یادداشت: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا به بهانه پایان داعش در سوریه، خروج آمریکا از این کشور را اعلام کرد. خروج نظامیان آمریکا از شمال سوریه نشاندهنده تغییر تاکتیک آمریکا برای رسیدن به راهبرد اصلی خود، یعنی همان تغییر نظام موجود در سوریه است. از سوی دیگر، تصمیم آمریکا در پی تغییر تاکتیک خود به نوعی اعتراف به شکستی است که آنها در مقابل محور مقاومت متحمل شدهاند؛ از این رو باید توجه داشت:
1ـ خروج آمریکا از شمال سوریه در مرحله اول بار دیگر قابل اطمینان نبودن آمریکا را ثابت کرد. ایالات متحده که رابطه استراتژیکی را با کردهای سوریه تعریف کرده بود، نشان داد اعتماد به آمریکا، اقدامی دور از منطق و عقلانیت است و آمریکا در این مدت نسبت به کردهای سوریه نگاه ابزاری داشته و از آنها به مثابه وسیلهای برای فشار به دولت قانونی بشار اسد استفاده کرده بود. بنابراین بذر بیاعتمادی به آمریکا در منطقه بیش از گذشته در حال تقویت است.
2ـ بررسی میدانی سوریه بیانگر این نکته است که آمریکا صحنه بازی را به جریان مقاومت با محوریت حاجقاسم سلیمانی باخته است. تصور کاخ سفید در آغاز راهاندازی جنگ تحمیلی داخلی در سوریه به این صورت بود که آنها ظرف یک ماه نظام سیاسی سوریه را تغییر میدهند. حال که در این شش سال نتوانستند به اهداف خود برسند، خودشان نیز متوجه شدهاند که هیچگونه ابتکار و تأثیری در تحولات میدانی سوریه نخواهند داشت. این در حالی است که جبهه مقاومت بازیگر اصلی در تحولات میدانی سوریه است و شکست داعش با وجود تلاشهای آمریکا برای تقویت تروریستها در منطقه، به وسیله محور مقاومت محقق شد.
3ـ رفتارشناسی آمریکا از تصمیم این کشور مبنی بر خروج از شمال سوریه نشان میدهد، آنها همچنان به دنبال تحقق راهبرد خودشان(ساقط کردن نظام سوریه) هستند. از این به بعد تلاش آمریکاییها این خواهد بود که برای رسیدن به اهدافشان از طریق دخالت در انتخابات و قانون اساسی این کشور وارد عمل شوند. در این زمینه آنها تلاشهای فراوانی انجام میدهند. جلوگیری از بازگشت آوارگان سوریه از طریق بستههای تشویقی که در اختیار آنها میگذارند، تلاشی است که به وسیله آن سعی در مهندسی انتخابات و قانون سوریه دارند. در واقع همه اقدامات آمریکا به سمتی خواهد رفت که قانون و فرد مدنظر خودشان را در سوریه حاکم کنند؛ در حالی که رویکرد منطقه فرصت تحقق آرزوی آنها را نخواهد داد.