غربگرایان آخرین امید آمریکا در ایران و منطقه
وطن امروز: راهبرد فشار حداکثری شکست خورده اما از میدان به در نشده است. آمریکا اکنون در اندیشه است تا هر چه زودتر نسخه جدیدی از این راهبرد را به اجرا بگذارد. نسخه تجدیدنظر شده و دوباره سازمانیافته راهبرد فشار حداکثری بر 2 پایه استوار است: آغاز دوباره شکاف سیاست داخلی و اجتماعی در ایران در آستانه انتخابات مجلس و ایجاد بههمریختگی اجتماعی ظاهرا طبیعی و سپس کنترل و هدایت آن در کشورهای منطقه. آمریکا شکست میخورد اما بیکار نمینشیند و ما نیز اگر پیروزیهای قبلی را بدل به پیروزیهای جدید نکنیم، ناگهان غافلگیر خواهیم شد. اکنون آمریکا دوباره به الگوی 5 سال قبل برگشته و بیشتر از هر چیز روی توان تنشآفرینی، بیثباتسازی و ساختارشکنی نیروهای غرب گرا در ایران و منطقه حساب کرده است. تحولات لبنان و عراق را اگر در کنار سخنان عجیب آقای روحانی در 3 هفته گذشته بگذارید، میتوان نشانههایی از آنچه برای آینده پخت و پز کردهاند را دید. در اینجا هوشیاری مردم اگر نگوییم بیشتر، حداقل به همان اندازه هوشیاری حکومتها مهم است.
چند ملاحظه درباره تحولات عراق
کیهان: بسیاری از معترضانی که به اقتصاد و فساد و بیکاری در این کشور معترض بودند، پس از مشاهده «انحراف»، راه خود را جدا کردهاند. امروز دیگر به ضرس قاطع میتوان گفت، اعتراضهای این کشور با هدایت چند سفارتخانه و پولهای امارات و عربستان کنترل میشود و بخشی از باقیماندگان در خیابانها به دنبال اصلاحات اقتصادی نیستند!
«امنیت» گم شده امروز کشور عراق است. هر جامعهای برای رشد در هر زمینهای، بیش و پیش از هر چیز به «امنیت» و «آرامش» نیاز دارد. عراق یا هر کشور دیگری اگر به دنبال بهبود شرایط اقتصادی و حل بنیادین مشکلات بنیادینش است، بدون داشتن امنیت ممکن نیست به هدفش برسد. راهحل مشکلات عراق بههم ریختن آن اندک امنیتی که با شکستن کمر داعش و ریختن خون بهترین جوانان این کشور حاصل شده نیست. راهحل برای شروع، در شناسایی عاملان ناامنی و رفع آن است. امروز هیچ تردیدی وجود ندارد که آمریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان و امارات به شدت در این کشور مشغولند. عربستان قطعا به دنبال بهبود شرایط اقتصادی عراق نیست.
وقتی نرخ بیکاری کشور هدف، مثلا چیزی حدود 40 درصد است و از آن طرف نرخ افراد باسواد آن کشور نیز بیش از 30 درصد نیست، به هم ریختن امنیت فکری، روحی و اجتماعی آن کشور کار سختی نخواهد بود! قطعا چنین شرایطی برای سعودیهایی که تقریبا همه سیاستهای خارجی خود را با پول به پیش میبرند، شرایطی «ایدهآل» مهیا میکند. پیشنهاد 150 دلار به ازای هر روز تظاهرات، برای یک جوان بیکار و بیسواد، حقیقتاً وسوسهانگیز است، نیست؟!
تحریم هالووینی ترامپ
جوان: همزمان با جشن هالووین در امریکا که نماد آن کدویی توخالی با شکل و شمایل هولناک برای ترساندن است، دولت ترامپ امیدوار است با نقاشی چشم و دهان جدید برای تحریمهای قبلی، ترسی جدید به ایرانیان القا کند. همزمان وزیر خارجه ایران نیز در توئیتی نوشت: هدف قرار دادن کارگران عمرانی توسط تروریسم اقتصادی تنها نشاندهنده شکست حداکثریِ فشار حداکثری است.
وزارت خارجه امریکا روز پنج شنبه با صدور بیانیهای، اعمال تحریمهای جدید علیه ایران را اعلام کرد. در بیانیه وزارت خارجه امریکا آمده است: «تحریمهای جدید در راستای حفظ نظارت بر برنامه هستهای ایران تدوین شده است. این تحریمها همچنین توان ایران برای کاستن از زمان گریز لازم برای ساخت سلاح هستهای را محدود میکند و مانع از بازطراحی سایتهای هستهای ایران به منظور فعالیتهای حساس میشود.»
بهانه تحریمهای جدید نیز مانند قبل، سپاه پاسداران است که حضور آن در فعالیتهای محرومیتزدایی و عمرانی، دولت امریکا را نگران کرده است. در بیانیه وزارت خارجه امریکا آمده است: «بخش ساخت و ساز در ایران که به طور مستقیم و غیرمستقیم تحت کنترل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و در راستای منافع این نهاد است، به لیست تحریمهای وزارت خزانهداری امریکا افزوده شد.»
