اما بزرگداشت اين تاريخ نيز اهميتي كمتر از آنچه در آن برهه گذشت، ندارد. رهبر معظم انقلاب نيز در اين باره تعبير معنادار و عميقي دارند و ميفرمايند: «زنده نگه داشتن ياد شهيدان كمتر از شهادت نيست»؛ اما چگونه ميتوان ياد شهدا را زنده نگه داشت؟ قهرماناني كه اين تاريخ بزرگ را رقم زدند و امروز نيز ياد آنهاست كه ايثار و شهادت را به جوانان ميآموزد.
قطعاً زنده نگهداشتن ياد شهيدان به حرفه و شغل خاصي يا اشخاص مخصوصي مختص نيست، بلكه هر كس در هر كاري چنانچه جانب امانت و ايمان را نگه دارد، ادامهدهنده راه آنها خواهد بود؛ اما در اين ميان برخي عرصهها هستند كه بيش از ديگران ميتوانند در اين راه تأثيرگذار باشند. كتاب و فيلم يكي از اصليترين عرصهها براي زنده نگهداشتن راه و ياد شهدا و حماسه دفاع مقدس است. در اين ميان شايد بتوان گفت نه تنها تأثير «فيلم» در اين رابطه از كتاب كمتر نيست، بلكه در برخي موارد به مراتب جايگاه ويژهتري در اين رابطه خواهد يافت.
حال سينماي دفاع مقدس خوب نيست
هنر هفتم با قدرت جادويي خود ميتواند بخشي از سهم خود در اين رابطه را ادا كند؛ اما آيا پس از گذشت 40 سال توانسته است در اين امر موفق باشد؟ بيانصافي است كه بگوييم سينما يا تلويزيون در اين رابطه كاري نكردهاند؛ اما با قاطعيت ميتوان گفت اين اقدامات بسيار كمتر از آنچه ظرفيتش را داشتهاند، بوده است؛ به ويژه در سالهاي اخير آنچنان در برخي موارد نسبت به پروژههاي دفاع مقدس كملطفي ميشود كه صداي برخي كارگردانان را نيز درآورده است.
«حسين شهابي» نويسنده و كارگردان سينما در مورد وضعيت اين روزهاي سينماي دفاع مقدس معتقد است كه «حال سينماي دفاع مقدس ايران به هيچ وجه خوب نيست» و در اين رابطه ميگويد كه هر چند وقت يكبار جواناني به صورت خودجوش فيلمهاي درخشاني در عرصه دفاع مقدس ميسازند و بسيار هم مورد استقبال قرار ميگيرند؛ اما اين تلاشهاي جسته گريخته نميتواند در آمار كلي سينماي دفاع مقدس تغييري ايجاد كند.
از رشد در دهه 70 تا افول در دهه 80
آيا واقعاً حال سينماي دفاع مقدس خوب نيست؟ براي پاسخ به اين پرسش نگاهي به تاريخ سينماي دفاع مقدس مياندازيم. جمشيد حيدري نخستين فيلم سينمايي دفاع مقدس با نام «مرز» را كليد زد تا نامش به عنوان اولين كسي كه وارد عرصه دفاع مقدس شده است ثبت شود. اين فيلم در سال 1360 ساخته شد و چهار سال پس از آن، «خاچيكيان» توانست با ساخت «عقابها» گيشه موفقي را از آن خود كند. پس از آن نيز فيلمهاي ديگري مانند «بلمي به سوي ساحل»، «مهاجر» و «افق» ساخته شد كه نه تنها در دوران خود بلكه با گذشت سالهاي زياد توانستند افراد زيادي را مشتاق ديدن دوباره خود كنند؛ اما در دهه هفتاد فيلمهاي دفاع مقدس رنگ و بوي ديگري گرفت؛ فيلمهايي كه هر چند در برخي موارد از ميدان جنگ دور بود، مردان ميدان نبرد را به دل زندگيهاي روزمره ميآورد تا بتوانند هم روزهاي فراموش شده دفاع مقدس را يادآوري كنند و هم از روزهايي كه در شهر بر اين مردان ميگذرد روايتي نو داشته باشند. با همين نگاه شاهكار سينماي دفاع مقدس، بلكه سينماي ايران متولد شد؛ «آژانس شيشهاي»، فيلمي كاملاً دفاع مقدسي كه در آن تنها يك اسلحه و يك فشنگ به كار برده شد؛ اما خوب به هدف خورد.
