرار نميكردند، اگر اين طلب جدّي مردم نبود، من علاقهاي به اين كار نداشتم.» (30/6/81)
در اين ميان ايستادگي رهبري در برابر زياده خواهان بر اساس اصل صيانت از راي ملت در نظام مردم سالاري ديني قابل تقدير است. بدون شک اگر آن روز حکيم فرزانه انقلاب اسلامي فرياد نميزدند که «بنده زير بارِ بدعتهاي غيرقانوني نميروم چرا که در هر انتخاباتي طبعا برخي برنده نيستند و اگر امروز چارچوبهاي قانوني شکسته شود در آينده نيز هيچ انتخاباتي مورد اعتماد نخواهد بود و مصونيت نخواهد داشت.»(29/3/88) امروز بايد از پايان مردم سالاري ديني در کشور سخن ميگفتيم! کودتاگران هرچند فتنه خود را مزين به حفظ و صيانت از راي ملت کرده بودند، اما در وراي دروغ تقلب، سوداي براندازي نظام مردم سالار ديني را داشتند! فراموش نبايد کرد که مهمترين حافظ راي ملت قانون و عمل به قانون است و هرکس از قانون عبور کند بدون شک از راي ملت عبور کرده است، هرچند ادعاي احيا راي ملت را داشته باشد!
امروز پس از يک دهه فاصله گرفتن از آن حوادث تلخ، کشور آماده برگزاري انتخاباتي است که ميتواند آبستن فتنههاي ديگري مشابه آنچه در سال 1388 اتفاق افتاده باشد، که مقابله با آن هوشياري همه ملت در صيانت از مردم سالاري ديني و با تاکيد بر قانونگرايي را ميطلبد.