مورگان اورتاگوس، سخنگوی وزارت خارجه امریکا نیز گفته بود که وزیر خارجه آن کشور مصمم به اجرای قوانین موجود در شناسایی ساخت و سازهای تحت کنترل سپاه پاسداران و همچنین عدم دسترسی این نهاد به مواد استراتژیک مورد نیاز برنامههای هستهای، نظامی، یا موشکی بالستیکی است.
دولت کار «مجلس خدمت» میخواهد
رسالت: دولت موسوم به اعتدال که در ربع پاياني عمر خود قرار دارد و اندکاندک بايد غزل وداع بخواند، نياز کشور به استقرار يک «دولت کار« را مضاعف کرده است! دولت کار البته غافل از سياستخارجه نيست اما هرگز امور کشور را معطل و بلکه علاف ترحم فرضي بيگانگان نميکند! با اين همه، انتخابات مجلس چند صباحي زودتر از انتخابات رياستجمهوري است و از قضا مجلس اگر «مجلس خدمت» باشد، دولت را هم قادر است ببرد روي ريل کار! تغيير فضا لازم است! ما احتياج به نمايندگاني داريم که مطالبهشان از دولت، نه سياست بلکه خدمت باشد! همه مجلس را به نهاد سياستورزي ذيل قانونگذاري ميشناسند ليکن عطش کار چنان در کشور بالاست که لاجرم بايد دنبال وکلايي باشيم با آستينهاي کاملا بالازده! مجلسي که به دولت، خط کار بدهد؛ پيام کارگري! مجلسي چنين در بهارستانم آرزوست! مجلسي با نطقهاي سودآور به نفع اقتصاد و معيشت! مجلسي که سر آلام واقعي و آمال حقيقي مردم، اهل معامله با دولت نباشد! مجلسي که در بحث کار و خدمت، با احدي ولو رئيسجمهور شوخي نداشته باشد! ظاهرش اين است که رئيسمجلس بايد حرافي حرفهاي باشد ولي عجالتا به هيئترئيسهاي محتاجيم سرشار از دغدغههاي اصلي؛ اشتغال، ازدواج، مسکن، توليد و همه آن اموري که حال کشور را خوب کند!
آخر سال اگر مجلس، عوض آنکه اقتصادي شکل بگيرد، باز هم سياسي شود؛ اي بسا چندي بعد دوباره بخوريم به پست دولتي که رئيسش در ربع پاياني کار خود، به جاي ارائه کارنامه بيفتد روي دور سياسيبازي که کي کشور را تعطيل کرده است! درست يا نادرست، توافق با بيرون منجر به لغو تحريمها نشد؛ اينک به توافق با داخل و آشتي با کار و مهرباني با خدمت نيازمنديم اقلا براي کاستن از زهر تحريمها! تدبير اين است، نه به نمايش کليد! کليد بايد در بازوي دستاندرکاران خودش را عيان کند! کاش عوض پر و بالدادن به دوقطبيهاي بيخود، دمي منبعث از نيازهاي موجود جامعه، نمايندگان مجلس را انتخاب کنيم! ليستها بايد عطر خوش خدمت بدهد! اميد به شعار نيست! اميد با حرف حاصل نميآيد! اميد محتاج وکلايي است که سابقه درخشان در حوزه کار داشته باشند! و مسئوليتپذير باشند! اين دولت و به عبارتي اين مجلس ثابت کردند که اولين قرباني رأي شکمي، اتفاقا خود شکم است! اگر واقعا دغدغه شکمهاي خالي را داريم، بايد درست رأي بدهيم، نه درشت! نمايندگاني که دله عکس با فلان اروپايي چشمآبي هستند، آبرو شايد ببرند اما کار و خدمت عمرا بياورند! آري! وکيل کاري مقدمه وزير کاري است.
اگر به ما رای ندهید آینده وحشتناکی در انتظارتان است !
الف: ترسیم صحنه سیاست بر مبنای خیر و شر، سیاه و سفید و خوب و بد در فضای رقابت های انتخاباتی به تاکتیکی کارآمد برای رای آوری و پیروزی در انتخابات تبدیل شده است. فرایند انتخابات سال 92 و 96 ریاست جمهوری و 94 مجلس شورای اسلامی نیز بر مبنای همین اصل پیش رفت.
در این حالت یک جناح یا جریان سیاسی از رقیب خود تصوری غیرواقعی و هیولاگونه برای جامعه ترسیم می کند که اگر مثلاً فلان گروه پیروز شود اوضاع و شرایط به طرز هولناکی وخیم خواهد شد. به عبارتی دیگر در تقابل میان خود و دیگری، دیگری به مثابه شر چنان تصویرسازی می شود که مردم برای فرار از یک واقعیت موهوم و ساختگی علیرغم نارضایتی ناچاراً برای اینکه رقیب رای نیاورد به آن جناح که سوار بر ماشین پروپاگاندای دروغین شده رای می دهند. در صورتی که مبنای انتخابات این گونه پیش برود مسائل اصلی و واقعی مردم که دغدغه اکثریت جامعه است به مسائل فرعی تقلیل می یابند و مسائل غیرواقعی یا به عبارت بهتر درجه چندم که دغدغه و خواسته تعداد کمتری از مردم هستند به مشکلات حیاتی و مهم اکثریت جامعه تبدیل می شوند.
