دو سال پس از انتخابات سال 1388، ساعت 13 و30 دقيقه دوازدهم اسفند ماه «سيدمحمد خاتمي» در حسينيه «پنج تن» منطقه «آبسرد» شهرستان دماوند، رأي خود را به صندوق اولين انتخابات پس از انتخابات رياستجمهوري دهم انداخت!
او كه پس از دو نامزد شكست خورده دهمين دوره انتخابات رياستجمهوري، مهمترين حمايتكننده حوادث سال 1388 بود! در شرايطي به پاي صندوق رأي رفت كه اصلاحطلبان براي مجلس نهم هيچ فهرستي نداده و چهرههاي شاخص اين جريان به صراحت پروژه تحريم را دنبال ميكردند! حتي شخص او نيز پيش از آغاز فرايند ثبتنام از داوطلبان براي مجلس نهم، آزادي زندانيان، ايجاد فضاي آزاد براي همه گروهها، پايبندي مسئولان به قانون اساسي و فراهم آوردن سازوكاري براي برگزاري انتخابات سالم و آزاد را شرط شركت مردم! در انتخابات اسفند سال 1390 دانسته و پيش از آغاز رأيگيري نيز با تأكيد بر شركت نكردن در انتخابات گفته بود از حقوق مردم! كوتاه نميآييم و حتي اگر ما كوتاه بياييم، خود مردم كوتاه نخواهند آمد!
انتشار تصاوير لحظه رأي دادن رئيس دولت اصلاحات، سرآغاز حمله طيف راديكال اين جريان به او شد! «بيبيسي فارسي» عنوان «خيانت» را براي اقدام خاتمي برگزيد! «علي شكوريراد» عضو «حزب منحله مشاركت» در وبلاگش با تأكيد بر اينكه خاتمي شخصاً به خود او گفته بود قصد مشاركت در انتخابات را ندارد، نوشت: «خاتمي اين بار نيز نخواست يا نتوانست قهرمان باشد؛ اتفاقي كه پيش از اين نيز بارها آن را تجربه كرده بوديم». «ژيلا بنييعقوب» از روزنامهنگاران و فعالان حقوق زن منسوب به اين جريان هم در اين باره نوشت: «نبايد سرگرم رأي دادن يا رأي ندادن خاتمي باشيم. فكر كنم كارهاي مهمتري داريم. قرار بود صداي اعتراض را منعكس كنيم و از صندوقها بگوييم. هرچند خاتمي را نميبخشمش». «محمد نوريزاد» ديگر فردي بود كه با هجمه به ليدر اصلاحات، شركت او در انتخابات را تصميمي فردي خواند كه نسبتي با جريان اصلاحات ندارد و در اينباره توضيح داد: «از فردا آقاي خاتمي ديگر آن فرد سابق نيست. ديگر اجازه نخواهد داشت از طرف جمع حرف بزند.» در سايت «بالاترين» مهمترين پاتوق مجازي كابران افراطي اصلاحطلب در آن دوران نيز، نوشتاري با عنوان «خاتمي مُرد» در صدر داغترين نوشتهها قرار گرفت!
اما گفتههاي «محمدعلي ابطحي» و «صادق زيباكلام» بهتر از هر سخن ديگر، براي درك چرايي رفتار آن روز ليدر اصلاحات به كار ميآيد! آنجا كه گفتند «معترضان به شركت خاتمي در انتخابات نه متوجه نوع رابطه وي با نظام هستند و نه متوجه جايگاه او ميباشند.»، «رسالت مهمتر آقاي خاتمي به عنوان حافظ انديشه اصلاحطلبي در كشور اين است كه در پس اين امواج پر خشونت، راه بيتنش و درون حاكميتي را براي سربلندي كشور دنبال كند.»
به عبارت سادهتر، حاصل جمع، تحريم مطلق نهمين دوره انتخابات مجلس از سوي اصلاحطلبان و مشاركت 64 درصدي مردم در همان انتخابات، تنها به منزويتر شدن، افزايش فاصله با حاكميت و در نهايت تهديد حيات و آينده سياسي اصلاحات منجر ميشد! موضوعي كه خاتمي براي جلوگيري از آن به پاي صندوق رأي رفت و به گفته نزديكانش بر روي برگه رأيش نوشت «جمهوري اسلامي ايران»، تا اين پيام را منتقل كند كه اصلاحطلبان همچنان خود را نيروي نظام ميدانند!
حالا هشت سال پس از آن روز و در آستانه انتخابات مجلس يازدهم، در شرايطي كه اصلاحطلبان دو انتخابات رياستجمهوري گذشته را بردهاند، در انتخابات مجلس دهم در تهران پيروزي سي بر صفر را به دست آوردند و در انتخابات شوراها نيز پيروزيهاي چشمگيري كسب كردند. چهرههايي چون حجاريان، تاجزاده، شكوريراد و... بار ديگر، ساز تحريم انتخابات را كوك كردهاند! زيرا به اين جمعبندي رسيدهاند كه عملكرد دولت اصلاحطلب و نمايندگان اين جريان در مجلس و شوراها، پيروزي در انتخابات اسفند ماه سال جاري را به امري تقريباً ناممكن براي آنها بدل كرده است!
