یادداشت: بیشتر کنشگران و تحلیلگران مسائل سیاسی سالهای سپری شده و تحولات به وقوع پیوسته در منطقه غرب آسیا را از نظر شدت و پیچیدگی برههای کمنظیر و منحصر به فرد برآورد میکنند. در این بین به دلایل مختلف جمهوری اسلامی هسته مرکزی این تحولات محسوب میشود. جدای از این موضوع، رهبر حکیم انقلاب اسلامی پیشتر از این، بیان تاریخی و ماندگاری داشتند که طرح آن به کار این نوشتار میآید؛ در بحبوحه رویدادهای متنوع غرب آسیا و مصاف سخت و نفسگیر مقاومت منطقه با جریان آمریکایی، رهبر معظم انقلاب اظهار داشتند جمهوری اسلامی در یک پیچ تاریخی قرار گرفته است.
حال که به صحنه و میدان و مسیر طی شده نگاه میکنیم، میتوان ادعا کرد جمهوری اسلامی در نقطه پدیدآیی پس از پیچ تاریخی قرار گرفته است. ممکن است پرسش شود که تفاوتها و وجوه ممیز وضع فعلی با گذشته چیست که چنین ادعایی مطرح میشود؟ در پاسخ سخن فراوان میتوان گفت؛ در عرصه سیاست داخلی بر مبنای قوام ارزشهای ملی و اسلامی و متأثر از دشمنیها و توطئههای جریان استکباری، سطح بالایی از انسجام ملی پدید آمده است، ضرورتهای تاریخی، نخبگان ایرانی را در مسیر جدایی کامل حرکت اقتصادی کشور از نفت قرار داده است، درک نخبگان و عامه مردم از امنیت و ضرورت حفظ آن به یک گفتمان تبدیل شده است، ظرفیتهای اقتصادی همسایگی به شکل بیسابقهای برای ایران تولید فرصت کرده است. در محیط منطقه، امارات و عربستان در عرصه تحولات امنیتی منطقه با ارسال پیامهای متعدد، برای خروج آبرومندانه از یمن دست به دامان ایران شدهاند؛ هژمونی قدرتهای نظامی دنیا، مانند آمریکا و انگلیس در خلیجفارس در حال نابودی است؛ نیروی دریایی انگلیس که روزگاری برای جهان خط و نشان میکشید، حال از ترس اقدام متقابل ایران، دغدغه اصلیاش عبور بیضرر کشتیهایش از تنگه هرمز است، آمریکا هم که با سقوط پهپادش، حیثیتش بر باد رفت. دیروز سیدحسن نصرالله با تحلیل مقتدرانه آخرین شرایط منطقه، جملاتی را بیان کرد که نفس صهیونیستها را در سینه حبس کرد؛ اینها فقط اندکی از بسیارهاست، آیا نوید قرار گرفتن جمهوری اسلامی در نقطه پس از پیچ تاریخی را نمیدهد؟ البته الزامات این مسیر را نباید از نظر دور داشت و از مکر دائمی شیطان بزرگ و اذنابش غفلت ورزید.