سکته مردی که انقلاب مصر را به کما برد، ناگهان به کما رفت و با مرگش به عبرتی تاریخی تبدیل شد. تلویزیون دولتی مصر عصر دیروز به وقت قاهره در خبری فوری اعلام کرد «محمد مرسی» رئیسجمهور مخلوع این کشور در جلسه دادگاه بر اثر سکته قلبی به کما رفته و پس از آن درگذشته است.
این سیاستمدار اخوانی 67 ساله با پیروزی انقلاب 25 ژانویه 2011 در مصر که بزرگترین انقلاب عربی در جریان موج بیداری اسلامی در خاورمیانه بود، روی موج حمایت مردمی از اخوانالمسلمین سوار شد و به دنبال خلع دیکتاتور حسنی مبارک از قدرت، در بهار 2012 نامزد نخستین انتخابات دموکراتیک ریاستجمهوری در سرزمین نیل پس از 5 دهه شد. او در انتخاباتی شانه به شانه با حمایت اسلامگرایان، چپگرایان و بویژه حامیان ملی و منطقهای مقاومت توانست احمد شفیق، نامزد نزدیک به رژیم دیکتاتوری گذشته را شکست دهد. با آنکه او از ابتدای ورود به کاخ ریاستجمهوری هلیو پولیس قاهره تلاش زیادی برای احیای قانون اساسی دموکراتیک و قوانین منطبق با اسلام از خود نشان داد و حتی مجلس جدید را که اخوانیهای حزب حاکم آزادی و عدالت در آن اکثریت را داشتند، پشت سر خود میدید اما خیلی زودتر از آنچه تصور میشد از اصول اولیه انقلابی که تازه یک سال بود به ثمر نشسته بود عدول کرد و سقوط او از همین جا آغاز شد. مرسی پس از رسیدن به ریاست اجرایی کشور مصر در شهریورماه 1391 به نخستین رهبر کشور فراعنه در سالهای پس از انقلاب اسلامی ایران بدل شد که برای شانزدهمین دوره نشست جنبش غیرمتعهدها به ایران آمد اما نخستین نشانههای بارز تشتت فکری و سیاسی رئیسجمهور بهاصطلاح انقلابی مصر از اجلاس تهران آشکار شد، زمانی که او در نطق تحویل دادن کرسی ریاست جنبش غیرمتعهدها به محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران درسخنرانیاش به حکومت قانونی سوریه تاخت. مرسی با برداشتی اشتباه از شورشهایی که آن زمان با تحریک شیوخ عربی و کشورهای غربی در شام برپا شده بود و در ماهها و سالهای پس از آن ماهیت تکفیری و تروریستی برپاکنندگان آنها مشخص شد، از انقلاب مردم سوریه علیه نظام سرکوبگر سخن گفت که برخلاف ادعای او و هیأت همراه مصری، این حرفها وحدت میان کشورهای اسلامی را به خطر انداخت. اجلاس تهران همچنین عرصهای بود که نشان داد رئیس اجرایی و دولت جدید اخوانی مصر بشدت دچار تعصبات فرقهای تحت عنوان اسلام جهادی هستند اما در عمل به آسانی به سوی آمریکا و دولتهای دستنشاندهاش در منطقه غش میکنند. او خیلی سریع با دولت اوباما طرح دوستی ریخت و از هر دو وزیر خارجه او، هیلاری کلینتون و جان کری استقبال گرمی کرد، آن هم در شرایطی که خیلی زود مشخص شد سفیر ایالات متحده در قاهره زمینه شورش علیه دولت اسلامگرای مصر را فراهم میکرده است. مرسی همچنین اشتباهات مهلکی در زمینه قطببندی در جریان مقاومت اسلامی در خاورمیانه مرتکب شد، از جمله اینکه تلاش کرد به گروههای تکفیری و سلفی تندرو در سوریه، لبنان و لیبی و حتی فلسطین اعتبار دهد. او حتی در راستای سیاست آمریکایی- اسرائیلی برای ایجاد انشقاق فرقه در صفوف حماس گامهایی خطرناک برداشت و در نهایت از همین افراطگریها ضربه خورد. در حقیقت آنچه میلیونها تن از مردم مصر را یک سال و نیم پس از انقلاب دوباره علیه نظام حاکم به میدان التحریر قاهره کشاند، نگرانی آنها از قدرت گرفتن قرائتی تکفیری از اسلام توسط تیم مرسی بود.
در نهایت فقدان اندیشه سیاسی اصیل دولت مرسی، ظرف یک سال دولت او و حزب اخوانیها را در تابستان سال 1392 به سقوطی عبرتآموز کشاند.
او به دنبال سقوط دولتش در سال 1392 بهواسطه جنبش تمرد همراه با کودتای خاموش نظامیان، بازداشت شده و در حبس به سر میبرد. او در سال 2015 متهم شناخته شده و به اعدام محکوم شده بود اما برای پرونده اتهامات جدید در رابطه با پرونده اتهام جاسوسی برای کشورهای خارجی مانند قطر همچنان به دادگاه فراخوانده میشد. روز دوشنبه در جلسه دادگاه او از قاضی برای قرار گرفتن پشت تریبون اجازه گرفته و به گفته شاهدان 20 دقیقهای با حرارت صحبت کرد اما رفته رفته حالش بد شد و هنگام وقت تنفس دادگاه ناگهان غش کرد و به کما رفت که بلافاصله به بیمارستان منتقل شد اما در راه فوت کرد.
سرنوشت «محمد مرسی عیسى العیاط» را باید عبرتی برای آرمانخواهان و انقلابیونی دانست که فریفته قدرتی شدند که حاصل مبارزات و فداکاری میلیونها انسان حقطلب بود و در نتیجه مسیر را گم کردند.