تجربه ثابت کرده این حربه آن چنان می تواند قوی و کارآمد باشد که حتی گروه و جریانی فشل، ناکارآمد، بدون گفتمان و برنامه را در انتخابات پیروز کند. البته این سخن هرگز به معنای این نیست که طرف یا طرف های دیگر عرصه سیاسی با برنامه و گفتمان یا کارآمد هستند، اتفاقاً ممکن است آنها نیز برنامه ای نداشته باشند یا اینکه قبلاً ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده باشند بلکه بحث تحریف عامدانه مطالبات و خواسته های مردم است که شاید به پیروزی در انتخابات منجر شود اما اکثریت بعد از مدتی متوجه می شوند که فریب خورده اند و آوار واقعیت ها بر سر همه خراب و ویران می شود.
بر این اساس به احتمال فراوان هر چقدر به زمان انتخابات اسفندماه مجلس شورای اسلامی نزدیک تر بشویم عده ای دوباره تلاش خواهند کرد بر اساس فضاسازی خیر و شر صحنه انتخابات را برای افکار عمومی از پیش آماده کنند. به خصوص این که دولت و مجلس فعلی کارنامه ای برای ارائه به مردم ندارند بنابراین تنها گزینه سیاه نمایی بر اساس کارشکنی های خیالی رقیب، ترسیم آینده ای وحشتناک در صورت پیروزی مخالفان و ترغیب مردم به حضور در انتخابات است. نگاهی به فضای سیاسی هفته ها و ماه های اخیر نیز نشان دهنده این است برخی مقامات و مسئولان به شدت تلاش می کنند بر مبنای دوگانه های ساختگی فضا را به سمت خیر و شر و خوب و بد سوق بدهند. البته بسیاری از موضوعات نیز بالقوه این قابلیت را در اختیار اهل سیاست قرار می دهند تا برپایه دو قطبی سازی صحنه سیاسی را ایجاد کنند. موضوعاتی مانند رفتن زنان به ورزشگاه، لوایح اف ای تی اف، نحوه رفتار قوه قضائیه با فساد، توقیف فیلم خانه پدری، نوع برخورد با دونالد ترامپ و آمریکا و ...
شبکه های اجتماعی و خطر اخبار بی اعتبار
خراسان: امروزه تعداد زیادی از افراد جامعه در هر رخداد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای شناخت ابعاد و اطلاعات مربوط به آن به شبکه های اجتماعی متکی هستند. حتی این شبکه ها در برهه هایی زمینه ساز برخی تحولات میدانی هم شده اند؛ از جمله این که برخی تحلیل گران اوجگیری اعتراضات و اغتشاشات دی 96 در ایران، جنبش وال استریت در آمریکا، اعتراضات اخیر عراق و ... را به این شبکه ها نسبت می دهند. اتکای کاربران به اطلاعات و اخبار منتشر شده در شبکه های اجتماعی به همراه خود پدیده نگران کننده و حتی بعضا خطرناک «بی اعتباری منبع» را ترویج داده است. مسئله ای که حتی گاهی گریبان برخی رسانه ها را هم می گیرد تا جایی که این شبکه ها را به محل مستعدی برای مجرمان، اعم از اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و ... تبدیل می کند.
در یک پژوهش دانشگاهی که به عنوان رساله دکترا با عنوان «اعتبار منبع در رسانههای اجتماعی؛ مطالعه موردی کانالهای خبری تلگرام» با مطالعه ۳۱۶۰ پُست خبری تلگرامی انجام شده است، مشخص شده که «36.2 درصد اخبار، فاقد منبع هستند.» همچنین براساس یک پژوهش در دانشگاه «ام.آی.تی» که صدها هزار خبر جعلی منتشر شده در توئیتر طی سال های 2006 تا 2017 را بررسی کرده است، مشخص شده که «اخبار نادرست و جعلی 70 درصد سریع تر از اخبار درست و واقعی» بین کاربران بازنشر می شود. یعنی اخبار جعلی در شبکه های اجتماعی هم حجم قابل توجهی را تشکیل می دهند و هم زودتر بازنشر می شوند.
اهمیت توجه به افزایش سواد رسانه ای، موضوعی که به نظر می رسد به واسطه تاثیرات مخرب نبود سواد رسانه ای در جامعه باید از حد توصیه و شعار خارج شده و دستگاه های مسئول به طور هدفمند در این باره اقدام کنند چرا که تجربه یکی دو سال اخیر نشان می دهد موج سواران و حتی دشمنان کشور تا چه حد از این خلأ بهره برداری کرده و هزینه های گزافی را برای کشورمان به وجود آورده اند.