پس از انتشار خبر بازداشت «روحاللّه زم» مدیر کانال تلگرامی «آمدنیوز» هشتگهایی از جنس #پایان_زم، #پایان_آمدنیوز و #سپاه_متشکریم در فضای مجازی کشورمان به یک ترند خبری پر واکنش بدل شد؛ اما به نظر میرسد در هفتهها و ماههای پیش رو با انتشار بخشهای دیگری از اعترافات زم شاهد تکرار متناوب این ترند خبری در شبکههای اجتماعی کشورمان خواهیم بود که این مسئله ناشی از ابعاد پیچیده و گسترده این پرونده است.
دستگیری زم اگر چه به معنای پایان عمر آمدنیوز است؛ اما ریشهیابی دلایل ظهور و بروز رسانههایی از جنس این کانال تلگرامی که محور فعالیتشان بر شایعهپراکنی استوار شده، اهمیت دارد؛ زیرا بیتوجهی به ریشههای ظهور و بروز این دست رسانهها زمینه را برای احیای مجدد رسانههای شایعهساز فراهم خواهد کرد.
برای بررسی این مسئله باید به این واقعیت توجه داشته باشیم که شایعه هر چند از جمله ابتداییترین تکنیکهای عملیات روانی است؛ اما همچنان یکی از مهمترین و قدرتمندترین ابزارهای جنگ روانی محسوب میشود و به همین دلیل هم با توصیه سرویسهای اطلاعاتی خارجی مبنای فعالیت آمدنیوز و بسیاری از رسانههای ضد انقلاب بر شایعهسازی و شایعهپراکنی استوار شده است.
دانشمندان علم ارتباطات شایعه را نوعی هیاهوی بیاساس، اما هدفمند میدانند که به معنای انتقال پیام و خبری به نقل از منبعی ناشناس یا غیر معتبر است که محتوای آن بیشتر مجموعهای از غیبت و بهتان را به شخص یا نهادی حقیقی یا حقوقی شامل میشود. با این حال تنها شایعاتی میتوانند در صحنه جنگ روانی موفق و تأثیرگذار ظاهر شوند که به صورت هوشمندانه و مبتنی بر دغدغهها، نگرانیها و اضطرابهای بخشی از افکار عمومی یا قاطبه آنها طراحی و منتشر شوند.
به عبارت ساده، شایعه به منزله یک ابزار جنگ روانی اصلاً در پی قانع کردن افراد نیست؛ بلکه تنها پیامی را به زبان میآورد که مخاطبان به دلیل ابهامهای ذهنی حل نشدهشان حاضر به پذیرش آن هستند که یک نمونه آن ابهام موجود در افکار عمومی نسبت به ثروت و دارایی برخی مقامات و مسئولان است. البته این مسئله در طول سالیان گذشته همواره به مثابه یکی از محورهای ثابت جنگ روانی رسانههای معاند بهکار گرفته شده است.
در واقع، در مثال فوق به دلیل نبود یک سازوکار روزآمد، شفاف و مشخص برای شناسایی داراییهای مسئولان و مقامات کشور پیش و پس از قبول مسئولیت و اعلام موارد لازم به افکار عمومی، جامعه مستعد شنیدن هر گونه خبری مرتبط با ثروت مسئولان است و طبیعتاً در نبود یا انفعال رسانههای رسمی این رسانههای غیر رسمی و اغلب معاند هستند که با بهرهگیری از خلأ اطلاعرسانی رسمی اقدام به شایعهسازی و اتهامافکنی علیه آحاد مقامات و مسئولان کشورمان میکنند.
خوشبختانه، در دوره جدید قوه قضائیه و به لطف رویکردهای هوشمندانه رئیس جدید دستگاه قضا این بستر سوءاستفاده نسبت به گذشته مرتفع شده و سامانه ثبت دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران رسماً راهاندازی شد که البته ارزیابی عملکرد آن به زمان بیشتری نیاز دارد؛ با این حال دستگاههای رسانهای کشور نیز به نوبه خود باید با بازخوانی ماجرای ظهور و بروز رسانههایی از جنس آمدنیوز نقش و جایگاه خود را در جبهه جنگ نرم ارزیابی کرده و با همافزایی سازنده خود با دیگر رسانههای متعهد به منافع ملی کشورمان مانع از ایجاد مجال ظهور مجدد رسانههای شایعهپرداز شوند.