اگرچه رئيس دولت اصلاحات چندي پيش با بيان اينكه حتي با تكرارهاي او هم ديگر مردم رأي نخواهند داد! موافقت ضمني خود را با تاكتيك تحريم انتخاباتـ كه با عنوان «حضور مشروط» و با ميدان داري تندروها به صداي غالب اين جريان در ماههاي اخير تبديل شده استـ بيان كرده بود! در هفته گذشته سخناني از زبان خاتمي نقل شده است كه همان كاركرد را دارد كه رأي دادن او در سال 1390 داشت! خاتمي هشت سال پس از ماجراي «آبسرد» دماوند اين بار آب سردي را بر سر تندروهايي ريخت كه با تمام توان براي تحريم انتخابات به ميدان آمدهاند.
چنانكه «مصطفي تاجزاده» كه تا پيش از اين از تصميم جمعي اصلاحطلبان براي مشاركت نكردن در انتخابات تحت نظارت استصوابي شوراي نگهبان سخن گفته و براي نظام شرط ميگذاشت، اعلام كرد: «در هيچ دورهاي به اندازه امسال، ميان اصلاحطلبان درباره انتخابات اختلاف نظر وجود نداشته است.» اما مگر خاتمي چه گفته است؟
به گزارش وبسايت شخص رئيس دولت اصلاحات، او گفته است: «از اسفند 1388 به بعد دائماً گفتم و ميگويم كه بايد به آينده نگاه كنيم و در تلاش براي حل موضوع باشيم و خود را در گذشته حبس نكنيم. قهر كردن با صندوق رأي، انحلال مردم است.» وي همچنين با تأكيد بر اينكه اصلاحطلبان نميتوانند به هر قيمتي وارد انتخابات شوند اظهار داشته است: «اصلاحطلبان و مردم ناراضي بايد فداكاري و از خودگذشتگي كنند و به خاطر ايران پاي صندوقها بيايند تا جلوي خطر اصلي گرفته شود.»
سخناني كه اگرچه بيشتر اصلاحطلبان ترجيح دادند در قبال آن فعلاً سكوت كنند، طيف تندرو دو رويكرد را در قبال آن برگزيده است؛ «هجمه» و «مصادره به مطلوب.»
«محمدجواد اكبرين» در صفحه شخصي خود در توئيتر نوشت: «چگونه در يك سخنراني ميتوان اين جملات را با هم جمع كرد؟ يعني چگونه ممكن است اصلاحطلبان به هر قيمتي وارد انتخابات نشوند و همزمان تحريم نكنند و از خودگذشتگي كنند؟ اين چه نوع سياستورزي است؟ گاهي به خاطر ايران، به احترام صندوق رأي و به حرمت انتخابات نبايد در آن شركت كرد». «آرمان اميري» از وبلاگ نويسان اصلاحطلبان نيز با تأكيد بر اينكه اين بار ديگر نوبت خاتمي است نه مردم! نوشت: «يك بار هم او «فداكاري» كند و با صداي رسا اعتراف كند و فرياد بزند «دشمن ما همينجاست» تا ببيند كه يك ملت متحد چطور به پا خواهد خاست و بار ديگر به دعوت او لبيك خواهد گفت.»
اما در مقابل «عبدالله ناصري» تلاش كرد سخنان خاتمي را آنگونه كه خود ميخواهد ترجمه كند و گفت: «اگر دو جمله آقاي خاتمي يعني اينكه انتخابات نبايد تحريم شود و همچنين اصلاحطلبان نميتوانند به هر قيمتي وارد انتخابات شوند را تز و آنتيتز بدانيم، سنتز آن، نظريه غالبي است كه اكنون در جامعه(!) و در ميان اصلاحطلبان با عنوان «مشاركت مشروط» در انتخابات وجود دارد.»
اما واقعيت اين است كه ليدر جريان اصلاحات فراتر از اين بازي با كلمات ميداند انتخابات در جمهوري اسلامي تحريم بردار نيست. او انتخابات هفتم و نهم مجلس را به خوبي به ياد دارد. سياست به او آموخته است كه پشت كردن به صندوق رأي از سوي هر جرياني هم كه باشد، به تضعيف سازوكار انتخابات در كشور يا عدول دستگاهها و نهادهاي قانوني از اجراي قانون نميانجامد، بلكه تنها نتيجه عملي آن، منزوي شدن و كنار رفتن از سپهر سياسي ايران خواهد بود!