البته در دهه 80 سينماي دفاع مقدس رو به افول رفت و حتي كارگرداناني كه دهه قبل بهترين فيلمهاي دفاع مقدس را ساخته بودند، يا اصلاً در اين سالها فيلمي در اين باره نساختند، يا اگر ساختند با موفقيت روزهاي دهه 70 مواجه نشدند.
ظهور نسل جديد سينماگران دفاع مقدس در دهه 90
در دهه 90 با ظهور فيلمسازان جوان، تغييري جدي در اين باره صورت گرفت؛ به طوري كه آنها توانستند با تطبيق سليقه مخاطبان امروزي با موضوع دفاع مقدس، به سراغ سوژههايي بروند كه بيش از روايت اصل ماجرا به حاشبههايي بپردازند كه اهميتشان كمتر از اصل نيست. فيلم «شيار 143» از اين قبيل بود كه با قصهاي نو به روي پرده رفت تا مخاطبانش را به روايتي تازه از جنگ دعوت كند.
برخي سبكهاي نو مانند «ايستاده در غبار» نيز اتفاقي جديد در سينماي دفاع مقدس محسوب ميشود. «ويلاييها» نيز از ديگر كارهاي موفق در اين زمينه است؛ با اين حال هيچ كدام نتوانستهاند با وجود همه موفقيتهايي كه در نظر مخاطبان به دست آوردهاند، جايگاهي مانند مهاجر، بوي پيراهن يوسف، از كرخه تا راين و آژانس شيشهاي به دست بياورند. فيلمهايي كه گاهي هر سال از رسانه ملي پخش ميشود و باز هم مخاطبان زيادي دارد؛ بينندههايي كه برخي بيش از ده بار به تماشاي هر يك از آنها نشستهاند. شايد بتوان گفت وضعيت سينماي دفاع مقدس در سالهاي اخير در دهه 90 در مقايسه با دهه 80 به مراتب، يك سر و گردن از آثار مرتبط با اين حوزه در دهه 80 بهتر و بالاتر است؛ اما تا رسيدن به آنچه شايسته اين عرصه است فاصله بسيار زيادي وجود دارد.
بايدها و نبايدهاي ادامه راه
رزمندگان و قهرمانان دفاع مقدس از همين مردم برخاستهاند؛ پدران و برادران و همسراني كه امروز برخي در ميان ما هستند و برخي با شهادت يا با گذشت سالها رخت از دنيا بسته و در ميانمان نيستند؛ اما آنچه مسلم است، روايت تاريخي كه قهرمانش مردم باشند، هرگز بدون مخاطب نخواهد بود. آنچه در اين ميان مهم است، نحوه پردازش به آن موضوع است. در اين باره بايد چند نكته را مد نظر قرار داد. قطعاً آنچه از دل برنيايد، لاجرم بر دل نيز نخواهد نشست؛ پس كساني بايد راوي داستانهاي جنگ باشند كه با تمام وجودشان حس و حال آن روزها را باور داشته باشند و با دلشان از قصههاي تلخ و شيرين جنگ بگويند. نكته دوم اين است كه مراقب باشيم وارد سينماي جنگ صرف نشويم.
سوم بايد توجه داشته باشيم كه فيلمهاي دفاع مقدسي فيلمهايي هستند كه به پشتوانه جدي نهادهاي فرهنگي نيازمندند و نبايد تصور كرد مانند فيلمهاي خياباني بتوان با سرمايه محدودتري به آن پرداخت؛ پس عزم جدي، تصميمي همراه و همدل از سوي مسئولان را ميطلبد.